نوشته الیزابت بکر ترجمه: جعفر خیرخواهان*/ علی رهنما** کانادا نخستین کشوری بود که نظام حساب‌های اقماری را به‌کار گرفت. در سال 2000 سازمان ملل آن را پالایش کرد و مورد اقتباس قرار داد. فرانچسکو فرانجیالی (دبیر کل وقت سازمان جهانی گردشگری و وزیر اسبق گردشگری کشور فرانسه) پس از تصویب آن گفت «جنبشی به راه افتاده است».

فرمول جدید حساب‌های اقماری، صنعت گردشگری را به مثابه تولید، عرضه و مصرف کالاهای گردشگری تعریف کرد: حمل و نقل (خطوط هوایی، راه آهن، خودرو و قایق‌)، اماکن اقامتی (هتل‌ها، تفرجگاه‌ها، خانه‌های اجاره‌ای) و هتل‌های مالکیت زمانی (نوعی از مالکیت که منافع یک ملک را کاملا قانونی براساس برنامه‌ریزی منطقی بین چند مالک تقسیم می‌کند. هر مالک در زمان تعیین شده از ملک و منافع آن به طور کامل برخوردار خواهد شد. در این روش، بهای سرقفلی ملک بین کلیه مالکان تقسیم می‌شود)، مالکیت زمانی کشتی‌های تفریحی، غذا، سرگرمی، تورگردان‌ها و آژانس‌های مسافرتی. این تعریف گردشگری از تعریف سازمان گردشگری ملل متحد پیروی می‌کرد: «فعالیت‌های افرادی که به مکان‌هایی خارج از محیط معمولی خود با هدف اوقات فراغت، کسب‌وکار و دیگر اهداف سفر کرده و بیش از یکسال متوالی در آنجا اقامت نکنند.»
هفت سال بعد- زمانی که پیش‌نویس به‌روز شده حساب‌های اقماری منتشر شد چارچوب روش‌شناسی برای حساب‌های اقماری گردشگری، ۱۳۵ صفحه شد. محاسبات آن چیزی کمتر از یک رازگشایی نبود؛ صنعت گردشگری با هفت تریلیون دلار در اقتصاد جهانی در سال ۲۰۰۷ نقش داشته است و بزرگ‌ترین کارفرما با نزدیک به ۲۵۰ میلیون شغل مرتبط با گردشگری بود (این اعداد و ارقام شامل مردمی نمی‌شود که تعطیلات را در کشورهای خود سپری می‌کنند).
حتی با این میزان شناخت، مسافرت و گردشگری صنعت نهان قرن ۲۱ باقی خواهد ماند. تعداد اندکی از سیاستمداران، رهبران دولتی، صاحب‌نظران امور خارجه و کارشناسان اقتصادی هستند که صنعت گردشگری را یک موضوع مهم در نظر می‌گیرند. طی رکود بزرگ سال ۲۰۰۸، اگرچه گردشگری بر اساس بیشتر معیارها بین بزرگ‌ترین صنایع دنیا جای می‌گرفت، رهبران سفر و گردشگری خارج از دایره تصمیم‌گیرندگانی قرار داشتند که مسیر بهبود اقتصادی جهان را ترسیم می‌کردند.
ابعاد گردشگری حیرت‌آور است
برای نخستین بار در تاریخ، سازمان گردشگری ملل متحد رسیدن به یک میلیارد سفر بین‌المللی را در سال ۲۰۱۲ جشن گرفت. منحنی‌ای که این پدیده را نشان می‌داد مستقیما به سمت بالا می‌رود. ۲۵ میلیون سفر گردشگری به کشورهای خارجی در سال ۱۹۶۰، ۲۵۰ میلیون در سال ۱۹۷۰، ۵۳۶ میلیون در سال ۱۹۹۵، ۹۲۲ میلیون در سال ۲۰۰۸ و سرانجام یک میلیارد در سال ۲۰۱۲، که روی هم رفته افزایش بیش از ۶ درصدی در سال را نشان می‌دهد.
صنعت گردشگری از لحاظ قدرت ناخالص اقتصادی در کنار صنایعی مانند نفت، انرژی، تامین مالی و کشاورزی جای می‌گیرد. دست‌کم یکی از هر ده نفر در سطح جهان در این صنعت استخدام شدند؛ به گفته ولفگانگ وینز، کارشناس ارشد سازمان بین‌المللی کار، رقم واقعی قطعا از این مقدار بزرگ‌تر است. شاید یکی از هشت یا ۹ نفر باشد، اما گردآوری اعداد دقیق در بیشتر کشورها دشوار است.
سه میلیارد دلار درآمد روزانه
یکی از برنامه‌های وفاداری مشتری برای اولین بار در سال ۱۹۷۰به صورت مایل‌های پرواز مکرر
(frequent flyer miles) بنیاد نهاده شد. در این برنامه‌های وفاداری، امتیازها توسط پرواز، در خطوط هوایی به مشتریان تعلق می‌گیرد. در اینجا به جای امتیاز از کلمه مایل (Miles) استفاده می‌شود، یعنی مایل‌هایی که مشتری در طول پرواز داشته به امتیاز او تبدیل می‌شود.
اگر شاخص مایل‌های پرواز مکرر نقش واحد پول را ایفا می‌کرد، این پول یکی از با ارزش‌ترین پول‌ها در جهان می‌شد. در سال ۲۰۰۵ ارزش مایل پرواز مکرر بیشتر از تمام دلارهای آمریکایی در گردش بود. زمانی که این رقم منتشر شد برای چندین قانون‌گذار آمریکایی این پرسش پیش آمد که آیا می‌توان از مایل‌های پرواز مکرر به عنوان یک منبع درآمد، مالیات گرفت. حوزه صنعت گردشگری گسترش یافته است تا شامل هر چیزی شود که بتوانیم در سفر انجام دهیم؛ آغاز آن به زیارت‌های مذهبی برمی‌گردد که قدیمی‌ترین علت مسافرت است. حج امروزی، زیارت مذهبی اسلامی، هم‌اکنون یک سرمایه‌گذاری چند ده میلیارد دلاری شده است و بزرگ‌ترین واقعه گردشگری در سال به شمار می‌رود. حج حالا دیگر یک سفر زیارتی معمولی و فقیرانه نیست؛ هتل‌ها و مهمان‌سراهای معمولی و قدیمی‌تر جای خود را به هتل‌های پنج ستاره پر زرق و برق برای گروه‌های مذهبی ثروتمند داده‌اند. خانواده‌های کشورهای فقیر مسلمان مانند بنگلادش پس‌اندازهای تمام عمرشان را بابت خرید بلیت هواپیما و بسته هتل برای پدر و مادر پیرشان جهت انجام فرایض دینی حج پرداخت می‌کنند. حالا دیگر زائران
خانه به دوش کمتری در مراسم حج دیده می‌شوند.
*دکترای علوم اقتصادی
**دکترای علوم اقتصادی