نگاهی نو به توریسم فرهنگی
گردشگران در پی ردی از تاریخ خود
هنوز سرمایهگذاریهای مناسبی روی گردشگری میراث صورت نگرفته است
گروه گردشگری- عاطفه نبوی: «گردشگری فرهنگی» یکی از بسیطترین و پرجاذبهترین حوزههای گردشگری است که میتوان گفت از مهمترین عوامل انگیزشی سفر به حساب میآید؛ اما پیچیده بودن واژه فرهنگ سبب شده تا تعاریف متعدد و گستردهای از گردشگری فرهنگی عرضه شود.
با تقسیمبندی فرهنگ از نظر فهم گردشگری به دو بخش کلی سنتی و مدرن، فرهنگ سنتی شکل گرفته از گذشتههای دور در مناطق مختلف را که هنوز اصالت خود را حفظ میکنند میتوان از عوامل مهم جذب گردشگران دانست. البته ریچاردز -محققگردشگری- در تعریفی که از «گردشگری فرهنگی» ارائه کرده است، فرهنگ را در معنای عام خود به عنوان نوعی از گردشگری برای دیدن و شناختن «شیوه زندگی مردم» ندانسته و در تعریفی مفهومی، گردشگری فرهنگی را «حرکت انسان به سمت جلوههایی از فرهنگ که در بیرون از محیط معمول زندگیاش قرار دارند»، برشمرده و هدف از این گردشگری را «کسب اطلاعات و تجارب جدید برای ارضای نیازهای فرهنگی» معرفی میکند. از اینرو است که برخی از نظریهپردازان بر این حوزه از گردشگری تاکید کرده و نقش آن را در شکلگیری، رشد و توسعه گردشگری اساسی میدانند و به طور کلی فرهنگ را سنگ بنای توسعه گردشگری در نظر میگیرند.
البته گردشگری فرهنگی خود به دلیل تنوع به بخشهای متعددی چون گردشگری میراث، هنری، خلاق و بومی قابل تقسیم است. به طور نمونه گردشگری میراث یکی از پرجاذبهترین انواع توریسم فرهنگی به شمار میرود. این نوع گردشگری با سایتهای ملموس و سنن ناملموس سروکار دارد. از جاذبههایی که معمولا در این دسته قرار میگیرند، میتوان به بناهای تاریخی، شهرهای تاریخی، سایتهای میراث جهانی و همچنین تاریخ و سبک زندگی جوامع بومی اشاره کرد. در گردشگری فرهنگی معمولا مبنا این است که تقاضاهای گوناگون فرهنگی در روندی از شناخت دیگر فرهنگها از راه بازدید از مناطق مختلف شکل گرفته و در واقع گردشگران در قالب گردشگری فرهنگی، تضادهای فرهنگی را پشت سر گذاشته و بیشتر با قبول فرهنگ میزبان - یعنی مناطقی که از آن بازدید می کنند- به دنبال شناخت از فرهنگ بومی هستند. این روند را باید حاصل از تعامل فرهنگی ناشی از اندیشههای پسامدرن دانست که در تبلور از شناخت و تعامل فرهنگی از راه گردشگری شکل میگیرد.
ایران و اشکال جدید گردشگری میراث
بخش دیگری از گردشگری فرهنگی که معمولا کمتر به آن پرداخته شده، نوعی از گردشگری فرهنگی است که گردشگران به دنبال المانهای خاصی از تمدن و فرهنگ خود در کشورهای میزبان هستند و در واقع مهمترین عامل انگیزشی سفر با هدف گردشگری در این بخش، یافتن و بازدید رگههایی از تمدن خود در آن مناطق است. هر منطقهای بسته به پیشینه تاریخی خود میزبان فرهنگ و تمدنهای مختلفی بوده یا به دلیل تعاملات فرهنگی با دیگر حکومتها، تاثیرات زیادی از فرهنگ آنان به خود گرفته است که آثار به جای مانده از این تعاملات و تاثیرات خود یکی از جاذبههای مهم گردشگری به حساب میآید؛ لشکرکشیهای دوران باستان، محل وقوع نبردها، معماری و سبک زندگی فاتحان، که به قلب تمدن و زندگی کشور دیگر وارد شده و بعد از ترک آن و رها شدنش، تاریخ را ساخته و ردپای قابل پیگیریاش بر جای ماند.
به طور مثال میتوان به برخی بناهای حفاظت شده تاریخی در کشور ترکیه که به سبک معماری رومی وار یا رومانسک ساخته شده است، اشاره کرد. این سبک معماری اروپایی که در نیمه سده ۱۱ به وجود آمد و در سده دوازدهم رفته رفته کنار گذاشته شده است، در برخی بناهای قدیمی کشور ترکیه به چشم می خورد و حالا این کشور با درنظرگرفتن ظرفیتهای گردشگری این بناها، آنها را در رده آثار فرهنگی ثبت شده خود قرار داده و سالانه میزبان آن دسته از گردشگران اروپایی است که یکی از مهمترین اهداف سفرهایشان بازدید از آثار تمدن و فرهنگ خود در این کشور است. کشور ما نیز به واسطه پیشینه تاریخی خود، هم تاثیرات فرهنگی زیادی بر مناطق همجوار خود داشته و هم در طول تاریخ خود تاثیراتی را پذیرفته است. مثالهای متعددی از تاثیرات فرهنگی دیگر اقوام در کشورمان میتوان ذکر کرد که سالانه میزبان گردشگران زیادی از کشورهایی است که مردم آن، برای یافتن تمدن و فرهنگ پیشینیان خود به آنها سفر میکنند.
جلفا، مقصد ارامنه
هنگامی که در سال ۱۰۰۰ هجری اصفهان به پایتختی انتخاب شد، بازسازی و توسعه اصفهان به عنوان یک الگوی شهری از طرف شاه عباس مورد توجه قرار گرفت. با توسعه اصفهان در آن زمان یکی از وقایع پراهمیت دوران ۲۵۰ ساله خاندان صفوی به وقوع پیوست و آن کوچ بزرگ ارامنه از شهر جلفا کنار رود ارس و اسکان آنها در اصفهان و احداث جلفای نو بود. جمعیت جلفا همراه با ساخت و سازهای کلیساها و خانههای زیبا رو به فزونی گرفت تا اینکه جلفا به صورت یکی از محلات تاریخی و با ارزش شهر اصفهان درآمد. در حال حاضر هم خانههای قدیمی، کلیساهای با شکوه و ساختمانهای آن یادآور عظمت این فضای زیبا و مهم تاریخی است. این محور به دلیل وجود ۲۵ خانه تاریخی و ۱۳ کلیسای ارزشمند قدیمی - که از شاخص ترین آنها می توان کلیسای مریم، بیتاللحم و وانک را نام برد- در طول خود از یکطرف و سازگاری و قرابت فرهنگی با گردشگران خارجی از سوی دیگر، ویژگیهای مطلوبی را برای جذب توریست فراهم ساخته است و میتواند مقصد بسیار مناسبی برای توریستهای ارمنی و مسیحی، در کشور مسلمانی مانند ایران باشد.
قلعه پرتغالیها؛
بهرهبرداری از استعمار!
قلعه پرتغالیها در سال 1507 میلادی به فرمان «آلفونسو آلبوکرک» دریانورد پرتغالی در جزیره قشم احداث شد. آلبوکرک، جزایر دهانه خلیج فارس را تصرف کرده و از این طریق بر راه بازرگانی دریایی بین هند و اروپا تسلط یافت. چیرگی پرتغالیها بر این آبراه مهم دریایی، 110 سال طول کشید. در این مدت آنها به ساختن دژها و استحکاماتی پرداختند که از آن جمله دژهای هرمز، قشم و لارک هستند. قلعه قشم با مساحتی بیش از 2 هزار متر مربع از سنگهای آهکی و گچی با ملاط ساروج محلی ساخته شده و طی یک قرن چندین بار استحکامبخشی یافته است. قلعه پرتغالیها یک قلعه تدارکاتی بود که برای ارتباط با قلعه هرمز و رساندن تدارکات و خدمات به این قلعه مرکزی در قشم ساخته شده بود. احسان یغمایی پس از سالها این قلعه را در سال 78 از زیر خاک بیرون آورد. حال آنچه از کشمکش سالیان متمادی در این سرزمین بر جای مانده، بقایای قلعهای عظیم و برج و باروی آن است که با پسوند پرتغالی خود در ایران ریشه دوانده است. جزیره قشم به خودی خود و به لحاظ طبیعی میتواند مقصد بسیار مناسبی برای گردشگران داخلی و خارجی باشد و وقتی تورها در معرفی آن (به گردشگران اروپایی و بالاخص پرتغالی)
این ویژگی تاریخی را هم اضافه کنند، بستهای مقاومتناپذیر به مخاطبان خود ارائه خواهند کرد که گردشگران تاریخی را مجذوب خود میکند؛ تا به این صورت بالاخره هر چند با تاخیر زیاد، ایرانیان هم از پرتغالیها سودی ببرند. با وجود اهمیت توریسم فرهنگی و آنچه از آنها به عنوان گردشگریهای میراث و هنر یاد میشود و از آنجا که یکی از پررونقترین بخشهای گردشگری میراث و هنر، مرتبط با اشتراکات فرهنگی ملتها و اقوام مختلف است، هنوز نه آمار دقیقی از میزان سرمایهگذاری در این حوزه به چشم میخورد و نه برنامهای برای توسعه فرهنگی و شناساندن آثار به جای مانده از تاثیرات باقیمانده از تمدنها و فرهنگ دیگر ملل در ایران. این عدم اقبال سازمانهای مسوول به شناساندن و توسعه آثار به جایمانده از تاثیرات و اشتراکات فرهنگی دیگر ملل در حالی است که کشورهای همسایه از جمله ترکیه یا مصر با تمرکز بر این بخش به دنبال برجسته کردن آثار و تاثیرات به جای مانده از فرهنگهای دیگر و جذب گردشگران علاقهمند به این حوزه در کشور خود هستند و موفقیتهای چشمگیری نیز در این حوزه کسب کردهاند.
ارسال نظر