گردشگری در پی صلح
گروه گردشگری- عاطفه نبوی: دکترشهریار خاطری نویسنده کتاب «گردشگری جنگ در جهان» پزشک، پژوهشگر و مدیر روابط عمومی و بین‌الملل «انجمن حمایت از قربانیان سلاح‌های شیمیایی» است. وی می‌گوید این کتاب تحقیقی است برآمده از علایق و تجربیات شخصی‌اش و متمرکز بر بررسی گردشگری جنگ در 7 کشور دنیا. علاوه بر آن، به تاثیرات گردشگری جنگ و آثار فرهنگی و اقتصادی آن پرداخته و موزه‌ها و یادمان‌های برپاشده را معرفی می‌کند و در نهایت به معرفی تورهای حرفه‌ای فعال در این زمینه، مراکز تحقیقاتی و گالری‌های تصاویر مرتبط با آن می‌پردازد. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگویی است با ایشان در حوزه گردشگری جنگ و آثار و تبعات آن.
***
- جناب آقای خاطری، شما کتابی با عنوان «گردشگری جنگ در جهان و درس‌هایی که از آن برای ترویج فرهنگ صلح می‌آموزیم» نگاشتید و نمونه‌‌هایی از مناطق پر رونق گردشگری جنگ را در ۷ کشور مثال آوردید. رونق اقتصادی و فرهنگی‌ای که به واقع بخشی از آن وامدار جنگ‌های خونینی است که پشت سر گذاشته شده. اجازه بدهید با همین عنوان شروع کنیم، چگونه می‌توان از گردشگری جنگ در جهت صلح بهره برد؟
آنچه مسلم است، اینکه گردشگری جنگ در دنیا نه تنها صنعتی مهم و به لحاظ اقتصادی تاثیرگذار محسوب می‌شود، بلکه به لحاظ فرهنگی و آموزشی نیز بسیار مهم و قابل توجه است. به طوری که مثلا در بریتانیا دانش‌آموزان به عنوان یک واحد آموزشی به بازدید این سایت‌های جنگی می‌روند و این بازدید با رویکرد پیشگیری از جنگ و ترویج فرهنگ صلح انجام می‌گیرد. در خصوص ریشه‌یابی این نوع گردشگری، باید گفت شاید اولین بار بعد از نبرد واترلو گردشگری جنگ رخ داد و در قالب تورهای زیارتی خانواده‌‌هایی که برای دیدن محل مرگ عزیزانشان به آنجا می‌رفتند، صورت گرفت. اما بعد از جنگ جهانی اول این کاروان‌ها به صورت گسترده به راه افتاد و در قالب تورها به بلژیک، فرانسه و... شکل گرفت. در این کاروان‌ها گاه تا چند صد هزار نفر از بریتانیایی‌ها و کانادایی‌ها شرکت می‌کردند. کم‌کم حول میدان‌های جنگ قدیم، اماکن اقامتی کوچک برای اسکان و خدمات‌رسانی به این گردشگران ساخته شد. این داستان ادامه داشت تا زمان جنگ جهانی دوم. بعد از جنگ با گسترش امکانات و تسهیل در امر حمل‌و‌نقل و به توجه به فجایعی که در این جنگ به بار آمد، این شاخه کنجکاوی و توجه بیشتری را برانگیخت و در این زمان دیگر مخاطبان به خانواده‌های کشته شدگان و آسیب دیدگان محدود نمی‌شدند و دیگر نه برای تکریم جنگ که برای دوری از آن و آسیب‌شناسی آن به آنجا می‌رفتند.
- چه تمهیدات ویژه‌ای دراین کشورها برای معرفی این مناطق اندیشیده شده و چگونه این تمهیدات و سیاست‌ها با ساکنان آن مناطق هماهنگ می‌شود تا احیانا مقاومتی برای ورود این تعداد زیاد گردشگر به وجود نیاید؟ به هر روی ساکنان معمولا کسانی هستند که در این روند آسیب‌هایی اساسی دیده‌اند. این دیده شدن، در معرض تماشا قرار گرفتن و ازدحام برایشان آزاردهنده
نیست؟
تیزهوشی‌ای که در این روند به کار برده شده این است که در اکثر مناطق زعامت این گردش‌ها به خود ساکنان محلی سپرده شده. مثلا در سواحل نورماندی کسانی هستند که بخش‌هایی از خانه‌های خود را در اختیار گردشگران می‌گذارند و از این راه، نفع اقتصاد می‌برند؛ در کنار اینکه از خود و گذشته‌شان به صورت تاریخی شفاهی شنیدنی‌های زیادی دارند یا مثلا تپه‌ای کوچک را به خانواده‌ای سپردند که چند تن از فرزندانشان در آنجا کشته شده‌اند و آنها حالا در آنجا موزه‌ای از یادگارهای جنگ را تاسیس کرده‌اند و آن را اداره می‌کنند. بسیاری از تابلوها به همان صورتی که پیش از این بود حفظ شده و خیابان‌ها با نام نبردها و افراد نامگذاری شده است. در واقع جاذبه‌هایی که ایجاد شده یا افراد را به آنجا می‌کشد فقط جاذبه‌های محیطی نبوده و در واقع آنها توانستند از داستان‌های کوچک خود حماسه‌های بزرگی بسازند. لازم نیست قهرمان حتما فرمانده معروف و انسان بزرگی در عصر خود بوده باشد؛ مثلا خانه‌ای که در آن یک سرباز تا آخرین گلوله‌اش مقاومت کرده و از پنجره روی به میدان نبرد جنگیده، جاذبه آنجاست و چیزهایی نظیر این.
- حال گردشگری جنگ را در ایران چگونه می‌بینید؟ از نظر شما رویکردی که به این گردشگری در ایران وجود دارد، امکان‌ها و ظرفیت‌های آن چگونه است ؟
خب در ایران هم به دلیل جنگی که اتفاق افتاد و مناطق و افراد زیادی که در آن جنگ درگیر بودند، امکان زیادی برای کار در این حوزه وجود دارد. اما ایرادات و اشکالاتی هم هست. مساله اساسی این است که ویژگی‌های گردشگری با تعریف مشخصی که دارد در گردشگری جنگ ما لحاظ نشده و این را باید در فرصتی مناسب آسیب‌شناسی کرد. مثلا بحث انتفاع اقتصادی محلی‌ها، آن‌گونه که در بالا ذکر کردیم یا وارد کردن آنها به این وادی و تعامل با آنها، چیزهایی است که در این نوع گردشگری لحاظ نکرده‌ایم. این موضوع گاه حتی عکس‌العمل‌هایی منفی را برمی‌انگیزد که دور از ذهن هم نیست. این تشکیلات فعلا سازمان نیافته و ابتدایی به نظر می‌رسد. ما تورگردانانی به طور خاص در این حوزه نداریم و در گردش‌های موجود مساله به صورت عمیق و تاریخی بررسی نمی‌شود. مشکل دیگر نیز اینکه این بازدیدها منحصر به ایام خاصی شده که تراکم بالا، کنترل وضعیت و ارائه خدمات مناسب را مخدوش می‌کند. اما مثلا در ژاپن که این شاخه گردشگری بسیار پررونق است، با برنامه‌ها و مناسبت‌های خاصی که گذاشته شده این بازدیدها در طول سال پراکنده و تا حد زیادی کنترل شده است.
به طور خلاصه باید متذکر شد که در ایران پتانسیل بالایی در این حوزه چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ اتفاقاتی که رخ داده، وجود دارد که باید از آن بهره برد. از قضا همین مناطق جنگی جاذبه‌های طبیعی و جغرافیایی فراوانی هم دارند که از مجموع آنها می‌توان یک پکیج قوی برای گردشگران علاقه‌مند فراهم کرد تا به این ترتیب با تعامل گسترده‌تر و موثرتر و درعین بزرگداشت رشادت‌ها و تکریم آسیب‌دیدگان جنگ، گردشگری جنگ را در ایران به سوی رویکرد جهانی آن یعنی پیشگیری از جنگ و ترویج فرهنگ صلح برده و از عواید اقتصادی آن هم بهره ببریم.