تخصصگرایی؛ کلید طلایی پیشبرد گردشگری
رضیه اکرمی* با توجه به اینکه کارشناسان امور اقتصادی همواره بر این نکته تاکید داشتهاند که تداوم روند اقتصاد تکمحصولی در درازمدت میسر نخواهد بود، انتظار میرود به گردشگری نیز، هم درقامت یک صنعت و هم در جایگاه یک بخش مهم اشتغالزا و درآمدزا توجه بیشتری شود. به خصوص در حال حاضر که ایران به عنوان یکی از پنج کشور برتر به لحاظ تنوع آب و هوایی شناخته شده است و تحریمها نیز وضعیت کشور را در شرایط خاصی قرار داده اند، بجاست که به بخش گردشگری نگاه عمیقتری داشته باشیم. پیشینه آموزش گردشگری و دوره های مرتبط با آن در ایران به سال ۱۳۱۴ برمیگردد، جایی که اولین دوره آموزشی مربوطه توسط اداره جلب سیاحان وقت پایهگذاری شد. در سال ۱۳۷۳ نیز اولین دبیرستان کار و دانش در حیطه گردشگری در کشوربوجود آمد. از سال ۱۳۷۴ رشته «مدیریت جهانگردی» نیز در دانشگاه علامه طباطبایی آغاز به پذیرش دانشجو کرد. سال ۱۳۸۷ گرایش موازی «جغرافیا و برنامهریزی توریسم» توسط دانشگاه زنجان به مجموعه دروس تدریسی وزارت علوم در مقطع کارشناسی ارشد، اضافه شد که پیش از آن در برخی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تدریس میشد. طبق آمار هم اینک بیش از ۲۵ هزار دانشجو در مقاطع مختلف تحصیلی در این رشته تحصیل میکنند و بسیاری نیز در این سالها فارغالتحصیل شدهاند. اما به راستی چه تعدادی از این افراد در بخش گردشگری کشور اعم از دولتی و خصوصی مشغول به کار هستند؟ افزایش گرایشهای دانشگاهی و همچنین ظرفیت تحصیلی در مجموعه گردشگری در کشور، بار دیگر موید جایگاه مهم گردشگری در ایران و همچنین یادآور ظرفیت بالقوه آن در اغلب نقاط کشور است. اما حاصل جمع خیل عظیم فارغالتحصیلان و ظرفیتهای بخش گردشگری در کشور، چیزی نیست که در شأن جایگاه کنونی گردشگری ایران باشد. اینک وقت آن رسیده که موضعگیریهای غیرشفاف و غیرکارشناسانه در مقوله گردشگری کنار گذاشته شود. هنوز پس از سالها که از تدریس رشته گردشگری در ایران میگذرد، متاسفانه کماکان شاهد این هستیم که بسیاری از استادان این رشته، خود فارغالتحصیل رشتههای درسی دیگر هستند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان ارشد رشتههای مذکور، توانایی تدریس در موسسات آموزش عالی در همین رشته دارند. اگر خواهان توسعه در این بخش از کشور هستیم، باید بپذیریم که یک جامعه به خودیِ خود توسعه نمییابد، مگر آنکه تخصصگرایی از شعار به عمل تغییر یافته و شرط اساسی در کار علم و پژوهش باشد. متاسفانه دیدگاه سیاسی به مقوله گردشگری نیز از مهمترین آسیبهای وارد آمده به بدنه گردشگری کشور است. گردشگری جایگاه ملی، درهمتنیدگی موزونی با مقولات فرهنگی و اجتماعی دارد، اما اساسا باید از موضعگیریهای سیاسی جدا باشد. انتصابهای نامناسبی که در سالهای اخیر به اعتقاد برخی از کارشناسان، در مسوولیتها و مدیریتهای بخشهای مختلف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری انجام شده، پیامدهای نامناسبی همچون تصمیمگیریهای غیرکارشناسانه، عدم حفاظت و حراست مناسب از نقاط گردشگری کشور، آسیب به برخی مناطق و آثار باستانی، رانت و انحصارگرایی، بیکاری روزافزون فارغالتحصیلان رشتههای گردشگری و ... را در پی داشته است. حضور افراد در هر سازمان باتوجه به تخصص ویژه، اثرات مطلوبی در پی خواهد داشت. قرارگیری ترکیب مدیریتی برای توسعه فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، ۲ راه بیشتر ندارد: استفاده از نیروی انسانی باتجربه درون این سازمان یا استخدام نیروها و تحصیلکردگان جوان دانشگاهی از رشتههای مرتبط. البته در کنار آن باید شرایطی ایجاد شود تا کارمندان جوان از تجربیات نیروهای بازنشسته نیز استفاده کنند. خوشبختانه چند سالی است که در طرح برخی از برنامههای اجرایی، مقوله گردشگری نیز لحاظ میشود و عواقب آن بر حوزههای متنوع گردشگری دستکم آسیبشناسی میشود، اما در مهمترین و اساسیترین بخش آنکه همانا استخدام نیروهای متخصص است، توجه دقیق نشده و نتیجه آن چیزی است که هماکنون شاهدش هستیم. تغییرات مکرر مدیریتی افراد غیرمتخصص و ورود آنها به این حوزه و افراط در تغییر و تحولات نیروی انسانی به خصوص در برخی از شهرستانها، خطایی است که پیوسته تکرار میشود. شعارزدگی، عدم ثبات مدیریتهای دولتی در زمینه گردشگری ونبود قوانین شفاف و به روز، معضلاتی است که همگی از نبود تخصصگرایی نشات میگیرند و مدیریت کلان و مقتدری را میطلبد که این موانع را برطرف کند. استفاده از نیروی متخصص این بخش، میتواند در آگاهسازی عمومی نقاط مختلف در کشور تاثیرگذار باشد. مسائلی همچون تخریب منابع، آسیب به نقاط حساس، از بین رفتن پوشش گیاهی، فرار حیوانات، سوءاستفادههای مختلف، عدم بهره و نفع اقتصادی ساکنان محلی، عدم نظارت دقیق بر کیفیت خدمات و هزینههای مراکز اقامتی، عدم شناخت نقاط دارای پتانسیل، بهرهگیری از محیط بیش از ظرفیت تحمل، مکانیابیهای نامناسب، عدم شناخت صحیح بازار در برخی از مراکز گردشگرپذیر، بیتوجهی به منابع تجدیدناپذیر و ناآگاهیها نسبت به چشماندازهای توسعه پایدار و... خبر از مشکلی به نام نبود نگاه تخصصی و منطقی میدهد. روشن است که تبیین راهبردهای یک مجموعه و تعیین اهداف مشخص و تبیین طرح و برنامه برای رسیدن به آینده مطلوب، نیازمند یک مجموعه مدیریتی است که کارآمدی آن وقتی به ثمر میرسد که یک ترکیب کاردان نیروی انسانی نیز برای انجام وظایف مربوطه با آن همکاری کند. پرواضح است که ترکیب نیروی انسانی متخصص برای توفیق عملکرد مدیران در هر سازمانی اثرگذار است. درواقع از اساسیترین موانع پیشروی توسعه گردشگری در ایران (و حتی درجا زدن و بعضا پسرفت آن در برخی مناطق) عدم استفاده از نیروهای آموزشدیده دانشگاهی در این رشته است. ادامه این روند در ابعاد کلان خود منتج به تکرار اشتباهاتی است که در مجموعه گردشگری کشور بارها به دست آمده و کارنامه آن نشاندهنده توسعه بسیار اندک یا سرعت رو به کاهش این توسعه بوده و منجر به کسب درآمدهایی نامتناسب با داشتههای سرزمین غنی ایران یا ماندگاری در حداقلها شده است. امید است انرژیهای هزینه شده بازگردد و شاهد حضور افرادی باشیم که در محافل آکادمیک مختلف، وقت و عمر خود را صرف تحصیل کردهاند و کشور برای تحصیل آنان متحمل هزینههای بسیاری شده است. افرادی که حالا یا خانهنشیناند یا به کارهای غیرمرتبط با تحصیلات خود مشغولاند و در حقیقت هیچ سهمی از امروز و فردای گردشگری کشور ندارند. سرمایهگذاران و فعالان بخشهای خصوصی و دولتی به راحتی میتوانند از ظرفیتهای هزاران فارغالتحصیل مجموعه گردشگری در مقیاس منطقهای، ملی و بینالمللی بهره ببرند. *کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزى گردشگرى
ارسال نظر