«دنیایاقتصاد» برای این تعطیلی، جایگزین سفر معرفی میکند
آخرهفته به وقت «فرزندان»
در این شرایط که باید به نیاز فرزندان پاسخ داد و از سوی دیگر مراقب بود که مبتلا به کرونا نشوند، چه باید کرد؟ آیا به این زمان که هیچ کجا نمیشود رفت میتوان به چشم فرصتی نگریست که یک روز کامل را با بچهها وقت بگذرانیم، بیشتر از دغدغههایشان بشنویم و بدانیم در ذهن آنها چه میگذرد؟
برای بسیاری از ما که فرصت بودن در کنار فرزندانمان بسیار محدود است و رسیدن به درس و مشقهای عقب افتاده یا همراهی آنها تا سر کلاسهای فوق برنامه تنها زمانی است که برایشان میگذاریم، برای ما که در این شرایط اقتصادی باید زمان زیادی را به رفع نیازهای اقتصادی خانواده اختصاص دهیم، یک روز یا دو روز ماندن در خانه ضمن پرداختن زمانی به خود و کارهای خود، فرصتی است که با فرزندانمان بیشتر آشنا شویم و ساعتهایی را با آنها خوش بگذرانیم. بسیاری از پدر و مادرها متولد دهه ۵۰ و ۶۰ هستند و محصولاتی را که برای کودکان در آن دوره از تلویزیون پخش میشد دیدهاند. در این برنامهها معمولا شانس رسیدن به موفقیت زیبایی بود یا ثروت، البته که با پشتکار هم میشد به برخی چیزها رسید، اما نه زمانی که زشت باشیم!
در این برنامهها همچنین تفاوت نه امری پسندیده، بلکه وضعیتی ناهنجار بود که باید از آن فاصله گرفت، در این برنامهها فرد متفاوت خودش را به جایی میرساند که با بقیه همسان شود. این در حالی است که در انیمیشنهای جدید مولفه زیبایی برای قهرمانان بسیار کمرنگ شده، آنها گاه زشتاند، گاه متفاوت از بقیه و زمانی هیولا. در این انیمیشنها شما به فرض زشت بودن، هیولا بودن، متفاوت بودن و داشتن تواناییهای اندک فیزیکی که به واسطه آن نمیتوانید در کار دلخواهتان موفق باشید قهرمانید. دیدن این انیمیشنها با همراهی پدران و مادران و فرزندان میتواند برای هر دو گروه نکات جدیدی در پی داشته باشد. اینکه موفق شدن طبق معیارهایی که تاکنون پدر و مادرها تصور میکردهاند لزوما حاصل نمیشود، در عین حال افقهای بزرگتری هم پیش روی بچهها گشوده میشود در آیندهای که به دست خواهند گرفت. علاوه بر این گفتوگویی که پس از دیدن این برنامهها درمیگیرد و دادن فرصت سرچ و جستوجو در اینترنت به دو طرف (کودکان و والدین) ضمن اینکه بچهها را با پژوهش آشنا میکند این فرصت را به هر دو طرف میدهد تا بتوانند با هم گفتوگو کرده و این فرهنگ را در خانوادهشان تقویت کنند. میشود هم علاوه بر این انیمیشنها موضوعات گفتوگویی دیگری برای کودکان پیدا کرد که به آنها علاقهمندند. مثلا برخی بچهها فوتبال دوست دارند، برخی نینجاها را، کودکان دیگری هستند که میخواهند خلبان یا پزشک یا والیبالیست شوند. میشود که اعضای خانواده درباره تاریخچه هر چیزی که بچهها دوست دارند یکی دو ساعت تحقیق کرده و سپس اطلاعاتشان را با هم به اشتراک بگذارند. اینگونه است که بچهها در علایقشان عمیقتر میشوند، مثلا از تاریخچه فوتبال سر درمیآورند یا میفهمند تیمی که به آن علاقهمندند از چه سالی وارد این ورزش شده، چند کاپ قهرمانی دارد، قهرمانان سالها پیش این تیم را میشناسند، پدر و مادرها از سابقه بازیهایی که از آن تیم دیدهاند میگویند و اینکه خودشان کدام تیم را دوست دارند و چرا! گاه علایق و دیدگاهها متفاوت است، همین اختلاف عقیدهها به بچهها یاد میدهد قرار نیست همه موافق آنها باشند و به پدر و مادرها میآموزد که نظرات بچههایشان را محترم بشمارند. یا درباره موردی مانند نینجاها بچهها با این سابقه آشنا میشوند که آنها چطور شکل گرفتند، چه انگیزهای داشتند، هر کدام نماد چه هستند و بسیاری اطلاعات دیگر. حال که کرونا ما را خانهنشین کرده میشود این کلافگی را به ساعتهایی خوش بدل کرد، به بحث و گفتوگویی که رابطه دوستانهمان را با فرزندانمان تحکیم بخشد و رابطه عمودی چه پدرسالاری چه مادرسالاری یا فرزندسالاری را به رابطهای افقی تبدیل کند. زمانی که ما یاد بگیریم در خانواده با هم سخن بگوییم در جامعه نیز این فرهنگ گفتوگویی رواج پیدا میکند. کرونا کم سختی نداشته و غم و غصه و دوری و افسردگی همه را بیتاب کرده است. با این حال زندگی در میانه پاندمی در جریان است و نمیتوانیم فرصت زندگی شاد را به دوران پساکرونا گره بزنیم. از این رو از این فرصتهایی که در آن دوران کمتر به دست خواهیم آورد این روزها بهره بگیریم که هم خانوادهمان را با سفر و مهمانی در معرض خطر قرار ندهیم و هم از زمان که بزرگترین و ارزشمندترین دارایی ماست بهره بیشتری ببریم.