در یک پژوهش علمی بررسی شد
نقش بازاریابی در توسعه گردشگری حوزه خلیجفارس
نیاز صنعت گردشگری به فناوری اطلاعات، با توجه به توسعه نیازهای مصرفکنندگان و روشهای جدید تسهیلکننده عملیات رو به گسترش است. از این رو سیستم مدیریت مقصد بهعنوان یک راهحل اساسی، از یکسو با مرتفع ساختن نیازهای اطلاعاتی و رزرواسیون خریداران و از سوی دیگر با تبلیغات و بازاریابی موثر از طریق حضور در بازارهای ملی و بینالمللی، با در اختیار قراردادن اطلاعاتی دقیق، متناسب و به موقع از شانس بیشتری برای موفقیت در جذب گردشگران برخوردار است.
ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و سیستم مدیریت مقصد(DMS ) هر دو بهعنوان ابزارهایی جهت عرضه و تقاضای هر چه اثربخشتر کالای گردشگری مورد استفاده قرار میگیرند. اما آنها همچنین بهعنوان پل ارتباطی منعطف و سودآور برای مدیریت استراتژیک مقاصد نیز به شمار میروند و بهطور موثر ارائهکننده ساختار اطلاعاتی در سطح مقصد و شبکهسازی تمام بنیانها و اپراتورها در یک شبکه هستند. مقاصدی که از سیستم مدیریت مقصد استفاده میکنند، به تدریج قادر خواهند شد موقعیت استراتژیک خود را بهبود داده و مزایای رقابتی بهدست آورند. پر واضح است که مقاصد برای مدیریت و بازاریابی اثربخش مقصد خود نیازمند تشکیل سازمانهایی با عنوان سازمان مدیریت و بازاریابی مقصد هستند که با توجه به عملکرد و وظایف خاصی که بر عهده دارند، اقدام به طراحی و پیادهسازی نظام یکپارچه مقصد کنند. در این میان حوزه خلیجفارس به رغم برخورداری از پتانسیلهای غنی فرهنگی و تاریخی، همراه با زیرساختهای مناسب تاکنون نتوانسته به نحوی اثربخش از این قابلیتها استفاده کند.
با بررسی مطالعات صورت گرفته درخصوص ساختار، الزامات اطلاعاتی و عملکرد سیستم مدیریت مقصد، چنین به نظر میرسد که سازمانهای فعال در صنعت گردشگری حوزه خلیجفارس ساختار و عملکردهای طراحی شده برای مدیریت و بازاریابی این مقصد را ندارند. همچنین این سازمانها فعالیتهای بازاریابی مقصد در سطح بینالمللی را به گونه شایستهای به انجام نمیرسانند و حضور فعالی در بازارهای بینالمللی بهمنظور شناساندن تواناییها و جاذبههای این منطقه ندارند. از این رو اجرای سیستم مدیریت مقصد با چالشهای فراوانی مواجه است.
راهکار
پس از مطالعه و بررسیهای صورت گرفته، نخستین راهکار برای حل این مسائل این است که یک واحد مستقل (سازمان)، مسوولیت مدیریت و بازاریابی حوزه خلیجفارس را عهدهدار شود و با برقراری ارتباط با کلیه بخشهای خصوصی و دولتی مرتبط با گردشگری مدیریت داخلی خود را در تمامی سطوح بهبود بخشد، سپس با شناسایی و برقراری ارتباط با کلیه ذینفعان مقصد، ضمن بهکارگیری یک نظام یکپارچه مدیریتی، منافع هر یک از ذینفعان را به خوبی شناسایی کند و در قالب یک طرح استراتژیک کسب و کار الکترونیکی که همراستا با طرح جامع گردشگری کشور است، نسبت به تعیین الزامات اطلاعاتی مورد نیاز هر یک از ذینفعان برای اتصال به سیستم مدیریت مقصد گردشگری اقدام کنند.
آینده برای سیستم مدیریت مقصد به نظر روشن است و چندین استراتژی کلیدی برای دست یافتن به آن اتخاذ شده است. انتظارات رو به رشدی در مصرفکنندگان درباره کاربرد و محتوای سیستم مدیریت مقصد وجود دارد. مصرفکنندگان دسترسی بیشتر به اطلاعات بهتر و گستردهتر را درباره مقصد خواستارند. آنها اطلاعات واقعی و درست را درخصوص مقصد، ارتباطات موجود در آن، تسهیلات، رویدادها، وضعیت آب وهوا و قابلیت رزرو محل اقامت و ارائه آن به شکل جذاب و کاربرپسند خواستارند. همچنین نوآوریهای تکنولوژیک دارای اولویت استراتژیک هستند. توسعه عمیق و وسیع محصولات و ویژگیهای مقصد تضمین خواهد کرد که این سیستم راهبر بازار در طراحی و فروش سیستمهای مسافرت نه تنها در کشور بلکه در سطح بینالمللی خواهد شد و این به خاطر نوآوری و سیستم توزیعی است که به واسطه پیشرفتهای تکنولوژیک در این گونه سیستمها بهکار گرفته شده است.
ارسال نظر