چرا بازاریابی اکوتوریسم باید متفاوت باشد؟
سه مزیت بازاریابی پایدار گردشگری
در شیوههای سنتی بازاریابی، تاکید اصلی بر روی سود رساندن به کسبوکار مربوطه بهواسطه تامین نیازها و رضایتمندی مشتری است. اما بر مبنای مفهوم اکوتوریسم، در بازاریابی برای مقاصد اکوتوریستی، در عین اینکه به نیاز بازار اکوتوریستها پاسخ داده میشود، برای رسیدن به اهداف مقصد اکوتوریسم نیز تلاش صورت میگیرد. بر این اساس رویکرد بازاریابی اکوتوریسم با اصول توسعه پایدار همراستا است. در بازاریابی پایدار گردشگری بخشی از یک سیستم زنده با روابط پیچیده داخلی میان اجزای اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی آن درنظر گرفته شده و سعی میشود روابط میان این اجزا تا حد امکان دیده و در حالت ایدهآل، متعادل شود. بر این اساس فقط برای کسب رضایتمندی مشتری و سودآوری کسبوکار مربوطه هدفگذاری نمیکند، بلکه به دنبال تضمین منافع همه طیف ذینفع در پروژه است و از اینرو اثر خود را روی جامعه محلی و محیطزیست آن نیز مدنظر قرار میدهد.
شیوههای بازاریابی پایدار
مزایایی که مدل بازاریابی پایدار برای یک مقصد گردشگری میتواند داشته باشد عبارتند از:
* افزایش سهم بازار بهواسطه هدف قرار دادن طیف متنوعی از انگیزههای متفاوت برای سفر.
* جلب مشتری و افزایش درخواست مجدد سفر به واسطه نشان دادن تجارب ناب و غنی فرهنگی و بومی.
* کاهش هزینههای بازاریابی بهواسطه قراردادهای همکاری بازاریابی در مقیاس منطقهای و نیز مشارکتهای محلی.
اگر در یک طرح بازاریابی اکوتوریسم، از دستهبندی بازدیدکنندگان یا همان مشتریان بالقوه اکوتوریسم بهره گرفته و بهواسطه آن بازار هدف پروژه بهدرستی تعریف شود، بودجههای بازاریابی و تبلیغ میتواند به نحو موثری خرج شود. در بازاریابی مقاصد اکوتوریسم، میتوان از روشهای متداول در بازاریابی محصولات و خدمات برای اهداف بازاریابی پایدار بهره گرفت. یکی از این شیوهها بهرهگیری از گواهینامه است. نقشی که این شیوه در بازاریابی مقاصد اکوتوریسم میتواند بهعهده بگیرد، این است که به واسطه گواهینامههای اکوتوریسم، استانداردهایی تبیین میشود که از طریق آنها تشخیص آژانسهای مسافرتی شایسته از رقیبان بیکفایت آنها میسر خواهد شد.
یکی دیگر از این شیوهها که در بخش اکوتوریسم بهندرت تجربه شده است برندسازی است. یکی از دلایل اینکه این ترفند کمتر در حوزه اکوتوریسم وارد شده این است که برندسازی در گردشگری اغلب برای بنگاههای گردشگری زنجیرهای و قابل بسط نظیر هتلهای زنجیرهای بهکار میرود. از طرفی بهنظر میرسد برندسازی برای یک مقصد اکوتوریسم میتواند از نظر اقتصادی بسیار سودآور باشد؛ چراکه به واسطه آن میشود به مشتریان بالقوه و آینده اکوتوریسم مجموعهای از یک اسم و تصویر آشنا و یک بسته خدماتی که کیفیت آن تضمین شده را عرضه کرد. به عبارت دیگر مشتریان بالقوه بازار اکوتوریسم با دیدن برند یک مقصد اکوتوریستی، میدانند که چه کیفیت خدماتی، چه تسهیلات و چه استانداردهایی را باید انتظار داشته باشند. از طرفی به کمک آن مجموعه کسبوکارهای اکوتوریستی میتوانند با هم زیر یک پرچم متحد که تعریفکننده کیفیتشان است، قرار بگیرند.
درنهایت آنچه مهم است اینکه برای مقصد اکوتوریسم حتما ترکیبی از روشهای تبلیغی موثر باید تعریف شود. طبعا برحسب موضوع و بستر پروژه اکوتوریستی موردنظر، روشهای موثر میتواند متفاوت باشد. برخی از متداولترین این ابزارها عبارتند از: تبلیغ رسانهای، روابطعمومی، فروش فردی، معرفی دهان به دهان توسط مشتریان قبلی، فروش مستقیم و بازاریابی اینترنتی. از میان این شیوهها، بازاریابی اینترنتی در حوزه اکوتوریسم بسیار متداول است. برای پروژههای اکوتوریستی که منابع مالی محدودی برای تبلیغات دارند، شیوه روابطعمومی توصیه میشود.
منظور از آن انواع شیوههایی است که بدون پرداخت هزینه، مقصد اکوتوریستی در رسانهها مطرح میشود؛ بهطور مثال مقالهای که در تمجید از نحوه کار و عمل آن در یک مجله مرتبط نوشته میشود. این شیوه در ایجاد یک تصویر مثبت از پروژه در میان مردم و در نتیجه تبلیغ آن بسیار موثر است. یکی دیگر از مصادیق این شیوه، حامی شدن پروژه برای مراسم یا رویدادهای خاص است. از دیگر شیوههای بازاریابی که در حوزه اکوتوریسم توصیه میشود، بازاریابی تعاونی است. در این شیوه، مجریان برنامههای اکوتوریستی که از سنخیت و منافع مشترک برخوردارند، در مقیاس ملی و فراملی با یکدیگر در حوزه بازاریابی مشارکت میکنند و در کنار این مشارکت به شبکه وسیعتری از مشتریان بالقوه دسترسی مییابند. نمونه موفق این تعاون، همکاری فرامرزی میان سه پارک بینالمللی در مرز کانادا- آمریکاست. بهنظر میرسد بازتعریف شیوههای گوناگون بازاریابی در چارچوب اکوتوریسم میتواند به پایداری هرچه بیشتر اینگونه از گردشگری کمک کند؛ یعنی هم در جذب هرچه بیشتر گردشگر موثر باشد و هم در عین حال، مانع از بین رفتن جاذبههای طبیعی شود.
ارسال نظر