خلاقیت صنایعدستی در حمایت از محیط زیست
حجتاله مرادخانی/ پژوهشگر هنر، مدرس دانشگاه و مشاور معاونت صنایعدستی کشور
در تعاریف مبنایی اقتصاد خلاق، مولفههای خاصی مطرح میشود تا یک صنعت یا حرفه و محصول را بتوان در طبقهبندیهای موجود صنایع خلاق قلمداد کرد. مفاهیم و تعابیری که از ابتدای شکلگیری آنها در اوایل هزاره سوم تاکنون، با قبض و بسطهای فراوانی مواجه بوده و نظرات فراوانی در خصوص آنها به ثبت رسیده است. باوجود این، دو ویژگی صنایع خلاق از اهمیت بالاتری برخوردارند؛ نخست اینکه ارزش افزوده تولیدات و محصولات این صنایع نسبت به مواد اولیه آنها بالا بوده و این ارزش بالا، ناشی از خلاقیت ذهنی و ابداعات فکری تولیدکنندگان (هنرمندان) آنها است.
حجتاله مرادخانی/ پژوهشگر هنر، مدرس دانشگاه و مشاور معاونت صنایعدستی کشور
در تعاریف مبنایی اقتصاد خلاق، مولفههای خاصی مطرح میشود تا یک صنعت یا حرفه و محصول را بتوان در طبقهبندیهای موجود صنایع خلاق قلمداد کرد. مفاهیم و تعابیری که از ابتدای شکلگیری آنها در اوایل هزاره سوم تاکنون، با قبض و بسطهای فراوانی مواجه بوده و نظرات فراوانی در خصوص آنها به ثبت رسیده است. باوجود این، دو ویژگی صنایع خلاق از اهمیت بالاتری برخوردارند؛ نخست اینکه ارزش افزوده تولیدات و محصولات این صنایع نسبت به مواد اولیه آنها بالا بوده و این ارزش بالا، ناشی از خلاقیت ذهنی و ابداعات فکری تولیدکنندگان (هنرمندان) آنها است.
از این نظر خلاقیت ذهنی خالقان آثار، اهمیت تعیینکنندهای پیدا خواهد کرد و زمانی که این شرایط مورد پوشش قوانین حمایت از حقوق مولفان و مبتکران قرار گیرد، از حیث اقتصادی و مالی نیز رشد قابل ملاحظهای را ایجاد میکنند. ویژگی دوم صنایع خلاق که امروز تاکید بسیاری بر آن میشود، حمایت آنها از محیط زیست و منابع طبیعی است؛ به این معنی که این صنایع در بسیاری از موارد کمترین برداشت را از طبیعت و محیط زیست داشته و منشأ آلودگیهای مخرب نیستند. از طرفی چون مواد اولیه آن بیش از هر چیزی خلاقیت و پردازش ذهنی انسانها است، در نتیجه بیش از آنکه به طبیعت و محیط زیست آسیب برسانند، از آن حمایت و حفاظت میکنند. از این منظر صنایع خلاق را صنایع سبز و حامی محیط زیست مینامند. با توجه به این ویژگیها است که در بسیاری از پروژهها و برنامههای توسعه پایدار در دنیا تاکید و توجه ویژهای به صنایع خلاق و محصولات و خدمات ناشی از آنها میشود. این حوزه در راستای ثبات و پایداری حیات انسان روی زمین فعالیت میکند و زمینههای مساعدی برای ارتقای کیفیت زندگی انسانی مهیا میسازد.
آشتی صنعت و طبیعت
در ایران یکی از مهمترین حوزههای صنایع خلاق که هر دو ویژگی فوق را به صورت توامان در خود متجلی کرده و ظرفیت بسیار بالایی برای تحقق توسعه پایدار در کشور دارد، صنایعدستی و هنرهای سنتی است. محصولات و خدمات ناشی از این عرصه اصیل و بومی ایران، هم از نظر ارزش افزوده ظرفیت رقابتی بالایی با نمونههای خارجی دارند و هم به معنای واقعی مصداق بارز صنعت سبز هستند؛ زیرا همانطور که تشریح شد موارد اولیه بهکار رفته در آنها در کنار خلاقیت ذهنی هنرمندان و صنعتگران، مواد اولیه طبیعی، ارزان و بازگشتپذیر به طبیعت هستند. بنابراین صنایعدستی ایران در کنار اشتغالزایی و رونق اقتصادی و فرهنگی، عرصهای مهم برای حمایت از محیطزیست ایران است. به عبارت دیگر بر اثر فعالیت هنرمندان و صنعتگران صنایعدستی آسیبی به محیط زیست نمیرسد و در بسیاری مواقع بهدلیل افزودن وجه زیباییشناسانه به مواد اولیه طبیعی، مصرفکنندگان و مخاطبان را هم بیش از پیش متوجه ضرورت حفظ منابع طبیعی و محیط زیست میکنند.
صنایعدستی به مثابه رسانه
همانگونه که اشاره شد در مباحث مربوط به توسعه پایدار توجه به محیط زیست و حفاظت از منابع تجدیدناپذیر موجود از مولفههای مهم و تعیینکننده است. از این نظر نیز رشتههای مختلف صنایعدستی و هنرهای سنتی را میتوان به مثابه عرصهای اثربخش برای تحقق توسعه پایدار به شمار آورد. حتی میتوان صنایعدستی را به مثابه یک رسانه اثرگذار که قابلیت دارد ویژگیهای فرهنگی و هویتی ایران را به همگان معرفی کند در نظر گرفت که در عین حال زمینههای موثری برای جذب مخاطبان خود به مقوله توسعه پایدار، اهمیت آن و نیز ضرورت حفاظت از محیط زیست فراهم میآورد.
با اندکی تامل میتوان دریافت این هنر-صنعت کهن ایران، دارای کارکردهای متنوعی است که از یکسو شرایط را برای زندگی امروز مردم مطلوب میسازد و از سوی دیگر با حفاظت از محیطزیست و منابع تجدیدناپذیر طبیعی زمینه را برای زندگی نسل آینده مهیا میسازد.
اگر از این منظر صنایعدستی و هنرهای سنتی را با صنایع و رشتههای فعال در عرصه اقتصاد کلاسیک مقایسه کنیم، بیش از پیش به اهمیت و ضرورت توسعه و فراگیری صنایعدستی پی خواهیم برد و درخواهیم یافت این عرصه مهم از اقتصاد خلاق ایران با کمترین برداشت از منابع طبیعی و محیط زیست، تقریبا آلودگی تولید نمیکند و با وجود این ارزش افزوده بسیار بالایی به همراه دارد که در صنایع کلاسیک و اقتصاد کلاسیک نظیری برای آن نمیتوان یافت. از این رو به نظر میرسد، ساختارهای متولی برنامهریزی و تدوین استراتژی برای کشور، باید با نگرشی عاقبتاندیشانه صنایعدستی را به مثابه یک مزیت مهم برای توسعه اقتصادی اجتماعی کشور در نظر بگیرند و در اولویتهای نخست سرمایهگذاری قرار دهند.
ارسال نظر