نگرانی بدنه سازمان گردشگری از تبعات تغییر مدیریتی
تپش طبیعی نبض سازمان میراث فرهنگی در گرو ثبات
امیر نیکرویان/ معاون مرکز روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری
سال ۱۳۹۲ و در آغاز فعالیت دولت یازدهم، سازمانی که سه عنوان بزرگ میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را بر خود دارد، در انتظار مدیری بود که بتواند قلب این مجموعه در حال احتضار را احیا کند و زندگی دوبارهای به آن ببخشد. در واقع سکان این سازمان عریض و طویل، اما بیمار باید به دست کسی داده میشد که همچون یک پزشک به درمان آن بپردازد. در چنین شرایطی این وظیفه برعهده محمد علی نجفی گذاشته شد؛ مدیر توانمندی که هرچند ایدههای خوبی داشت اما پس از چند ماه به دلایل شخصی از این سمت کنارهگیری کرد و سکان سازمان پس از او، در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ به دست مسعود سلطانیفر داده شد.
امیر نیکرویان/ معاون مرکز روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری
سال ۱۳۹۲ و در آغاز فعالیت دولت یازدهم، سازمانی که سه عنوان بزرگ میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را بر خود دارد، در انتظار مدیری بود که بتواند قلب این مجموعه در حال احتضار را احیا کند و زندگی دوبارهای به آن ببخشد. در واقع سکان این سازمان عریض و طویل، اما بیمار باید به دست کسی داده میشد که همچون یک پزشک به درمان آن بپردازد. در چنین شرایطی این وظیفه برعهده محمد علی نجفی گذاشته شد؛ مدیر توانمندی که هرچند ایدههای خوبی داشت اما پس از چند ماه به دلایل شخصی از این سمت کنارهگیری کرد و سکان سازمان پس از او، در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ به دست مسعود سلطانیفر داده شد.
اکنون پس از گذشت ۳۳ ماه از مدیریت سلطانیفر در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شاهد ثباتی نسبی در این مجموعه هستیم. نبض سازمان طبیعی میزند، اندامهای بدنه سه حوزه تقویت شده و هریک در راستای وظایف خود عمل میکنند. برای نخستین بار طی ۱۰ سال گذشته شاهد تثبیت نسبی مدیریتها و تنظیم نقشها برای تمامی کارکنان این مجموعه هستیم. سازمان به جایگاه واقعی خود رسیده است و میداند در چه مسیری حرکت میکند و تمام برنامهها و فعالیتهای خود را به افق ۱۴۰۰ پیوند زده است.
سه گام سازمان
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ۳۳ ماه گذشته دو دوره مشخص را طی کرده و هماکنون گامهای مرحله سوم را طی میکند. مرحله نخست ترمیم، مرحله دوم تثبیت و مرحله سوم ترفیع است که همچنان ادامه دارد. در مرحله نخست کاستیهای بیشمار بدنه سازمان ترمیم شد تا بتواند بار دیگر از نقطه صفر شروع کند. در مرحله دوم وضعیت متزلزل سازمان به یک ثبات نسبی رسید و مرحله سوم که بهطور جدی از دو سال پیش آغاز شده است، به ارتقا و ترفیع جایگاه سازمان انجامید. بدون شک حفظ و استمرار این وضعیت مستلزم حفظ عوامل و شرایطی است که منجر به شکلگیری آن شده است و به تعبیر دیگر، دستکاری وضعیت موجود به نوعی احتمال بروز مشکل و مانع در این مسیر رو به جلو را تقویت میکند.
البته تحکیم زیرساختهای سازمان طی ۳۳ ماه گذشته بستری را فراهم ساخته است که هر مدیری بتواند با کمترین مانع و چالش در آن فعالیت کند، اما نباید از این واقعیت انکارناپذیر غافل شد که هنوز پازل برنامههای عملیاتی سازمان تکمیل نشده و فرآیندی که برای آن تعریف شده با بدنه مدیریتی کنونی شکل گرفته است. بنابراین هرگونه تغییر ساختاری در این مجموعه که مهمترین آن تغییر مدیریت راس سازمان است، تحقق بخشی از اهداف این مسیر را به نوعی نیمه تمام گذاشته و با وقفه مواجه میکند. مسعود سلطانیفر برای مجموعه تحت مدیریت خود خوابهایی طلایی دیده بود که هر چند نه تمامی آن، بلکه بخشی از آن خوابها بهویژه در حوزه گردشگری تعبیر شده است و به نظر میرسد ماندن یا نماندن او در این سازمان در تعبیر شدن یا نشدن بخش باقی مانده آن خوابهای طلایی، تعیینکننده است. در خاتمه باید گفت نبض سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری حداقل دو سال است که طبیعی میزند و استمرار سلامت قلب این پیکر درمانشده، بیش از هر چیز در گرو ثبات و آرامشی است که در این مدت تجربه کرده است.
ارسال نظر