فرصتها و تهدیدهای گردشگری فرهنگی و میراث
مولفان: دالن ج. تیموثی و جیان پی. نیاوپان
مترجمان: دکتر اکبر پورفرج، جعفر باپیری
بسیاری از مردم کشورهای در حال توسعه برای امرار معاش به سایتهای باستان شناختی متکی هستند و در مواردی، اجتماعات در اطراف و درون بقایای باستانی شکل گرفتهاند. زمانی که این منابع برای اهداف گردشگری توسعه پیدا میکنند، معمولا درگیریهایی به وقوع میپیوندد، زیرا ساکنان، این توسعه را نوعی تعدی به فضای خصوصی، خانههای سنتی و فرهنگ خود میدانند. در واقع همانند سایر انواع گردشگری، تنش بین ساکنان و بازدیدکنندگان در بافت گردشگری میراث غیرمعمول نیست.
مولفان: دالن ج. تیموثی و جیان پی. نیاوپان
مترجمان: دکتر اکبر پورفرج، جعفر باپیری
بسیاری از مردم کشورهای در حال توسعه برای امرار معاش به سایتهای باستان شناختی متکی هستند و در مواردی، اجتماعات در اطراف و درون بقایای باستانی شکل گرفتهاند. زمانی که این منابع برای اهداف گردشگری توسعه پیدا میکنند، معمولا درگیریهایی به وقوع میپیوندد، زیرا ساکنان، این توسعه را نوعی تعدی به فضای خصوصی، خانههای سنتی و فرهنگ خود میدانند. در واقع همانند سایر انواع گردشگری، تنش بین ساکنان و بازدیدکنندگان در بافت گردشگری میراث غیرمعمول نیست. توسعه و تبدیل مکانهای تاریخی به منابع گردشگری یکی از عوامل اولیه بروز این تنش است. بزرگترین مشکل در این خصوص که یکی از نفرتانگیزترین پیامدهای اجتماعی گردشگری است، کوچ دادن اجباری جمعیتهای محلی است. گردشگری و حفاظت از میراث، نقشی اساسی در جابهجایی اجباری جمعیتهای بومی و ضعیف ایفا میکنند. جمعیتهای کوچ داده شده همیشه نمیتوانند با سرزمینهای جدید ارتباط برقرار کنند و به سطح قابل ذکری از رفاه و آسایش نیز دست یابند.
کشمکش در حوزه گردشگری دینی نیز بسیار دامنهدار است. برخی از تاریخیترین ساختمانها و مکانهای دنیای امروز که مورد علاقه فراوان گردشگران هستند، اهمیت معنوی یا مذهبی دارند. بازدید از این سایتهای مقدس یکی دیگر از علل نارضایتی جوامع وابسته به گردشگری است؛ اگرچه در ظاهر بهنظر منطقی میرسد که گردشگری میراث دین محور باعث ایجاد و ترویج ر وابط صلحآمیز و خیرخواهانه شود، ولی غالبا عکس این قضیه رخ میدهد.
از تغییرات فرهنگی نیز اغلب بهعنوان یکی از منفیترین تاثیرات گردشگری یاد میشود که البته برخی از محققان و جمعیتهای مورد مطالعه آنها اظهار کردهاند که تمامی تعدیلات فرهنگی بد نیستند. علاوهبر این، دانش معمول امروز، گردشگری را تنها یکی از نیروهای فراوان اثرگذار مدرنیته میداند و انسانشناسان و سایر صاحبنظران مطالعات فرهنگی عموما معتقدند گردشگری، شامل گردشگری میراث، تنها تا حدودی در منسوخ شدن سنن فرهنگی یا تغییرات فرهنگی جوامع نقش دارد. یکی از مهمترین اثرات جانبی گردشگری کالاییسازی فرهنگی است که در جریان آن فرهنگ به محصولی تبدیل میشود که بستهبندی شده و به گردشگران فروخته میشود. این مساله بهویژه در جوامع سنتیتر حادتر است. در فرآیند کالاییسازی که عناصر فرهنگی برای مصرف گردشگران به صورت انبوه تولید میشوند، مفاهیم یا ارزشهای مرسوم نهفته در جشنها، موسیقی، رقصها و صنایع دستی سنتی از بین میرود. بنابراین میتوان گفت اجراها و نمایشهای فرهنگی برای گردشگران، اگرچه نیازهای آنان را به فرهنگ برآورده میکند، ولی غیراصیل است. کالاییسازی فرهنگی غالبا به از دست دادن کنترل بر منابع فرهنگی منجر میشود زیرا عوامل خارجی در عناصر فرهنگیای که به دیگران تعلق دارند، سرمایهگذاری میکنند و بسیاری از عناصر فرهنگ بومی و اقلیتی، برای مثال در توسعه تجاری کشورها مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. این عمل معمولا بدون تایید و اجازه صاحبان آن عناصر انجام میشود که به نزاع بر سر حقوق مالکیت و تجارت منصفانه فرهنگ میانجامد.
نداشتن مالکیت واقعی بر فرهنگ یکی از شایعترین عوامل سرخوردگی مردمان بومی و اعضای جامعه محلی در مقصدهایی است که گردشگران فرهنگی را عرضه میکنند.در این مقصدها فرهنگ که یک منبع گردشگری است توسط افراد غیرخودی کنترل میشود. امروزه بیشتر مفسران همنوا با اصول توسعه پایدار اظهار میکنند که استفاده از فرهنگ یک جامعه باید مطابق با شرایط و ضوابط آن جامعه و براساس آنچه آنان خود کاربرد درست میپندارند، صورت پذیرد. همانند تاثیرات فیزیکی گردشگری میراث، تمامی تاثیرات اجتماعی- فرهنگی آن نیز منفی نیستند. برخی از کارشناسان، گردشگری را نیروی مثبتی برای احیای عناصر از بین رفته یا روبه زوال فرهنگ دانستهاند. عزت نفس اجتماعی و غرور فرهنگی غالبا از طریق گردشگری تقویت میشود، زیرا مردم محلی قادر خواهند بود عناصر برگزیده قومی خود را به سایرین عرضه کنند. به همین شکل، اشکال مرغوب نوین هنری که بازتاب رسوم و ارزشهای جوامع مدرن هستند، به اجتماع معرفی میشوند.
بیشتر پیامدهای اقتصادی گردشگری فرهنگی و میراث با سایر اشکال گردشگری یکسان یا مشابه است. با وجود این، افزایش درآمد منطقهای و گسترش پایه مالیاتی از طریق گردشگری میتواند ابزاری بالقوه مهم برای حفظ، مدیریت و تفسیر سایتهای میراث باشد. مستقیمترین شکل تاثیر اقتصادی گردشگری میراث، درآمدی است که از طریق ورودیهها کسب میشود. اگرچه ورودیه منبعی پذیرفتنی برای تامین بودجه است ولی بسیاری از کشورهای در حال توسعه سیاستهای مناسبی برای هدایت این عواید به سایتهای میراث که بسیاری از آنها بهطور مکرر توسط مردم محلی مورد استفاده قرار میگیرند، ندارند. شهرهای معدودی سیاستهای مترقیتری را در قبال کسب درآمد از گردشگران اتخاذ کردهاند. از این درآمد همچنین برای فراهم کردن تسهیلات رفاهی و خدمات برای ساکنان محلی استفاده میشود. فعالیتهای گردشگری در اطراف و درون سایتهای میراث، اقتصاد جوامع پیرامون را از طریق اشتغالزایی و کسبوکارهای خصوصی رونق میبخشد. برای کشورهای در حال توسعه، گردشگری منبع مهمی برای کسب ارز خارجی محسوب میشود. با این حال، ساکنان محلی اغلب فاقد مهارت و تواناییهای لازم برای سرمایهگذاری در کسبوکارهای گردشگری هستند و اغلب، کسبوکارهایی با سرمایه کم و شغلهایی با درآمد پایین شکل میگیرد. در نهایت باید گفت چنانچه حکومتها تنها تاکید و هدفشان (در کوتاهمدت) بیشینه کردن منافع باشد و به پیامدهای گردشگری توجه نکنند، همواره مشکلات غیرقابل کنترلی بهوجود میآید. هزاران مثال از این نوع شکستها را میتوان در سراسر دنیا یافت. با وجود این، موضوع خوشحالکننده این است که هر روز مکانهای بیشتری به درک ارزش گردشگری پایدار و توسعه پایدار در بافت گردشگری پی میبرند.
منبع: کتاب میراث فرهنگی و گردشگری در کشورهای
در حال توسعه
ارسال نظر