متخصص گردشگری تبعات بیاطلاعی از نبض سفرها را تشریح کرد
خسارت آماری به سرمایههای توریستی
اسماعیل قادری استاد مدیریت گردشگری دانشگاه علامه طباطبایی درباره آمار گردشگران داخلی، ورودی و خروجی به «دنیای اقتصاد» میگوید: به دست آوردن آمار گردشگری ورودی و خروجی راحتتر است، وظیفه احصای این آمار به عهده متولی گردشگری نیست، نیروی انتظامی و اداره مهاجرت در مبادی ورودی و خروجی کشور آمار را ثبت کرده و سپس آنها را در اختیار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قرار میدهند.
او با اشاره به اینکه گرچه این آمار بدون انجام فعالیتی به دست متولی گردشگری میرسد، اما دقیق نیست اضافه میکند: در این بخش مشخص نمیشود چه کسانی مسافر و چه کسانی گردشگر هستند از این رو در این بخش بایستی متخصصان برآورد کنند از این مسافران ورودی و خروجی کدامیک را جزو گردشگران دستهبندی کنند.
به گفته این مدرس مدیریت گردشگری، متخصصان معمولا ضریبی را برای مسافران در نظر میگیرند. او در ادامه بیان میکند: گردشگر فردی است که از محل اقامت خود به محل دیگری برود که حداکثر زمان اقامتش در مقصد یک سال و حداقل آن ۲۴ ساعت است، همچنین هدف گردشگر نباید کسب درآمد در مقصد بلکه دیدن دوستان، گذران تعطیلات، تجارت و... میتواند باشد. قادری معتقد است بخشی از کسانی که جزو دستهبندی گردشگر در ایران به حساب میآیند، در واقع مسافران هستند چه از لحاظ مدت اقامت و چه از لحاظ انگیزه سفر که بایستی آنها را از این لیست خارج کرد.
نرخ اشغال هتلها را نداریم
این استاد مدیریت گردشگری دانشگاه علامه طباطبایی اضافه میکند: ما در ایران نه تنها درباره گردشگری داخلیمان به آمار دسترسی نداریم بلکه نرخ اشغال هتلها هم مشخص نیست که یکی از بزرگترین خلأهای آماری به حساب میآید.
به گفته او نرخ اشغال هتلها به تفکیک سال و ماه در اختیار عموم قرار ندارد. قادری میگوید: اگر قرار باشد فردی در یک مقصد سرمایهگذاری کند، بایستی برآوردی از نرخ اشغال هتلها و اقامتگاههای آن مقصد در کنار تعداد تخت و هتل داده شود. متاسفانه معمولا درباره تعداد تختهای هتل روال این است که تعداد اتاقها را در عدد ۲ ضرب میکنند، همین امر باعث میشود آمار دقیقی در این زمینه وجود نداشته باشد. بنابراین یک سرمایهگذار نه برآوردی از ضریب اشغال دارد و نه تعداد تختهای هتل در منطقهای که قصد سرمایهگذاری در آن را دارد.
آمار واحدهای پذیرایی بینراهی در دسترس نیست
این مدرس گردشگری معتقد است جدا از عدم دسترسی به آمار گردشگری داخلی، ما درباره تاسیسات دیگر گردشگری مانند رستورانها و واحدهای پذیرایی بینراهی هم آمار مشخصی نداریم. او میگوید: اگر قرار است فردی در این مورد سرمایهگذاری کند باید بداند در کدام محورها و مناطق کمبود وجود دارد و آیا سرمایهگذاریاش در یک منطقه اقتصادی هست یا خیر که این مورد تنها از راه دادههای آماری میسر میشود.
او میافزاید: درباره تعداد بازدیدکنندههای موزهها یا جاذبههایی مانند غارها و... هم آمار دقیق نیست. بودجهای که به این اماکن داده میشود بر اساس میزان ورودی است و همین امر باعث میشود درباره آمارهای بازدید از این اماکن تردیدهایی به وجود آید و ما با یک ابهام آماری مواجه شویم. زیرا ممکن است ادارهکننده یک فضا برای اینکه مجموعه خود را اقتصادی نشان دهد عدد بزرگتری را به عنوان بازدیدکننده ارائه کند تا بتواند سرپا بماند و بودجه بیشتری نیز به دست آورد.
آمار گردشگران داخلی منحصر به بهار و تابستان است
خلأ آماری گردشگری به گفته قادری تنها به هتل و رستوران و موزهها خلاصه نمیشود. او میگوید: بحث دیگری که ما داریم به مدت زمان اقامت گردشگر برمیگردد. معمولا میگویند یک گردشگر خارجی حداقل به مدت پنج روز در ایران اقامت دارد. ابهامی که در این زمینه داریم این است که بدانیم کدام مقاصد بیشترین و کدامیک کمترین زمان اقامت را به خود اختصاص میدهند. چنانچه به چنین آماری دسترسی داشته باشیم میتوانیم برنامهریزی کنیم و ضمن بررسی مزایای محل با بیشترین زمان اقامت، برنامههایی برای افزایش زمان اقامت سایر مکانها داشته باشیم.
او درباره گردشگری داخلی به «دنیای اقتصاد» میگوید: درباره گردشگری داخلی مرکز آمار ایران، عموما آمار سفرهای داخلی در بهار و تابستان را منتشر میکند که این امر بر اساس تکنیکهای آماری است. چنین رویهای سبب میشود ما درباره پاییز و زمستان آماری نداشته باشیم.
استاد مدیریت گردشگری دانشگاه علامه طباطبایی اضافه میکند: با عدم دسترسی به آمار گردشگری پاییز و زمستان قابلیت برنامهریزی برای این دو فصل را از دست میدهیم، اینکه چه تعداد گردشگر داخلی در استانها جابهجا شدهاند، در کجا تاسیسات گردشگری مورد نیاز است و در کدام مناطق با مازاد این تاسیسات مواجهیم.
او همچنین از کلی بودن آمار گردشگری به عنوان دیگر اشکال آن نام میبرد و میگوید: در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ نظام جامع آماری مدنظر سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی وقت قرار گرفت، قرار بود گروهی از مهندسان مشاور درباره آن آموزش دهند و نقش گردشگری در تولید ناخالص داخلی به تفکیک فعالیتها محاسبه شود اما متاسفانه این طرح رها شد. بعدتر ما شاهد طرح دیگری تحت عنوان حسابهای اقماری گردشگری بودیم، در این دهه هم قراردادهایی بسته و برآورد ریالی آن هم انجام شد که به سرانجام نرسید. این در حالی است که ما برای برنامهریزی و سرمایهگذاری به این حسابها نیاز داریم.