بازار ناشناخته توریسم «تجربه‏‌‏‌گرا»

«دنیای اقتصاد» در گفت‌وگو با «محمد ملکشاهی» فعال حوزه توریسم عشایر از او در این باره پرسید. به گفته ملکشاهی به تاسی از ضرب‌المثل «سنگ بزرگ نشانه نزدن است»، هر هدفی را باید به بخش‌های کوچک‌تری شکست و سپس برای رسیدن به آنها تلاش کرد. او با بیان این مطلب می‌گوید: در گردشگری هم همین قضیه صادق است. ابتدا باید مزیت‌‌های نسبی خود را شناخت و توجه را روی همان مزیت‌‌ها متمرکز کرد. به عنوان مثال اگر از گذشته به خاطر دادوستد با کشور فرضی الف روابط خوبی شکل داده باشم، می‌توانم روی این مزیت نسبی سوار شده و هرچه زودتر توسعه بازار را رقم بزنم.

او اضافه می‌کند: یکی از مزایای نسبی نیز حوزه‌های گردشگری است. به عنوان مثال ایران که طبیعت و آثار تاریخی متنوعی دارد، می‌تواند روی این دو مزیت نسبی سرمایه‌‌گذاری کند و علاقه‌مندان به این دو جاذبه را به ایران بکشاند. در قرن اخیر روی گردشگری فرهنگی ایران تلاش‌‌های بسیاری شده؛ البته این سبک از گردشگری در ایران هنوز هم جای کار بسیاری دارد اما گردشگری طبیعت‌محور، تجربه‌‌گرا و ماجراجویانه دیرمدتی نیست که  در کانون توجه قرار گرفته است و جای کار بیشتری دارد. چراکه هر کدام از این مزیت‌‌های نسبی در ابتدای راهشان راحت‌تر قابل توسعه هستند و هرچه به سمت اشباع نزدیک‌تر می‌شوند کار روی آن سخت‌‌تر می‌شود. بنابراین بین این دو اگر بخواهم یک حوزه را برای کار انتخاب کنم، قطعا گزینه دوم را انتخاب خواهم کرد. برای شهود بیشتر نگاهی بیندازید به تعداد زیاد آژانس‌‌هایی که تور کلاسیک در ایران ارائه و تعداد اندک آژانس‌‌هایی که تور طبیعت‌‌گردی، تجربه‌گرا و ماجراجویانه برگزار می‌کنند. او ادامه می‌دهد: در گردشگری نیز مانند هر حوزه دیگری باید هدف‌گذاری کلی را به بخش‌های جزئی‌‌تر تقسیم و روی آنها تمرکز کرد. این بخش‌بندی ممکن است از روی حوزه جغرافیایی مخاطبان یا از روی علایق آنها باشد.

این فعال حوزه توریسم عشایر در این باره که توریست‌‌هایی که به ایران سفر می‌کنند به چه ‌‌امکاناتی نیاز دارند؟ آیا هتل پنج ستاره مطلوب آنهاست یا اینکه بیشتر به اقامتگاه بوم‌گردی و تجربه‌های محلی علاقه‌‌مندند و آیا مراکز اقامتی دسته دوم استاندارد هستند؟ می‌گوید: انواع مختلف توریست به ایران سفر می‌کنند. من بنا به تجربه بیشتر خودم با توریست‌‌هایی که به ایران می‌‌آیند تا همراه با خانواده‌های عشایر کوچ کنند، سر و کار داشته‌‌ام. این تیپ گردشگران هیچ امکاناتی برای اقامت خود در زمان کوچ با عشایر نیاز ندارند. البته ما برای همین گردشگران با پایان کوچ، محل‌‌های اقامت لوکس و درجه یک در شهرهای بزرگ در نظر می‌‌گیریم. بسیاری از گردشگران هم هستند که کف اقامتگاه درخواستی‌‌شان هتل چهار یا سه‌ستاره است. این امر به ویژه زمانی که یک آژانس می‌خواهد برای یک گروه تور ارائه دهد به چشم می‌‌خورد. در این حالت باید خدمات در سطح خوب باشد تا گردشگر راضی شود.

او می‌‌افزاید: یک تجربه خوب در ایران در شهرهایی مانند یزد، کاشان و اصفهان بسیار متداول شده که همان بازسازی خانه‌های قدیمی ‌‌برای اقامت گردشگران است. این امکانات اقامتی بعضا به اسم بوتیک هتل یا اقامتگاه سنتی و البته در روستاها نیز با عنوان اقامتگاه بوم‌‌گردی نام‌گذاری می‌شود. این تجربه نیز بسیار ارزشمند است و بسیاری از گردشگران از اقامت در آنها لذت می‌‌برند. برای اغلب توریست‌‌ها اقامت در این مکان‌‌ها نسبت به هتل جذاب‌‌تر است. ملکشاهی درباره این پرسش که به‌غیر از وزارت میراث فرهنگی و گردشگری چه نهادها و دستگاه‌های دیگری هستند که به اندازه این وزارتخانه یا فراتر از آن در توسعه توریسم نقش دارند، عنوان می‌کند: وزارت امور خارجه یکی از وزارتخانه‌هایی است که در این امر دخیل است و می‌تواند به تسهیل توسعه توریسم کمک کند.

گفته‌های این فعال گردشگری نشان می‌دهد در ایران همزمان که روی گردشگری فرهنگی به عنوان نمونه کلاسیک توریسم کار می‌شود باید سایر مزیت‌‌های ایران نیز مورد توجه ویژه قرار بگیرد. ایران کشوری است که یکی از نقاط برجسته آن حضور اقوام و زبان‌‌های مختلف در محدوده یک سرزمین است. هر کدام از این اقوام و طوایف جدا از زبان، آداب و رسوم و سبک‌‌ زندگی خاص خود را دارند که نه تنها برای گردشگران خارجی‌‌، بلکه حتی برای ایرانی‌‌ها نیز جذاب خواهد بود و تجربه متفاوتی را برای آنها به همراه خواهد داشت. البته توسعه این شیوه از توریسم با حساسیت‌‌های ویژه‌‌ای همراه است که مهم‌ترین آنها احترام به جامعه بومی و تلاش برای حفظ دستاوردهای فرهنگی اقوام است.

از این رو با برداشتن گام‌‌های محتاطانه اما پیوسته در راستای توسعه این شیوه از توریسم، هم می‌توان به گفتمانی میان فرهنگ‌‌های مختلف درون یک کشور یاری رساند و هم توسعه متوازن اقتصادی را رقم زد. متولی گردشگری در گفته‌های خود بارها از توسعه گردشگری داخلی سخن گفته است، این شیوه از توریسم تنها به گردشگری در شهرها خلاصه نمی‌شود، گردشگری روستایی و عشایری و سایر اقسام توریسم تجربه‌‌گرا را می‌توان در این دسته گنجاند، با این حال همچنان که گفته شد ورود شتابزده در این حوزه دستاوردی نخواهد داشت و به آسیب‌‌‌‌هایی منجر می‌شود که نمونه آن را در برخی روستاها نیز دیده‌‌ایم.