از مشکلات تنگنای خوراک تا ضرورت جهش فناوری

 آنچه در بسیاری از واحدهای تولیدی مشاهده می‌شود، نشانه عدم‌توازن ساختاری است که در صورت اصلاح نشدن، نه‌تنها صادرات بلکه حتی تامین نیاز صنایع پایین‌دستی نیز با دشواری قابل توجهی روبه‌رو خواهد شد. بررسی وضعیت موجود نشان می‌دهد که خروج از این چرخه نیازمند اتکا بر فناوری‌های پیچیده‌تر، متنوع‌سازی خوراک و توسعه دانش فنی بومی است. اولین مساله، محدودیت خوراک است؛ موضوعی که سال‌ها درباره آن هشدار داده شده، اما اکنون آثار آن به‌صورت اختلال در تولید و برنامه‌ریزی روزمره آشکار شده است. خوراک اصلی واحدهای پتروشیمی و نیروگاهی، یعنی گاز طبیعی، تحت فشار شدیدی قرار دارد. توسعه شبکه انتقال گاز، رشد مصرف در بخش‌های خانگی و صنعتی و افزایش تقاضا در روزهای سرد، شبکه تامین را در وضعیتی قرار داده که در زمان اوج مصرف، برای حفظ تعادل، ناچار از محدود کردن مصرف صنعتی می‌شود. این شرایط تکرارشونده، به‌مرور به وضعیتی دائمی تبدیل شده است.

برای کاهش این فشار، یکی از راهکارهای مطرح‌شده اصلاح الگوی مصرف و افزایش سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در تولید برق است. کاهش مصرف گاز در نیروگاه‌ها می‌تواند بخشی از این منبع را برای صنایع آزاد کند و بخشی از فشار ناشی از کمبود خوراک را کاهش دهد. با این‌حال، حتی با اجرای چنین راهکاری، روند صعودی مصرف و محدودیت ظرفیت تولید نشان می‌دهد که اتکای بلندمدت به گاز طبیعی نمی‌تواند تداوم داشته باشد. از همین رو، تغییر نوع خوراک و حرکت به سمت توسعه پتروپالایشگاه‌ها به‌عنوان یک مسیر راهبردی مطرح می‌شود. استفاده از نفت خام به‌عنوان خوراک به‌جای گاز طبیعی، ساختاری ایجاد می‌کند که آسیب‌پذیری کمتری در برابر محدودیت‌های فصلی، نوسانات تقاضا و اختلالات شبکه داشته باشد. بسیاری از واحدهایی که با عنوان پتروپالایشگاه معرفی می‌شوند، از نظر پیچیدگی فرآیندی هنوز با مفهوم واقعی آن فاصله دارند؛ زیرا یک پتروپالایشگاه واقعی باید دارای ضریب پیچیدگی بالا، تنوع فرآیندی گسترده و توانایی تولید محصولات متنوع متناسب با تغییرات بازار باشد. چنین ساختاری، قدرت مانور بسیار بیشتری در برابر نوسانات قیمت جهانی، کمبود خوراک یا تغییرات نرخ ارز ایجاد می‌کند.

در کنار تغییر نوع خوراک، توسعه فناوری‌های پیچیده‌تر نیز اهمیت چشم‌گیری دارد. فناوری‌هایی وجود دارد که با مصرف کمتر منابع طبیعی، امکان تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالا و وزن کمتر را فراهم می‌کند. واحدهایی که به چنین فناوری‌هایی مجهز شوند، وابستگی کمتری به حجم خوراک دارند و می‌توانند از منابع محدود، محصولات با بازده اقتصادی بسیار بیشتر تولید کنند. نمونه‌های جهانی نشان می‌دهد کشورهایی که با محدودیت خوراک مواجه شده‌اند، با تمرکز بر فناوری توانسته‌اند ساختار تولید خود را بازطراحی کنند و از مصرف مواد اولیه خود بیشترین بازده اقتصادی را به دست آورند.

در فضای فعلی، فشار بر زنجیره‌های ارزش پلیمری نیز قابل چشم‌پوشی نیست. کمبود پروپیلن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین حلقه‌های زنجیره ارزش، فشار سنگینی بر واحدهای تولیدی وارد کرده و توسعه واحدهای جدید را با چالش جدی مواجه ساخته است. تقریبا تمامی زنجیره‌های پلیمری آثار کمبود خوراک را تجربه می‌کنند، اما بیشترین فشار در زنجیره‌های پروپیلن‌محور دیده می‌شود. این زنجیره پایه بسیاری از پلیمرهای مهندسی است و اختلال در آن می‌تواند تولید محصولات متعدد با ارزش افزوده بالا را تحت‌‌تاثیر قرار دهد. نمونه بارز این وضعیت، محصولاتی مانند سوپرجاذب‌ها هستند که ارزش افزوده بالا، بازار صادراتی گسترده و نیاز داخلی قابل‌توجهی دارند، اما توسعه دانش فنی و تولید صنعتی آنها به‌دلیل کمبود پروپیلن با موانع جدی مواجه شده است. طرح‌های متعدد برای ورود به این حوزه به‌دلیل نبود دسترسی پایدار به ماده اولیه یا ضعف در حلقه‌های اولیه زنجیره متوقف مانده‌اند. این مثال نشان می‌دهد که فشار ناشی از کمبود پروپیلن، یک مساله محدود به چند محصول خاص نیست، بلکه بحران ساختاری است که مانع توسعه بخش قابل‌توجهی از محصولات پلیمری می‌شود.

در چنین وضعیتی، اگر هدف کاهش ریسک، حفظ صادرات و حرکت به سمت توسعه صادرات باشد، تنها مسیر پایدار، بومی‌سازی دانش فنی و ورود شرکت‌های خصوصی دانش‌بنیان به حوزه فرآیندهای نوظهور پتروپالایشگاهی و پتروشیمیایی است. زمانی که فناوری در اختیار مجموعه‌های صنعتی باشد، امکان تغییر سبد تولید، تنظیم محصولات براساس نیاز بازار و افزایش ارزش افزوده فراهم می‌شود. این موضوع در بازاری که نوسانات شدید قیمت و تغییر تقاضا جزو ویژگی‌های آن است، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مزیت‌های صادراتی در بسیاری از محصولات پایدار نیست و تنها واحدهایی می‌توانند خود را با تغییرات پی‌درپی بازار هماهنگ کنند که توانایی بازطراحی سریع فرآیندها بر پایه دانش فنی داخلی را داشته باشند.

بومی‌سازی فناوری علاوه بر انعطاف‌پذیری، وابستگی به نوسانات نرخ ارز و هزینه‌های واردات را کاهش می‌دهد. واحدهایی که دانش فنی را در اختیار دارند، نیاز کمتری به تامین خارجی تجهیزات یا فرآیندهای کلیدی دارند و می‌توانند بر اساس ساختار هزینه داخلی برنامه‌ریزی کنند. این قابلیت، ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش و امکان برنامه‌ریزی بلندمدت را افزایش می‌دهد؛ موضوعی که برای توسعه پایدار در صنعت پتروشیمی حیاتی است.

در نهایت می‌توان گفت، مسیر پیش‌روی صنعت پتروشیمی تنها با مجموعه‌ای از اقدامات مانند توسعه پتروپالایشگاه‌های واقعی، اصلاح الگوی مصرف انرژی، تقویت حلقه‌های اولیه زنجیره ارزش و بومی‌سازی فناوری شکل می‌گیرد. این صنعت در نقطه‌ای قرار گرفته که انتخاب میان ادامه مسیر گذشته یا ورود به مرحله‌ای جدید از تحول فناورانه تعیین‌کننده آینده آن خواهد بود. راه‌حل‌های مقطعی یا تصمیم‌های کوتاه‌مدت تنها زمان را از بین می‌برند، درحالی‌که نیاز اصلی، نگاه راهبردی و پذیرش جدی فناوری‌های نو برای رسیدن به پایداری و مزیت رقابتی است.

* عضو هیات علمی پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران