تحولات جدید بازارها پس از انتخاب رئیس جدید کاخ سفید بررسی شد
قوی قرمز بازارهای جهانی
مرور تاریخ و گذشته بازارها موجب سهولت در تکمیل پازل پیش روی بازارهای جهانی خواهد شد، امروزه و پس از چند مرحله افزایش نرخ بهره طی ۳ سال گذشته فدرال رزرو اقدام به کاهش نرخ بهره کرده است، ضمنا پیش از سقوط بازارسهام در سال ۲۰۰۸ اقدام مشابهی در خصوص کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو صورت گرفته بود و در حال حاضر نیز میتوان مدعی بود تاریخ در حال تکرار است، افزایش نرخ بهره و کاهش نرخ بهره و سیاستهای انبساطی و انقباضی مشابه و مجموع دیگر اقدامات فدرال رزرو و بازارگردان تنها کمی زمان این ریزشها را به تعویق خواهد انداخت اما جلوگیری از ریزش بازارهای جهانی به دست هیچ بانک مرکزی محقق نخواهد شد، نمیتوان به عنوان ادلهای محکم به آن استناد کرد ولیکن این امر که طی اکثر چرخههای قبلی،کاهش نرخ بهره طی کمتر از ۱۲ ماه منجر به شکلگیری رکود در بازارها شده قابل پنهانشدن نیست، با این تفاوت که پیشبینی حال حاضر نسبت به وضعیت موجود در بازارهای جهانی فراتر از رکودهای منجر شده خواهد بود.
بازدهی اوراق قرضه چین به پایینترین حد خود در چند دهه اخیر رسیده، بازارها در چین از جمله املاک و سهام نسبت به ریزش بازارهای غرب و آمریکا پیشی گرفته، تا حدی که شرکتها و سرمایهداران اصلی چین نرخ ۲درصد اوراق قرضه را هم غنیمت شمرده و همین امر و بر هم خوردن نسبت عرضه و تقاضا در این اوراق منجر به این شده که اوراق قرضه، قیمتهایی را پایینتر از سال ۲۰۰۸ و حتی بحران بازارها در پاندمی کرونا شناسایی کند. شاخصی تحت عنوان وارن بافت که ذاتا به بنیاد مرتبط میشود و مکانیزم آن بر این امر استوار بوده که زمانی که رشد بازار سهام نسبت به رشد اقتصادی پیشی میگیرد، این شاخص روند صعودی به خود خواهد گرفت، این شاخص در مارکت آمریکا به طرز فاجعه باری از سقف ثبت شده قبل از سقوط بازار در سال ۲۰۰۸ و حتی ما قبل آن در اواخر دهه ۹۰ میلادی پیشی گرفته و سقف جدیدی شناسایی کرده که این امر نشان از عدم توازن بین رشد اقتصادی و ارزندگی بازار سهام در آمریکا و به دنبال آن در سراسر اروپا و غرب که به نوعی شرکای ویژه آمریکا محسوب میشوند، دارد.
از زاویه دیگری نیز این امکان فراهم هست که مقایسهای بین اوضاع حال حاضر و روند صعودی بازارهای جهانی نسبت به سقوطهای تاریخی این بازارها داشته باشیم، بحران و سقوط ۲۰۰۸ که به عنوان سنگینترین رکود تاریخ بازارهای آمریکا شناخته میشود، درست زمانی آغاز شد که سقف بازارها که در سال ۲۰۰۰ و قبل از بحران داتکام ثبت شده بود شکسته شد و مجدد بحران تازهای به وقوع پیوست، در حال حاضر هم برخی از شاخصها و بازارها در حال شکست سقفهای تاریخی خود هستند، سقفهایی که به واسطه ریزشی که در ۳ سال اخیر صورت گرفت فاصله قابل توجهی نسبت به سقفهای خود در ماههای گذشته داشت. از منظر بنیادی و عوامل تاثیرگذار و نشانههای موجود در شکلگیری سقوط بازارها پر واضح است که بازارهای جهانی با حباب ویژهای مواجه شده ولیکن از منظر دیگر و از نگاهی بالاتر و به واسطه انتخاب ترامپ به عنوان ریاست جمهوری آمریکا میتوان پیشبینی احتمال تشکیل بحرانهایی از جنس جنگهای بیولوژیک در سطح جهانی را داشت.
از طرف دیگر هم در صورتی که سیاستهای ویژه ترامپ جهت تقویت ایندکس دلار که همواره اهمیت ویژهای برای او داشته بخواهد روند کاهش نرخ بهره و سیاستهای فدرال رزرو را مختل کند، میتواند منجر به کاهش سودآوری در شرکتها شده و همین امر زمینه ریزش بازارها را به نوعی دیگر فراهم خواهد کرد و البته که باید مجموع عوامل بیان شده را در تصمیمگیریهای آینده خود دخیل کرد. حال اگر تمامی موارد اشاره شده را در کنار بدهی حال حاضر آمریکا قرار دهیم متوجه خواهیم شد که دنیا با چه مشکلاتی در سالهای آتی مواجه خواهد بود،باید بدانیم که در دوران رکود، نجات معنای حقیقیای نخواهد داشت و باید پیش از شکلگیری این بحران قابل پیشبینی که در شکل و شمایل قوی قرمز پدیدار خواهد شد آماده سازیهای لازم را انجام داد.در آخر مثل قدیمی را مرور کنیم و به معنا و مفهوم آن بیندیشیم که بیان میکند: شتری که آرزوی شاخ کند،گردن خود را از دست خواهد داد.