لزوم آموزش سواد مالی در دولت جدید
افرادی که قرار است در آینده برای سرنوشت ما تصمیمسازی و تصمیمگیری کنند، انتخاب میشوند. خوب شاهد بودیم که برخی از کاندیداها در انتخابات دوره قبل به یکسری وعدههای اقتصادی که منطق درستی نداشت روی آورده بودند و حال دیدیم که در این انتخابات افرادی که وعدههای غیرواقعبینانه داده بودند، مورد توجه مردم قرار نگرفتند و برخی دیگر نیز در اظهارنظرهای اقتصادی با تیم اقتصادیشان مشورت میکردند. این اتفاق حاکی از رشد نسبی آگاهی عموم مردم نسبت به اقتصاد به صورت اعم و سواد مالی به طور اخص است که البته کافی نیست. تقریبا همه کارشناسان بازار سهام بر سر عدمقیمتگذاری دستوری اتفاق نظر دارند؛ ولی موقع رای گرفتن کسی نمیتواند بهراحتی در مورد آزاد کردن قیمتها صحبت کند. این موضوع نشان از آن دارد که برای تبیین این مباحث باید توجه ویژهای به آموزش داشته باشیم.
آموزش سواد مالی از مفاهیم پایهای تا مباحث پیشرفته سرمایهگذاری میتواند کمک شایانی به رشد اقتصادی کشور کند. برخی هنوز تفاوت پسانداز با سرمایهگذاری را نمیدانند. برخی نمیدانند پول کم را کجا سرمایهگذاری کنند. برخی نگاهشان به بازار سهام که میتواند یک رکن اساسی در جهت تامین مالی شرکتها در راستای جهش تولید و مهار تورم باشد، نگاهی قمارگونه است که برخی اینفلوئنسرهای بیسواد به آن دامن میزنند. به نظر میرسد آموزش سواد مالی از دوران کودکی شروع میشود و برای آن پایانی نیست. اما چیزی که مهم است، نحوه آموزش برای سنین مختلف است. به نظر میرسد نوجوانان و جوانان دبیرستانی و دانشگاهی در بدو رسیدن به سن قانونی باید مفاهیم اولیه سواد مالی را بدانند و جهت یادگیری سرمایهگذاری درست در بازار سرمایه آموزشهای لازم را ببینند. این موضوع وظیفه سازمان بورس را جهت آموزش نسل جدید بااهمیت نشان میدهد؛ اتفاقی که میتواند با همکاری آموزش و پرورش به صورت فراگیر در سطح کشور محقق شود.
آموزش سواد مالی برای دانشآموزان و دانشجویان و همچنین سایر اقشار جامعه میتواند کمک شایانی به خود افراد و همچنین پویایی اقتصاد کشور کند. استفاده از بسترهای موجود مثل صداوسیما و برخی از پلتفرمها نیز در جهت فراگیر کردن آموزش سواد مالی مهم است. البته سواد مالی دارای سطوح مختلفی است؛ کودکانی که با بازی به فراگیری آن میپردازند و بزرگسالانی که به فراخور نیازشان آموزش میبینند. اینجانب شخصا به امر آموزش در سهسطح عموم مردم و برخی از سازمانها و ارگانها و میان برخی از تصمیمسازان و تصمیمگیران پرداختهام؛ ولی سختترین آن در میان آموزشدیدگانی است که دچار سوگیریهای رفتاری هستند و فکر میکنند مسائل را درست فهمیدهاند. این موضوع حاکی از آن است که باید آموزش مالی رفتاری را نیز جزو مباحث سواد مالی قرار دهیم تا بتوانیم نتیجه مطلوبی به دست آوریم. بنابراین امیدواریم که سازمان بورس و اوراق بهادار در دولت جدید بتواند آموزش سواد مالی و سرمایهگذاری را با جدیت پیگیری کند تا شاهد بازار سرمایه خوب و اقتصادی پویا باشیم.