نگاه تازه به سیاست، اقتصاد، مدیریت و بازرگانی:
دانستن حقایق اقتصادی حق همگانی است
چرا کشورها شکست میخورند؟
* راز کامیابی ملتهای کامیاب و ناکامی ملتهای ناکام
* دو تلقی متفاوت از سیاست و اقتصاد و نتایج عملیِ این دو تلقی
* راههای برون رفت از ناکامی
کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» طبق معیارهای متعارف دانشگاهی، اثری اقتصادی نیست؛ و باز طبق همین معیارها اثری سیاسی، جامعه شناختی، حقوقی و تاریخی هم نیست و در عین حال کتابی است بس دقیق و جامع درباره همه این رشتههای علمی. همین ویژگی اخیر است که تحسین عالمان اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه و تاریخ را بر انگیخته است.
* راز کامیابی ملتهای کامیاب و ناکامی ملتهای ناکام
* دو تلقی متفاوت از سیاست و اقتصاد و نتایج عملیِ این دو تلقی
* راههای برون رفت از ناکامی
کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» طبق معیارهای متعارف دانشگاهی، اثری اقتصادی نیست؛ و باز طبق همین معیارها اثری سیاسی، جامعه شناختی، حقوقی و تاریخی هم نیست و در عین حال کتابی است بس دقیق و جامع درباره همه این رشتههای علمی. همین ویژگی اخیر است که تحسین عالمان اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه و تاریخ را بر انگیخته است.
چرا کشورها شکست میخورند؟
* راز کامیابی ملتهای کامیاب و ناکامی ملتهای ناکام
* دو تلقی متفاوت از سیاست و اقتصاد و نتایج عملیِ این دو تلقی
* راههای برون رفت از ناکامی
کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» طبق معیارهای متعارف دانشگاهی، اثری اقتصادی نیست؛ و باز طبق همین معیارها اثری سیاسی، جامعه شناختی، حقوقی و تاریخی هم نیست و در عین حال کتابی است بس دقیق و جامع درباره همه این رشتههای علمی. همین ویژگی اخیر است که تحسین عالمان اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه و تاریخ را بر انگیخته است. ستایندگان کتاب به تصریح یا تلویح، آن را از نمونههای درخشان مطالعات بینرشتهای تشخیص داده و گفتهاند که مولفان، دانشنامهای کمنظیر در علوم اجتماعی آفریدهاند که به پرسشهای بنیادی درباب علل فقر و غنای کشورها پاسخهایی قانعکننده داده است. گریبکر برنده نوبل اقتصاد درباره این کتاب میگوید: مولفان به طرز مجابکنندهای نشان دادهاند که کشورها فقط اگر دارای نهادهای اقتصادی مناسب و بهویژه مالکیت خصوصی و رقابت باشند، خواهند توانست از چنبره فقر رها شوند. بحث مبناییتر آنها این است که کشورها به شرطی میتوانند نهادهای شایسته ایجاد کنند که نظام سیاسی آزاد و تکثرگرا و رقابت بر سر مناصب سیاسی انتخابات آزاد و آغوشی گشوده بر روی سیاستمداران جدید داشته باشند. نقطه کانونی کار مولفان، رابطه تنگاتنگ میان نهادهای سیاسی و نهادهای اقتصادی است و به مطالعهای بسیار مهم درباب پرسشهای اساسی انجامیده است.
دموکراسی: مقدمهای بر انتخاب عمومی
* بزرگترین نقطه قوت دموکراسی، مهار سیاستمداران است
* دموکراسی مانع حذف بازار و سلب مالکیت میشود
* سیاستمداری که دو قاعده بالا را نشناسد، قدرتش زائل میشود
ما زمانی میتوانیم به شناخت دموکراسی نائل شویم که نقاط قوت و ضعف آن را شناخته باشیم. بزرگترین نقطه قوت آن، کنترل رهبران است. دموکراسی میتواند جلو رهبرانی را که قصد حذف اقتصاد بازار یا در بدترین حالت، سلب مالکیت اموال مردم، به بردگی کشاندن انسانها و تحمیل یک جنگ را دارند بگیرد. رهبران انواع دولتها میتوانند یک نظام اقتصادی در بازار ایجاد کنند. این کار فقط نیاز به ایجاد نظام مالکیت خصوصی دارد تا به افراد امکان دهد برای ایجاد هرآنچه ثروت تلقی میشود به یکدیگر انگیزه بدهند. با این حال، بدون دموکراسی «کاملِ» مبتنی بر قانون اساسی، ثروت مردم در خطر مصادره یا استهلاک حاصل از تغییرات هوسبازانه در سیاستهای دولت خواهد بود. در حالت افراطی، در دولت استبدادی، حاکم مستبدی که بر یک اقتصاد بازار موفق حکمرانی میکند میتواند نیروهای مسلحی برای مصادره ثروت و کشتن معترضان سازماندهی کند. به احتمال زیاد، مستبدی که قدرت درک نیروهای مولد بازار و محدودیت برنامهریزی مرکزی را ندارد، در نهایت قدرت را از دست میدهد. او از طریق قوانین نسنجیده، گسترش فساد یا ماجراجوییهای نظامی و اقتصادی بیپروا، حقوق مالکیت را مسدود میکند؛ در نتیجه، انگیزههای تولید را که در نهایت به نفع دیگران است، از بین خواهد برد.
اقتصاد چگونه کار میکند؟
* رابطه اشتغال و تورم و نرخ بهره چگونه شکل میگیرد؟
* نظریههای اقتصادی برای بحران کنونی اقتصاد جهان چه توضیحی دارند؟
* مبنای اختلاف روزنامهنگاران و سیاستمداران و اقتصاددانان بر سر بحرانهای اقتصادی چیست؟
اقتصاد کلان با اشتغال و تورم و نرخهای بهره سروکار دارد: اشتغال و تورم و نرخهای بهره چگونه با هم مرتبط میشوند و تحتتاثیر سیاستهای پولی و مالی دولت قرار میگیرند؟ کتاب «اقتصاد چگونه کار میکند» توضیحی شمرده و موشکافانه درخصوص اقتصاد کلان با هدف کمک به خواننده عادی فراهم میکند که تخصصی در حوزه اقتصاد ندارد. این کتاب برخی ایدههای جدید مطرح میکند و توضیح میدهد که چگونه به فراسوی اقتصاد کلاسیک و کینزی قدم میگذارد. من رویکردی تازه برای ممانعت از پیدایش بحرانهای مالی آتی ارائه و راهحلهای سیاستگذاری عملیای را بر اساس بنیادی کاملا علمی پیشنهاد میکنم. جزئیات فنی و ریاضی این بحث را در جای دیگری توضیح دادهام. این کتاب برای شما است -خواننده عادی- که میخواهید از همه چیز سر در بیاورید.چرا اختلافات زیادی میان روزنامهنگاران و سیاستمداران و اقتصاددانان دانشگاهی درباره علل رکودها وجود دارد؟ چه چیزی در 2008 در مسیر اشتباه حرکت کرد و چگونه میتوانیم آن را تصحیح کنیم؟ کینز که بود و چرا ایدههایش امروزه اهمیت دارد؟ نقش سیستم فدرال رزرو و بانک مرکزی انگلیس و بانک مرکزی اروپا در اقتصاد چیست و آنها چگونه زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهند؟ آیا برای دولتهای سراسر جهان قابلتوجیه است که صدها میلیارد از دلارها، پوندها و یوروهای مالیاتدهندگانی را هزینه کنند که مالک آنها نیستند؟ در این کتاب، به تمامی این پرسشها با ارائه مثالهایی پاسخ داده میشود.
اقتصاد سیاسی مهاجرت نخبگان ایران
* بررسی جنبههای نظری و عملی مهاجرت نخبگان ایرانی در سالهای ۹۰ ـ ۱۳۷۰
* تاثیر اقتصاد دولتی، بیکاری و دستمزد تحصیلکردگان بر مهاجرت
با وجود ظرفیتهای بالقوه فراوان کشور، مهاجرت چشمگیر نخبگان علمی از ایران بهصورت مسالهای نگرانکننده درآمده و روشن است که روند توسعه دانش و فناوری در کشورمان از آثار مخرب این پدیده ناگوار بینصیب نمانده است. مهاجرت به معنای حرکت از مبدأ دفعکننده به مقصد جذبکننده است؛ بنابراین پدیده مهاجرت نخبگان هم در عوامل و زمینههای داخلی یک کشور ریشه دارد و هم در عوامل و زمینههای بیرونی خارج از کشور. امروزه عموم کشورهای در حال توسعه با شدت و ضعف متفاوت با معضل فرار مغزهای خود روبهرو هستند. آمارهای رسمی و غیررسمی ارائهشده درخصوص وسعت و دامنه پدیده فرار مغزها در ایران گویای این واقعیت است که امروزه جریان خروج نیروی انسانی متخصص و برخوردار از سرمایه انسانی بالا و بسیار کارآمدی همچون استادان دانشگاهها، پزشکان، پژوهشگران، مهندسان و...، بهصورت یک معضل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور درآمده و بیمها و نگرانیهای زیادی را در کشور برانگیخته است. البته پدیده فرار مغزها معضلی چند ده ساله بهویژه در کشورهای در حال توسعه است، اما امروز بیم آن میرود که بهواسطه گسترش روندهای جهانیشدن و بهبود وسایل ارتباط جمعی و سهولت سفر، به شکل نگرانکنندهتری کشورهای آسیبپذیر را تهدید کند. در واقع روندهای جهانیشدن در دنیای امروز، بهشکلی آشکار تفاوتهای شرایط کار، زندگی و امکانات شغلی در یک کشور پیشرفته را با یک کشور در حال توسعه بهنمایش میگذارند و با این کار، نیروهای دافعه و جاذبه موثر بر مهاجرت این افراد را تشدید میکنند.
* نقش ساختهای اجتماعی و سیاسی در تشویق مهاجرت نخبگان
تجارت جهانی و نظام پرداختها
* الگوهای اساسی تجارت بینالملل کدامند؟
* چه کسی چه کالایی تولید میکند و چرا؟
* تعرفهها چگونه بر تجارت جهانی اثر میگذارند؟
پارهای از الگوهای تجاری محتاج توضیح زیادی نیستند. اگر شما در ایالاتمتحده زندگی میکنید و قهوه دوست دارید، قهوه شما از برزیل یا کشورهای دیگر تولیدکننده قهوه وارد شده است؛ زیرا در داخل کشور تولید نمیشود. اگر در آلمان یا ایتالیا زندگی میکنید، به منابع خارجی برای عرضه سوخت یا روغن موتور اتومبیل شکاریتان وابستهاید. اگر چنین وارداتی قطع شود، آسایش شما یا «درآمد حقیقیتان» بهطور قطع کاهش خواهد یافت. چنانچه همه انواع تجارت از این نوع بودند یعنی هر کشور کالاهایی را تولید میکرد که از سوی همه کشورهای دیگر طالب داشت، اما فقط در آن کشور یافت میشد، دیگر نیازی نبود که اقتصاددانان به تشریح و تفسیر محاسن تجارت بپردازند یا الگوهای تجاری را توضیح دهند، چرا که اینها دیگر بدیهیات بودند. هر ساله میلیاردها دلار در تجارت جهانی روی اقلامی نظیر قهوه، کروم، مس، چای، روغن، شکر و دیگر اقلامی صرف میشود که طبیعت آنها را تنها در پارهای از سرزمینها و نه جاهای دیگر قرار داده است.
چگونه میتوان به بهترین وجه، به درک ریشههای منافع حاصله از تجارت دست یافت؟ استراتژی ما در طول این کتاب این است که قبل از آنکه به موارد پیچیده بپردازیم از ساده شروع کنیم. این کتاب میکوشد این مساله را توضیح دهد که چرا و چگونه کالایی از کشوری به کشورهای دیگر میرود و مبنای رفتار بازرگانان و دولتها چیست.
استراتژی سرمایهگذاری در بازار مسکن ایران
* داستان آموزنده درباره نحوه شکلگیری و ترکیدن حباب مسکن
* برخی تحلیلهای نادرست در رابطه با بازار مسکن
* پیشبینی روند ساخت و ساز و سرمایهگذاری و تاثیرآن بر اقتصاد کلان
هدف این کتاب، بررسی بازار مسکن از نگاه سرمایهگذاران فردی، شرکتها، انبوهسازان و سایر فعالان مسکن در بخش عرضه و تقاضا است؛ تا بهترین استراتژی برای نحوه حضور و سرمایهگذاری، خروج از این بازار یا عدم حضور در آن، با هدف کسب بهترین بازدهی برای سرمایهگذار یا خریدار مصرفی از یکسو و عرضهکننده (سازنده) از سوی دیگر تدوین شود. کتاب میخواهد با دید واقعبینانه بررسی کند، چه میزان بازدهی از سرمایهگذاری در بخش مسکن ایران بهصورت تاریخی حاصل شده است و احتمالا روند تحولات در سالهای آتی چگونه خواهد بود.
بر این اساس، با نگاه به عوامل درونی و برونی تاثیرگذار بر این حوزه، مکانیزم تحولات بازار مسکن مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. تلاش شده است در اکثر تحلیلها، از هر دو جنبه کیفی و کمی استفاده شود .
به این ترتیب کتاب سه دسته مخاطب دارد:
• سازندگان و عرضهکنندگان شخصی و شرکتی در حوزه مسکن
• خریداران و سرمایهگذاران شخصی و شرکتی در حوزه مسکن
• صنایع و فعالان اقتصادی وابسته به بخش مسکن مانند بانکها و عرضهکنندگان کالا و خدمات بخش مسکن
۷۷خطای سرمایهگذاری
* بررسی خطاهایی که باهوشها نیز مرتکب میشوند و راههای پرهیز از آنها
* بزرگترین تهدید برای سرمایهگذاریِ هر کسی خود اوست!
* راه و رسم باهوشهایی مانند خودتان را که کاری مشابه شما میکنند بشناسید
در سرمایهگذاری، اطلاع صرف از چگونگی عملکرد بازار، اختصاص درست و به موقع سرمایهها و چگونگی انتخاب حاملهای سرمایهگذاری هیچ گاه کافی نیست. لازم است بدانیم چگونه تمایلات طبیعی انسانی و رفتارهایمان بر تصمیمات سرمایهگذاری تاثیر میگذارند. حوزه سرمایهگذاری رفتاری به ما کمک میکند تا چنین ارتباطی را به درستی درک کنیم و در نتیجه به سرمایهگذاران کمک میکند تا سرمایهگذاری بهتری انجام دهند و برنامههایی را که در ذهن دارند به خوبی پیش ببرند.
در این کتاب فهرستی از ۷۷ خطا در سرمایهگذاری که از رفتارهای ما بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نشات میگیرد، ارائه شده است. بهعنوان مثال، کتاب به ما متذکر میشودکه اعتماد به نفس بیش از حد، ما را به سمت تصمیمات نادرست در بازار سرمایهگذاری هدایت میکند. بخش بزرگی از این اعتماد به نفس کاذب ناشی از چارچوب فکری است که برای خود تنظیم میکنیم. زمانی که من ترغیب میشوم بهواسطه خرید یک سهام خاص که در تلویزیون برای آن تبلیغ میشود، در بازار راه پیدا کنم، از خودم سوال میکنم «فرد احمقی که در طرف دیگر این معامله قرار دارد چه کسی است؟ چنانچه من خریدم را به این دلیل انجام میدهم که از بالارفتن قیمت آن سهام مطمئن هستم، آن احمقی که میخواهد آن را بفروشد چه کسی است؟ در هر معاملهای یک فرد نادان وجود دارد و این افراد نادان سرمایهگذارانی هستند که در موقعیت خاص هزینه نادانی خود را پرداخت میکنند.»
تفکر استراتژیک
* ضرورتهای کسب و کار در جهان امروز کدامند؟
این کتاب، علاوه بر اعطای نقش برجسته به مدیران و تفکر مدیریتی در فرآیند مدیریت استراتژیک، دو مضمون دیگر را نیز در کانون توجه قرار میدهد: ماهیت پویا و دائم التغییر محیطهای کسبوکار و ارزش دانش و یادگیری سازمانی. از این رو بر ماهیت پویای محیطهای کسبوکار تمرکز میکنیم که تغییر واقعیتی از زندگی در دنیای کسبوکار است و عمده موفقیت سازمانی بر توانایی مدیران در پیشبینی و واکنش در قبال تحول در صنعت متکی است. افزون بر آن، سازمانهای کسبوکار دیگر ناگزیر از یادگیری و کسب دانش جدید هستند، ولی همچنین باید دارای ساختاری باشند که بهطور اثربخش دانش و اطلاعات را از دارندگان آنها به نیازمندان آنها منتقل کند. در پایان هر فصل، توضیح میدهیم که چگونه مواد آن فصل با این مضامین مرتبط میشوند. در سرتاسر کتاب، نه تنها ایدهها و مفاهیم را معرفی میکنیم؛ بلکه تصاویر فراوانی از این مفاهیم را ارائه میکنیم تا نشان دهیم چگونه این مفاهیم را میتوان در وضعیتهای واقعی کسبوکار بهکار برد و درک و یادگیری را تقویت کرد. در عین اینکه مثالهای بسیاری از دنیای معاصر ارائه میکنیم، مثالهای تاریخی را نیز عرضه کردهایم چون باور داریم که این مثالها حقایقی کهنه نشدنی را فراهم میسازند که با وقایع امروز هم کاملا مرتبط هستند. سرانجام، پایان هر فصل دربرگیرنده قسمت «پرسشهای کلیدی برای مدیران» است که در آن از خوانندگان میخواهیم مهمترین نظرات عرضهشده در فصل را انتخاب کنند و آنها را در وضعیتهای واقعی شرکت بهکار بندند. دانشجویانی که در شرکتها کار کردهاند میتوانند این پرسشها را بر وضعیت آن شرکتها تطبیق دهند.
* چه چیزی استراتژی را «استراتژیک» میکند؟
* رهبران اثربخش بر کسبوکار چه تاثیری میگذارند؟
* راز کامیابی ملتهای کامیاب و ناکامی ملتهای ناکام
* دو تلقی متفاوت از سیاست و اقتصاد و نتایج عملیِ این دو تلقی
* راههای برون رفت از ناکامی
کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» طبق معیارهای متعارف دانشگاهی، اثری اقتصادی نیست؛ و باز طبق همین معیارها اثری سیاسی، جامعه شناختی، حقوقی و تاریخی هم نیست و در عین حال کتابی است بس دقیق و جامع درباره همه این رشتههای علمی. همین ویژگی اخیر است که تحسین عالمان اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه و تاریخ را بر انگیخته است. ستایندگان کتاب به تصریح یا تلویح، آن را از نمونههای درخشان مطالعات بینرشتهای تشخیص داده و گفتهاند که مولفان، دانشنامهای کمنظیر در علوم اجتماعی آفریدهاند که به پرسشهای بنیادی درباب علل فقر و غنای کشورها پاسخهایی قانعکننده داده است. گریبکر برنده نوبل اقتصاد درباره این کتاب میگوید: مولفان به طرز مجابکنندهای نشان دادهاند که کشورها فقط اگر دارای نهادهای اقتصادی مناسب و بهویژه مالکیت خصوصی و رقابت باشند، خواهند توانست از چنبره فقر رها شوند. بحث مبناییتر آنها این است که کشورها به شرطی میتوانند نهادهای شایسته ایجاد کنند که نظام سیاسی آزاد و تکثرگرا و رقابت بر سر مناصب سیاسی انتخابات آزاد و آغوشی گشوده بر روی سیاستمداران جدید داشته باشند. نقطه کانونی کار مولفان، رابطه تنگاتنگ میان نهادهای سیاسی و نهادهای اقتصادی است و به مطالعهای بسیار مهم درباب پرسشهای اساسی انجامیده است.
دموکراسی: مقدمهای بر انتخاب عمومی
* بزرگترین نقطه قوت دموکراسی، مهار سیاستمداران است
* دموکراسی مانع حذف بازار و سلب مالکیت میشود
* سیاستمداری که دو قاعده بالا را نشناسد، قدرتش زائل میشود
ما زمانی میتوانیم به شناخت دموکراسی نائل شویم که نقاط قوت و ضعف آن را شناخته باشیم. بزرگترین نقطه قوت آن، کنترل رهبران است. دموکراسی میتواند جلو رهبرانی را که قصد حذف اقتصاد بازار یا در بدترین حالت، سلب مالکیت اموال مردم، به بردگی کشاندن انسانها و تحمیل یک جنگ را دارند بگیرد. رهبران انواع دولتها میتوانند یک نظام اقتصادی در بازار ایجاد کنند. این کار فقط نیاز به ایجاد نظام مالکیت خصوصی دارد تا به افراد امکان دهد برای ایجاد هرآنچه ثروت تلقی میشود به یکدیگر انگیزه بدهند. با این حال، بدون دموکراسی «کاملِ» مبتنی بر قانون اساسی، ثروت مردم در خطر مصادره یا استهلاک حاصل از تغییرات هوسبازانه در سیاستهای دولت خواهد بود. در حالت افراطی، در دولت استبدادی، حاکم مستبدی که بر یک اقتصاد بازار موفق حکمرانی میکند میتواند نیروهای مسلحی برای مصادره ثروت و کشتن معترضان سازماندهی کند. به احتمال زیاد، مستبدی که قدرت درک نیروهای مولد بازار و محدودیت برنامهریزی مرکزی را ندارد، در نهایت قدرت را از دست میدهد. او از طریق قوانین نسنجیده، گسترش فساد یا ماجراجوییهای نظامی و اقتصادی بیپروا، حقوق مالکیت را مسدود میکند؛ در نتیجه، انگیزههای تولید را که در نهایت به نفع دیگران است، از بین خواهد برد.
اقتصاد چگونه کار میکند؟
* رابطه اشتغال و تورم و نرخ بهره چگونه شکل میگیرد؟
* نظریههای اقتصادی برای بحران کنونی اقتصاد جهان چه توضیحی دارند؟
* مبنای اختلاف روزنامهنگاران و سیاستمداران و اقتصاددانان بر سر بحرانهای اقتصادی چیست؟
اقتصاد کلان با اشتغال و تورم و نرخهای بهره سروکار دارد: اشتغال و تورم و نرخهای بهره چگونه با هم مرتبط میشوند و تحتتاثیر سیاستهای پولی و مالی دولت قرار میگیرند؟ کتاب «اقتصاد چگونه کار میکند» توضیحی شمرده و موشکافانه درخصوص اقتصاد کلان با هدف کمک به خواننده عادی فراهم میکند که تخصصی در حوزه اقتصاد ندارد. این کتاب برخی ایدههای جدید مطرح میکند و توضیح میدهد که چگونه به فراسوی اقتصاد کلاسیک و کینزی قدم میگذارد. من رویکردی تازه برای ممانعت از پیدایش بحرانهای مالی آتی ارائه و راهحلهای سیاستگذاری عملیای را بر اساس بنیادی کاملا علمی پیشنهاد میکنم. جزئیات فنی و ریاضی این بحث را در جای دیگری توضیح دادهام. این کتاب برای شما است -خواننده عادی- که میخواهید از همه چیز سر در بیاورید.چرا اختلافات زیادی میان روزنامهنگاران و سیاستمداران و اقتصاددانان دانشگاهی درباره علل رکودها وجود دارد؟ چه چیزی در 2008 در مسیر اشتباه حرکت کرد و چگونه میتوانیم آن را تصحیح کنیم؟ کینز که بود و چرا ایدههایش امروزه اهمیت دارد؟ نقش سیستم فدرال رزرو و بانک مرکزی انگلیس و بانک مرکزی اروپا در اقتصاد چیست و آنها چگونه زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهند؟ آیا برای دولتهای سراسر جهان قابلتوجیه است که صدها میلیارد از دلارها، پوندها و یوروهای مالیاتدهندگانی را هزینه کنند که مالک آنها نیستند؟ در این کتاب، به تمامی این پرسشها با ارائه مثالهایی پاسخ داده میشود.
اقتصاد سیاسی مهاجرت نخبگان ایران
* بررسی جنبههای نظری و عملی مهاجرت نخبگان ایرانی در سالهای ۹۰ ـ ۱۳۷۰
* تاثیر اقتصاد دولتی، بیکاری و دستمزد تحصیلکردگان بر مهاجرت
با وجود ظرفیتهای بالقوه فراوان کشور، مهاجرت چشمگیر نخبگان علمی از ایران بهصورت مسالهای نگرانکننده درآمده و روشن است که روند توسعه دانش و فناوری در کشورمان از آثار مخرب این پدیده ناگوار بینصیب نمانده است. مهاجرت به معنای حرکت از مبدأ دفعکننده به مقصد جذبکننده است؛ بنابراین پدیده مهاجرت نخبگان هم در عوامل و زمینههای داخلی یک کشور ریشه دارد و هم در عوامل و زمینههای بیرونی خارج از کشور. امروزه عموم کشورهای در حال توسعه با شدت و ضعف متفاوت با معضل فرار مغزهای خود روبهرو هستند. آمارهای رسمی و غیررسمی ارائهشده درخصوص وسعت و دامنه پدیده فرار مغزها در ایران گویای این واقعیت است که امروزه جریان خروج نیروی انسانی متخصص و برخوردار از سرمایه انسانی بالا و بسیار کارآمدی همچون استادان دانشگاهها، پزشکان، پژوهشگران، مهندسان و...، بهصورت یک معضل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور درآمده و بیمها و نگرانیهای زیادی را در کشور برانگیخته است. البته پدیده فرار مغزها معضلی چند ده ساله بهویژه در کشورهای در حال توسعه است، اما امروز بیم آن میرود که بهواسطه گسترش روندهای جهانیشدن و بهبود وسایل ارتباط جمعی و سهولت سفر، به شکل نگرانکنندهتری کشورهای آسیبپذیر را تهدید کند. در واقع روندهای جهانیشدن در دنیای امروز، بهشکلی آشکار تفاوتهای شرایط کار، زندگی و امکانات شغلی در یک کشور پیشرفته را با یک کشور در حال توسعه بهنمایش میگذارند و با این کار، نیروهای دافعه و جاذبه موثر بر مهاجرت این افراد را تشدید میکنند.
* نقش ساختهای اجتماعی و سیاسی در تشویق مهاجرت نخبگان
تجارت جهانی و نظام پرداختها
* الگوهای اساسی تجارت بینالملل کدامند؟
* چه کسی چه کالایی تولید میکند و چرا؟
* تعرفهها چگونه بر تجارت جهانی اثر میگذارند؟
پارهای از الگوهای تجاری محتاج توضیح زیادی نیستند. اگر شما در ایالاتمتحده زندگی میکنید و قهوه دوست دارید، قهوه شما از برزیل یا کشورهای دیگر تولیدکننده قهوه وارد شده است؛ زیرا در داخل کشور تولید نمیشود. اگر در آلمان یا ایتالیا زندگی میکنید، به منابع خارجی برای عرضه سوخت یا روغن موتور اتومبیل شکاریتان وابستهاید. اگر چنین وارداتی قطع شود، آسایش شما یا «درآمد حقیقیتان» بهطور قطع کاهش خواهد یافت. چنانچه همه انواع تجارت از این نوع بودند یعنی هر کشور کالاهایی را تولید میکرد که از سوی همه کشورهای دیگر طالب داشت، اما فقط در آن کشور یافت میشد، دیگر نیازی نبود که اقتصاددانان به تشریح و تفسیر محاسن تجارت بپردازند یا الگوهای تجاری را توضیح دهند، چرا که اینها دیگر بدیهیات بودند. هر ساله میلیاردها دلار در تجارت جهانی روی اقلامی نظیر قهوه، کروم، مس، چای، روغن، شکر و دیگر اقلامی صرف میشود که طبیعت آنها را تنها در پارهای از سرزمینها و نه جاهای دیگر قرار داده است.
چگونه میتوان به بهترین وجه، به درک ریشههای منافع حاصله از تجارت دست یافت؟ استراتژی ما در طول این کتاب این است که قبل از آنکه به موارد پیچیده بپردازیم از ساده شروع کنیم. این کتاب میکوشد این مساله را توضیح دهد که چرا و چگونه کالایی از کشوری به کشورهای دیگر میرود و مبنای رفتار بازرگانان و دولتها چیست.
استراتژی سرمایهگذاری در بازار مسکن ایران
* داستان آموزنده درباره نحوه شکلگیری و ترکیدن حباب مسکن
* برخی تحلیلهای نادرست در رابطه با بازار مسکن
* پیشبینی روند ساخت و ساز و سرمایهگذاری و تاثیرآن بر اقتصاد کلان
هدف این کتاب، بررسی بازار مسکن از نگاه سرمایهگذاران فردی، شرکتها، انبوهسازان و سایر فعالان مسکن در بخش عرضه و تقاضا است؛ تا بهترین استراتژی برای نحوه حضور و سرمایهگذاری، خروج از این بازار یا عدم حضور در آن، با هدف کسب بهترین بازدهی برای سرمایهگذار یا خریدار مصرفی از یکسو و عرضهکننده (سازنده) از سوی دیگر تدوین شود. کتاب میخواهد با دید واقعبینانه بررسی کند، چه میزان بازدهی از سرمایهگذاری در بخش مسکن ایران بهصورت تاریخی حاصل شده است و احتمالا روند تحولات در سالهای آتی چگونه خواهد بود.
بر این اساس، با نگاه به عوامل درونی و برونی تاثیرگذار بر این حوزه، مکانیزم تحولات بازار مسکن مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. تلاش شده است در اکثر تحلیلها، از هر دو جنبه کیفی و کمی استفاده شود .
به این ترتیب کتاب سه دسته مخاطب دارد:
• سازندگان و عرضهکنندگان شخصی و شرکتی در حوزه مسکن
• خریداران و سرمایهگذاران شخصی و شرکتی در حوزه مسکن
• صنایع و فعالان اقتصادی وابسته به بخش مسکن مانند بانکها و عرضهکنندگان کالا و خدمات بخش مسکن
۷۷خطای سرمایهگذاری
* بررسی خطاهایی که باهوشها نیز مرتکب میشوند و راههای پرهیز از آنها
* بزرگترین تهدید برای سرمایهگذاریِ هر کسی خود اوست!
* راه و رسم باهوشهایی مانند خودتان را که کاری مشابه شما میکنند بشناسید
در سرمایهگذاری، اطلاع صرف از چگونگی عملکرد بازار، اختصاص درست و به موقع سرمایهها و چگونگی انتخاب حاملهای سرمایهگذاری هیچ گاه کافی نیست. لازم است بدانیم چگونه تمایلات طبیعی انسانی و رفتارهایمان بر تصمیمات سرمایهگذاری تاثیر میگذارند. حوزه سرمایهگذاری رفتاری به ما کمک میکند تا چنین ارتباطی را به درستی درک کنیم و در نتیجه به سرمایهگذاران کمک میکند تا سرمایهگذاری بهتری انجام دهند و برنامههایی را که در ذهن دارند به خوبی پیش ببرند.
در این کتاب فهرستی از ۷۷ خطا در سرمایهگذاری که از رفتارهای ما بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نشات میگیرد، ارائه شده است. بهعنوان مثال، کتاب به ما متذکر میشودکه اعتماد به نفس بیش از حد، ما را به سمت تصمیمات نادرست در بازار سرمایهگذاری هدایت میکند. بخش بزرگی از این اعتماد به نفس کاذب ناشی از چارچوب فکری است که برای خود تنظیم میکنیم. زمانی که من ترغیب میشوم بهواسطه خرید یک سهام خاص که در تلویزیون برای آن تبلیغ میشود، در بازار راه پیدا کنم، از خودم سوال میکنم «فرد احمقی که در طرف دیگر این معامله قرار دارد چه کسی است؟ چنانچه من خریدم را به این دلیل انجام میدهم که از بالارفتن قیمت آن سهام مطمئن هستم، آن احمقی که میخواهد آن را بفروشد چه کسی است؟ در هر معاملهای یک فرد نادان وجود دارد و این افراد نادان سرمایهگذارانی هستند که در موقعیت خاص هزینه نادانی خود را پرداخت میکنند.»
تفکر استراتژیک
* ضرورتهای کسب و کار در جهان امروز کدامند؟
این کتاب، علاوه بر اعطای نقش برجسته به مدیران و تفکر مدیریتی در فرآیند مدیریت استراتژیک، دو مضمون دیگر را نیز در کانون توجه قرار میدهد: ماهیت پویا و دائم التغییر محیطهای کسبوکار و ارزش دانش و یادگیری سازمانی. از این رو بر ماهیت پویای محیطهای کسبوکار تمرکز میکنیم که تغییر واقعیتی از زندگی در دنیای کسبوکار است و عمده موفقیت سازمانی بر توانایی مدیران در پیشبینی و واکنش در قبال تحول در صنعت متکی است. افزون بر آن، سازمانهای کسبوکار دیگر ناگزیر از یادگیری و کسب دانش جدید هستند، ولی همچنین باید دارای ساختاری باشند که بهطور اثربخش دانش و اطلاعات را از دارندگان آنها به نیازمندان آنها منتقل کند. در پایان هر فصل، توضیح میدهیم که چگونه مواد آن فصل با این مضامین مرتبط میشوند. در سرتاسر کتاب، نه تنها ایدهها و مفاهیم را معرفی میکنیم؛ بلکه تصاویر فراوانی از این مفاهیم را ارائه میکنیم تا نشان دهیم چگونه این مفاهیم را میتوان در وضعیتهای واقعی کسبوکار بهکار برد و درک و یادگیری را تقویت کرد. در عین اینکه مثالهای بسیاری از دنیای معاصر ارائه میکنیم، مثالهای تاریخی را نیز عرضه کردهایم چون باور داریم که این مثالها حقایقی کهنه نشدنی را فراهم میسازند که با وقایع امروز هم کاملا مرتبط هستند. سرانجام، پایان هر فصل دربرگیرنده قسمت «پرسشهای کلیدی برای مدیران» است که در آن از خوانندگان میخواهیم مهمترین نظرات عرضهشده در فصل را انتخاب کنند و آنها را در وضعیتهای واقعی شرکت بهکار بندند. دانشجویانی که در شرکتها کار کردهاند میتوانند این پرسشها را بر وضعیت آن شرکتها تطبیق دهند.
* چه چیزی استراتژی را «استراتژیک» میکند؟
* رهبران اثربخش بر کسبوکار چه تاثیری میگذارند؟
ارسال نظر