رادیو هنوز وجود دارد؟ - ۴ آبان ۹۱
وحید جلیلوند
مجری و بازیگر
فکر میکنم که این روزها رادیو منسوخ شده است. خیلی وقت است که من هم دیگر رادیو گوش نمیکنم. این روزها انگار رادیو وجود ندارد، برای همین است که مردم هم رادیو گوش نمیکنند. دقیقا امروز کسانی که هیچ آگاهی و شناختی از این رسانه ندارند، متولی آن شدهاند و همین شاید باعث شده که مردم دیگر رادیو را فراموش کنند و اصلا پیچ رادیو را نچرخانند تا بلکه برنامهای خوب پیدا کنند و بعد هم به آن گوش بسپارند و بعد شاید دل؛ البته رفقای قدیمی ما هنوز هم در رادیو هستند و خوب هم کار میکنند.
مجری و بازیگر
فکر میکنم که این روزها رادیو منسوخ شده است. خیلی وقت است که من هم دیگر رادیو گوش نمیکنم. این روزها انگار رادیو وجود ندارد، برای همین است که مردم هم رادیو گوش نمیکنند. دقیقا امروز کسانی که هیچ آگاهی و شناختی از این رسانه ندارند، متولی آن شدهاند و همین شاید باعث شده که مردم دیگر رادیو را فراموش کنند و اصلا پیچ رادیو را نچرخانند تا بلکه برنامهای خوب پیدا کنند و بعد هم به آن گوش بسپارند و بعد شاید دل؛ البته رفقای قدیمی ما هنوز هم در رادیو هستند و خوب هم کار میکنند.
وحید جلیلوند
مجری و بازیگر
فکر میکنم که این روزها رادیو منسوخ شده است. خیلی وقت است که من هم دیگر رادیو گوش نمیکنم. این روزها انگار رادیو وجود ندارد، برای همین است که مردم هم رادیو گوش نمیکنند. دقیقا امروز کسانی که هیچ آگاهی و شناختی از این رسانه ندارند، متولی آن شدهاند و همین شاید باعث شده که مردم دیگر رادیو را فراموش کنند و اصلا پیچ رادیو را نچرخانند تا بلکه برنامهای خوب پیدا کنند و بعد هم به آن گوش بسپارند و بعد شاید دل؛ البته رفقای قدیمی ما هنوز هم در رادیو هستند و خوب هم کار میکنند. منتها کلیت یک رسانه با یک یا دو برنامه خوب زنده نمیشود. اصطلاحا گفتهاند که با یک گل بهار نمیشود. مجموعه رادیو مضمحل شده است علت هم روشن است، شکاف درشتی بین آدمهای دیروز رادیو و نسل امروز رادیو وجود دارد، که کاش زودتر برطرف شود.
اما اگر در بین آرشیوهای «سروش سیما» به «مجله بامدادی» مهران دوستی که تولید شبکه رادیویی جوان بود و در دهه هفتاد، مدتها هر روز از هفت تا نه صبح پخش میشد، دسترسی داشتید گوشدادنش را از دست ندهید. استاندارد چیزی به نام رادیو در این برنامه وجود داشت. الان رسما رادیو نداریم. برنامهها از مولفههای لازم برخوردار نیستند. رادیو به مخاطب فرصت تجسم میدهد. فرصتی که تلویزیون، سینما، نقاشی و... به مخاطب نمیدهند و خودشان تصویر را به مخاطب نشان میدهند، در واقع برای بیننده یک حکم ثابت دارند. منتها رادیو با شما کاری میکند که خودت تجسم کنی، بنابراین به تعداد نفوسی که رادیو را گوش میدهند تصویر ذهنی وجود دارد. آنچه از رادیو تجسم میکنید صرفا متعلق به خود شماست و مربوط به کس دیگری نیست، کاملا شخصی است و تصویر را خود شما میسازی و این ویژگی رادیو را تبدیل به هنری منحصر به فرد میکند.
«مهران دوستی» به عنوان یک مجری رادیویی مولفههای زیادی برای ماندگار شدن دارد، البته واقعیت این است که مهران دوستی گذشته را از مهران دوستی امروز بیشتر دوست دارم، آن روزها مهران معرکه بود، مهمترین مولفه اجراهای او این است که او در وهله اول یک ژورنالیست است و هر روز و هر لحظه سعی میکند روی موج ژورنالیسم سوار شود و این کار را هم خوب بلد است و این برای یک گوینده رادیویی یک ویژگی مهم محسوب میشود. فقط صدای خوب مولفه برجسته او و یا صداقتش در برقراری ارتباط با مخاطب از نقاط قوت کاریاش نیستند. آن چیزی که او را تبدیل به چنین مجری فرهیختهای کرده برخورداری از روحیه ژورنالیستی است. عجالتا اگر «محله بامدادی» را هم گیر نیاوردید، هر جا که صدای مهران دوستی را شنیدید، خوب به صدای حرفهایاش گوش کنید.
مجری و بازیگر
فکر میکنم که این روزها رادیو منسوخ شده است. خیلی وقت است که من هم دیگر رادیو گوش نمیکنم. این روزها انگار رادیو وجود ندارد، برای همین است که مردم هم رادیو گوش نمیکنند. دقیقا امروز کسانی که هیچ آگاهی و شناختی از این رسانه ندارند، متولی آن شدهاند و همین شاید باعث شده که مردم دیگر رادیو را فراموش کنند و اصلا پیچ رادیو را نچرخانند تا بلکه برنامهای خوب پیدا کنند و بعد هم به آن گوش بسپارند و بعد شاید دل؛ البته رفقای قدیمی ما هنوز هم در رادیو هستند و خوب هم کار میکنند. منتها کلیت یک رسانه با یک یا دو برنامه خوب زنده نمیشود. اصطلاحا گفتهاند که با یک گل بهار نمیشود. مجموعه رادیو مضمحل شده است علت هم روشن است، شکاف درشتی بین آدمهای دیروز رادیو و نسل امروز رادیو وجود دارد، که کاش زودتر برطرف شود.
اما اگر در بین آرشیوهای «سروش سیما» به «مجله بامدادی» مهران دوستی که تولید شبکه رادیویی جوان بود و در دهه هفتاد، مدتها هر روز از هفت تا نه صبح پخش میشد، دسترسی داشتید گوشدادنش را از دست ندهید. استاندارد چیزی به نام رادیو در این برنامه وجود داشت. الان رسما رادیو نداریم. برنامهها از مولفههای لازم برخوردار نیستند. رادیو به مخاطب فرصت تجسم میدهد. فرصتی که تلویزیون، سینما، نقاشی و... به مخاطب نمیدهند و خودشان تصویر را به مخاطب نشان میدهند، در واقع برای بیننده یک حکم ثابت دارند. منتها رادیو با شما کاری میکند که خودت تجسم کنی، بنابراین به تعداد نفوسی که رادیو را گوش میدهند تصویر ذهنی وجود دارد. آنچه از رادیو تجسم میکنید صرفا متعلق به خود شماست و مربوط به کس دیگری نیست، کاملا شخصی است و تصویر را خود شما میسازی و این ویژگی رادیو را تبدیل به هنری منحصر به فرد میکند.
«مهران دوستی» به عنوان یک مجری رادیویی مولفههای زیادی برای ماندگار شدن دارد، البته واقعیت این است که مهران دوستی گذشته را از مهران دوستی امروز بیشتر دوست دارم، آن روزها مهران معرکه بود، مهمترین مولفه اجراهای او این است که او در وهله اول یک ژورنالیست است و هر روز و هر لحظه سعی میکند روی موج ژورنالیسم سوار شود و این کار را هم خوب بلد است و این برای یک گوینده رادیویی یک ویژگی مهم محسوب میشود. فقط صدای خوب مولفه برجسته او و یا صداقتش در برقراری ارتباط با مخاطب از نقاط قوت کاریاش نیستند. آن چیزی که او را تبدیل به چنین مجری فرهیختهای کرده برخورداری از روحیه ژورنالیستی است. عجالتا اگر «محله بامدادی» را هم گیر نیاوردید، هر جا که صدای مهران دوستی را شنیدید، خوب به صدای حرفهایاش گوش کنید.
ارسال نظر