صنعت فولاد بعد از انقلاب شکوفا شد - ۵ اسفند ۸۶
از این رو، به منظور بررسی ۲۷سال صنعت فولاد کشور در این ویژهنامه با مهندس محمدرحیم رستی، مدیرعامل شرکت ملی فولاد ایران که دارای سالها تجربه مدیریتی در صنعت فولاد میباشد به گفتوگو نشستیم تا در خصوص تاریخچه صنعت فولاد کشور، آخرین وضعیت بازار فولاد در ایران، چگونگی روند طرحهای توسعهای و ۸گانه و روند قیمتها جویا شویم:
جناب آقای رستی به عنوان نخستین سوال در خصوص پیشینه صنعت فولاد کشور و روند شکلگیری آن در ایران توضیح بفرمایید؟
در ایران صنعت فولاد به طور جدی از زمان رضاخان پهلوی شروع شده که در آن زمان صنعت فولاد برای ایران همانند انرژی هستهای امروز بود زیرا که کشورهای اروپایی به شدت با شکلگیری این صنعت در کشور ما مخالف بودند.
به طور مثال، حتی کشتی حامل کارخانه فولاد خریداری شده ایران از آلمان در آب غرق شد و این گمان وجود داشت که کشتی به صورت عمدی غرق شده است.
در دهه ۴۰ دولت وقت به دلیل آنکه از کشورهای اروپایی ناامید شده بود برای احداث صنعت فولاد به سراغ روسها رفت و در نتیجه قرارداد ذوبآهن اصفهان منعقد شد.
روسها مطالعات بسیار جامعی در خصوص تامین نیازهای ذوبآهن اصفهان از جمله سنگآهن انجام دادند و بسیاری از فعالان فعلی سنگآهن ایران توسط روسها شناسایی شد به گونهای که ذوب آهن به صورتی طراحی شده بود که کلیه نیازهایش از طریق داخل کشور تامین شود.
البته ناگفته نماند که قبل از ایجاد ذوبآهن، یک واحد فولاد دیگری در گروه ملی فولاد به نام ذوب شوش شهریار توسط بخشخصوصی در سال ۱۳۵۰ احداث شد که این نخستین واحد تولید فولاد کشور با ظرفیت سالانه ۳۰هزار تن بود.
در واقع نخستین استارت فولاد کشور توسط بخشخصوصی زده شد و سپس در سال 1351 ذوبآهن اصفهان شروع به کار کرد و مابقی فولادسازان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد شدند، از جمله فولاد خوزستان در سال 1367، فولاد مبارکه در سال 1370 و فولاد آلیاژی در سال 1378.
آقای مهندس این سوال مطرح است با اینکه صنعت فولاد کشور نخستین بار توسط بخشخصوصی راهاندازی شد، چرا این بخش در این صنعت رشد و توسعه نیافت؟
زیرا که در کشور ما قبل و بعد از انقلاب شرایط سرمایهگذاری برای بخشخصوصی مهیا نبود و حتی پس از انقلاب اسلامی نیز به علت دید چپگرایانه گروهکهای سیاسی و برخی گروههای مذهبی شرکتهای خصوصی موجود ملی شدند. البته این بدان معنی نیست که شرایط سرمایهگذاری برای بخش خصوصی فراهم بود.
بسیاری از صنایع کشور دست بخشخصوصی نبود و این امر در کشورهای اروپایی نیز دیده میشد.
به عنوان مثال در ایتالیا چون بخشخصوصی نمیتوانست سرمایهگذاری کند، با روش جدیدی شرکتهای دولتی ایجاد شده بود که با قانون بخشخصوصی اداره میشد که این امر به منظور پر شدن خلاهای ایجاد شده و توسعه کشور صورت گرفت.
در ایران نیز ساختار دو سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران و سازمان توسعه معادن و صنایع معدنی ایران با روش یاد شده و با الگوبرداری از کشورهایی چون ایتالیا، مالزی و... شکل گرفتند.
این دو سازمان بار توسعه کشور را برعهده گرفتند.
در واقع توسعه صنعت فولاد ایران توسط بخشخصوصی صورت گرفت که در این میان شرکت ملی فولاد نیز به منظور توسعه صنعت فولاد توسط بخشخصوصی ایجاد، اما با روش دولتی اداره شد.
تا قبل از انقلاب ظرفیت تولید فولاد کشور سالانه به یک میلیون تن رسیده بود، زیرا که این صنعت در آن زمان همانند انرژی هستهای فعلی دارای اهمیت خاصی بود.
در حالی که در سال ۱۳۵۶ میزان تولید فولاد در کشور به یک میلیون تن رسیده بود، اما میزان مصرف ۴میلیون تن بود که مابقی نیاز کشور از طریق واردات تامین میشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی برای صنعت فولاد کشور هم اتفاق مهمی رخ داد:
۱ - تمام کارشناسان خارجی کشور را ترک کردند. احداث صنایع فولاد که به طور صد در صد توسط این کارشناسان صورت میگرفت (به عنوان مثال تمام امور راهاندازی ذوبآهن توسط روسها انجام شد) از جمله فولاد خوزستان و مبارکه با تجهیزات از قبل خریداری و نقشههای طراحی شده مواجه شدند.
2 - به علت جو حاکم بر اوایل انقلاب اسلامی بسیاری از کارشناسان باتجربه توسط مدیران جوان به نوعی کنار زده شدند و این تصور وجود داشت که هر کس قبل از انقلاب فعالیت میکرد صالح نبود، بدون توجه به این امر که افراد فنی و متخصص هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی ندارند و از این رو صنعت کشور تا حدود زیادی از وجود نیروهای متخصص خالی شد.
۳ - سیاست وارد صنعت شد زیرا که در آن زمان اوایل انقلاب این اعتقاد وجود داشت که فولاد خوزستان و مبارکه توسط خارجیها و به منظور وابسته کردن کشور ایجاد شدهاند که باید تعطیل میشدند و خطر تعطیلی این کارخانهها در آن برهه از زمان بسیار بود.
عملا تا سال 1360 وضعیت فولاد کشور سیر نزولی را طی کرد و میزان تولید آن در کشور از یک میلیونتن به 500هزار تن در سال کاهش یافت، اما از سال 1360 بهبعد با ورود نیروهای جوان متخصص به صنف فولاد کشور بحثهای سیاسی فروکش کرد و این صنعت توانست آرامآرام رشد کند و سیر صعودی آن تا به امروز ادامه دارد، البته به استثنای سال 1377 که سالی بسیار سخت برای فولادسازان دنیا بوده، این صنعت همواره شاهد سیر صعودی بوده است به طوری که هماکنون ظرفیت نصب شده فولاد خام کشور حدود 5/10میلیون تن است که 10میلیون تن آن به تولید میرسد.
در حال حاضر ۷۵درصد تولید فولاد کشور توسط سه شرکت ذوب آهن اصفهان، فولادمبارکه و فولادخوزستان صورت میگیرد.
درخصوص روند پیشرفت طرحهای 8گانه توسعه فولاد بفرمایید که در چه مرحلهای قرار دارند؟
بحث طرح توسعه ۸گانه فولاد کشور عملا از دولت نهم شروع شد، زیرا که در طرحهای توسعهای که برای کشور تعریف شده بود، طرحهای ۸گانه وجود نداشت و عمده توسعه فولاد در کنار سه فولادساز بزرگ بهعلاوه در بندرعباس پیشبینی شده بود.
با توجه به سیاست عدالت محوری دولت نهم قرار شد که توسعه صنعت تنها مختص نقطه خاصی نباشد و به سایر نقاط کشور هم سرایت کند که به این ترتیب 8طرح توسعه فولادی در 8 منطقه محروم میانه، شادگان چهارمحال و بختیاری، تبریز در فارس، بافت در استان کرمان، بافق در استان یزد، سبزوار در خراسان رضوی و قائنات در خراسان جنوبی اجرایی خواهد شد.
نکته قابلتوجه آن است که همزمان با تصویب ۸طرح فولادی، قانون مناقصات نیز به تصویب مجلس رسید که براساس آن شرکتهای دولتی موظف به رعایت این قانون شدند، در حالی که خیلی از شرکتهای دولتی معتقدند که قانون مناقصات را صد درصد نمیتوان رعایت کرد، اما در طرحهای استانی ۸گانه قانون به صورت صد درصد رعایت شد.
به جرات میتوان گفت که زمان عقد قرارداد طرح 8گانه فولاد که به منزله یک رکورد در کشور محسوب میشود زیرا که طی 5 تا 6ماه امکان این حجم عقد قرارداد با رعایت قوانین دولتی مقدور نبوده، اما صورت گرفت و هماکنون اقدامات اجرایی طرحها شروع شده به گونهای که طرح توسعه فولاد در چهار محال و بختیاری از سایر طرحها جلوتر است، به طوریکه واحد احیای این طرح از حدود 13 درصد رشد فیزیکی برخوردار است.
هماکنون از ۸طرح فولادی یاد شده، قرارداد فولادسازی ۵طرح منعقد شده است و در مجموع قرارداد احیای ۸طرح مذکور جاری است.
در حال حاضر تنها اقدام مهمی که برای طرحهای یاد شده باید انجام شود گشایش LC است که این امر نیز در دست بانک مرکزی قرار دارد.
ظرفیت طرحهای ۸گانه توسعه فولاد به چه میزان است؟
ظرفیت هر کدام از طرحهای توسعه فولادی 800هزار تن است که با تدابیر اندیشیده شده ظرفیت آنها به یکمیلیون تن نیز خواهد رسید.
در کنار هر کدام از طرحهای توسعه فولاد، فضایی برای توسعه واحددوم پیشبینی شده، زیرا که این طرحها در مناطقی که نصب شدهاند به راحتی پتانسیل لازم برای رسیدن به ظرفیت ۲میلیون تن را نیز دارند، این طبیعت صنعت فولاد است که در سطح ظرفیت اولیه خود باقی نمیماند و حیاتش پیوسته در رشد قرار دارد.
نگرش دولت به بازار فولاد ایران چگونه است؟
دولت هماکنون در بازار فولاد دخالت مستقیم ندارد و درواقع تولیدکنندگان دولتی محصولاتشان را در بورس کالا عرضه میکنند و درواقع قیمت فولاد در کشور براساس عرضه و تقاضا و قیمتهای جهانی تعیین میشود؛ به طوری که در سالجاری میزان فولاد وارد شده به کشور از میزان تولید آن بیشتر بوده و برای واردات هیچگونه محدودیتی وجود ندارد و از این رو قیمت فولاد داخل تابع قیمتهای جهانی است.
هماکنون میزان مصرف فولاد در داخل کشور به چه میزان است؟
میزان مصرف فولاد کشور از ۴میلیون تن در سال ۱۳۵۶ هماکنون به ۱۹میلیون تن رسید که مصرف بالای آن نشاندهنده شاخص توسعه در کشور است، به گونهای که در حال حاضر سرانه مصرف فولاد در کشور به ازای هر نفر بالغ بر ۲۸۰کیلوگرم، در کشورهای صنعتی حدود ۶۰۰کیلوگرم است، این در حالی است که این میزان مصرف در کشورهای همردیف ایران از جمله چین، ترکیه و هند کمتر از ۲۰۰کیلوگرم میباشد.
در مجموع پیشبینی شما از نوسان قیمت فولاد در کشور چگونه خواهد بود؟
متاسفانه روند قیمتهای جهانی فولاد به شدت روبه بالا است و به طور طبیعی افزایش قیمت انرژی در دنیا برای صنعت فولاد که صنعتی به شدت انرژیبر است، رشد قیمت را به دنبال دارد.
وضعیت صنعت فولاد در ایران در سال 87 را از نظر تولید، مصرف، صادرات و واردات و نوسانات قیمتی چگونه ارزیابی میکنید؟
مرزهای کشور برای واردات و صادرات فولاد باز است و به طور طبیعی نیاز کشور از طریق تولید و واردات تامین خواهد شد و در هیچ برههای از زمانی نبوده که در کشور فولاد وجود نداشته باشد. اما قیمتها به شدت تابع قیمت انرژی و مواداولیه است و شاید این سوال مطرح شود که در داخل کشور قیمت انرژی مثل قیمتهای جهانی به شدت رشد نمیکند، پس نباید شاهد نوسانات زیاد قیمت باشید؛ اما هماکنون درصد بالایی از نیاز کشور به فولاد از طریق واردات تامین میشود از این رو نمیتوان نسبت به قیمتهای جهانی بیتفاوت بود و به طور قطع نوسانات داخلی از قیمتهای جهانی نشات میگیرد.
درخصوص طرحهای به بهرهبرداری رسیده در سال 86 بفرمایید
تنها طرحی که به طور جدی در سال جاری به بهرهبرداری رسیده طرح توسعه ذوب گروه ملی با ظرفیت ۴۰۰هزار تن در سال است. نخستین طرح توسعهای که به زودی به بهرهبرداری خواهد رسید، طرح توازن ذوبآهن با ظرفیت بیش از یکمیلیون در سال است که پیشبینی میشود در نیمه نخست سال ۸۷ به بهرهبرداری برسد.اما در سال آینده واحد احیای فولاد هرمزگان با ظرفیت تولید ۶/۱میلیون تن آهن اسفنجی راهاندازی خواهد شد و تا پایان سال ۸۷ فولادسازی فولاد هرمزگان آماده میشود.
در مجموع میزان سرمایهگذاری مورد نیاز برای طرحهای 8 گانه فولاد چه قدر است؟
هر طرح فولادی با ظرفیت ۸۰۰هزار تن حدود ۳۵۰میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد.
در مجموع کل سرمایهگذاری طرحهای در دست اقدام برای توسعه فولاد کشور از نظر ریالی معادل 14هزار و 916میلیارد ریال و از نظر ارزی معادل یکهزار و 91میلیون است.
به عنوان سوال پایانی برای افزایش رقابت در بازار فولاد کشور و کاهش نوسانات قیمت فولاد چه پیشنهاداتی دارید؟
همان طور که گفته شد نوسانات قیمت فولاد در کشور به قیمت کمبود تولید مربوط نیست؛ بلکه به قیمت مواد اولیه و انرژی و … و در مجموع قیمتهای جهانی مرتبط است.
هماکنون در زمینه واردات و صادرات فولاد در کشور هیچگونه مشکلی وجود ندارد و به راحتی کمبود با واردات تامین میشود و در برههای از زمان افزایش ظرفیت فولاد در جهت اشتغالزایی و تولید ثروت ملی تاثیر بسزایی خواهد داشت.
تنها نگرانی موجود در کشور را میتوان ناشی از خصوصیسازی در کشور دانست زیراکه این نگرانی وجود دارد که در جریان این اقدام سازمانهای توسعهای از میان برود چراکه شرکتهای خصوصی که بتوانند خلاء سازمانهای توسعهای را در کشور پرکنند، وجود ندارند. چون توان بخشخصوصی در کشور محدود است.احتمال میرود که در یک جو آشفته امکان توسعه کشور را از بین ببریم که به طور قطع ویقین معادل آن توانی که جایگزین شود، وجود ندارد و این امر به ندرت به توسعه کشور از جمله فولاد آسیب خواهد رساند. مهمترین راهکار آن است که هماکنون تمام شرکتهای فولادی قابل واگذاری هستند حتی اگر سرمایهداری نباشد که کل شرکت را خریداری کند از طریق بورس میتوان نسبت به واگذاری آنها اقدام کرد. اگرچه این اعتقاد نیز وجود دارد که هر چه تعداد نفرات سرمایهگذار کمتر باشد از نظر اداره شرکت بهتر خواهد بود و سرمایه ناشی از واگذاری شرکتها، باید دوباره به سازمان توسعه برگردد تا مجددا این سازمان برای بخشخصوصی سرمایهگذاری کند. در واقع در هیچ برههای از زمان جلوی توسعه بخشخصوصی گرفته نشده؛ اما عدهای معتقدند که باید با فلج کردن سازمانهای دولتی میتوان موجبات رشد
بخشخصوصی را فراهم کرد و این نگرش اشتباه است.
ارسال نظر