استقبال از مرگ هنرمندان، چرا؟ - ۲۰ مهر ۹۱
فرهاد گوران
اوایل این هفته برخی رسانهها از «درگذشت» ابوالفضل پور عرب، بازیگر اثرگذار و سینماگر شهیر، خبر دادند. بازیگری که در بستر بیماری است و امید میرود که از این دوره احتضار به سلامت بگذرد و به عرصه سینما بازگردد. در اینکه جهان یادگار است و ما رفتنی، که تردیدی نیست اما سخن بر سر این است که چگونه در فضای رسانه ای کشور، اخبار کذب و غیر موثق، ناگهان تولید و به سرعت پخش و تکثیر میشوند. گویی این «تاتوس»، الهه مرگ در یونان باستان است که سایه سنگین اش را بر رسانههای ما انداخته و همگان را به جهان زیرین دعوت میکند، اما اکنون این پرسش مطرح میشود که خاستگاه تولید و نشر چنین خبرهایی کجاست و چیست؟ چرا به این ذهنیت دچار شده ایم که مرگ دیگری را پیشاپیش بپذیریم و آن را «خبرسازی» کنیم؟ آیا این صنعت نشر است که میخواهد با خبرسازیهایی چنین، اعتبار و نام چهرههای شاخص هنری را به نفع افزایش شمارگان خود، «خرج» کند؟ اگر چنین باشد که باید در اخلاق حرفهای رسانههای خبرساز تردید کرد.
اوایل این هفته برخی رسانهها از «درگذشت» ابوالفضل پور عرب، بازیگر اثرگذار و سینماگر شهیر، خبر دادند. بازیگری که در بستر بیماری است و امید میرود که از این دوره احتضار به سلامت بگذرد و به عرصه سینما بازگردد. در اینکه جهان یادگار است و ما رفتنی، که تردیدی نیست اما سخن بر سر این است که چگونه در فضای رسانه ای کشور، اخبار کذب و غیر موثق، ناگهان تولید و به سرعت پخش و تکثیر میشوند. گویی این «تاتوس»، الهه مرگ در یونان باستان است که سایه سنگین اش را بر رسانههای ما انداخته و همگان را به جهان زیرین دعوت میکند، اما اکنون این پرسش مطرح میشود که خاستگاه تولید و نشر چنین خبرهایی کجاست و چیست؟ چرا به این ذهنیت دچار شده ایم که مرگ دیگری را پیشاپیش بپذیریم و آن را «خبرسازی» کنیم؟ آیا این صنعت نشر است که میخواهد با خبرسازیهایی چنین، اعتبار و نام چهرههای شاخص هنری را به نفع افزایش شمارگان خود، «خرج» کند؟ اگر چنین باشد که باید در اخلاق حرفهای رسانههای خبرساز تردید کرد.
فرهاد گوران
اوایل این هفته برخی رسانهها از «درگذشت» ابوالفضل پور عرب، بازیگر اثرگذار و سینماگر شهیر، خبر دادند. بازیگری که در بستر بیماری است و امید میرود که از این دوره احتضار به سلامت بگذرد و به عرصه سینما بازگردد. در اینکه جهان یادگار است و ما رفتنی، که تردیدی نیست اما سخن بر سر این است که چگونه در فضای رسانه ای کشور، اخبار کذب و غیر موثق، ناگهان تولید و به سرعت پخش و تکثیر میشوند. گویی این «تاتوس»، الهه مرگ در یونان باستان است که سایه سنگین اش را بر رسانههای ما انداخته و همگان را به جهان زیرین دعوت میکند، اما اکنون این پرسش مطرح میشود که خاستگاه تولید و نشر چنین خبرهایی کجاست و چیست؟ چرا به این ذهنیت دچار شده ایم که مرگ دیگری را پیشاپیش بپذیریم و آن را «خبرسازی» کنیم؟ آیا این صنعت نشر است که میخواهد با خبرسازیهایی چنین، اعتبار و نام چهرههای شاخص هنری را به نفع افزایش شمارگان خود، «خرج» کند؟ اگر چنین باشد که باید در اخلاق حرفهای رسانههای خبرساز تردید کرد. اما فراتر از این مساله، میتوان به موارد دیگری هم اشاره کرد؛ اینکه برخی رسانهها صرفا در پی فضاسازیهای غیرواقعیاند و سود خود را در زیان دیگری میجویند، به راستی چه زیانی بزرگتر از اینکه با زندگی آدمی بازی کرد، آن هم کسی که رنج بسیار برده و عمر خود را در مسیر کار فرهنگی سپری کرده است. البته آشکار است که خبرسازی همواره معطوف به یک «سوژه» نمادین و بزرگ است. در دهه ۱۹۷۰ هم وقتی شارون تیت، بازیگر بزرگ سینمای هالیوود را به قتل رساندند نه فقط خانوادهاش که سینماگر بزرگی همچون رومن پولانسکی - همسر شارون تیت- هم تا سالها به سوژه رسانهها تبدیل شد و سکوتی ناگزیر را در پیش گرفت. چنین به نظر میرسد که خبرسازیهای دروغین بخش جداییناپذیر صنعت فرهنگ در غرب بوده و همچنان هست، اما در آنجا اذهان عمومی به سادگی در دام چنین خبرهایی نمیافتند و به آن دامن نمیزنند. با این حال در کشور ما وضع به گونه دیگری است، هم رسانه و هم اذهان عمومی مستعد واقعیت بخشیدن به خبرهای دروغیناند. این همان موضوعی است که وظیفه و اخلاق رسانه متعهد به فرهنگ و انسانیت را به فراموشی میسپارد و آن را بیاعتبار میکند. از این منظر شاید حق با لوئیس بونوئل بود که در کتاب خاطرات «با آخرین نفسهایم» آورده است: «باید اعتراف کنم که یک آرزو را با خود به گور میبرم. خیلی دلم میخواهد وقتی که از دنیا رفتم، هر ده سال یکبار، از میان مردهها به بیرون بیایم. خودم را به یک کیوسک برسانم... چند تا روزنامه بخرم. این آخرین آرزوی من است؛ روزنامهها را زیر بغل میزنم. بعد کورمال کورمال به قبرستان بر میگردم و از فجایع این جهان باخبر میشوم؛ و سپس، با خاطری آسوده در بستر امن گور خود دوباره به خواب میروم!».
تسلیت
سرکار خانم همتی
درگذشت والده بزرگوارتان موجب اندوه ما گشت.رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای شما از درگاه باری تعالی مسالت داریم.
همکاران تحریریه آخر هفته دنیای اقتصاد
با تحریریه !
آخر هفته ها با «آخر هفته دنیای اقتصاد»
شما میتوانید از طریق شماره تلفن 87762120 نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.
اوایل این هفته برخی رسانهها از «درگذشت» ابوالفضل پور عرب، بازیگر اثرگذار و سینماگر شهیر، خبر دادند. بازیگری که در بستر بیماری است و امید میرود که از این دوره احتضار به سلامت بگذرد و به عرصه سینما بازگردد. در اینکه جهان یادگار است و ما رفتنی، که تردیدی نیست اما سخن بر سر این است که چگونه در فضای رسانه ای کشور، اخبار کذب و غیر موثق، ناگهان تولید و به سرعت پخش و تکثیر میشوند. گویی این «تاتوس»، الهه مرگ در یونان باستان است که سایه سنگین اش را بر رسانههای ما انداخته و همگان را به جهان زیرین دعوت میکند، اما اکنون این پرسش مطرح میشود که خاستگاه تولید و نشر چنین خبرهایی کجاست و چیست؟ چرا به این ذهنیت دچار شده ایم که مرگ دیگری را پیشاپیش بپذیریم و آن را «خبرسازی» کنیم؟ آیا این صنعت نشر است که میخواهد با خبرسازیهایی چنین، اعتبار و نام چهرههای شاخص هنری را به نفع افزایش شمارگان خود، «خرج» کند؟ اگر چنین باشد که باید در اخلاق حرفهای رسانههای خبرساز تردید کرد. اما فراتر از این مساله، میتوان به موارد دیگری هم اشاره کرد؛ اینکه برخی رسانهها صرفا در پی فضاسازیهای غیرواقعیاند و سود خود را در زیان دیگری میجویند، به راستی چه زیانی بزرگتر از اینکه با زندگی آدمی بازی کرد، آن هم کسی که رنج بسیار برده و عمر خود را در مسیر کار فرهنگی سپری کرده است. البته آشکار است که خبرسازی همواره معطوف به یک «سوژه» نمادین و بزرگ است. در دهه ۱۹۷۰ هم وقتی شارون تیت، بازیگر بزرگ سینمای هالیوود را به قتل رساندند نه فقط خانوادهاش که سینماگر بزرگی همچون رومن پولانسکی - همسر شارون تیت- هم تا سالها به سوژه رسانهها تبدیل شد و سکوتی ناگزیر را در پیش گرفت. چنین به نظر میرسد که خبرسازیهای دروغین بخش جداییناپذیر صنعت فرهنگ در غرب بوده و همچنان هست، اما در آنجا اذهان عمومی به سادگی در دام چنین خبرهایی نمیافتند و به آن دامن نمیزنند. با این حال در کشور ما وضع به گونه دیگری است، هم رسانه و هم اذهان عمومی مستعد واقعیت بخشیدن به خبرهای دروغیناند. این همان موضوعی است که وظیفه و اخلاق رسانه متعهد به فرهنگ و انسانیت را به فراموشی میسپارد و آن را بیاعتبار میکند. از این منظر شاید حق با لوئیس بونوئل بود که در کتاب خاطرات «با آخرین نفسهایم» آورده است: «باید اعتراف کنم که یک آرزو را با خود به گور میبرم. خیلی دلم میخواهد وقتی که از دنیا رفتم، هر ده سال یکبار، از میان مردهها به بیرون بیایم. خودم را به یک کیوسک برسانم... چند تا روزنامه بخرم. این آخرین آرزوی من است؛ روزنامهها را زیر بغل میزنم. بعد کورمال کورمال به قبرستان بر میگردم و از فجایع این جهان باخبر میشوم؛ و سپس، با خاطری آسوده در بستر امن گور خود دوباره به خواب میروم!».
تسلیت
سرکار خانم همتی
درگذشت والده بزرگوارتان موجب اندوه ما گشت.رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای شما از درگاه باری تعالی مسالت داریم.
همکاران تحریریه آخر هفته دنیای اقتصاد
با تحریریه !
آخر هفته ها با «آخر هفته دنیای اقتصاد»
شما میتوانید از طریق شماره تلفن 87762120 نظر خود را در مورد مطالب «آخر هفته» با ما در میان بگذارید.
ارسال نظر