تئاتر پولی ندارد - ۳۰ شهریور ۹۱
سروش صحت شخصیت قابل توجهی دارد. او مینویسد، کارگردانی میکند و بازی. در تله فیلم و سریال. در تئاتر هم بازی میکند. در نمایشهای قابل توجهی نیز تا کنون ظاهر شده از جمله نمایش آقا و خانم اشمیت به کارگردانی داوود رشیدی. حالا این روزها دارد برای شبکه ۵ به همراه ایمان صحرایی متنی مینویسد، بازی در دو فیلم را تمام کرده و البته در حال تمرین نمایش آوازخوان طاس است که از ۱۰ مهر در ایرانشهر اجرا میشود. با او در آستانه اجرای این نمایش گپی زدیم تا کمی هم دستمان بیاید آیا برای هنرمند پرکاری مثل او بازی در تئاتر چقدر از نظر اقتصادی سود دارد.
سروش صحت شخصیت قابل توجهی دارد. او مینویسد، کارگردانی میکند و بازی. در تله فیلم و سریال. در تئاتر هم بازی میکند. در نمایشهای قابل توجهی نیز تا کنون ظاهر شده از جمله نمایش آقا و خانم اشمیت به کارگردانی داوود رشیدی. حالا این روزها دارد برای شبکه 5 به همراه ایمان صحرایی متنی مینویسد، بازی در دو فیلم را تمام کرده و البته در حال تمرین نمایش آوازخوان طاس است که از 10 مهر در ایرانشهر اجرا میشود. با او در آستانه اجرای این نمایش گپی زدیم تا کمی هم دستمان بیاید آیا برای هنرمند پرکاری مثل او بازی در تئاتر چقدر از نظر اقتصادی سود دارد.
آواز خوان طاس یکی از نمایشنامههای ابزورد یونسکوست. فکر میکنید این نمایش با حال و هوای امروز مخاطب ارتباط برقرار بکند؟
گمان میکنم این خیلی به اجرا بستگی داشته باشد و خود من هم منتظرم تا ببینم در اجرا این اتفاق میافتد یا نه؛ اما بهمن معتمدیان کارش را خوب بلد است و تیم بازیگران که شامل خانم رهنما و هومن برق نورد و هوتن شکیباست و همین طور طراح صحنه و لباس پویا آریا پور شخص مرا به وجد میآورد. ضمن اینکه درست است که این متن متعلق به ۶۰ ،۷۰ سال پیش است و شاید برای امروز نوآوری نداشته باشد. نگاه معتمدیان هم نگاه نوآورانهای بوده در اجرا. او یونسکو را خوب میشناسد.
پس دلیل قبول کردن بازی در این کار با همه مشغله هایتان یونسکو بود یا معتمدیان یا همبازیها؟
همه اینها دقیقا.
و اصلا جنبه اقتصادی نداشت؟
راستش را بخواهید نه. تئاتر پولی ندارد.خصوصا نسبت به دو مدیوم دیگر سینما و تلویزیون به نسبت وقتی که میگذارید و انر ژی که این همه تمرین و کار از شما میگیرد درآمدی در تئاتر نیست و همه کسانی که کار تئاتر میکنند به خاطر خود تئاتر کار میکنند و عشقی که به آن دارند. البته به نظرم.
به نظرتان بقیه جاهای دنیا هم همین اتفاق میافتد؟
من بقیه جاهای دنیا زیاد نبودهام. و اطلاعاتم دقیق نیست؛ اما حسم به من میگوید آنجا اینطور نیست؛ اما اینکه حدس من چقدر با واقعیت منطبق است نمیدانم چون معمولا ما یک حدس هایی میزنیم و بعد خیلی وقتها درست هم نیست.
راستی چرا تا به حال نمایشنامه ننوشتهاید؟
من کلا آدم تنبلی هستم و هر کاری را وقتی به من پیشنهاد بشود انجام میدهم. بازی، کارگردانی حتما. باید یکی به من پیشنهاد بدهد.
یعنی اگر یک کارگردان به شما پیشنهاد بدهد یک متن برایش بنویسید مینویسید؟
حالا او پیشنهاد بدهد؛ حتما به آن فکر میکنم ببینم میتوانم بنویسم یا نه. اگر بتوانم حتما انجام میدهم.
کلا در تئاتر چه فاکتورهایی برایتان مهم است؟
اول متن، بعد کارگردان و گروه اجرایی. باید متن را دوست داشته باشم و با آن ارتباط برقرار کنم.
یعنی اگر یک متن صد در صد تراژدی هم پیشنهاد شود بازی میکنید؟
اصلا برایم ژانر مهم نیست. مهم این است که ارتباطم با متن برقرار شود.
به طور شخصی و فارغ از اینکه به شما پیشنهاد بشود کدام نویسندهها را در نمایشنامهنویسی دوست دارید؟
کارهای پینتر را دوست دارم و نیل سایمون را (عجب حرفی زدم. خب همه اینها را دوست دارند) در قدیمیترها هم هنوز سارتر و کامو را دوست دارم. گوشه نشینان آلتونا و سوءتفاهم را خیلی دوست دارم و البته ادوارد آلبی را. از بین نمایشنامه نویسان ایرانی هم نعلبندیان را.
به نظر شما این روزها تئاتر پرطرفدارتر است یا سینما و تلویزیون.؟
به نظرم تئاتر پرمخاطب شده است و تماشاگرانش را پیدا کرده است. اجراها از اول تا آخر پر میرود و حتی خیلیها از دیدنش محروم میمانند. تلویزیون هم بستگی به برنامهاش دارد؛ اما سینما این روزها کم مخاطب دارد. جز تعدادی فیلمهای خاص، نمی فروشد. این را دیگر همه میدانند.
و دلیلش به نظر شما چیست؟
چون دلیل کارشناسی نیست، ترجیح میدهم پیش خودم بماند. البته این را هم بگویم که تئاتر اگر ظرفیت 400 نفر را هم داشته باشد که معمولا سالنهای ما چنین ظرفیتی ندارند با 30 شب اجرا نهایتا میتوانند 12 هزار تماشاگر داشته باشند. همین است که میگویم تئاتر پول ندارد و آدمها برای علاقه اشان تئاتر کار میکنند.
آواز خوان طاس یکی از نمایشنامههای ابزورد یونسکوست. فکر میکنید این نمایش با حال و هوای امروز مخاطب ارتباط برقرار بکند؟
گمان میکنم این خیلی به اجرا بستگی داشته باشد و خود من هم منتظرم تا ببینم در اجرا این اتفاق میافتد یا نه؛ اما بهمن معتمدیان کارش را خوب بلد است و تیم بازیگران که شامل خانم رهنما و هومن برق نورد و هوتن شکیباست و همین طور طراح صحنه و لباس پویا آریا پور شخص مرا به وجد میآورد. ضمن اینکه درست است که این متن متعلق به ۶۰ ،۷۰ سال پیش است و شاید برای امروز نوآوری نداشته باشد. نگاه معتمدیان هم نگاه نوآورانهای بوده در اجرا. او یونسکو را خوب میشناسد.
پس دلیل قبول کردن بازی در این کار با همه مشغله هایتان یونسکو بود یا معتمدیان یا همبازیها؟
همه اینها دقیقا.
و اصلا جنبه اقتصادی نداشت؟
راستش را بخواهید نه. تئاتر پولی ندارد.خصوصا نسبت به دو مدیوم دیگر سینما و تلویزیون به نسبت وقتی که میگذارید و انر ژی که این همه تمرین و کار از شما میگیرد درآمدی در تئاتر نیست و همه کسانی که کار تئاتر میکنند به خاطر خود تئاتر کار میکنند و عشقی که به آن دارند. البته به نظرم.
به نظرتان بقیه جاهای دنیا هم همین اتفاق میافتد؟
من بقیه جاهای دنیا زیاد نبودهام. و اطلاعاتم دقیق نیست؛ اما حسم به من میگوید آنجا اینطور نیست؛ اما اینکه حدس من چقدر با واقعیت منطبق است نمیدانم چون معمولا ما یک حدس هایی میزنیم و بعد خیلی وقتها درست هم نیست.
راستی چرا تا به حال نمایشنامه ننوشتهاید؟
من کلا آدم تنبلی هستم و هر کاری را وقتی به من پیشنهاد بشود انجام میدهم. بازی، کارگردانی حتما. باید یکی به من پیشنهاد بدهد.
یعنی اگر یک کارگردان به شما پیشنهاد بدهد یک متن برایش بنویسید مینویسید؟
حالا او پیشنهاد بدهد؛ حتما به آن فکر میکنم ببینم میتوانم بنویسم یا نه. اگر بتوانم حتما انجام میدهم.
کلا در تئاتر چه فاکتورهایی برایتان مهم است؟
اول متن، بعد کارگردان و گروه اجرایی. باید متن را دوست داشته باشم و با آن ارتباط برقرار کنم.
یعنی اگر یک متن صد در صد تراژدی هم پیشنهاد شود بازی میکنید؟
اصلا برایم ژانر مهم نیست. مهم این است که ارتباطم با متن برقرار شود.
به طور شخصی و فارغ از اینکه به شما پیشنهاد بشود کدام نویسندهها را در نمایشنامهنویسی دوست دارید؟
کارهای پینتر را دوست دارم و نیل سایمون را (عجب حرفی زدم. خب همه اینها را دوست دارند) در قدیمیترها هم هنوز سارتر و کامو را دوست دارم. گوشه نشینان آلتونا و سوءتفاهم را خیلی دوست دارم و البته ادوارد آلبی را. از بین نمایشنامه نویسان ایرانی هم نعلبندیان را.
به نظر شما این روزها تئاتر پرطرفدارتر است یا سینما و تلویزیون.؟
به نظرم تئاتر پرمخاطب شده است و تماشاگرانش را پیدا کرده است. اجراها از اول تا آخر پر میرود و حتی خیلیها از دیدنش محروم میمانند. تلویزیون هم بستگی به برنامهاش دارد؛ اما سینما این روزها کم مخاطب دارد. جز تعدادی فیلمهای خاص، نمی فروشد. این را دیگر همه میدانند.
و دلیلش به نظر شما چیست؟
چون دلیل کارشناسی نیست، ترجیح میدهم پیش خودم بماند. البته این را هم بگویم که تئاتر اگر ظرفیت 400 نفر را هم داشته باشد که معمولا سالنهای ما چنین ظرفیتی ندارند با 30 شب اجرا نهایتا میتوانند 12 هزار تماشاگر داشته باشند. همین است که میگویم تئاتر پول ندارد و آدمها برای علاقه اشان تئاتر کار میکنند.
ارسال نظر