آنها برای خنداندن میآیند - ۲۷ مهر ۹۱
عسل محسنی
هنر برای هر کسی یک معنا دارد. برخی معتقدند «سرگرم کردن» خودش هنر بزرگی است. اگر سرگرمی را هنر بدانیم، گفتوگوی امروز ما با یک گروه هنری موفق است. گروه هنری «بابک» یکی از گروههای مشهور و خوش ذوق هنری در استان آذربایجان شرقی است که در زمینه نمایشهای طنز، با ابتکار و خلاقیتهای خود، خوش درخشیدهاند و «بابک نهرین» و «علیرضا رنجیپور» دو جوان آذربایجانی چند سال پیش آن را بنا نهادهاند که موافقان و مخالفان بسیاری دارند. البته که شهرت آنها این روزها فقط منحصر به خطه آذربایجان نیست و سیدیهایشان در سرتاسر ایران دست به دست میچرخد.
هنر برای هر کسی یک معنا دارد. برخی معتقدند «سرگرم کردن» خودش هنر بزرگی است. اگر سرگرمی را هنر بدانیم، گفتوگوی امروز ما با یک گروه هنری موفق است. گروه هنری «بابک» یکی از گروههای مشهور و خوش ذوق هنری در استان آذربایجان شرقی است که در زمینه نمایشهای طنز، با ابتکار و خلاقیتهای خود، خوش درخشیدهاند و «بابک نهرین» و «علیرضا رنجیپور» دو جوان آذربایجانی چند سال پیش آن را بنا نهادهاند که موافقان و مخالفان بسیاری دارند. البته که شهرت آنها این روزها فقط منحصر به خطه آذربایجان نیست و سیدیهایشان در سرتاسر ایران دست به دست میچرخد.
عسل محسنی
هنر برای هر کسی یک معنا دارد. برخی معتقدند «سرگرم کردن» خودش هنر بزرگی است. اگر سرگرمی را هنر بدانیم، گفتوگوی امروز ما با یک گروه هنری موفق است. گروه هنری «بابک» یکی از گروههای مشهور و خوش ذوق هنری در استان آذربایجان شرقی است که در زمینه نمایشهای طنز، با ابتکار و خلاقیتهای خود، خوش درخشیدهاند و «بابک نهرین» و «علیرضا رنجیپور» دو جوان آذربایجانی چند سال پیش آن را بنا نهادهاند که موافقان و مخالفان بسیاری دارند. البته که شهرت آنها این روزها فقط منحصر به خطه آذربایجان نیست و سیدیهایشان در سرتاسر ایران دست به دست میچرخد.
یکی از شاخصههای مهم جامعه مدرن و مردمسالار، فعالیت آزاد گروههای فکری و هنری مختلف (البته در چارچوبهای عقیدتی مورد قبول و منطبق با هنجارهای جامعه) و در مقابل، فعالیت جریانهای منتقد آن گروههای فکری و هنری است. همین کنش و واکنش است که موجب بالندگی جامعه در ابعاد مختلف نظیر هنری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... میشود و آستانه تحمل و نقدپذیری را بالا میبرد و درنتیجه «اصلاح» و ترقی حاصل میشود.
شوخیها و کنایههای آنها در طنزهایشان دهان به دهان بین آذریزبانان میچرخد، آنها اکثرا علیه برخی رفتارهای جوانان انتقاداتی دارند و اتفاقا توانستند اثر گذار هم باشند!
فعالیتهای هنری نظیر تئاتر، نمایش و سینما، به ویژه نوع طنز و کمدی، همواره مورد نقد منتقدان سرسخت قرار میگیرد. گروه هنری معروف به «بابک نهرین» یا همان «صمد و ممد» نیز از این قاعده مستثنی نیست. چند سال پیش دو جوان آذربایجانی، به نامهای «بابک نهرین» و «علیرضا رنجیپور» بنای گروه طنزی را در شهر تبریز بنیان گذاشتند که بعدها «تقیپور» نیز به این زوج هنری افزوده شده و این سه مثلثی را شکل دادند که یک پای ثابت نمایشهای طنز و جنگهای شاد آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل بود. چندی نگذشت که لوحهای فشرده هنرنماییهای این گروه هم به بازار آمد و مورد اقبال جوانان و نوجوانان قرار گرفت و هنوز هم این اقبال ادامه دارد و این محبوبیت حالا دیگر فقط منحصر به ترک زبانها نیست. در ادامه گفت گوی ما را با «صمد و ممد» خواهید خواند.
رنجیپور همان «ممد» محبوب آذریهاست و نهرین همان «صمد». اگرچه این روزها در سی دی فروشیها و بسیاری از سوپرمارکتها آثار آنها، بدون هیچ نامی و به صورت کپیهایی، در دسترس است، اما آنها از شرکتی میگویند که با وجود اخذ مجوزهای لازم، برای پخش آثار آنها از ایشان پول خواسته است و این هم شاید در نوع خود طنز جالبی باشد!
آقای نهرین، شما از ابتدا به کار تئاتر وارد شدید، یا قبل از آن، به عنوان مجری یا شو من، فعالیت میکردید؟
نهرین: کارم را از رادیو شروع کردم و بعدها هم وارد تئاتر و تلویزیون شدم.
آقای رنجیپور، شما نقش مکمل آقای نهرین هستید، اما در بسیاری از اجراها، به صورت انفرادی، ظاهر شدهاید. دلیل آن چیست؟
رنجی پور: در جواب این سوال، به نظر بنده چنین میرسد که ما در ایفای نقشها و باتوجه به نوع نمایشها، مکمل همدیگر هستیم و در کنار هم موفق عمل میکنیم و در مورد این که در یک دوره کوتاه آنطور که شرایط ایجاب میکرد به صورت جداگانه فعالیت کردیم که دلیل اصلی آن درخواست همکاری و اجرای برنامه در شهرهای مختلف کشور، بود و هیچ دلیل دیگری ندارد.
میخواهید تعارف کنید یا برای بهوجود نیامدن حاشیهها این حرفها را میزنید، در سالهای گذشته، در آثار متعددی شما به تنهایی ظاهر شدید و آقای نهرین هم همینطور، در اینترنت و جامعههای مجازی هم شایعاتی در این باره مطرح شده است!
رنجیپور: نه ما از همدیگر جدا نمیشویم؛ همانطور هم که خودتان میدانید، شایعه است؛ گاهی فقط شرایط کاری ایجاب کرده که ما جدا کار کنیم. یک بار ما در تبریز اجرا داشتیم و آقای نهرین مجبور شدند اجرای سرعین را به تنهایی بروند، برای همین شایعاتی ایجاد شد. اگر مشکل جدی وجود داشت که ما اصلا بعدها هم همکاری نمیکردیم. گروه ما آنقدر انعطاف دارد که مشکلی هم، اگر باشد، حل و فصل میکنیم و باز در کنار هم میمانیم.
آقای نهرین، شما کار خود را از چه سالی و چگونه آغاز کردید؟
نهرین: از سال ۱۳۷۱ از کلاسهای بازیگری، تئاتر را زیر نظر استادانی چون دکتر احمد دامود، زنده یاد خانم پروانه مژده و زنده یاد استاد محمود قبه زرین شروع کردم. در جشنوارههای متعدد تئاتر شرکت کردم که دوبار پیاپی در جشنواره بینالمللی تئاتر طنز اصفهان برنده تندیس جشنواره و دیپلم افتخار و بازیگر اول جشنواره شدم. در سریالها و برنامههای تلویزیونی به ایفای نقش پرداختم و ...
کار گروهی را چگونه میبینید؟ کار کردن با آقای رنجیپور را ترجیح میدهید یا فکر میکنید به صورت فردی نیز موفق هستید؟
شیوه کار ما بر پایه کار گروهی است و شیوه کارگاهی در کارهای ما بهتر جواب میدهد. کار کردن با آقای رنجی پور را ترجیح میدهم، چون به نظرم، من و آقای رنجیپور مکمل همدیگر هستیم و کار کردن، بدون رنجیپور، هیچ لطفی برای من ندارد.
آقای رنجی پور، شما چرا تک کاراکتر هستید؛ یعنی همیشه در یک نقش خاص و قالب خاص حضور دارید؟ گریم و.. همیشه یکسان است؛ خستهکننده نشده است؟
رنجی پور: اگر به کارهای قبلی ما نیم نگاهی بیندازید، میبینید که بنده قابلیت تغییر نقش را دارم، بهطوری که در برخی از نمایشها در نقش زن پوش ظاهر شدهام و باز به نظر بنده، اگر زیر نظر یک کارگردان کارکشته باشم، قابلیت اجرای هر نقشی را در خود میبینم و به کار خود و آقای بابک نهرین ایمان دارم و باید این را در نظر بگیریم که ما در شهرستانها امکانات و شرایط پیشرفت موجود در پایتخت را نداریم.
گروه شما در سالهای گذشته چه تغییراتی کرده و در حال حاضر ترکیب آن چگونه است؟
نهرین: همان ترکیب سابق است، اما با تفاوت اینکه دوست عزیزمان آقای کریم احمدپور (نقش انگه بی بویوک آقا) به رحمت خدا رفتهاند و یک تغییر اساسی و عمده که پیدا کرده بهرهمندی از کارگردانان و همکاری با ایشان در زمینه تئاتر میباشد.
واقعا؟ چرا فوت کردند؟
والا دست من نبود، دست خدا بود. این که چرا فوت کردند را من نمیدانم فقط دلیلش سکته قلبی بود تا جایی که من اطلاع دارم.
آقای نهرین، کمی درباره سابقه خود بگویید، شما از کی به این حرفه روی آوردید و پیش از آن چه کاره بودید؟
رنجی پور: از پنجم ابتدایی که سر صف، ناظم محترم اعلام کردند که آیا کسی هست که برنامهای برای بچهها اجرا کند نمیدانم چه مناسبتی بود، دستم را بالا بردم گفتم من، کلاسور کهنه خود را که زیاد اوضاع و احوال مستحکمی نداشت پارهتر کردم و بر سرم گذاشتم و جلوی صف یک تنه با گفتن دیالوگهایی، به صورت بداهه، بچهها را خنداندم. در خانه وقتی پدر عزیزم از سر کار برمیگشت و میدید کفشهای نویی را که دیروز برایمان خریده بود ما (من و برادر بزرگم) پاره کرده بودیم (این کار، کار همیشگی ما بود) وقتی پدرم میخواست ما را تنبیه کند، من همیشه او را میخنداندم و مانع شدت تنبیه میشدم. دلتان به حال من و برادرم نسوزد شما به جای پدر ما بودید، از دست ما فرار میکردید. پدر و مادر من بهترین پدر و مادر روی زمین هستند و اما در دوران راهنمایی، استادهای عزیزم جناب آقای پرتوی و آقای گنجعلیزاده، در کلاسهای پرورشی، زحمتهای زیادی برای من کشیدند و در گروههایی که منجر به تشکیل گروه تئاتر مدرسهای شد فعالیت میکردم. در دوران هنرستان، با دوست عزیزم آقای علی یاوری افشرد آشنا شدم و گروهی تشکیل دادیم؛ بعد از آن در دوران دانشگاه، با آقای نهرین و آقای بهمن تقیپور و زنده یاد کریم احمدپور آشنا شدم و در گروه صمد و ممد فعالیت کردم و فعالیتم تا حال ادامه دارد. در حال حاضر دانشجوی رشته جامعهشناسی هستم، با اینکه قبلا در دانشگاه، برق صنعتی خواندهام، حال فعالیت هنری دارم. باید شما عزیزان هم زیاد انتظاری از بنده حقیر سراپا تقصیر نداشته باشید.
بگذریم... شما یک شبکه خانگی غیررسمی هستید؛ منظور اینکه توانستید بین مردم وارد شوید و برنامهها و اجراهای شما به طور غیررسمی در سراسر کشور به فروش میرسند؟ چگونه این کار را انجام دادید؟
نهرین: به نوعی میتوان گفت که چون کارهای ما باب میل مخاطبان بوده، این امر باعث شده که کارهای ما به صورت گسترده و غیررسمی، توسط خود مخاطبان، در سراسر کشور پخش شود.
رنجیپور: بنده نمیدانم به چه دلیلی آثار ما به صورت گسترده در کل کشور پخش میشود، ولی این را میدانم که مردم پیگیر کارهای جدیدی از گروه ما و علاقهمند و طرفدار پروپاقرص گروه ما هستند و ما خادم این مردم عزیز و بزرگوار هستیم.
یک سریال از شما، با عنوان آخرین مهلت، پخش شد که اقبال جالبی هم داشت؛ چرا چنین کارهایی را با توجه به بازخورد آن ادامه ندادید؟
نهرین: با توجه به این که بنده تهیهکننده این کار بودم و با در نظر گرفتن اینکه این کار یک کار تلویزیونی بوده و با درنظر گرفتن هزینههای بالای تولید، چنین برنامههایی نیازمند حمایت از سوی نهادهای مرتبط میباشد.
آقای رنجیپور، شما درباره سریال «آخرین مهلت» بگویید؟ آنچنان که باید در این سریال ظاهر نشدید؟
رنجیپور: به نظر بنده در یک اثر هنری کارگردان، بهعنوان خدای کار، اطلاق میشود و در این کار ایشان ما را چنین خلق کردند.
شما را چه باید صدا کرد؛ هنرمند، شومن یا بازیگر؟ چرا؟
نهرین: هرچه میخواهد دل تنگت بگو. من ترجیح میدهم مرا همان بابک نهرین صدا کنید.
رنجی پور: من بندهای هستم از بندگان خدا. آرزویم این است که روزی هنرمند شوم و در رشته بازیگری فعالیت کنم.
مردم چطور به شما نگاه میکنند و برخورد آنها با شما چیست؟
رنجیپور: من خاک پای این مردم عزیز هستم، دست بوس یکایک این مردم هستم، به لطف خدا، هر چه داریم از محبت و الطاف این مردم عزیز داریم.
آقای رنجیپور، شما چرا آنقدر متواضعانه جوابهای ما را میدهید، البته شکسته نفسی شما قابل تقدیر است ـ که ای کاش برخی از مدعیان هم مثل شما بودند ـ اما توجه داشته باشید که نقش شما از نظر هنرمندان دیگر هرچه باشد، مقبولیتی در بین قومیتی خاص دارد که مثال زدنی است، واقعا بگویید چرا؟ انتظار ندارید که باور کنم خودتان نمیدانید؟
رنجیپور: محبوبیت لطف خداست، من ولی نمیدانم از کجا به وجود آمده است. ما تلاش کردیم، خدا هم خواست. مردم هم لطف دارند. امیدوارم اگر کاستیای هم داریم، به بزرگواری خودشان ببخشند. ما خاک پای مردمیم. خوشحالیم که توانستهایم خوشحالشان کنیم.
تاکنون کاری برای انتشار رسمی، تحت عنوان شرکتی خاص، برای کارهایتان انجام دادهاید؟ مثل کاری که برای سریال طنز ساخت ایران انجام شد؟ موانع این کار چیست؟
نهرین: متاسفانه، بهرغم تلاشهای ما برای گرفتن مجوز پخش و هزینههایی که برای آماده کردن پکیجهای نمایشی کردهایم، کارهای ما توسط دستهای پنهان به صورت غیررسمی به دست علاقهمندان رسیده است. ما از ارشاد مجوز گرفتیم. آن شرکت گفت که باید پولی هم بدهیم برای این که منتشر شود و هیچ دستمزدی هم به ما داده نمیشود.
رنجیپور: یک بار خواستیم کار خودمان را به صورت حرفهای و تلهتئاتر ضبط کنیم و از طریق یکی از رسانههای خانگی به صورت اصولی و رسمی با کیفیت مطلوب از بابت محتوا، صدا و تصویر و دکور و کارگردانی و... ارائه دهیم، ولی از طرف یکی از همین شرکتها که نمیخواهم اسمش را بیان کنم از ما چنین حمایتی شد که فرمودند با رعایت تمامی اصول مرتبط و اخذ مجوزها و تاییدهای لازم جهت پخش در رسانه خانگی، مبلغ هنگفتی را برای پخش از گروه ما درخواست کرد و درآمد کل فروش از این اثر را به خود اختصاص میداد که این مطالب بنا به گفته یکی از دوستان عزیزم که برای هماهنگی جهت عقد قرارداد رسمی با این شرکت وارد مذاکره شده بود و نتیجهای از این کار نگرفتند و این یکی از دلایلی است که آثار ما به صورت رسمی در دست مخاطبان عزیز نمیباشد.
کدام دستهای پنهان؟ برای مخاطبان ما بیشتر توضیح دهید، چرا با یکی از شرکتهای پخش آثار سینمایی برای فروش و توزیع سی دی هایتان ارتباط برقرار نمیکنید؟ مردم و مخاطبانی که برای دیدن آثار شما، حاضرند هزاران تومان هزینه پرداخت کنند آیا مشتریان و مخاطبان بالقوهای به شمار نمیروند؟ در گرفتن مجوز پخش و توزیع مشکل دارید، یا صرفا مشکل شما بازار سیاه و سارقان آثار هنری ست؟
نهرین: از ارگانش نامی نمیبرم، اما ما آرشیومان را برای دریافت مجوز به یکی از شرکتها بردیم و از آن به بعد کارها بهطور غیررسمی منتشر شد. برای آثار هنری، همیشه، سارق وجود دارد و این امر به فعالیت همه هنرمندان ضربه میزند. یک بار هم کار را برای کسب مجوز ارائه دادیم و از همان جا انگار سرقت شروع شد. اتفاقا مردم قدر زحمت را میدانند و کارها را بهطور غیررسمی کپی نمیکنند. به نظرم این سرقت، کار سی دی فروشهاست. واقعا بر سر این مسائل اذیت شدیم. امیدوارم تدبیری برای این گونه مسائل اندیشیده شود.
هنر برای هر کسی یک معنا دارد. برخی معتقدند «سرگرم کردن» خودش هنر بزرگی است. اگر سرگرمی را هنر بدانیم، گفتوگوی امروز ما با یک گروه هنری موفق است. گروه هنری «بابک» یکی از گروههای مشهور و خوش ذوق هنری در استان آذربایجان شرقی است که در زمینه نمایشهای طنز، با ابتکار و خلاقیتهای خود، خوش درخشیدهاند و «بابک نهرین» و «علیرضا رنجیپور» دو جوان آذربایجانی چند سال پیش آن را بنا نهادهاند که موافقان و مخالفان بسیاری دارند. البته که شهرت آنها این روزها فقط منحصر به خطه آذربایجان نیست و سیدیهایشان در سرتاسر ایران دست به دست میچرخد.
یکی از شاخصههای مهم جامعه مدرن و مردمسالار، فعالیت آزاد گروههای فکری و هنری مختلف (البته در چارچوبهای عقیدتی مورد قبول و منطبق با هنجارهای جامعه) و در مقابل، فعالیت جریانهای منتقد آن گروههای فکری و هنری است. همین کنش و واکنش است که موجب بالندگی جامعه در ابعاد مختلف نظیر هنری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... میشود و آستانه تحمل و نقدپذیری را بالا میبرد و درنتیجه «اصلاح» و ترقی حاصل میشود.
شوخیها و کنایههای آنها در طنزهایشان دهان به دهان بین آذریزبانان میچرخد، آنها اکثرا علیه برخی رفتارهای جوانان انتقاداتی دارند و اتفاقا توانستند اثر گذار هم باشند!
فعالیتهای هنری نظیر تئاتر، نمایش و سینما، به ویژه نوع طنز و کمدی، همواره مورد نقد منتقدان سرسخت قرار میگیرد. گروه هنری معروف به «بابک نهرین» یا همان «صمد و ممد» نیز از این قاعده مستثنی نیست. چند سال پیش دو جوان آذربایجانی، به نامهای «بابک نهرین» و «علیرضا رنجیپور» بنای گروه طنزی را در شهر تبریز بنیان گذاشتند که بعدها «تقیپور» نیز به این زوج هنری افزوده شده و این سه مثلثی را شکل دادند که یک پای ثابت نمایشهای طنز و جنگهای شاد آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل بود. چندی نگذشت که لوحهای فشرده هنرنماییهای این گروه هم به بازار آمد و مورد اقبال جوانان و نوجوانان قرار گرفت و هنوز هم این اقبال ادامه دارد و این محبوبیت حالا دیگر فقط منحصر به ترک زبانها نیست. در ادامه گفت گوی ما را با «صمد و ممد» خواهید خواند.
رنجیپور همان «ممد» محبوب آذریهاست و نهرین همان «صمد». اگرچه این روزها در سی دی فروشیها و بسیاری از سوپرمارکتها آثار آنها، بدون هیچ نامی و به صورت کپیهایی، در دسترس است، اما آنها از شرکتی میگویند که با وجود اخذ مجوزهای لازم، برای پخش آثار آنها از ایشان پول خواسته است و این هم شاید در نوع خود طنز جالبی باشد!
آقای نهرین، شما از ابتدا به کار تئاتر وارد شدید، یا قبل از آن، به عنوان مجری یا شو من، فعالیت میکردید؟
نهرین: کارم را از رادیو شروع کردم و بعدها هم وارد تئاتر و تلویزیون شدم.
آقای رنجیپور، شما نقش مکمل آقای نهرین هستید، اما در بسیاری از اجراها، به صورت انفرادی، ظاهر شدهاید. دلیل آن چیست؟
رنجی پور: در جواب این سوال، به نظر بنده چنین میرسد که ما در ایفای نقشها و باتوجه به نوع نمایشها، مکمل همدیگر هستیم و در کنار هم موفق عمل میکنیم و در مورد این که در یک دوره کوتاه آنطور که شرایط ایجاب میکرد به صورت جداگانه فعالیت کردیم که دلیل اصلی آن درخواست همکاری و اجرای برنامه در شهرهای مختلف کشور، بود و هیچ دلیل دیگری ندارد.
میخواهید تعارف کنید یا برای بهوجود نیامدن حاشیهها این حرفها را میزنید، در سالهای گذشته، در آثار متعددی شما به تنهایی ظاهر شدید و آقای نهرین هم همینطور، در اینترنت و جامعههای مجازی هم شایعاتی در این باره مطرح شده است!
رنجیپور: نه ما از همدیگر جدا نمیشویم؛ همانطور هم که خودتان میدانید، شایعه است؛ گاهی فقط شرایط کاری ایجاب کرده که ما جدا کار کنیم. یک بار ما در تبریز اجرا داشتیم و آقای نهرین مجبور شدند اجرای سرعین را به تنهایی بروند، برای همین شایعاتی ایجاد شد. اگر مشکل جدی وجود داشت که ما اصلا بعدها هم همکاری نمیکردیم. گروه ما آنقدر انعطاف دارد که مشکلی هم، اگر باشد، حل و فصل میکنیم و باز در کنار هم میمانیم.
آقای نهرین، شما کار خود را از چه سالی و چگونه آغاز کردید؟
نهرین: از سال ۱۳۷۱ از کلاسهای بازیگری، تئاتر را زیر نظر استادانی چون دکتر احمد دامود، زنده یاد خانم پروانه مژده و زنده یاد استاد محمود قبه زرین شروع کردم. در جشنوارههای متعدد تئاتر شرکت کردم که دوبار پیاپی در جشنواره بینالمللی تئاتر طنز اصفهان برنده تندیس جشنواره و دیپلم افتخار و بازیگر اول جشنواره شدم. در سریالها و برنامههای تلویزیونی به ایفای نقش پرداختم و ...
کار گروهی را چگونه میبینید؟ کار کردن با آقای رنجیپور را ترجیح میدهید یا فکر میکنید به صورت فردی نیز موفق هستید؟
شیوه کار ما بر پایه کار گروهی است و شیوه کارگاهی در کارهای ما بهتر جواب میدهد. کار کردن با آقای رنجی پور را ترجیح میدهم، چون به نظرم، من و آقای رنجیپور مکمل همدیگر هستیم و کار کردن، بدون رنجیپور، هیچ لطفی برای من ندارد.
آقای رنجی پور، شما چرا تک کاراکتر هستید؛ یعنی همیشه در یک نقش خاص و قالب خاص حضور دارید؟ گریم و.. همیشه یکسان است؛ خستهکننده نشده است؟
رنجی پور: اگر به کارهای قبلی ما نیم نگاهی بیندازید، میبینید که بنده قابلیت تغییر نقش را دارم، بهطوری که در برخی از نمایشها در نقش زن پوش ظاهر شدهام و باز به نظر بنده، اگر زیر نظر یک کارگردان کارکشته باشم، قابلیت اجرای هر نقشی را در خود میبینم و به کار خود و آقای بابک نهرین ایمان دارم و باید این را در نظر بگیریم که ما در شهرستانها امکانات و شرایط پیشرفت موجود در پایتخت را نداریم.
گروه شما در سالهای گذشته چه تغییراتی کرده و در حال حاضر ترکیب آن چگونه است؟
نهرین: همان ترکیب سابق است، اما با تفاوت اینکه دوست عزیزمان آقای کریم احمدپور (نقش انگه بی بویوک آقا) به رحمت خدا رفتهاند و یک تغییر اساسی و عمده که پیدا کرده بهرهمندی از کارگردانان و همکاری با ایشان در زمینه تئاتر میباشد.
واقعا؟ چرا فوت کردند؟
والا دست من نبود، دست خدا بود. این که چرا فوت کردند را من نمیدانم فقط دلیلش سکته قلبی بود تا جایی که من اطلاع دارم.
آقای نهرین، کمی درباره سابقه خود بگویید، شما از کی به این حرفه روی آوردید و پیش از آن چه کاره بودید؟
رنجی پور: از پنجم ابتدایی که سر صف، ناظم محترم اعلام کردند که آیا کسی هست که برنامهای برای بچهها اجرا کند نمیدانم چه مناسبتی بود، دستم را بالا بردم گفتم من، کلاسور کهنه خود را که زیاد اوضاع و احوال مستحکمی نداشت پارهتر کردم و بر سرم گذاشتم و جلوی صف یک تنه با گفتن دیالوگهایی، به صورت بداهه، بچهها را خنداندم. در خانه وقتی پدر عزیزم از سر کار برمیگشت و میدید کفشهای نویی را که دیروز برایمان خریده بود ما (من و برادر بزرگم) پاره کرده بودیم (این کار، کار همیشگی ما بود) وقتی پدرم میخواست ما را تنبیه کند، من همیشه او را میخنداندم و مانع شدت تنبیه میشدم. دلتان به حال من و برادرم نسوزد شما به جای پدر ما بودید، از دست ما فرار میکردید. پدر و مادر من بهترین پدر و مادر روی زمین هستند و اما در دوران راهنمایی، استادهای عزیزم جناب آقای پرتوی و آقای گنجعلیزاده، در کلاسهای پرورشی، زحمتهای زیادی برای من کشیدند و در گروههایی که منجر به تشکیل گروه تئاتر مدرسهای شد فعالیت میکردم. در دوران هنرستان، با دوست عزیزم آقای علی یاوری افشرد آشنا شدم و گروهی تشکیل دادیم؛ بعد از آن در دوران دانشگاه، با آقای نهرین و آقای بهمن تقیپور و زنده یاد کریم احمدپور آشنا شدم و در گروه صمد و ممد فعالیت کردم و فعالیتم تا حال ادامه دارد. در حال حاضر دانشجوی رشته جامعهشناسی هستم، با اینکه قبلا در دانشگاه، برق صنعتی خواندهام، حال فعالیت هنری دارم. باید شما عزیزان هم زیاد انتظاری از بنده حقیر سراپا تقصیر نداشته باشید.
بگذریم... شما یک شبکه خانگی غیررسمی هستید؛ منظور اینکه توانستید بین مردم وارد شوید و برنامهها و اجراهای شما به طور غیررسمی در سراسر کشور به فروش میرسند؟ چگونه این کار را انجام دادید؟
نهرین: به نوعی میتوان گفت که چون کارهای ما باب میل مخاطبان بوده، این امر باعث شده که کارهای ما به صورت گسترده و غیررسمی، توسط خود مخاطبان، در سراسر کشور پخش شود.
رنجیپور: بنده نمیدانم به چه دلیلی آثار ما به صورت گسترده در کل کشور پخش میشود، ولی این را میدانم که مردم پیگیر کارهای جدیدی از گروه ما و علاقهمند و طرفدار پروپاقرص گروه ما هستند و ما خادم این مردم عزیز و بزرگوار هستیم.
یک سریال از شما، با عنوان آخرین مهلت، پخش شد که اقبال جالبی هم داشت؛ چرا چنین کارهایی را با توجه به بازخورد آن ادامه ندادید؟
نهرین: با توجه به این که بنده تهیهکننده این کار بودم و با در نظر گرفتن اینکه این کار یک کار تلویزیونی بوده و با درنظر گرفتن هزینههای بالای تولید، چنین برنامههایی نیازمند حمایت از سوی نهادهای مرتبط میباشد.
آقای رنجیپور، شما درباره سریال «آخرین مهلت» بگویید؟ آنچنان که باید در این سریال ظاهر نشدید؟
رنجیپور: به نظر بنده در یک اثر هنری کارگردان، بهعنوان خدای کار، اطلاق میشود و در این کار ایشان ما را چنین خلق کردند.
شما را چه باید صدا کرد؛ هنرمند، شومن یا بازیگر؟ چرا؟
نهرین: هرچه میخواهد دل تنگت بگو. من ترجیح میدهم مرا همان بابک نهرین صدا کنید.
رنجی پور: من بندهای هستم از بندگان خدا. آرزویم این است که روزی هنرمند شوم و در رشته بازیگری فعالیت کنم.
مردم چطور به شما نگاه میکنند و برخورد آنها با شما چیست؟
رنجیپور: من خاک پای این مردم عزیز هستم، دست بوس یکایک این مردم هستم، به لطف خدا، هر چه داریم از محبت و الطاف این مردم عزیز داریم.
آقای رنجیپور، شما چرا آنقدر متواضعانه جوابهای ما را میدهید، البته شکسته نفسی شما قابل تقدیر است ـ که ای کاش برخی از مدعیان هم مثل شما بودند ـ اما توجه داشته باشید که نقش شما از نظر هنرمندان دیگر هرچه باشد، مقبولیتی در بین قومیتی خاص دارد که مثال زدنی است، واقعا بگویید چرا؟ انتظار ندارید که باور کنم خودتان نمیدانید؟
رنجیپور: محبوبیت لطف خداست، من ولی نمیدانم از کجا به وجود آمده است. ما تلاش کردیم، خدا هم خواست. مردم هم لطف دارند. امیدوارم اگر کاستیای هم داریم، به بزرگواری خودشان ببخشند. ما خاک پای مردمیم. خوشحالیم که توانستهایم خوشحالشان کنیم.
تاکنون کاری برای انتشار رسمی، تحت عنوان شرکتی خاص، برای کارهایتان انجام دادهاید؟ مثل کاری که برای سریال طنز ساخت ایران انجام شد؟ موانع این کار چیست؟
نهرین: متاسفانه، بهرغم تلاشهای ما برای گرفتن مجوز پخش و هزینههایی که برای آماده کردن پکیجهای نمایشی کردهایم، کارهای ما توسط دستهای پنهان به صورت غیررسمی به دست علاقهمندان رسیده است. ما از ارشاد مجوز گرفتیم. آن شرکت گفت که باید پولی هم بدهیم برای این که منتشر شود و هیچ دستمزدی هم به ما داده نمیشود.
رنجیپور: یک بار خواستیم کار خودمان را به صورت حرفهای و تلهتئاتر ضبط کنیم و از طریق یکی از رسانههای خانگی به صورت اصولی و رسمی با کیفیت مطلوب از بابت محتوا، صدا و تصویر و دکور و کارگردانی و... ارائه دهیم، ولی از طرف یکی از همین شرکتها که نمیخواهم اسمش را بیان کنم از ما چنین حمایتی شد که فرمودند با رعایت تمامی اصول مرتبط و اخذ مجوزها و تاییدهای لازم جهت پخش در رسانه خانگی، مبلغ هنگفتی را برای پخش از گروه ما درخواست کرد و درآمد کل فروش از این اثر را به خود اختصاص میداد که این مطالب بنا به گفته یکی از دوستان عزیزم که برای هماهنگی جهت عقد قرارداد رسمی با این شرکت وارد مذاکره شده بود و نتیجهای از این کار نگرفتند و این یکی از دلایلی است که آثار ما به صورت رسمی در دست مخاطبان عزیز نمیباشد.
کدام دستهای پنهان؟ برای مخاطبان ما بیشتر توضیح دهید، چرا با یکی از شرکتهای پخش آثار سینمایی برای فروش و توزیع سی دی هایتان ارتباط برقرار نمیکنید؟ مردم و مخاطبانی که برای دیدن آثار شما، حاضرند هزاران تومان هزینه پرداخت کنند آیا مشتریان و مخاطبان بالقوهای به شمار نمیروند؟ در گرفتن مجوز پخش و توزیع مشکل دارید، یا صرفا مشکل شما بازار سیاه و سارقان آثار هنری ست؟
نهرین: از ارگانش نامی نمیبرم، اما ما آرشیومان را برای دریافت مجوز به یکی از شرکتها بردیم و از آن به بعد کارها بهطور غیررسمی منتشر شد. برای آثار هنری، همیشه، سارق وجود دارد و این امر به فعالیت همه هنرمندان ضربه میزند. یک بار هم کار را برای کسب مجوز ارائه دادیم و از همان جا انگار سرقت شروع شد. اتفاقا مردم قدر زحمت را میدانند و کارها را بهطور غیررسمی کپی نمیکنند. به نظرم این سرقت، کار سی دی فروشهاست. واقعا بر سر این مسائل اذیت شدیم. امیدوارم تدبیری برای این گونه مسائل اندیشیده شود.
ارسال نظر