کـدام نهادها کــــدام نخبـگان را میسازند؟ - ۳۰ شهریور ۹۱
محمدرضا فرهادیپور
کارشناس اقتصادی در این نوشته به دو نخبه از دو کشور همجوارمیپردازیم که هر یک استعداد نخبگی خود را متناسب با نهادهای جامعه خود توسعه داده است. بیل گیتس آمریکایی و کارلوس اسلیم مکزیکی . استعداد فردی در هر سطحی از جامعه مهم است، بااینهمه، یک چارچوب نهادی برای تبدیل آن استعداد به نیرویی مثبت نیاز است. بیل گیتس همانند سایر شخصیتهای افسانهای صنعت تکنولوژی اطلاعات (مثل پل آلن، استیو بالمر، استیو جابز، لری پگ، سرگی براین و جف بزوس(۱)) استعداد و همت بیکرانی دارد. اما او هم مثل آنها نسبت به انگیزهها واکنش نشان میدهد و مبتنیبر شرایط نهادی موجود رفتار میکند.
کارشناس اقتصادی در این نوشته به دو نخبه از دو کشور همجوارمیپردازیم که هر یک استعداد نخبگی خود را متناسب با نهادهای جامعه خود توسعه داده است. بیل گیتس آمریکایی و کارلوس اسلیم مکزیکی . استعداد فردی در هر سطحی از جامعه مهم است، بااینهمه، یک چارچوب نهادی برای تبدیل آن استعداد به نیرویی مثبت نیاز است. بیل گیتس همانند سایر شخصیتهای افسانهای صنعت تکنولوژی اطلاعات (مثل پل آلن، استیو بالمر، استیو جابز، لری پگ، سرگی براین و جف بزوس(۱)) استعداد و همت بیکرانی دارد. اما او هم مثل آنها نسبت به انگیزهها واکنش نشان میدهد و مبتنیبر شرایط نهادی موجود رفتار میکند.
محمدرضا فرهادیپور
کارشناس اقتصادی در این نوشته به دو نخبه از دو کشور همجوارمیپردازیم که هر یک استعداد نخبگی خود را متناسب با نهادهای جامعه خود توسعه داده است. بیل گیتس آمریکایی و کارلوس اسلیم مکزیکی . استعداد فردی در هر سطحی از جامعه مهم است، بااینهمه، یک چارچوب نهادی برای تبدیل آن استعداد به نیرویی مثبت نیاز است. بیل گیتس همانند سایر شخصیتهای افسانهای صنعت تکنولوژی اطلاعات (مثل پل آلن، استیو بالمر، استیو جابز، لری پگ، سرگی براین و جف بزوس(۱)) استعداد و همت بیکرانی دارد. اما او هم مثل آنها نسبت به انگیزهها واکنش نشان میدهد و مبتنیبر شرایط نهادی موجود رفتار میکند. کارلوس اسلیم هم یک نخبه- ثروتمند مکزیکی است.
ظهور گیتس واقعه مشهوری در تاریخ مدرن است و با اینکه مایکروسافت یعنی محصول استعداد او در دنیا جاافتاده، اما وضعیت گیتس به عنوان ثروتمندترین شخص جهان و موسس یکی از تکنولوژیکترین شرکتهای نوآور، دپارتمان عدالت ایالات متحده (2) را از برانگیختن کنشهای مدنی علیه شرکت مایکروسافت در 8 مه 1998 بازنداشت، با ادعای اینکه مایکروسافت از قدرت انحصاری خود سوءاستفاده کرده است. بهطور خاص، موضوع مورد بحث روشی بود که مایکروسافت با آن اینترنت اکسپلورر را به سیستم عملیاتی ویندوز متصل میکرد. دولت برای مدتی چشمش به دنبال بیل گیتس بود و در اوایل 1991، کمیسیون تجارت فدرال (3) تحقیق در این خصوص را شروع کرد که آیا مایکروسافت از انحصارش در زمینه سیستمهای عملیاتی کامپیوترهای شخصی سوءاستفاده کرده است. در نوامبر 2001، مایکروسافت به دپارتمان عدالت رسید. پرو بال مایکروسافت را سوزاندند، هرچند نه متناسب با خواستههای معترضان.
اما در مکزیک، کارلوس اسلیم پولش را با نوآوری بهدست نیاورده است. ابتدا او در معاملات بازار سهام و با خرید و وصله و پینه کردن شرکتهای زیانده پیش افتاد. کودتای اصلی او تملیک تلمکس (۴)، شرکت انحصاری ارتباطات از راه دور مکزیک بود که توسط رییسجمهور کارلوس سالیناس(۵) در ۱۹۹۰ خصوصیسازی شد. دولت در سپتامبر ۱۹۸۹ اعلام کرد که قصد فروش ۵۱ درصد از سهام رایدهی (۴/۲۰ درصد از کل سهام) شرکت را دارد و قیمتهای پیشنهادی را در نوامبر ۱۹۹۰ دریافت کرد. گرچه اسلیم بالاترین قیمت را پیشنهاد نکرد، کنسرسیومی از گروه کورسو (۶) متعلق به اسلیم حراج را برد. به جای پرداخت فوری قیمت سهام، اسلیم تصمیم گرفت تا این کار را با تأخیر انجام دهد، تلمکس با استفاده از سود سهامش، قیمت آن را پرداخت میکرد. آنچه پیشتر یک انحصار عمومی بود حالا به انحصار اسلیم تبدیل شده و خیلی هم سودآور بود. اسلیم و گیتس هر دو نخبگانی اقتصادی، اما زاییده شرایط نهادی جامعه خود هستند.
نهادهای اقتصادی پدیدآورنده کارلوس اسلیم با نهادهای ایالات متحده خیلی متفاوت هستند. اگر شما یک کارآفرین (نخبه) مکزیکی باشید، موانع ورود به بازار نقشی کلیدی در هر مرحله از مسیر شما ایفا میکنند. این موانع شامل گواهیهای گرانقیمتی است که شما باید بهدست بیاورید، مقررات دست و پاگیری که باید از آنها بگذرید، سیاستمداران و متصدیانی که سد راه شما میشوند و دشواری گرفتن تامین مالی از بخش مالی که اغلب با متصدیانی که شما برای رقابت با آنها تلاش میکنید تبانی میکنند. این موانع میتوانند برطرفنشدنی باشند، شما را خارج از حوزههای سودآور نگه دارند، یا بزرگترین دوستان شما، رقبای شما را با فاصله از شما نگه دارند. تفاوت میان دو سناریو البته کسی است که شما میشناسیدش و میتوانید تحت تاثیر قرارش دهید- بله، او کسی است که میتوانید به او رشوه دهید. کارلوس اسلیم، مردی با استعداد و بلندپرواز با پیشزمینهای نسبتا عادی از مهاجران لبنانی است که در بهدست آوردن قراردادهای انحصاری چیرهدست بوده است.
اسلیم پولش را در اقتصاد مکزیک و تاحد زیادی در نتیجه مناسبات سیاسیاش بهدست آورده است. اما وقتی او به فعالیت اقتصادی در ایالات متحده روی آورد، موفق نبود. در ۱۹۹۹ گروه کورسو خردهفروش کامپیوتری کامپیواسآ (۷) را خرید. در همان زمان، کامپیواسآ امتیازی به شرکتی به نام خدمات کوک (۸) داده بود تا کالایش را در مکزیک بفروشد. اسلیم سریعا این قرارداد را با هدف راهاندازی فروشگاههای زنجیرهای خودش و بدون هیچگونه رقابتی از جانب کوک نقض کرد. اما کوک، کامپیواسآ را به دادگاهی در دالاس کشاند. دالاس در ایالات متحده بود و نه در مکزیک. بنابراین اسلیم بازنده و ۴۵۴ میلیون دلار جریمه شد. اسلیم در چارچوب نهادهای ایالات متحده بود، تاکتیکهای معمولی او مثل رشوهدادن و تبانی برای بهدست آوردن پول کاری از پیش نبرد.
تفاوتهای نهادی میان ایالات متحده و مکزیک در چیست؟ برای این منظور به ارائه تصویری سادهسازی شده از مرز مشترک این دو کشور بسنده میکنم: نوگالس شهر مرزی میان این دو کشور با دیواری دو قسمت شده است. یک طرف نوگالس آریزونای آمریکایی و طرف دیگر نوگالس، سونورای مکزیکی. در نوگالس آریزونا «درآمد خانوار متوسط حدود 30 هزار دلار در سال است. بیشتر نوجوانان به مدرسه میروند و اکثر سالمندان تحصیلات دبیرستانی دارند. جمعیت این سوی شهر، با امید به زندگیِ در سطح استاندارد جهانی، نسبتا سالماند. بسیاری از ساکنان بیش از شصت و پنج سال و به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی دارند. این تنها یکی از خدمات فراوانی است که دولت ارائه میکند که مردم آنها را بدیهی میپندارد مانند برق، تلفن، شبکه فاضلاب، بهداشت و درمان عمومی، شبکه جادهای که آنها را به شهرهای دیگر آن منطقه و سایر نقاط ایالات متحده وصل میکند و آخرین اما نه کماهمیتترین هم، قانون و نظم است.
مردم نوگالس آریزونا، میتوانند بدون نگرانی درباره زندگی یا امنیت به فعالیتهای روزمرهشان بپردازند و دائما از دزدی، سلب مالکیت یا سایر چیزهایی که سرمایهگذاری در کسبوکارها و خانههایشان را به مخاطره میافکند در هراس نباشند. موضوعی که به همین اندازه اهمیت دارد این است که ساکنان نوگالس آریزونا، این را بدیهی میپندارند که دولت با وجود همه ناکاراییها و فساد مربوط به آن، کارگزار آنهاست. آنها میتوانند برای تغییر شهردار، نماینده کنگره و سناتورهایشان رای دهند؛ آنها در انتخابات ریاستجمهوری رای میدهند.»
اما در نوگالس سونورای مکزیک چه خبر است؟ گرچه اینجا نسبت به سایر مناطق مکزیک بخش پررونقی به شمار میرود، اما اینجا درآمد خانوار متوسط حدود یکسوم خانوار متوسط در نوگالس آریزونا است. بیشتر سالمندان در نوگالس سونورا، تحصیلات دبیرستانی ندارند و بسیاری از نوجوانان به مدرسه نمیروند. مادران نگران نرخهای بالای مرگومیر نوزادان هستند. شرایط نامساعد بهداشت و درمان به این معناست که چندان تعجبآور نیست که ساکنان نوگالس سونورا، همانند همسایگان شمالیشان عمر طولانی ندارند. آنها همچنین به بسیاری از امکانات رفاهی عمومی دسترسی ندارند. جادهها در جنوب حصار شرایط بدی دارند. قانون و نظم در شرایط بدتری است. جرم و جنایت زیاد است و راهانداختن یک کسبوکارْ فعالیتی پرخطر است. نه تنها خطر دستبرد وجود دارد، بلکه گرفتن همه مجوزها و چربکردن سبیل افراد برای راهاندازی کسبوکار کار آسانی نیست. ساکنان نوگالس، سونورا، هر روز با فساد و بیعرضگی سیاستمداران
زندگی میکنند.»
حالا مشخص شده است که صرف داشتن استعداد نخبگی نمیتواند منجر به نخبهشدن و استفاده از این استعداد شود. شرایط نهادی و ساز و کار نهادها میتواند سبب شود که یک استعداد، بیل گیتس و استیو جابز شود و دیگری در بهترین حالت کارلوس اسلیم رانتخوار. بازار مالی انعطافپذیر ایالات متحده به گیتس و جابز اجازه میدهد تا ایدههای ناشی از استعداد خود را تامین مالی کنند، برای آنها سرمایهگذار پیدا کنند، برای دریافت مجوزهای راهاندازی کسبوکار خود نیازی به صرف وقت طولانی و پرداخت رشوه ندارند، نیروی کار تحصیلکرده مورد نظر خود را از بازار کار و دانشگاههای خوب تامین میکنند و به دلیل وجود رقبای قوی و نهادهای نظارتی مدافع حقوق مصرفکننده و شفافیت بازار ملزم به ارائه محصولاتی با کیفیت بالا هستند. اما کارلوس اسلیم یاد گرفته که برای صدور مجوز رشوه بپردازد، به دلیل نداشتن رقیب ملزم به ارائه محصول و کالای با کیفیت نیست، لذا برای تولید به نیروی کار تحصیلکرده با کیفیت و مهارت بالا هم نیازی ندارد و تامین سرمایه برای کسب و کارهای خود را از روشهای دنیای مرسوم انجام نمیدهد. نخبه بودن با معیارهای اقتصاد بازار و نخبه بودن با معیارهای اقتصاد دولتی (مثل مکزیک) زمین تا آسمان متفاوت است. این نهادها هستند. که استعدادها را هدایت میکنند. نخبگان اگر شرایط نهادی جامعه خود را به خوبی نشناسند بازنده
خواهند بود.
پاورقی:
۱- Paul Allen, Steve Ballmer, Steve Jobs, Larry Page, Sergey Brin, and Jeff Bezos
2- U.S Department of Justice
۳- Federal Trade Commission
4- Telmex
۵- Carlos Salinas
6- Grupo Corso
۷- CompUSA
8- COC Services
بخشی از این نوشته برگرفته از کتاب خواندنی دارون عجماغلو و جیمز رابینسون است.
در این نوشته منظور از نخبه کسی است که استعداد خاصی داشته و متناسب با شرایط نهادهای اقتصادی و سیاسی جامعه آن را پرورش داده و از آن استفاده میکند. برای مطالعه بیشتر در این خصوص رجوع کنید به کتاب فوق.
کارشناس اقتصادی در این نوشته به دو نخبه از دو کشور همجوارمیپردازیم که هر یک استعداد نخبگی خود را متناسب با نهادهای جامعه خود توسعه داده است. بیل گیتس آمریکایی و کارلوس اسلیم مکزیکی . استعداد فردی در هر سطحی از جامعه مهم است، بااینهمه، یک چارچوب نهادی برای تبدیل آن استعداد به نیرویی مثبت نیاز است. بیل گیتس همانند سایر شخصیتهای افسانهای صنعت تکنولوژی اطلاعات (مثل پل آلن، استیو بالمر، استیو جابز، لری پگ، سرگی براین و جف بزوس(۱)) استعداد و همت بیکرانی دارد. اما او هم مثل آنها نسبت به انگیزهها واکنش نشان میدهد و مبتنیبر شرایط نهادی موجود رفتار میکند. کارلوس اسلیم هم یک نخبه- ثروتمند مکزیکی است.
ظهور گیتس واقعه مشهوری در تاریخ مدرن است و با اینکه مایکروسافت یعنی محصول استعداد او در دنیا جاافتاده، اما وضعیت گیتس به عنوان ثروتمندترین شخص جهان و موسس یکی از تکنولوژیکترین شرکتهای نوآور، دپارتمان عدالت ایالات متحده (2) را از برانگیختن کنشهای مدنی علیه شرکت مایکروسافت در 8 مه 1998 بازنداشت، با ادعای اینکه مایکروسافت از قدرت انحصاری خود سوءاستفاده کرده است. بهطور خاص، موضوع مورد بحث روشی بود که مایکروسافت با آن اینترنت اکسپلورر را به سیستم عملیاتی ویندوز متصل میکرد. دولت برای مدتی چشمش به دنبال بیل گیتس بود و در اوایل 1991، کمیسیون تجارت فدرال (3) تحقیق در این خصوص را شروع کرد که آیا مایکروسافت از انحصارش در زمینه سیستمهای عملیاتی کامپیوترهای شخصی سوءاستفاده کرده است. در نوامبر 2001، مایکروسافت به دپارتمان عدالت رسید. پرو بال مایکروسافت را سوزاندند، هرچند نه متناسب با خواستههای معترضان.
اما در مکزیک، کارلوس اسلیم پولش را با نوآوری بهدست نیاورده است. ابتدا او در معاملات بازار سهام و با خرید و وصله و پینه کردن شرکتهای زیانده پیش افتاد. کودتای اصلی او تملیک تلمکس (۴)، شرکت انحصاری ارتباطات از راه دور مکزیک بود که توسط رییسجمهور کارلوس سالیناس(۵) در ۱۹۹۰ خصوصیسازی شد. دولت در سپتامبر ۱۹۸۹ اعلام کرد که قصد فروش ۵۱ درصد از سهام رایدهی (۴/۲۰ درصد از کل سهام) شرکت را دارد و قیمتهای پیشنهادی را در نوامبر ۱۹۹۰ دریافت کرد. گرچه اسلیم بالاترین قیمت را پیشنهاد نکرد، کنسرسیومی از گروه کورسو (۶) متعلق به اسلیم حراج را برد. به جای پرداخت فوری قیمت سهام، اسلیم تصمیم گرفت تا این کار را با تأخیر انجام دهد، تلمکس با استفاده از سود سهامش، قیمت آن را پرداخت میکرد. آنچه پیشتر یک انحصار عمومی بود حالا به انحصار اسلیم تبدیل شده و خیلی هم سودآور بود. اسلیم و گیتس هر دو نخبگانی اقتصادی، اما زاییده شرایط نهادی جامعه خود هستند.
نهادهای اقتصادی پدیدآورنده کارلوس اسلیم با نهادهای ایالات متحده خیلی متفاوت هستند. اگر شما یک کارآفرین (نخبه) مکزیکی باشید، موانع ورود به بازار نقشی کلیدی در هر مرحله از مسیر شما ایفا میکنند. این موانع شامل گواهیهای گرانقیمتی است که شما باید بهدست بیاورید، مقررات دست و پاگیری که باید از آنها بگذرید، سیاستمداران و متصدیانی که سد راه شما میشوند و دشواری گرفتن تامین مالی از بخش مالی که اغلب با متصدیانی که شما برای رقابت با آنها تلاش میکنید تبانی میکنند. این موانع میتوانند برطرفنشدنی باشند، شما را خارج از حوزههای سودآور نگه دارند، یا بزرگترین دوستان شما، رقبای شما را با فاصله از شما نگه دارند. تفاوت میان دو سناریو البته کسی است که شما میشناسیدش و میتوانید تحت تاثیر قرارش دهید- بله، او کسی است که میتوانید به او رشوه دهید. کارلوس اسلیم، مردی با استعداد و بلندپرواز با پیشزمینهای نسبتا عادی از مهاجران لبنانی است که در بهدست آوردن قراردادهای انحصاری چیرهدست بوده است.
اسلیم پولش را در اقتصاد مکزیک و تاحد زیادی در نتیجه مناسبات سیاسیاش بهدست آورده است. اما وقتی او به فعالیت اقتصادی در ایالات متحده روی آورد، موفق نبود. در ۱۹۹۹ گروه کورسو خردهفروش کامپیوتری کامپیواسآ (۷) را خرید. در همان زمان، کامپیواسآ امتیازی به شرکتی به نام خدمات کوک (۸) داده بود تا کالایش را در مکزیک بفروشد. اسلیم سریعا این قرارداد را با هدف راهاندازی فروشگاههای زنجیرهای خودش و بدون هیچگونه رقابتی از جانب کوک نقض کرد. اما کوک، کامپیواسآ را به دادگاهی در دالاس کشاند. دالاس در ایالات متحده بود و نه در مکزیک. بنابراین اسلیم بازنده و ۴۵۴ میلیون دلار جریمه شد. اسلیم در چارچوب نهادهای ایالات متحده بود، تاکتیکهای معمولی او مثل رشوهدادن و تبانی برای بهدست آوردن پول کاری از پیش نبرد.
تفاوتهای نهادی میان ایالات متحده و مکزیک در چیست؟ برای این منظور به ارائه تصویری سادهسازی شده از مرز مشترک این دو کشور بسنده میکنم: نوگالس شهر مرزی میان این دو کشور با دیواری دو قسمت شده است. یک طرف نوگالس آریزونای آمریکایی و طرف دیگر نوگالس، سونورای مکزیکی. در نوگالس آریزونا «درآمد خانوار متوسط حدود 30 هزار دلار در سال است. بیشتر نوجوانان به مدرسه میروند و اکثر سالمندان تحصیلات دبیرستانی دارند. جمعیت این سوی شهر، با امید به زندگیِ در سطح استاندارد جهانی، نسبتا سالماند. بسیاری از ساکنان بیش از شصت و پنج سال و به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی دارند. این تنها یکی از خدمات فراوانی است که دولت ارائه میکند که مردم آنها را بدیهی میپندارد مانند برق، تلفن، شبکه فاضلاب، بهداشت و درمان عمومی، شبکه جادهای که آنها را به شهرهای دیگر آن منطقه و سایر نقاط ایالات متحده وصل میکند و آخرین اما نه کماهمیتترین هم، قانون و نظم است.
مردم نوگالس آریزونا، میتوانند بدون نگرانی درباره زندگی یا امنیت به فعالیتهای روزمرهشان بپردازند و دائما از دزدی، سلب مالکیت یا سایر چیزهایی که سرمایهگذاری در کسبوکارها و خانههایشان را به مخاطره میافکند در هراس نباشند. موضوعی که به همین اندازه اهمیت دارد این است که ساکنان نوگالس آریزونا، این را بدیهی میپندارند که دولت با وجود همه ناکاراییها و فساد مربوط به آن، کارگزار آنهاست. آنها میتوانند برای تغییر شهردار، نماینده کنگره و سناتورهایشان رای دهند؛ آنها در انتخابات ریاستجمهوری رای میدهند.»
اما در نوگالس سونورای مکزیک چه خبر است؟ گرچه اینجا نسبت به سایر مناطق مکزیک بخش پررونقی به شمار میرود، اما اینجا درآمد خانوار متوسط حدود یکسوم خانوار متوسط در نوگالس آریزونا است. بیشتر سالمندان در نوگالس سونورا، تحصیلات دبیرستانی ندارند و بسیاری از نوجوانان به مدرسه نمیروند. مادران نگران نرخهای بالای مرگومیر نوزادان هستند. شرایط نامساعد بهداشت و درمان به این معناست که چندان تعجبآور نیست که ساکنان نوگالس سونورا، همانند همسایگان شمالیشان عمر طولانی ندارند. آنها همچنین به بسیاری از امکانات رفاهی عمومی دسترسی ندارند. جادهها در جنوب حصار شرایط بدی دارند. قانون و نظم در شرایط بدتری است. جرم و جنایت زیاد است و راهانداختن یک کسبوکارْ فعالیتی پرخطر است. نه تنها خطر دستبرد وجود دارد، بلکه گرفتن همه مجوزها و چربکردن سبیل افراد برای راهاندازی کسبوکار کار آسانی نیست. ساکنان نوگالس، سونورا، هر روز با فساد و بیعرضگی سیاستمداران
زندگی میکنند.»
حالا مشخص شده است که صرف داشتن استعداد نخبگی نمیتواند منجر به نخبهشدن و استفاده از این استعداد شود. شرایط نهادی و ساز و کار نهادها میتواند سبب شود که یک استعداد، بیل گیتس و استیو جابز شود و دیگری در بهترین حالت کارلوس اسلیم رانتخوار. بازار مالی انعطافپذیر ایالات متحده به گیتس و جابز اجازه میدهد تا ایدههای ناشی از استعداد خود را تامین مالی کنند، برای آنها سرمایهگذار پیدا کنند، برای دریافت مجوزهای راهاندازی کسبوکار خود نیازی به صرف وقت طولانی و پرداخت رشوه ندارند، نیروی کار تحصیلکرده مورد نظر خود را از بازار کار و دانشگاههای خوب تامین میکنند و به دلیل وجود رقبای قوی و نهادهای نظارتی مدافع حقوق مصرفکننده و شفافیت بازار ملزم به ارائه محصولاتی با کیفیت بالا هستند. اما کارلوس اسلیم یاد گرفته که برای صدور مجوز رشوه بپردازد، به دلیل نداشتن رقیب ملزم به ارائه محصول و کالای با کیفیت نیست، لذا برای تولید به نیروی کار تحصیلکرده با کیفیت و مهارت بالا هم نیازی ندارد و تامین سرمایه برای کسب و کارهای خود را از روشهای دنیای مرسوم انجام نمیدهد. نخبه بودن با معیارهای اقتصاد بازار و نخبه بودن با معیارهای اقتصاد دولتی (مثل مکزیک) زمین تا آسمان متفاوت است. این نهادها هستند. که استعدادها را هدایت میکنند. نخبگان اگر شرایط نهادی جامعه خود را به خوبی نشناسند بازنده
خواهند بود.
پاورقی:
۱- Paul Allen, Steve Ballmer, Steve Jobs, Larry Page, Sergey Brin, and Jeff Bezos
2- U.S Department of Justice
۳- Federal Trade Commission
4- Telmex
۵- Carlos Salinas
6- Grupo Corso
۷- CompUSA
8- COC Services
بخشی از این نوشته برگرفته از کتاب خواندنی دارون عجماغلو و جیمز رابینسون است.
در این نوشته منظور از نخبه کسی است که استعداد خاصی داشته و متناسب با شرایط نهادهای اقتصادی و سیاسی جامعه آن را پرورش داده و از آن استفاده میکند. برای مطالعه بیشتر در این خصوص رجوع کنید به کتاب فوق.
ارسال نظر