مارک باشه کوفت باشه - ۹ آذر ۹۱
فروغ صادقی
میگویند نام «تاناکورا» از سریال «سالهای دور از خانه» با شخصیت معروفش «اوشین» در ایران جا افتاد. در این سریال «اوشین» به همراه همسرش «ریوزو»، فروشگاههایی را با نام «تاناکورا» تاسیس کردند، البته در آن سریال فروشگاه اوشین و شوهرش پس از مدتی به علت ورشکستگی تعطیل شد، اما فروشگاههای تاناکورای ایران حالا حدود بیست سالی است برپاست و همیشه هم مشتریهای خود را داشته است. تازه غیر از آن چند ماهی است به علت نوسانات وضعیت اقتصادی و گران شدن برخی کالاها، بار دیگر پس از سالها داشتن بازار معمولی، تکانی اساسی خورده و جانی دوباره گرفته است.
میگویند نام «تاناکورا» از سریال «سالهای دور از خانه» با شخصیت معروفش «اوشین» در ایران جا افتاد. در این سریال «اوشین» به همراه همسرش «ریوزو»، فروشگاههایی را با نام «تاناکورا» تاسیس کردند، البته در آن سریال فروشگاه اوشین و شوهرش پس از مدتی به علت ورشکستگی تعطیل شد، اما فروشگاههای تاناکورای ایران حالا حدود بیست سالی است برپاست و همیشه هم مشتریهای خود را داشته است. تازه غیر از آن چند ماهی است به علت نوسانات وضعیت اقتصادی و گران شدن برخی کالاها، بار دیگر پس از سالها داشتن بازار معمولی، تکانی اساسی خورده و جانی دوباره گرفته است.
فروغ صادقی
میگویند نام «تاناکورا» از سریال «سالهای دور از خانه» با شخصیت معروفش «اوشین» در ایران جا افتاد. در این سریال «اوشین» به همراه همسرش «ریوزو»، فروشگاههایی را با نام «تاناکورا» تاسیس کردند، البته در آن سریال فروشگاه اوشین و شوهرش پس از مدتی به علت ورشکستگی تعطیل شد، اما فروشگاههای تاناکورای ایران حالا حدود بیست سالی است برپاست و همیشه هم مشتریهای خود را داشته است. تازه غیر از آن چند ماهی است به علت نوسانات وضعیت اقتصادی و گران شدن برخی کالاها، بار دیگر پس از سالها داشتن بازار معمولی، تکانی اساسی خورده و جانی دوباره گرفته است.
اوایل دهه هفتاد بود که فروشگاههای تاناکورا در ایران راه افتاد و رونق گرفت. تاناکورا حالا 20 سالی است در ایران معادل لباس دست دوم و کارکرده است. لباسهایی که گونی گونی از کشورهای خارجی وارد میشود و در ایران به مشتریانی که دنبال جنس خارجی با قیمت پایین هستند فروخته میشود.
سالهای اول دهه هفتاد تاناکوراها رونق زیادی داشتند، در آن سالهای تورم ۵۰ درصدی، خیلیها در این فروشگاهها با پرداخت پولی کم چند دست لباس میخریدند، خرجش فقط یک خشکشویی و رفو یا تعمیر درزهای پاره شده لباسها بود. اواخر آن دهه و بیشتر سالهای دهه هشتاد، اما اگر چه از رونق تاناکوراها کاسته شد، اما گروهی دیگر همچنان مشتری پر و پا قرص آنها بودند. مارکبازهایی که توان خرید مستقیم لباس از برندهای محبوبشان را نداشتند. برندهایی که قیمت محصولاتشان گاه تا ۱۰ برابر محصولات معمولی موجود در بازار بود. در همه این سالها در کنار لباسهای تاناکورایی کفشها، کتانیها و بوتهای تاناکورایی هم رفتهرفته وارد بازار شد و جای خود را بین مشتریان باز کرد.
در این مدت مشتریان تاناکوراها از هر قشر و گروهی بودند، اما چرخی در بازار آنها مشخص میکرد بیشتر آنها از جوانان طبقه متوسط هستند، جوانهایی که گاه تا ساعتها اجناس تلنبار شده روی هم این مغازهها را در پی یافتن لباسهای خاص و مورد نظرشان زیر و رو میکردند.
تاناکوراها همیشه بیشترین فروش را در اوایل فصل سرد داشتهاند، از آن رو که لباسهای گرم و به خصوص کاپشنهای دست دوم خارجی نزد خیلیها محبوب هستند، کاپشنهایی که هم شیک هستند، هم خوب گرم میکنند و هم در برابر قیمت بالای جنسهای نو بازار که اغلب هم چینیاند، قیمت چندانی ندارند، فقط ایرادشان این است کمی بو میدهند و گاه زدگیهایی دارند. آغاز فروش فصل سرد امسال اما برای صاحبان تاناکوراها نویدبخش بهاری تازه است، چرا که بازار اجناسشان رونق مفصلی گرفته است. ماجرا نه این است که این فروشگاهها کالاهایی خاص و عالی آوردهاند، بلکه دلیل آن دقیقا در جای دیگری است. گران شدن ارز و کاهش ارزش ریال در برابر آنها، در وهله اول قیمت همه اجناس وارداتی را و در وهله دوم قیمت همه اجناس موجود در بازار را چون نموداری بالا کشید. همین امر نیز موجب شد خیلی از مشتریان بازار سطح و توان خریدشان به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند، خیلی از آنها که تا پیش از این محل خریدشان فروشگاههای بنتون، آدیداس، نایکی و ریباک و پیرگاردین و .... بود و با درآمدشان میتوانستند سالی یکی دوبار از آنها خرید کنند، با گران شدن دلار و افزایش دو تا سه برابری قیمت اجناس این فروشگاهها، قید خرید از بازار و حضور در عرصه مارکبازان را میزنند و به مارکهای معمولی و ناشناخته بازار اکتفا میکنند. گروهی از دلباختگان عرصه مارک اما اگر چه جیبشان آنها را از این صحنه حذف کرده، اما همچنان دل در گرو مارک دارند، از همین رو باز هم مشابه سالهای گذشته، اما این بار با تعدادی به مراتب بیشتر مشتریان رو به فروشگاههای تاناکورای شهر گذاشتهاند.
غیر از اینها گروهی دیگر که همیشه توان جیبشان و تحمل تنشان تاب قیمتها و کیفیت اجناس موجود در بازار را نداشت، امسال نیز مثل هر سال لباسها و کفشهای تاناکورایی را ورانداز میکنند تا جنس مورد نظرشان را پیدا کنند. اما تفاوت ماجرا اینجاست که امسال گروهی دیگر نیز به این خیل افزوده شدند.
حالا در این وضعیت رونق تاناکوراها را باید بگذاریم کنار عوارض و هشدارهای همیشگی پوشاک عرضهشده در این بازار؛ چرا که گفته میشود بیماریهای پوستی و عفونی به دلیل غیربهداشتی بودن برخی از اینگونه لباسها اجتنابناپذیر است. این را البته فروشندههای تاناکورا همیشه رد میکنند، سعید فروشنده یکی از این مغازههای خیابان آذربایجان، در واکنش به سوالی در همین باره و اینکه چرا این لباسها بو میدهند، میگوید: «این لباسها به بهترین مواد ضدعفونی شسته و تمیز میشوند، تا الان هیچ موردی نبوده که کسی از مشتریانم از عوارض این لباسها گلایه کند.»
با این وجود برخی پزشکان و مسوولان وزارت بهداشت گفتهاند، انواعی از میکروبها لابهلای پرزهای لباس وجود دارد که با شستن هم از بین نمیرود و باعث بیماری میشود. همچنین پزشکان گفتهاند چون بیماریهای قارچی، میکروبی و ویروسی خطرناکی در این لباسها وجود دارد، استفاده از این البسه امکان ابتلا به آلرژی و بیماریهای انگلی و قارچی را افزایش میدهد. ضمن اینکه فضایی که این لباسها در آنها به فروش میرسد، فضایی آلوده است. چرا که هوای این اماکن به دلیل استفاده از مواد ضدعفونیکننده و فاقد حداقل استاندارد تنفسی است.
با این حال نه این فروشنده و نه مشتریهای پر شمار تاناکوراها گویا گوششان چندان بدهکار این حرفها نیست. البته بدهکار دانستن گوش به تنهایی شاید درست نباشد، چرا که در این وضعیت باید حال و روز جیب را هم پرسید. جیبهای خالیای که خیلیها را مجبور کرده است با حسرت از کنار فروشگاههای نو بگذرند و برای یافتن پوشاک مورد علاقهشان سر در گونیهای تاناکوراها کنند.
میگویند نام «تاناکورا» از سریال «سالهای دور از خانه» با شخصیت معروفش «اوشین» در ایران جا افتاد. در این سریال «اوشین» به همراه همسرش «ریوزو»، فروشگاههایی را با نام «تاناکورا» تاسیس کردند، البته در آن سریال فروشگاه اوشین و شوهرش پس از مدتی به علت ورشکستگی تعطیل شد، اما فروشگاههای تاناکورای ایران حالا حدود بیست سالی است برپاست و همیشه هم مشتریهای خود را داشته است. تازه غیر از آن چند ماهی است به علت نوسانات وضعیت اقتصادی و گران شدن برخی کالاها، بار دیگر پس از سالها داشتن بازار معمولی، تکانی اساسی خورده و جانی دوباره گرفته است.
اوایل دهه هفتاد بود که فروشگاههای تاناکورا در ایران راه افتاد و رونق گرفت. تاناکورا حالا 20 سالی است در ایران معادل لباس دست دوم و کارکرده است. لباسهایی که گونی گونی از کشورهای خارجی وارد میشود و در ایران به مشتریانی که دنبال جنس خارجی با قیمت پایین هستند فروخته میشود.
سالهای اول دهه هفتاد تاناکوراها رونق زیادی داشتند، در آن سالهای تورم ۵۰ درصدی، خیلیها در این فروشگاهها با پرداخت پولی کم چند دست لباس میخریدند، خرجش فقط یک خشکشویی و رفو یا تعمیر درزهای پاره شده لباسها بود. اواخر آن دهه و بیشتر سالهای دهه هشتاد، اما اگر چه از رونق تاناکوراها کاسته شد، اما گروهی دیگر همچنان مشتری پر و پا قرص آنها بودند. مارکبازهایی که توان خرید مستقیم لباس از برندهای محبوبشان را نداشتند. برندهایی که قیمت محصولاتشان گاه تا ۱۰ برابر محصولات معمولی موجود در بازار بود. در همه این سالها در کنار لباسهای تاناکورایی کفشها، کتانیها و بوتهای تاناکورایی هم رفتهرفته وارد بازار شد و جای خود را بین مشتریان باز کرد.
در این مدت مشتریان تاناکوراها از هر قشر و گروهی بودند، اما چرخی در بازار آنها مشخص میکرد بیشتر آنها از جوانان طبقه متوسط هستند، جوانهایی که گاه تا ساعتها اجناس تلنبار شده روی هم این مغازهها را در پی یافتن لباسهای خاص و مورد نظرشان زیر و رو میکردند.
تاناکوراها همیشه بیشترین فروش را در اوایل فصل سرد داشتهاند، از آن رو که لباسهای گرم و به خصوص کاپشنهای دست دوم خارجی نزد خیلیها محبوب هستند، کاپشنهایی که هم شیک هستند، هم خوب گرم میکنند و هم در برابر قیمت بالای جنسهای نو بازار که اغلب هم چینیاند، قیمت چندانی ندارند، فقط ایرادشان این است کمی بو میدهند و گاه زدگیهایی دارند. آغاز فروش فصل سرد امسال اما برای صاحبان تاناکوراها نویدبخش بهاری تازه است، چرا که بازار اجناسشان رونق مفصلی گرفته است. ماجرا نه این است که این فروشگاهها کالاهایی خاص و عالی آوردهاند، بلکه دلیل آن دقیقا در جای دیگری است. گران شدن ارز و کاهش ارزش ریال در برابر آنها، در وهله اول قیمت همه اجناس وارداتی را و در وهله دوم قیمت همه اجناس موجود در بازار را چون نموداری بالا کشید. همین امر نیز موجب شد خیلی از مشتریان بازار سطح و توان خریدشان به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند، خیلی از آنها که تا پیش از این محل خریدشان فروشگاههای بنتون، آدیداس، نایکی و ریباک و پیرگاردین و .... بود و با درآمدشان میتوانستند سالی یکی دوبار از آنها خرید کنند، با گران شدن دلار و افزایش دو تا سه برابری قیمت اجناس این فروشگاهها، قید خرید از بازار و حضور در عرصه مارکبازان را میزنند و به مارکهای معمولی و ناشناخته بازار اکتفا میکنند. گروهی از دلباختگان عرصه مارک اما اگر چه جیبشان آنها را از این صحنه حذف کرده، اما همچنان دل در گرو مارک دارند، از همین رو باز هم مشابه سالهای گذشته، اما این بار با تعدادی به مراتب بیشتر مشتریان رو به فروشگاههای تاناکورای شهر گذاشتهاند.
غیر از اینها گروهی دیگر که همیشه توان جیبشان و تحمل تنشان تاب قیمتها و کیفیت اجناس موجود در بازار را نداشت، امسال نیز مثل هر سال لباسها و کفشهای تاناکورایی را ورانداز میکنند تا جنس مورد نظرشان را پیدا کنند. اما تفاوت ماجرا اینجاست که امسال گروهی دیگر نیز به این خیل افزوده شدند.
حالا در این وضعیت رونق تاناکوراها را باید بگذاریم کنار عوارض و هشدارهای همیشگی پوشاک عرضهشده در این بازار؛ چرا که گفته میشود بیماریهای پوستی و عفونی به دلیل غیربهداشتی بودن برخی از اینگونه لباسها اجتنابناپذیر است. این را البته فروشندههای تاناکورا همیشه رد میکنند، سعید فروشنده یکی از این مغازههای خیابان آذربایجان، در واکنش به سوالی در همین باره و اینکه چرا این لباسها بو میدهند، میگوید: «این لباسها به بهترین مواد ضدعفونی شسته و تمیز میشوند، تا الان هیچ موردی نبوده که کسی از مشتریانم از عوارض این لباسها گلایه کند.»
با این وجود برخی پزشکان و مسوولان وزارت بهداشت گفتهاند، انواعی از میکروبها لابهلای پرزهای لباس وجود دارد که با شستن هم از بین نمیرود و باعث بیماری میشود. همچنین پزشکان گفتهاند چون بیماریهای قارچی، میکروبی و ویروسی خطرناکی در این لباسها وجود دارد، استفاده از این البسه امکان ابتلا به آلرژی و بیماریهای انگلی و قارچی را افزایش میدهد. ضمن اینکه فضایی که این لباسها در آنها به فروش میرسد، فضایی آلوده است. چرا که هوای این اماکن به دلیل استفاده از مواد ضدعفونیکننده و فاقد حداقل استاندارد تنفسی است.
با این حال نه این فروشنده و نه مشتریهای پر شمار تاناکوراها گویا گوششان چندان بدهکار این حرفها نیست. البته بدهکار دانستن گوش به تنهایی شاید درست نباشد، چرا که در این وضعیت باید حال و روز جیب را هم پرسید. جیبهای خالیای که خیلیها را مجبور کرده است با حسرت از کنار فروشگاههای نو بگذرند و برای یافتن پوشاک مورد علاقهشان سر در گونیهای تاناکوراها کنند.
ارسال نظر