وقتی غیرحرفهایها میداندار میشوند - ۱۲ بهمن ۹۱
سینا قنبرپور
خبرنگار حوادث
وقتی کاری را فردی غیرحرفهای انجام دهد دیگر نباید انتظار داشته باشید که او همه جوانب کار را سنجیده باشد. این فقط ویژگی «حرفهای»هاست که عواقب امور را می سنجند. حتی اگر برای آن کار براساس قانون مجازات اسلامی مجازات تعیین شده باشد و آن کار «جرم» باشد. یک مجرم حرفهای هیچگاه بیگدار به آب نمیزند، برای خودش به اصولی پایبند است. این پایبندی سبب میشود تا دست به هرکاری هم نزند. بنابراین به قول جامعهشناسان، جامعه «هنجارها»یی برای خود دارد و همین سبب میشود تا کنترل اجتماعی و نظارت مانع از گستردهشدن اعمال مجرمانه و دامنگیر شدن آن شود.
خبرنگار حوادث
وقتی کاری را فردی غیرحرفهای انجام دهد دیگر نباید انتظار داشته باشید که او همه جوانب کار را سنجیده باشد. این فقط ویژگی «حرفهای»هاست که عواقب امور را می سنجند. حتی اگر برای آن کار براساس قانون مجازات اسلامی مجازات تعیین شده باشد و آن کار «جرم» باشد. یک مجرم حرفهای هیچگاه بیگدار به آب نمیزند، برای خودش به اصولی پایبند است. این پایبندی سبب میشود تا دست به هرکاری هم نزند. بنابراین به قول جامعهشناسان، جامعه «هنجارها»یی برای خود دارد و همین سبب میشود تا کنترل اجتماعی و نظارت مانع از گستردهشدن اعمال مجرمانه و دامنگیر شدن آن شود.
سینا قنبرپور
خبرنگار حوادث
وقتی کاری را فردی غیرحرفهای انجام دهد دیگر نباید انتظار داشته باشید که او همه جوانب کار را سنجیده باشد. این فقط ویژگی «حرفهای»هاست که عواقب امور را می سنجند. حتی اگر برای آن کار براساس قانون مجازات اسلامی مجازات تعیین شده باشد و آن کار «جرم» باشد. یک مجرم حرفهای هیچگاه بیگدار به آب نمیزند، برای خودش به اصولی پایبند است. این پایبندی سبب میشود تا دست به هرکاری هم نزند. بنابراین به قول جامعهشناسان، جامعه «هنجارها»یی برای خود دارد و همین سبب میشود تا کنترل اجتماعی و نظارت مانع از گستردهشدن اعمال مجرمانه و دامنگیر شدن آن شود. اما وقتی وضع به آنجا برسد که یک کار را غیرحرفهایها انجام دهند آن وقت هم هزینه انجام آن کار بالا میرود و هم تبعات و عواقب آن افزایش پیدا میکند. این همه ماجرا نیست. مجرمانی که اصطلاحا به آنها حرفهای میگویند چنان عمل نمیکنند که جرم امروزشان آخرین کارشان باشد و بعد سر از زندان در آورند یا پای چوبه دار دیده شوند. به عبارت دیگر «حرفهایها» سود و ضرر کارشان را میسنجند ولی «غیرحرفهایها» آن قدر کارآزموده نیستند که بتوانند به فکر هزینه و فایده باشند وعواقب آن را بسنجند.
به نظر میرسد این روزها شرایط چنان شدهاست که افراد «غیرحرفهای» بیشتر وارد میدان شدهاند. جامعهشناسان و حقوقدانان و حتی مدیران و اقتصاددانان همه افزایش فعالیت «غیرحرفهایها» را خطرناک میدانند. این خطرناکی در جامعه تا آنجا پیش میرود که «غیرحرفهایها» برای به دست آوردن سودی آنی به سراغ همه میروند. چون می خواهند سریع به هدفشان برسند هر طعمهای را ممکن است انتخاب کنند. این یعنی هرفردی ولو فردی که در جیبش فقط ۱۰ هزارتومان پول دارد نیز ممکن است قربانی آنها باشد. چنین وضعیتی یعنی گسترش رفتاری که مردم را تحتتاثیر قرار میدهد و احساس ناامنی را توسعه میدهد. اما چرا امروز تا این اندازه شاهد تکاپوی «غیرحرفهایها» هستیم.
اگر امروز تعداد «غیرحرفهایها» در میدان زندگی ما بیشتر و بیشتر شدهاست؟!! از چند منظر به آن نگاه کنیم. آنچه در صفحههای بعد آمدهاست تلاشی برای توضیح و تشریح علل افزایش تعداد «غیرحرفهایها» نسبت به حرفهای هاست. اگر میتوانستیم درباره «هزینه و فایده» ، «سود و زیان»، «عاقبت به خیری و بدفرجامی» به درستی به جامعه مفاهیم را انتقال دهیم و در عمل هم چنین کنیم امروز میدان به دست «غیرحرفهایها» نمیافتاد که عواقب خطرناکی برای جامعه نسبت به مجرمان حرفه ای دارد.
خبرنگار حوادث
وقتی کاری را فردی غیرحرفهای انجام دهد دیگر نباید انتظار داشته باشید که او همه جوانب کار را سنجیده باشد. این فقط ویژگی «حرفهای»هاست که عواقب امور را می سنجند. حتی اگر برای آن کار براساس قانون مجازات اسلامی مجازات تعیین شده باشد و آن کار «جرم» باشد. یک مجرم حرفهای هیچگاه بیگدار به آب نمیزند، برای خودش به اصولی پایبند است. این پایبندی سبب میشود تا دست به هرکاری هم نزند. بنابراین به قول جامعهشناسان، جامعه «هنجارها»یی برای خود دارد و همین سبب میشود تا کنترل اجتماعی و نظارت مانع از گستردهشدن اعمال مجرمانه و دامنگیر شدن آن شود. اما وقتی وضع به آنجا برسد که یک کار را غیرحرفهایها انجام دهند آن وقت هم هزینه انجام آن کار بالا میرود و هم تبعات و عواقب آن افزایش پیدا میکند. این همه ماجرا نیست. مجرمانی که اصطلاحا به آنها حرفهای میگویند چنان عمل نمیکنند که جرم امروزشان آخرین کارشان باشد و بعد سر از زندان در آورند یا پای چوبه دار دیده شوند. به عبارت دیگر «حرفهایها» سود و ضرر کارشان را میسنجند ولی «غیرحرفهایها» آن قدر کارآزموده نیستند که بتوانند به فکر هزینه و فایده باشند وعواقب آن را بسنجند.
به نظر میرسد این روزها شرایط چنان شدهاست که افراد «غیرحرفهای» بیشتر وارد میدان شدهاند. جامعهشناسان و حقوقدانان و حتی مدیران و اقتصاددانان همه افزایش فعالیت «غیرحرفهایها» را خطرناک میدانند. این خطرناکی در جامعه تا آنجا پیش میرود که «غیرحرفهایها» برای به دست آوردن سودی آنی به سراغ همه میروند. چون می خواهند سریع به هدفشان برسند هر طعمهای را ممکن است انتخاب کنند. این یعنی هرفردی ولو فردی که در جیبش فقط ۱۰ هزارتومان پول دارد نیز ممکن است قربانی آنها باشد. چنین وضعیتی یعنی گسترش رفتاری که مردم را تحتتاثیر قرار میدهد و احساس ناامنی را توسعه میدهد. اما چرا امروز تا این اندازه شاهد تکاپوی «غیرحرفهایها» هستیم.
اگر امروز تعداد «غیرحرفهایها» در میدان زندگی ما بیشتر و بیشتر شدهاست؟!! از چند منظر به آن نگاه کنیم. آنچه در صفحههای بعد آمدهاست تلاشی برای توضیح و تشریح علل افزایش تعداد «غیرحرفهایها» نسبت به حرفهای هاست. اگر میتوانستیم درباره «هزینه و فایده» ، «سود و زیان»، «عاقبت به خیری و بدفرجامی» به درستی به جامعه مفاهیم را انتقال دهیم و در عمل هم چنین کنیم امروز میدان به دست «غیرحرفهایها» نمیافتاد که عواقب خطرناکی برای جامعه نسبت به مجرمان حرفه ای دارد.
ارسال نظر