وزیر اسبق بهداشت و درمان:آموزش مناسب پزشکان رکن کلیدی طرح پزشک خانواده - ۴ آبان ۹۱
دکتر علیرضا مرندی، یکی از نمایندگان مردم تهران در مجلس نهم و وزیر بهداشت ایران در دولتهای پیشین و دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بوده است. مرندی، در سال ۹۱ پیش از انتخابات هیاترییسه مجلس، برای مدت کوتاهی رییس سنی مجلس شد. مرندی معتقد است اجرای طرح پوشش فراگیر پزشک خانواده در کشور بسیار مفید و درست است؛ اما مشروط بر اینکه برخی ریزهکاریهای دقیق در اجرای آن مد نظر قرار گیرد.
آقای دکتر، شما به عنوان فردی که هم سابقه سالها تصدی مسوولیت وزارت بهداشت، هم سابقه چند سال عضویت در
کمیسیون بهداشت و درمان مجلس را دارید، طرح پوشش فراگیر پزشک خانواده را چگونه ارزیابی میکنید؟
در صورتی که طرح پزشک خانواده جزئی از شبکه بهداشت و درمان باشد، کار درستی است، مشروط بر اینکه اصل کار بر پایه پیشگیری و شناسایی بیماریها باشد.
آقای دکتر، شما به عنوان فردی که هم سابقه سالها تصدی مسوولیت وزارت بهداشت، هم سابقه چند سال عضویت در
کمیسیون بهداشت و درمان مجلس را دارید، طرح پوشش فراگیر پزشک خانواده را چگونه ارزیابی میکنید؟
در صورتی که طرح پزشک خانواده جزئی از شبکه بهداشت و درمان باشد، کار درستی است، مشروط بر اینکه اصل کار بر پایه پیشگیری و شناسایی بیماریها باشد.
دکتر علیرضا مرندی، یکی از نمایندگان مردم تهران در مجلس نهم و وزیر بهداشت ایران در دولتهای پیشین و دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بوده است. مرندی، در سال 91 پیش از انتخابات هیاترییسه مجلس، برای مدت کوتاهی رییس سنی مجلس شد. مرندی معتقد است اجرای طرح پوشش فراگیر پزشک خانواده در کشور بسیار مفید و درست است؛ اما مشروط بر اینکه برخی ریزهکاریهای دقیق در اجرای آن مد نظر قرار گیرد.
آقای دکتر، شما به عنوان فردی که هم سابقه سالها تصدی مسوولیت وزارت بهداشت، هم سابقه چند سال عضویت در
کمیسیون بهداشت و درمان مجلس را دارید، طرح پوشش فراگیر پزشک خانواده را چگونه ارزیابی میکنید؟
در صورتی که طرح پزشک خانواده جزئی از شبکه بهداشت و درمان باشد، کار درستی است، مشروط بر اینکه اصل کار بر پایه پیشگیری و شناسایی بیماریها باشد.
از نظر شما، در حال حاضر، زیرساختهایی همچون نیروی انسانی متخصص و مراکز درمانی مناسب برای این کار فراهم است؟
نیروی انسانی متخصص بهاندازه کافی در کشور داریم تنها باید تامین مالی شوند تا بتوانند کارشان را انجام دهند. خوشبختانه در تمام کشور ظرفیتهای لازم برای اجرای این طرح وجود دارد، اما موضوع اصلی اجرای درست طرح است که در گرو آموزش این نیروهای متخصص است تا خودشان را در مورد سلامت جامعه مسوول بدانند و تنها به درمان مریض فکر نکنند، بلکه پیشگیری از بیماریها را در اولویت قرار دهند. این نیروهای متخصص باید «درمان» را جزء کوچکی از کل کارشان بدانند. زمانی که من وزارت بهداشت را بر عهده داشتم، حدود 12 هزار پزشک در کشور داشتیم، اما اکنون پزشک و نیروی متخصص بهاندازه کافی در کشور داریم و زمان برای اجرای درست این طرح مناسب است؛ تنها باید این آموزش را به پزشکان بدهیم و از آنان مسوولیتپذیری در مقابل انتقال این آموزشها به مردم بخواهیم.
یعنی صرفا درمان مسوولیت پزشک خانواده نیست و باید موارد دیگری را از جمله پیشگیری از بیماریها مورد نظر قرار دهند؟
بله، اگر پزشک فکر کند تنها مسوول درمان بیماری است، همین وضعیت فعلی بهوجود میآید و وضعیت سلامت جامعه ارتقا پیدا نمیکند؛ یعنی مریض به پزشک مراجعه میکند و پزشک نیز او را درمان میکند، به این معنا که او را به وضعیت سلامت قبل از بیماری برمیگرداند و اینگونه مردم یاد نمیگیرند که چطور از بیماری پیشگیری کنند و برای مبتلا نشدن به برخی بیماریها، از چه چیزهایی اجتناب کنند. بگذارید یک مثال برایتان بزنم، من خودم سال 59 سکته قلبی کردم و پس از درمان، بخشی از قلب من مرده است، این در حالی است که دستگاه بهداشت و درمان باید تمام تلاش خود را بکند که من دچار سکته نشوم و با پیشگیری جلوی این اتفاق را بگیرم. تازه من از این بیماری نجات یافتم، برخی از افراد بر اثر سکته قلبی در کشور میمیرند. مهمترین موضوع این است که بسیاری از بیماریها همچون دیابت، سرطان و بیماری قلبی، قابلپیشگیری هستند و پزشکان خانواده میتوانند با آموزش به مردم، در مسیر پیشگیری گام بردارند.
چرا موضوع پیشگیری تا این اندازه اهمیت دارد؟
درمان هزینه هنگفتی را بر جامعه و کشور تحمیل میکند، تازه پس از درمان مریض، او را به وضعیت قبل از بیماری بر میگردانیم بدون آنکه وی را از دلایل دقیق بروز بیماری آگاه کرده باشیم.
جامعه و مردم نمیتوانند از پس هزینههای سنگین درمان برآیند، به این دلیل باید با پیشگیری از بیماریها از تحمیل این هزینهها جلوگیری کنیم.
چه مولفههایی در موفقیت این طرح تاثیر دارد؟
به نظر من یکی از مهمترین موضوعات، آموزش و تربیت پزشکانی است که در این طرح شرکت دارند و باید آنان را برای آموزش پیشگیری از بیماری به مردم تربیت کرد و آموزش داد.
این پزشکان نباید تنها در مطب خود بنشینند و بیماران را ویزیت کنند؛ بلکه باید در صحنه حاضر باشند به این معنی که در محیطهایی که مرگ و میر رخ میدهد، مثل صحنه تصادفات و جادهها و دیگر صحنهها حاضر باشند. آنان باید مردم را در زمینه مبارزه با سوء مصرف سیگار و ترویج پیشگیری از بسیاری از بیماریها آموزش دهند.
از نظر شما بودجه کشور توانایی اجرای این طرح را دارد؟
هنوز نمیدانم و وزیر بهداشت برای تشریح این موضوع و اینکه منابع مالی برای اجرای این طرح مهیا است یا خیر، قرار است به کمیسیون بهداشت بیاید و در این باره توضیح بدهد.
آقای دکتر، شما به عنوان فردی که هم سابقه سالها تصدی مسوولیت وزارت بهداشت، هم سابقه چند سال عضویت در
کمیسیون بهداشت و درمان مجلس را دارید، طرح پوشش فراگیر پزشک خانواده را چگونه ارزیابی میکنید؟
در صورتی که طرح پزشک خانواده جزئی از شبکه بهداشت و درمان باشد، کار درستی است، مشروط بر اینکه اصل کار بر پایه پیشگیری و شناسایی بیماریها باشد.
از نظر شما، در حال حاضر، زیرساختهایی همچون نیروی انسانی متخصص و مراکز درمانی مناسب برای این کار فراهم است؟
نیروی انسانی متخصص بهاندازه کافی در کشور داریم تنها باید تامین مالی شوند تا بتوانند کارشان را انجام دهند. خوشبختانه در تمام کشور ظرفیتهای لازم برای اجرای این طرح وجود دارد، اما موضوع اصلی اجرای درست طرح است که در گرو آموزش این نیروهای متخصص است تا خودشان را در مورد سلامت جامعه مسوول بدانند و تنها به درمان مریض فکر نکنند، بلکه پیشگیری از بیماریها را در اولویت قرار دهند. این نیروهای متخصص باید «درمان» را جزء کوچکی از کل کارشان بدانند. زمانی که من وزارت بهداشت را بر عهده داشتم، حدود 12 هزار پزشک در کشور داشتیم، اما اکنون پزشک و نیروی متخصص بهاندازه کافی در کشور داریم و زمان برای اجرای درست این طرح مناسب است؛ تنها باید این آموزش را به پزشکان بدهیم و از آنان مسوولیتپذیری در مقابل انتقال این آموزشها به مردم بخواهیم.
یعنی صرفا درمان مسوولیت پزشک خانواده نیست و باید موارد دیگری را از جمله پیشگیری از بیماریها مورد نظر قرار دهند؟
بله، اگر پزشک فکر کند تنها مسوول درمان بیماری است، همین وضعیت فعلی بهوجود میآید و وضعیت سلامت جامعه ارتقا پیدا نمیکند؛ یعنی مریض به پزشک مراجعه میکند و پزشک نیز او را درمان میکند، به این معنا که او را به وضعیت سلامت قبل از بیماری برمیگرداند و اینگونه مردم یاد نمیگیرند که چطور از بیماری پیشگیری کنند و برای مبتلا نشدن به برخی بیماریها، از چه چیزهایی اجتناب کنند. بگذارید یک مثال برایتان بزنم، من خودم سال 59 سکته قلبی کردم و پس از درمان، بخشی از قلب من مرده است، این در حالی است که دستگاه بهداشت و درمان باید تمام تلاش خود را بکند که من دچار سکته نشوم و با پیشگیری جلوی این اتفاق را بگیرم. تازه من از این بیماری نجات یافتم، برخی از افراد بر اثر سکته قلبی در کشور میمیرند. مهمترین موضوع این است که بسیاری از بیماریها همچون دیابت، سرطان و بیماری قلبی، قابلپیشگیری هستند و پزشکان خانواده میتوانند با آموزش به مردم، در مسیر پیشگیری گام بردارند.
چرا موضوع پیشگیری تا این اندازه اهمیت دارد؟
درمان هزینه هنگفتی را بر جامعه و کشور تحمیل میکند، تازه پس از درمان مریض، او را به وضعیت قبل از بیماری بر میگردانیم بدون آنکه وی را از دلایل دقیق بروز بیماری آگاه کرده باشیم.
جامعه و مردم نمیتوانند از پس هزینههای سنگین درمان برآیند، به این دلیل باید با پیشگیری از بیماریها از تحمیل این هزینهها جلوگیری کنیم.
چه مولفههایی در موفقیت این طرح تاثیر دارد؟
به نظر من یکی از مهمترین موضوعات، آموزش و تربیت پزشکانی است که در این طرح شرکت دارند و باید آنان را برای آموزش پیشگیری از بیماری به مردم تربیت کرد و آموزش داد.
این پزشکان نباید تنها در مطب خود بنشینند و بیماران را ویزیت کنند؛ بلکه باید در صحنه حاضر باشند به این معنی که در محیطهایی که مرگ و میر رخ میدهد، مثل صحنه تصادفات و جادهها و دیگر صحنهها حاضر باشند. آنان باید مردم را در زمینه مبارزه با سوء مصرف سیگار و ترویج پیشگیری از بسیاری از بیماریها آموزش دهند.
از نظر شما بودجه کشور توانایی اجرای این طرح را دارد؟
هنوز نمیدانم و وزیر بهداشت برای تشریح این موضوع و اینکه منابع مالی برای اجرای این طرح مهیا است یا خیر، قرار است به کمیسیون بهداشت بیاید و در این باره توضیح بدهد.
ارسال نظر