دو یادداشت کوتاه، پیرامون پرونده ویژه منتشره در اول آذرماه
«پرونده ویژه» دنیای اقتصاد در چهارشنبه اول آذرماه 91، به «ملالی یوسف‌زی» اختصاص داشت؛ دختر 14ساله پاکستانی و نماد حق تحصیل دختران پاکستانی و افغانستانی که پس از ترور توسط طالبان، به نماد حق تحصیل کودکان دختر در سراسر جهان تبدیل شد و سازمان ملل متحد روز 10 نوامبر (20 آبان‌ماه) را به نام او نام‌گذاری کرد. دو یادداشت کوتاه زیر، بازتاب‌های این پرونده ویژه است؛ یکی متعلق به دکتر عباسعلی نورا (نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی) و دیگری مربوط به فاطمه دانشور (مدیر کمیسیون «ترویج مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها» در اتاق بازرگانی ایران):


وضعیت متفاوت دختران ایرانی؛ در مقایسه با پاکستان و افغانستان
فاطمه دانشور*
روزنامه دنیای‌اقتصاد، چندی پیش پرونده‌ای درباره
«ملالی یوسف‌زی»، دختر پاکستانی که به خاطر دفاع از حق تحصیل دختران توسط طالبان ترور شده و سازمان ملل هم به همین دلیل روزی را به نام او نام‌گذاری نموده منتشر کرد که جای تشکر دارد. انتشار چنین مطالبی در روزنامه‌ها می‌تواند بسیار مفید باشد. این مطالب، مردم ایران به ویژه زنان و دختران را نسبت به مسائل و مشکلات خاص زنان در کشورهای جهان سوم آگاه می‌کند و باعث افزایش همدلی در بین آنها می‌شود.
اکنون، ملالی، نه تنها در بین زنان و دختران کشور پاکستان شناخته شده است، بلکه تمام مردم جهان او را به عنوان سمبل حق تحصیل دختران می‌شناسند. در کشوری مانند ایران، چندی است که زنان و دختران به توانمندی‌های خود پی برده‌اند و بسیاری از صندلی‌های دانشگاه توسط دختران اشغال شده و می‌شود، آنها دیگر توانایی حضور در سمت‌های مدیریتی را دارند و اگر سیاست‌های دولتی اجازه بدهد، می‌توانند در بسیاری از پست‌های بالای دولتی مانند وزیر و نماینده مجلس فعالیت کنند؛ اما در کشوری مانند افغانستان، شرایط با ایران متفاوت است:
در افغانستان، به نظر می‌رسد که بخش بزرگی از حاکمیت به دنبال این است که زنان در اداره کشور مشارکت داشته باشند؛ اما هنوز زنان توانایی پذیرش چنین مسوولیت‌هایی را ندارند. زنان افغانستانی هنوز به اندازه کافی توانمند نشده‌اند و به علاوه یک نگاه طالبانی در جامعه سنتی افغانستان وجود دارد که حضور زنان در جامعه را پذیرا نیست و برخلاف نگاه حاکمیت افغانستان، تاب حضور زنان در جامعه را ندارد. در کشوری مانند پاکستان هم، هنوز مقاومت‌هایی در برابر تحصیل دختران وجود دارد و حمله به «ملالی» توسط گروه طالبان، یکی از مصداق‌های این حرکت‌های افراطی دارد.
به نظر می‌رسد که در کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان، باید «آموزش زنان و دختران» در اولویت قرار داده شود و از طرف دیگر زنان حرکت‌هایی را برای احقاق حقوق از دست رفته‌شان آغاز کنند، ملالی می‌تواند در این زمینه برای آنها سرمشق باشد. همچنین باید در این کشورها برای حضور زنان در جامعه فرهنگ‌سازی شود تا نگاه مردم جامعه نسبت به حضور زنان در جامعه نگاه مثبتی شود. رسیدن به این اهداف زمان‌بر است و یک شبه به نتیجه نمی‌رسد؛ اما در دراز مدت می‌تواند باعث ارتقای جایگاه زنان در جوامع افغانستان و پاکستان شود.
اما وضعیت زنان و دختران جامعه ایران، با این جوامع متفاوت است: زنان و دختران جامعه ما آگاه شده‌اند و توانمندی حضور در جامعه را دارند، بنابراین انتظار می‌رود که دولت هم در جهت ارتقا جایگاه زنان فعالیت کند تا با حضور پررنگ آنها در جامعه، کشور عزیزمان ایران هر روز توانمندتر شود؛ اما گاهی برخی سیاست‌هایی که در ایران در رابطه با دختران و زنان اعمال می‌شود، اجحاف در حق آنها محسوب می‌شود، مثلا اینکه اجازه تحصیل در برخی از رشته‌ها [رشته‌های تحصیلی که آنها را مردانه می‌دانند] مانند مهندسی معدن به زنان داده نمی‌شود، عادلانه نیست، چون زنان در این رشته‌های تحصیلی هم می‌توانند مانند مردان موفق عمل کنند. زنان مختلفی که در چنین رشته‌هایی شاخص و شناخته‌شده هستند، می‌توانند ادله‌ای برای اثبات این ادعا باشند.
* مدیر کمیسیون «ترویج مسوولیت‌پذیری اجتماعی» اتاق بازرگانی ایران


دو راهکار برای توسعه آموزش کودکان دختر «سیستان و بلوچستان»
دکتر عباسعلی نورا*
معرفی «ملالی» در مطبوعات و رسانه‌ها، بهانه‌ای است برای تاکید بر اهمیت توسعه تحصیل در بین کودکان دختر؛ مقوله‌ای که قطعا باعث ارتقای فرهنگ عمومی و حقوق شهروندی در بین مردم می‌شود. بنابراین انتشار پرونده‌هایی مانند پرونده منتشره در «دنیای اقتصاد»، اهمیت تحصیل دختران در ایران را یادآوری می‌کند و اقدامی ارزشمند است.
در کشور ما هم، متاسفانه هنوز در برخی از شهرهای توسعه‌نیافته و روستاهای دورافتاده، در برابر تحصیل دختران موانعی وجود دارد که باید برطرف شود. به نظر بنده، «تلفیق فرهنگی»، یکی از راه‌هایی است که می‌تواند به حل این مشکل کمک کند؛ به ویژه در شرایطی که هنوز هم برخی از قومیت‌ها در ایران وجود دارند که به فرهنگ‌های خود بسیار پایبند هستند و نسبت به پذیرش فرهنگ‌های دیگر واکنش نشان می‌دهند و نگاهشان به زنان و دختران یک نگاه بسیار سنتی است که متاسفانه در این مناطق، فرآیند توسعه فرهنگی برای ارتقای جایگاه زنان و دختران، بسیار کند است.
طبیعتا اگر امکان تلفیق فرهنگی در این مناطق فراهم شود، ارتقا و بالندگی آنان را به دنبال خواهد داشت. باید این نکته را بپذیریم که همه بخش‌های فرهنگ قومیت‌ها، الزاما خوب و مثبت نیست. ممکن است برخی از این فرهنگ‌ها نقاط ضعفی داشته باشند که با توسعه تعاملات فرهنگی، قومیت‌های مختلف می‌توانند به اشتباهات خود پی ببرند و اشکالات خود را رفع کنند.
استان سیستان و بلوچستان، یکی از مناطق کشور است که متاسفانه هنوز خانواده‌هایی در آن وجود دارند که فرزندان خود [به ویژه دختران] را به مدرسه نمی‌فرستند. در این مناطق دو عامل اصلی مانع تحصیل کودکان شده است:
عامل اول آگاهی اندک خانواده‌ها نسبت به اهمیت تحصیل است. نباید این نکته را نادیده بگیریم که اکنون وضعیت استان سیستان و بلوچستان در زمینه میزان باسوادان و ثبت نام کودکان در مدارس، نسبت به گذشته خیلی بهتر شده، بسیاری از خانواده‌‌ها متوجه شده‌اند که دختران هم نیاز به تحصیل دارند؛ اما باز هم باید کار فرهنگی بیشتری در این زمینه صورت گیرد و آگاهی‌رسانی‌های بیشتری انجام شود.
عامل دومی که مانع از توسعه تحصیل کودکان دختر سیستان و بلوچستانی شده، مشکل پراکندگی جمعیت در این استان است؛ مساله‌ای که باعث شده برخی خانواده‌ها فرزندان خود را به مدرسه نفرستند. در این استان، مناطقی وجود دارد که ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر با مدارس و مراکز آموزشی فاصله دارد. اگر برای این مناطق مدارس شبانه‌روزی با امکانات مناسب راه‌اندازی شود [اگر امکانات مناسب نباشد، بچه‌ها از مدارس شبانه‌روزی فرار می‌کنند]، بسیاری از خانواده‌ها کودکان دختر خود را به
مدرسه می‌فرستند.
البته حتی در صورت تحقق تاسیس این مدارس شبانه‌روزی، باز هم ممکن است برخی خانواده‌ها برای فرستادن فرزندان دختر به این مدارس سختگیری‌هایی داشته باشند و به این امر رضایت ندهند که در آن صورت باید مانند بسیاری از کشورهای جهان، به سمت قانون تحصیل اجباری حرکت کنیم و تحصیل کودکان تا پایان مقطع راهنمایی را اجباری کنیم. در واقع، چون تحصیل حق همه انسان‌ها است، اگر تحصیل اجباری شود و با خانواده‌هایی که فرزندان خود را به مدارس نمی‌فرستند، برخورد شود، قطعا سختگیری‌های خانواده‌ها برای تحصیل دختران کمتر خواهد شد و وضعیت تحصیلات نسل آینده به مراتب بهتر خواهد شد.
*نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی