دوست دارم موسیقی سنتی را با گیتار اجرا کنم
لی لارضایی
باور کردنی نیست شکل برخورد زنی که عرصهای را فتح کرده که تاکنون هیچ زنی در دنیا به آن دست نیافته است. لیلی افشار با وجودی که در ایران زندگی نمیکند و سالها است که با زبان فارسی صحبت نکرده است، فارسی را روان و بدون ایراد صحبت میکند. سادگی در بیانش موج میزند و به دور از تمامی تعارفات معمول ایرانیها، سادگی را در برخوردش مراعات میکند تا احساس غریبگی نکنیم. با عشق و با علاقه از گیتارش میگوید و از نوازندگیاش که از دوران کودکی آغازش کرده است. این نوازنده متولد ۱۳۳۸ در تهران است.
باور کردنی نیست شکل برخورد زنی که عرصهای را فتح کرده که تاکنون هیچ زنی در دنیا به آن دست نیافته است. لیلی افشار با وجودی که در ایران زندگی نمیکند و سالها است که با زبان فارسی صحبت نکرده است، فارسی را روان و بدون ایراد صحبت میکند. سادگی در بیانش موج میزند و به دور از تمامی تعارفات معمول ایرانیها، سادگی را در برخوردش مراعات میکند تا احساس غریبگی نکنیم. با عشق و با علاقه از گیتارش میگوید و از نوازندگیاش که از دوران کودکی آغازش کرده است. این نوازنده متولد ۱۳۳۸ در تهران است.
لی لارضایی
باور کردنی نیست شکل برخورد زنی که عرصهای را فتح کرده که تاکنون هیچ زنی در دنیا به آن دست نیافته است. لیلی افشار با وجودی که در ایران زندگی نمیکند و سالها است که با زبان فارسی صحبت نکرده است، فارسی را روان و بدون ایراد صحبت میکند. سادگی در بیانش موج میزند و به دور از تمامی تعارفات معمول ایرانیها، سادگی را در برخوردش مراعات میکند تا احساس غریبگی نکنیم. با عشق و با علاقه از گیتارش میگوید و از نوازندگیاش که از دوران کودکی آغازش کرده است. این نوازنده متولد ۱۳۳۸ در تهران است. افشار در رشته موسیقی تحصیل کرد و توانست در این رشته فارغالتحصیل شود و دکترای موسیقی خود را بگیرد. با او که هماکنون مدرس و رییس بخش گیتار کلاسیک در دانشگاه ممفیس است، گفتوگو کردهایم:
پیش از این در گفتوگویی که با هم داشتیم از علاقه به گیتار از دوران کودکی گفته بودید، اما مجال نشد در این باره بیشتر صحبت کنید. اجازه میدهید گفت و گو را از همان زمان شروع کنیم؟ یعنی از دوران کودکی شما؟
بله، وقتی کودک بودم یکی از دختران فامیل در خانه ما گیتار میزد و همین باعث شد تا من از صدای این ساز خوشم بیاید و آن را دنبال کنم. من گیتار کلاسیک را در منزل ایشان که از فامیلهای ما بودند، شنیدم و احساس کردم که عاشق گیتار هستم. گیتار به من حس خوبی میدهد، چرا که یک ساز بغلی است و میتوان با آن ارتباط خوبی برقرار کرد. میتوان لمس و نوازشش کرد. به همین دلیل این ساز برای من بسیار قابل ارزش و اهمیت است. خیلی طبیعی است که من هم مانند بسیاری از نوازندگان با شنیدن این ساز به آن علاقه نشان بدهم. شنیدن سازهایی که پدرم آنها را مینواخت نیز به من کمک بسیاری در این زمینه کرد. پدرم پیانو و ویولون مینواخت. در خانه ما همیشه موسیقی کلاسیک وجود داشت و ما آن را میشنیدیم، حتی صفحههایی که پدرم گوش میکرد همگی موسیقی کلاسیک بودند.
پدرم وقتی علاقه من را به گیتار کلاسیک دید، برایم یک گیتار خرید. آن موقع من ۱۰ سالم بود. از این هدیه خیلی خوشحال شدم.
همیشه دوست داشتم یک نوازنده حرفهای شوم. یادم هست یک بار در تئاتر شهر بود که یک خانم ویولونیست اجرای برنامه داشت. همان موقع خودم را به جای او روی سن تصور میکردم و فکر میکردم من روی سن دارم برنامه اجرا میکنم. آن زمان این بزرگترین آرزوی من بود که به مرور سعی کردم به آن برسم و موفق هم شدم.
پس این همه موفقیت را مدیون پدرتان هستید!
خب شاید به نوعی بتوان گفت بله! چون اولین کسی که مرا در این زمینه تشویق کرد پدرم بود. او با خریدن گیتار، راه را به من نشان داد و بعد هم که علاقه بیشتر من را دید، برایم معلم گرفت. من با تلاش و پشتکاری که داشتم، سعی کردم در این زمینه موفقیتهای بسیاری نائل شوم که در این راستا به نتیجه رسیدم.
نزد استاد خاصی هم آموزش دیدید؟
بله، من نزد یکی از بهترین اساتید دنیا یعنی اندرس سگویا آموزش دیدهام. او یکی از بهترینهای این عرصه است. او یکی از کسانی است که به گفته خودش من را کشف کرد و از بین چندین نفر از گیتاریستهای بینالمللی برای مستر کلاسهایش انتخاب کرد. همان زمان بود که به من گفت که آینده درخشانی خواهم داشت.
به همین حرف او اکتفا کردید؟
خب نمیشود به چنین حرفی اکتفا کرد، مگر اینکه خود آدم تلاش کند و زحمت بکشد. من برای رسیدن به چنین جایگاهی زحمت زیادی کشیدهام.
برای تحصیل در زمینه موسیقی، ایران را ترک کردید؟
این تنها آرزو و تنها هدف من بود. میخواستم با نوازندههای حرفهای دنیا در این زمینه رقابت مثبت داشته باشم. تحصیلاتم را در این زمینه کامل کردم. تصمیم داشتم در این مقوله به جایگاه خوب و مناسبی برسم، البته تحصیلاتم در زمینه موسیقی کلاسیک غربی بود و چون در سال 56 یعنی زمانی که 18 ساله بودم، از ایران رفتم، خیلی با موسیقی ایرانی آشنایی نداشتم.
یعنی اصلا موسیقی ایرانی را دنبال نمیکردید؟
چرا در آمریکا که بودم، موسیقی ایرانی به گوشم میرسید، چون ایرانیهای بسیاری آنجا بودند که این نوع موسیقی را گوش میکردند و من ناخواسته هم که شده این موسیقی را میشنیدم. گوشم از این طریق با موسیقی ایران نیز آشنا میشد. از این موسیقی خوشم میآید و سعی کردم آن را دنبال کنم. طی چند سال اخیر با سه تار دارم تمرین میکنم. امیدوارم روزی بتوانم در این زمینه نیز حرفهای شوم.
معمولا کسانی که در حوزه موسیقی غربی کار میکنند، با موسیقی ایرانی هم تا حدودی آشنا هستند. چگونه شما به یکباره سر از موسیقی غربی در آوردید؟
خب به این دلیل که من خارج از ایران درس خواندم و با موسیقی غربی زودتر از موسیقی ایرانی آشنا شدم. تمام هدفم نیز این بود که در حد و اندازه بینالمللی ساز بزنم، ضمن اینکه دوست نداشتم از این شاخه به آن شاخه بپرم و از هر چیز در حد کم بدانم. میخواستم اگر قرار است در نوازندگی گیتار کلاسیک فعالیت میکنم، همین شاخه را ادامه بدهم و به هدفم که جهانی شدن است برسم. دوست داشتم همه انرژی و تمرکزم را روی نوازندگی گیتار کلاسیک بگذارم. ناگفته نماند که دوست داشتم با موسیقی ایرانی نیز خو بگیرم.
مردم ایران شما را با گیتار کلاسیک میشناسند. فکر میکنید پرداختن به موسیقی ایرانی با توجه به جایگاهی که دارید، لازم است؟
بله، حتما همینطور است، چرا که بسیاری از مخاطبان من در ایران بوده و ایرانی هستند. احساس میکنم داشتن لهجه ایرانی برای موسیقی من مورد نیاز است. من سعی کردم موسیقی ایرانی را با گیتار اجرا کنم تا به سلیقه مخاطبان ایرانی و فارسیزبانم نزدیک شوم، اما هرچه بیشتر میگشتم، کمتر به نتیجه رسیدم، چرا که برای گیتار اصلا نت ایرانی وجود نداشت و من مجبور شدم خودم قطعات ایرانی را برای گیتار تنظیم کنم.
در این میان یک سری از قطعات محلی ایران را برای گیتار تنظیم کردم و همچنین سعی دارم از موسیقی سنتی نیز برای چنین هدفی استفاده کنم و این موسیقی را برای گیتار تنظیم کنم. همیشه احساس میکردم من قبل از هر چیز یک ایرانی هستم، اما با این حال از همه فرهنگهای دنیا در کارهایم استفاده میکردم، اما هیچ وقت از موسیقی ایران استفاده نکرده بودم. آشنایی من با یکی از آهنگسازان ایران موجب شد تا به این آرزویم نیز برسم. ایشان نیز مانند من در آمریکا زندگی میکردند. ایشان یک قطعه برای من نوشتند که در دستگاه نوا بود. این آهنگ را با گیتار اجرا کردم.
اجرای قطعات ایرانی با گیتار سختیهایی دارد، چرا که به لحاظ ساختار فیزیکی این ساز یک ساز غربی است.
بله، گیتار ربع پرده ندارد و من برای اینکه بتوانم قطعات ایرانی را با آن اجرا کنم، دو پرده به این ساز اضافه کردم تا حس و حال لازم را به مخاطبم برسانم.
فکر میکنید موفق شدید این حس و حال را به خوبی منتقل کنید؟
این را بگویم که هرچقدر من سعی کنم این قطعات رنگ و لعاب ایرانی داشته باشد، این اتفاق به صورت کامل نخواهد افتاد، چرا که کاملا ایرانی نیستند و ملودیهای غربی دارند. به هر حال این قطعات برای ساز گیتار نوشته شدهاند و به همین دلیل است که حتی اگر با یک ساز ایرانی هم اجرا شوند بازهم تم غربی دارند.
چرا قطعات ایرانی برای این ساز نمینویسید؟
این کار، کار من نیست. پیشنهاد میکنم آهنگسازان ما برای این ساز موسیقی ایرانی بنویسند، اما توصیهای که دارم این است که این قطعات رنگ و بوی موسیقی سنتی داشته باشند.
گیتار امتحان خود را پس داده و نشان داده که در کنار موسیقی ایرانی و در همکاری با سازهای آن میتواند همنشینی خوبی داشته باشد.
از این ساز استفاده میشود ولی همانگونه که گفتم نمیتوان با این ساز قطعاتی را که مثلا برای ساز تار و یا سه تار نوشته شده است اجرا کرد، به همین دلیل لازم میبینم که قطعاتی صرفا برای این ساز نوشته شود، چون با توجه به ربع پردههایی که گیتار ندارد، قطعات باید با این ساز همخوانی داشته باشند.
مگر شما بر روی دسته این ساز دو پرده اضافه نکردید؟
چرا، ولی صرف انجام دادن این کار کافی نیست، بلکه قطعاتی هم که برای این ساز نوشته میشود، باید مختص همان باشد تا بتوان به خوبی از پس اجرای آنها بر آمد، مثلا الان میشود با این ساز قطعاتی در دستگاه نوا اجرا کنم، اما برای قطعات دیگر لازم است ربع پردههای بیشتری تعبیه شود. آقای رضا والی تنها آهنگسازی است که برای این ساز موسیقی نوشته است و این کافی نیست. برای کار کردن در این زمینه نیاز به قطعات بیشتری هست. من از هر آهنگسازی که برای گیتار موسیقی بنویسد کماکان استقبال میکنم.
در ایران مردم از موسیقی شما استقبال میکنند؟
بله و خیلی زیاد استقبال میکنند. من کنسرتهای بسیاری در ایران اجرا کردهام و در این کنسرتها شاهد بودهام که مخاطبان ایرانی مخاطبانی هستند که کارها را به خوبی گوش کرده و تجزیه و تحلیل میکنند. من چنین تماشاگرانی را در هیچ کجای دنیا ندیدهام.
برای شناساندن موسیقی ایرانی به دیگر جهانیان کاری انجام دادهاید؟
بله و روی سن تلاش میکنم چنین اتفاقی بیافتد. سعی میکنم کاری کنم که موسیقی ایران را بشناسند، مثلا وقتی فهمیدم که ساز سه تار را با سی تار هندی اشتباه میگیرند، خیلی سعی میکنم که به آنها بفهمانم اینطور نیست و این دوساز به هم متفاوتند و سه تار یک ساز کاملا ایرانی است.
خارج از ایران هم در تدریس به چنین چیزهای توجه دارید؟
بله! و خیلی هم سعی میکنم تمامی جزییات را نیز موبه مو برایشان توضیح بدهم. در ایران هم همین طور است. در کلاسهایی که برگزار میکنم، به شاگردانم این چیزها را یاد میدهم و خیلی تخصصی به آنها آموزش میدهم.
وقتی در ایران نیستید، چگونه به برگزاری کلاس در ایران اقدام میکنید؟
من گاهی به ایران میآیم و طبق برنامهریزیهایی که میکنم، در هر دوره تعداد زیادی را آموزش میدهم. تا کنون نیز شاگردان بسیاری داشتهام. همینطور قصد دارم کارهای فرهنگی دیگری نیز انجام دهم که به زودی درخصوص آنها صحبت خواهم کرد.
در صحبتهایتان مدام از گیتار کلاسیک حرف میزنید. تفاوتهای اجرایی این گیتار با گیتار پاپ در چست؟
با یادگیری گیتار کلاسیک دیگر نیازی به این نیست که سبکهای دیگر را دوره ببینیم. این ساز خیلی سخت است و هر کس نواختن آن را بیاموزد، بهراحتی میتواند انواع مختلف گیتار را بنوازد. صدای این دوساز در اجرا بسیار متفاوتند. صدای گیتار کلاسیک بسیار زیبا است و من خیلی آن را دوست دارم. گیتار کلاسیک را باید از دوره رنسانس تا حال، آموخت و این شامل فراگیری سبکهای هر دوره میباشد.
الگوپذیری نیز داشتهاید؟
نمیتوان گفت کسی الگوی من بوده یا نه ولی نوازندگی اندرس سگویا و جان ویلیامز بسیار مورد توجهم بودهاند.
در ایران نوازندگی این ساز با چه مشکلاتی مواجه است؟
این رشته از نوازندگی نیازمند رسیدگی بسیاری است. در ایران متاسفانه به صورت تخصصی جشنوارهای برای این ساز وجود ندارد. اگر این اتفاق بیافتد و نوازندگان نوپا امکان آشنایی با شیوه نوازندگی گیتاریستهای خارج را داشتند، میتوانستند بسیار موفقتر شوند.
با توجه به اینکه در ممفیس تدریس میکنید، تا کنون در این زمینه کمکهای قابل توجهی کردهاید. میتوانید در این زمینه حرف بزنید؟
بله، من هر ساله هنرمندان را برای تدریس و کنسرت دعوت میکنم و هنرجویانم میتوانند از حضور بهترین استادان بهره مند شوند و از نزدیک با نظرات و انتقادات آنها آشنا شوند. در خارج از ایران مسابقات بسیاری در این زمینه برگزار میشود و این کمک قابل توجهی به این ساز و هنرجویانش میتواند بکند. حضور در کلاسهای من در ایران باعث میشود هنرجویان در این کلاس ها چیزهای جدید بشنوند و مطالب تازه یاد بگیرند و به آنان کمک میشود.
وضعیت نوازندکی گیتار کلاسیک را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
هنرآموزان و معلمان زیادی در رشته گیتار کلاسیک دارند فعالیت میکنند. ایران در این زمینه رشد قابل توجهی کرده و همچنان رو به رشد است. مطمئنم که به جایگاه قابل توجهی نیز دست خواهیم یافت.
باور کردنی نیست شکل برخورد زنی که عرصهای را فتح کرده که تاکنون هیچ زنی در دنیا به آن دست نیافته است. لیلی افشار با وجودی که در ایران زندگی نمیکند و سالها است که با زبان فارسی صحبت نکرده است، فارسی را روان و بدون ایراد صحبت میکند. سادگی در بیانش موج میزند و به دور از تمامی تعارفات معمول ایرانیها، سادگی را در برخوردش مراعات میکند تا احساس غریبگی نکنیم. با عشق و با علاقه از گیتارش میگوید و از نوازندگیاش که از دوران کودکی آغازش کرده است. این نوازنده متولد ۱۳۳۸ در تهران است. افشار در رشته موسیقی تحصیل کرد و توانست در این رشته فارغالتحصیل شود و دکترای موسیقی خود را بگیرد. با او که هماکنون مدرس و رییس بخش گیتار کلاسیک در دانشگاه ممفیس است، گفتوگو کردهایم:
پیش از این در گفتوگویی که با هم داشتیم از علاقه به گیتار از دوران کودکی گفته بودید، اما مجال نشد در این باره بیشتر صحبت کنید. اجازه میدهید گفت و گو را از همان زمان شروع کنیم؟ یعنی از دوران کودکی شما؟
بله، وقتی کودک بودم یکی از دختران فامیل در خانه ما گیتار میزد و همین باعث شد تا من از صدای این ساز خوشم بیاید و آن را دنبال کنم. من گیتار کلاسیک را در منزل ایشان که از فامیلهای ما بودند، شنیدم و احساس کردم که عاشق گیتار هستم. گیتار به من حس خوبی میدهد، چرا که یک ساز بغلی است و میتوان با آن ارتباط خوبی برقرار کرد. میتوان لمس و نوازشش کرد. به همین دلیل این ساز برای من بسیار قابل ارزش و اهمیت است. خیلی طبیعی است که من هم مانند بسیاری از نوازندگان با شنیدن این ساز به آن علاقه نشان بدهم. شنیدن سازهایی که پدرم آنها را مینواخت نیز به من کمک بسیاری در این زمینه کرد. پدرم پیانو و ویولون مینواخت. در خانه ما همیشه موسیقی کلاسیک وجود داشت و ما آن را میشنیدیم، حتی صفحههایی که پدرم گوش میکرد همگی موسیقی کلاسیک بودند.
پدرم وقتی علاقه من را به گیتار کلاسیک دید، برایم یک گیتار خرید. آن موقع من ۱۰ سالم بود. از این هدیه خیلی خوشحال شدم.
همیشه دوست داشتم یک نوازنده حرفهای شوم. یادم هست یک بار در تئاتر شهر بود که یک خانم ویولونیست اجرای برنامه داشت. همان موقع خودم را به جای او روی سن تصور میکردم و فکر میکردم من روی سن دارم برنامه اجرا میکنم. آن زمان این بزرگترین آرزوی من بود که به مرور سعی کردم به آن برسم و موفق هم شدم.
پس این همه موفقیت را مدیون پدرتان هستید!
خب شاید به نوعی بتوان گفت بله! چون اولین کسی که مرا در این زمینه تشویق کرد پدرم بود. او با خریدن گیتار، راه را به من نشان داد و بعد هم که علاقه بیشتر من را دید، برایم معلم گرفت. من با تلاش و پشتکاری که داشتم، سعی کردم در این زمینه موفقیتهای بسیاری نائل شوم که در این راستا به نتیجه رسیدم.
نزد استاد خاصی هم آموزش دیدید؟
بله، من نزد یکی از بهترین اساتید دنیا یعنی اندرس سگویا آموزش دیدهام. او یکی از بهترینهای این عرصه است. او یکی از کسانی است که به گفته خودش من را کشف کرد و از بین چندین نفر از گیتاریستهای بینالمللی برای مستر کلاسهایش انتخاب کرد. همان زمان بود که به من گفت که آینده درخشانی خواهم داشت.
به همین حرف او اکتفا کردید؟
خب نمیشود به چنین حرفی اکتفا کرد، مگر اینکه خود آدم تلاش کند و زحمت بکشد. من برای رسیدن به چنین جایگاهی زحمت زیادی کشیدهام.
برای تحصیل در زمینه موسیقی، ایران را ترک کردید؟
این تنها آرزو و تنها هدف من بود. میخواستم با نوازندههای حرفهای دنیا در این زمینه رقابت مثبت داشته باشم. تحصیلاتم را در این زمینه کامل کردم. تصمیم داشتم در این مقوله به جایگاه خوب و مناسبی برسم، البته تحصیلاتم در زمینه موسیقی کلاسیک غربی بود و چون در سال 56 یعنی زمانی که 18 ساله بودم، از ایران رفتم، خیلی با موسیقی ایرانی آشنایی نداشتم.
یعنی اصلا موسیقی ایرانی را دنبال نمیکردید؟
چرا در آمریکا که بودم، موسیقی ایرانی به گوشم میرسید، چون ایرانیهای بسیاری آنجا بودند که این نوع موسیقی را گوش میکردند و من ناخواسته هم که شده این موسیقی را میشنیدم. گوشم از این طریق با موسیقی ایران نیز آشنا میشد. از این موسیقی خوشم میآید و سعی کردم آن را دنبال کنم. طی چند سال اخیر با سه تار دارم تمرین میکنم. امیدوارم روزی بتوانم در این زمینه نیز حرفهای شوم.
معمولا کسانی که در حوزه موسیقی غربی کار میکنند، با موسیقی ایرانی هم تا حدودی آشنا هستند. چگونه شما به یکباره سر از موسیقی غربی در آوردید؟
خب به این دلیل که من خارج از ایران درس خواندم و با موسیقی غربی زودتر از موسیقی ایرانی آشنا شدم. تمام هدفم نیز این بود که در حد و اندازه بینالمللی ساز بزنم، ضمن اینکه دوست نداشتم از این شاخه به آن شاخه بپرم و از هر چیز در حد کم بدانم. میخواستم اگر قرار است در نوازندگی گیتار کلاسیک فعالیت میکنم، همین شاخه را ادامه بدهم و به هدفم که جهانی شدن است برسم. دوست داشتم همه انرژی و تمرکزم را روی نوازندگی گیتار کلاسیک بگذارم. ناگفته نماند که دوست داشتم با موسیقی ایرانی نیز خو بگیرم.
مردم ایران شما را با گیتار کلاسیک میشناسند. فکر میکنید پرداختن به موسیقی ایرانی با توجه به جایگاهی که دارید، لازم است؟
بله، حتما همینطور است، چرا که بسیاری از مخاطبان من در ایران بوده و ایرانی هستند. احساس میکنم داشتن لهجه ایرانی برای موسیقی من مورد نیاز است. من سعی کردم موسیقی ایرانی را با گیتار اجرا کنم تا به سلیقه مخاطبان ایرانی و فارسیزبانم نزدیک شوم، اما هرچه بیشتر میگشتم، کمتر به نتیجه رسیدم، چرا که برای گیتار اصلا نت ایرانی وجود نداشت و من مجبور شدم خودم قطعات ایرانی را برای گیتار تنظیم کنم.
در این میان یک سری از قطعات محلی ایران را برای گیتار تنظیم کردم و همچنین سعی دارم از موسیقی سنتی نیز برای چنین هدفی استفاده کنم و این موسیقی را برای گیتار تنظیم کنم. همیشه احساس میکردم من قبل از هر چیز یک ایرانی هستم، اما با این حال از همه فرهنگهای دنیا در کارهایم استفاده میکردم، اما هیچ وقت از موسیقی ایران استفاده نکرده بودم. آشنایی من با یکی از آهنگسازان ایران موجب شد تا به این آرزویم نیز برسم. ایشان نیز مانند من در آمریکا زندگی میکردند. ایشان یک قطعه برای من نوشتند که در دستگاه نوا بود. این آهنگ را با گیتار اجرا کردم.
اجرای قطعات ایرانی با گیتار سختیهایی دارد، چرا که به لحاظ ساختار فیزیکی این ساز یک ساز غربی است.
بله، گیتار ربع پرده ندارد و من برای اینکه بتوانم قطعات ایرانی را با آن اجرا کنم، دو پرده به این ساز اضافه کردم تا حس و حال لازم را به مخاطبم برسانم.
فکر میکنید موفق شدید این حس و حال را به خوبی منتقل کنید؟
این را بگویم که هرچقدر من سعی کنم این قطعات رنگ و لعاب ایرانی داشته باشد، این اتفاق به صورت کامل نخواهد افتاد، چرا که کاملا ایرانی نیستند و ملودیهای غربی دارند. به هر حال این قطعات برای ساز گیتار نوشته شدهاند و به همین دلیل است که حتی اگر با یک ساز ایرانی هم اجرا شوند بازهم تم غربی دارند.
چرا قطعات ایرانی برای این ساز نمینویسید؟
این کار، کار من نیست. پیشنهاد میکنم آهنگسازان ما برای این ساز موسیقی ایرانی بنویسند، اما توصیهای که دارم این است که این قطعات رنگ و بوی موسیقی سنتی داشته باشند.
گیتار امتحان خود را پس داده و نشان داده که در کنار موسیقی ایرانی و در همکاری با سازهای آن میتواند همنشینی خوبی داشته باشد.
از این ساز استفاده میشود ولی همانگونه که گفتم نمیتوان با این ساز قطعاتی را که مثلا برای ساز تار و یا سه تار نوشته شده است اجرا کرد، به همین دلیل لازم میبینم که قطعاتی صرفا برای این ساز نوشته شود، چون با توجه به ربع پردههایی که گیتار ندارد، قطعات باید با این ساز همخوانی داشته باشند.
مگر شما بر روی دسته این ساز دو پرده اضافه نکردید؟
چرا، ولی صرف انجام دادن این کار کافی نیست، بلکه قطعاتی هم که برای این ساز نوشته میشود، باید مختص همان باشد تا بتوان به خوبی از پس اجرای آنها بر آمد، مثلا الان میشود با این ساز قطعاتی در دستگاه نوا اجرا کنم، اما برای قطعات دیگر لازم است ربع پردههای بیشتری تعبیه شود. آقای رضا والی تنها آهنگسازی است که برای این ساز موسیقی نوشته است و این کافی نیست. برای کار کردن در این زمینه نیاز به قطعات بیشتری هست. من از هر آهنگسازی که برای گیتار موسیقی بنویسد کماکان استقبال میکنم.
در ایران مردم از موسیقی شما استقبال میکنند؟
بله و خیلی زیاد استقبال میکنند. من کنسرتهای بسیاری در ایران اجرا کردهام و در این کنسرتها شاهد بودهام که مخاطبان ایرانی مخاطبانی هستند که کارها را به خوبی گوش کرده و تجزیه و تحلیل میکنند. من چنین تماشاگرانی را در هیچ کجای دنیا ندیدهام.
برای شناساندن موسیقی ایرانی به دیگر جهانیان کاری انجام دادهاید؟
بله و روی سن تلاش میکنم چنین اتفاقی بیافتد. سعی میکنم کاری کنم که موسیقی ایران را بشناسند، مثلا وقتی فهمیدم که ساز سه تار را با سی تار هندی اشتباه میگیرند، خیلی سعی میکنم که به آنها بفهمانم اینطور نیست و این دوساز به هم متفاوتند و سه تار یک ساز کاملا ایرانی است.
خارج از ایران هم در تدریس به چنین چیزهای توجه دارید؟
بله! و خیلی هم سعی میکنم تمامی جزییات را نیز موبه مو برایشان توضیح بدهم. در ایران هم همین طور است. در کلاسهایی که برگزار میکنم، به شاگردانم این چیزها را یاد میدهم و خیلی تخصصی به آنها آموزش میدهم.
وقتی در ایران نیستید، چگونه به برگزاری کلاس در ایران اقدام میکنید؟
من گاهی به ایران میآیم و طبق برنامهریزیهایی که میکنم، در هر دوره تعداد زیادی را آموزش میدهم. تا کنون نیز شاگردان بسیاری داشتهام. همینطور قصد دارم کارهای فرهنگی دیگری نیز انجام دهم که به زودی درخصوص آنها صحبت خواهم کرد.
در صحبتهایتان مدام از گیتار کلاسیک حرف میزنید. تفاوتهای اجرایی این گیتار با گیتار پاپ در چست؟
با یادگیری گیتار کلاسیک دیگر نیازی به این نیست که سبکهای دیگر را دوره ببینیم. این ساز خیلی سخت است و هر کس نواختن آن را بیاموزد، بهراحتی میتواند انواع مختلف گیتار را بنوازد. صدای این دوساز در اجرا بسیار متفاوتند. صدای گیتار کلاسیک بسیار زیبا است و من خیلی آن را دوست دارم. گیتار کلاسیک را باید از دوره رنسانس تا حال، آموخت و این شامل فراگیری سبکهای هر دوره میباشد.
الگوپذیری نیز داشتهاید؟
نمیتوان گفت کسی الگوی من بوده یا نه ولی نوازندگی اندرس سگویا و جان ویلیامز بسیار مورد توجهم بودهاند.
در ایران نوازندگی این ساز با چه مشکلاتی مواجه است؟
این رشته از نوازندگی نیازمند رسیدگی بسیاری است. در ایران متاسفانه به صورت تخصصی جشنوارهای برای این ساز وجود ندارد. اگر این اتفاق بیافتد و نوازندگان نوپا امکان آشنایی با شیوه نوازندگی گیتاریستهای خارج را داشتند، میتوانستند بسیار موفقتر شوند.
با توجه به اینکه در ممفیس تدریس میکنید، تا کنون در این زمینه کمکهای قابل توجهی کردهاید. میتوانید در این زمینه حرف بزنید؟
بله، من هر ساله هنرمندان را برای تدریس و کنسرت دعوت میکنم و هنرجویانم میتوانند از حضور بهترین استادان بهره مند شوند و از نزدیک با نظرات و انتقادات آنها آشنا شوند. در خارج از ایران مسابقات بسیاری در این زمینه برگزار میشود و این کمک قابل توجهی به این ساز و هنرجویانش میتواند بکند. حضور در کلاسهای من در ایران باعث میشود هنرجویان در این کلاس ها چیزهای جدید بشنوند و مطالب تازه یاد بگیرند و به آنان کمک میشود.
وضعیت نوازندکی گیتار کلاسیک را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
هنرآموزان و معلمان زیادی در رشته گیتار کلاسیک دارند فعالیت میکنند. ایران در این زمینه رشد قابل توجهی کرده و همچنان رو به رشد است. مطمئنم که به جایگاه قابل توجهی نیز دست خواهیم یافت.
ارسال نظر