فریاد میزدم حصارها را بردارید - ۲۰ مهر ۹۱
عکس: نگار متیننیا
عاطفه چهرهگشا
استاد حسین محجوبی را شاید خیلیها به نام آثار هنری بشناسند، اما او خالق یکی از مشهورترین پارکهای تهران یعنی پارک ساعی هم هست. محجوبی به مدت ۱۲ سال مدیر دفتر فنی پارکهای تهران بوده و از نزدیک در جریان طراحی، ساخت و احداث پارکهای تهران قرار داشته است. شاید از جمله معدود کسانی باشد (یا شاید تنها کسی) که در سال ۱۳۹۱ میتواند روایت مظلوم پارکهای تهران را بازگو کند. او از زمانی میگوید که برای احداث پارکها به سختی بودجه تهیه میکردند، برای ساختن پارک «پارتیبازی» میشده و فریادهایی که میزند برای برداشتن حصار پارکها.
عاطفه چهرهگشا
استاد حسین محجوبی را شاید خیلیها به نام آثار هنری بشناسند، اما او خالق یکی از مشهورترین پارکهای تهران یعنی پارک ساعی هم هست. محجوبی به مدت ۱۲ سال مدیر دفتر فنی پارکهای تهران بوده و از نزدیک در جریان طراحی، ساخت و احداث پارکهای تهران قرار داشته است. شاید از جمله معدود کسانی باشد (یا شاید تنها کسی) که در سال ۱۳۹۱ میتواند روایت مظلوم پارکهای تهران را بازگو کند. او از زمانی میگوید که برای احداث پارکها به سختی بودجه تهیه میکردند، برای ساختن پارک «پارتیبازی» میشده و فریادهایی که میزند برای برداشتن حصار پارکها.
عکس: نگار متیننیا
عاطفه چهرهگشا
استاد حسین محجوبی را شاید خیلیها به نام آثار هنری بشناسند، اما او خالق یکی از مشهورترین پارکهای تهران یعنی پارک ساعی هم هست. محجوبی به مدت 12 سال مدیر دفتر فنی پارکهای تهران بوده و از نزدیک در جریان طراحی، ساخت و احداث پارکهای تهران قرار داشته است. شاید از جمله معدود کسانی باشد (یا شاید تنها کسی) که در سال 1391 میتواند روایت مظلوم پارکهای تهران را بازگو کند. او از زمانی میگوید که برای احداث پارکها به سختی بودجه تهیه میکردند، برای ساختن پارک «پارتیبازی» میشده و فریادهایی که میزند برای برداشتن حصار پارکها. در اینجا با استاد محجوبی به گفتوگو نشستیم، این بار نه به منظور برگزاری گالری تازه، بلکه به منظور گپ و گفت در مورد پارک، آنچه باید باشد و آنچه بوده و هست و احتمالا آنچه بر سر آن خواهد آمد.
از کی به بحث پارک و طراحی پارک وارد شدید؟
بنده در سال 1329، تقریبا 20 ساله بودم که آمدم دبیرستان البرز . کف 3 تا خیابان سعدی، حافظ و فردوسی سنگ بود که بعضی از سنگها را در پارک شهر نگه داشتیم و در پارک ساعی استفاده کردیم، محدوده تهران خیلی کم بود. در همان سالهای 1335-1336، یک گروه شهرساز آوردند، برای اینکه تهران را سرو سامان بدهند. یکی دو نفر آلمانی و آمریکایی
و۶۰ -۵۰ نفر ایرانی بودند. خود میدان توپخانه که میدان امام خمینی شده است چند ساختمان خیلی قشنگ داشت: یکی شهرداری، یکی موزه مردمشناسی، یکی هم بانک سپه.
خلاصه تا سال 1342 که برای طراحی پارک ساعی رفتم، طرحهای بسیاری برای تهران داده بودند یک طرح بسیار مهم طرح جاده سوم بود که اگر دقت کنید، میبینید که جاده ولیعصر و شریعتی است؛ جاده سوم ندارد! ماجرا از این قرار بود که قرار بود از میدان هفتتیر جاده سوم را راه بیندازند، چهره شهر از نظر کل و از نظر خود آن منطقه و قسمت شهر باید هماهنگ میشد.
طرحها را چه کسانی میدادند؟
خودمان طرح میدادیم.
کل تیم چند نفر بودند؟
حدود 80 -70 نفر بودیم.
این تعداد را کجا جمع کرده بودند؟
- در همین سالن بزرگ شهرداری
شهردار، چه کسی بود در آن زمان؟
- شهردار نفیسی در دهه40-30 . دکتر شادمان- آقای ذوالفقاری- مهندس سرلک خیلی خوب بودند.
در همان دوره دهه ۴۰ بحث پارکها هم مطرح بود ؟
قبلا جاهای کوچک بود یا باغهایی که خود مردم داشتند، اما مثل اروپا به آن معنا پارک نداشتند، ولی در دوره رضاشاه بود هر شهری برای خودش پارک داشت.
در دهه ۴۰-۳۰خیلی خوب شد و ما شاهد به وجود آمدن پارکها توسط آدمهای با ذوق بودیم. پارکها و فضای سبز چیزی است که مردم حس میکردند. از دهه ۴۰ این تحولات شروع شد. در تمام دنیا یک نسبتی دارد که هر شهری به نسبت جمعیت و مساحت چقدر فضای سبز میخواهد. خوشبختانه رییس فضای سبز و پارکها خیلی زحمت کشیدند.
هر چند الان مدیریت شهر تهران خیلی خوب است، اما توجه کنید که در آن زمان بودجه نبود. اگر این پولی که الان شهرداری برای شهر دارد دست ما بود، کف کل تهران را طلا میکردیم.
برای همین پارک ساعی هر طرحی میدادیم، میگفتند بودجه نداریم. از سنگهای خیابانها استفاده میکردیم، سنگها را از جاجرود میآوردیم. ساعی ارزانترین پارک تهران است. اما در دهه ۵۰ که پول نفت آمده بود، پارک لاله درست شد، آن جا را صافش کردیم، محل مانور ارتش بود، که یک مهندس فرانسوی طرح داد؛ یکی از پارکهایی است که از نظر پارکسازی خیلی حساب شده بود. بعد ما آمدیم آنجا را بازسازی کردیم، نزدیک ۴۰ هزار متر فضای باز است و مشرف به بلوار با درختان بید مجنون.
بعد پارک سنگلج بازسازی شد، چند پارک در جنوب شهر بود، روبهروی کشتارگاه، باغ کودک بود، آنجا را هم درست کردیم. در کنار سازمان برق، میدان شهدا (ژاله سابق) هم عملیاتی داشتیم و بعد از اینها بود که عملیات احداث پارک ساعی را شروع کردیم که حدود 300 هزار متر از میدان ونک تا خیابان عباسآباد بود که همه به تپههای عباسآباد معروف بودند.
خیلی از این زمینها بخشیده شدند تا ۱۲۰ هزار متر باقی مانده آن را شاه دستور داد که پارکی در آنجا ساخته شود و آن را از نظر کشاورزی به شهرداری سپردند.
مرحوم ساعی یکسوم آن را از همان قسمت بالا، به سبک جنگلکاریها روی شیب طبیعی، درختهای کاج کاشتند. مرحوم خیلی به این کار علاقهمند بود. بعد از آن پارک ملت بود که اوایل حدود 2 میلیون مترمربع بود که قسمتی از آن را به ژاندارمری دادند، قسمتی را به بیمارستان قلب، قسمتی را به باشگاه انقلاب و بقیهاش را به پارک اختصاص دادند. طرح آن را چندین نفر پیشنهاد دادند و ما آنها را بازسازی میکردیم و مواردی را که لازم بود تغییر دهند، تذکر میدادیم. درخت کاج تهران، درخت عرعر و درخت توت خیلی برای تهران مناسب است، چون هم خیلی مقاوم است و هم آب کمی نیاز دارد.
نوع درختها چگونه انتخاب میشدند؟ مثلا پارک ساعی بیشتر درختان کاج کاشته شده است، در پارک لاله بید مجنون.
انتخاب گل و گیاه یکی از مهمترین قسمتهای ساخت یک پارک است، شما در یک گلخانه خانگی هم ممکن است عجیبترین گل و گیاهها را بگذارید، اما مهم رسیدگی به آنها است.چند گیاه است که برای خود طبیعت خیلی مفید هستند، یکی کاج تهران است، درخت عرعر، زبان گنجشک ولی از همه بهتر همین درخت توت و درخت بید مجنون است.
ولی باید هر کدام سرویس مخصوص خود را داشته باشند. در آن زمان از همه بیشتر کاج تهران، سرو نقرهای، سرو توپی، نوئل و ... بود و هر درختی به تناسب آب و هوای آن منطقه کاشته میشود.
بودجه پارک ساعی را به خاطر دارید؟
بودجه پارک ساعی خیلی کم بود. برای هر اندازه پول باید چندین ماه صبر میکردیم، مثلا پارک نیاورانی که الان میبینید همه این را آتش زدند، آن قسمت عمارت را جدا کردند و همه درختان را در دهه ۵۰ آتش زدند، آمدیم دوباره نقشهبرداری کردیم و طرح دادیم، حدودا ۵/۱ میلیون تا ۲ میلیون هزینه برای بازسازی پارک داشت، ولی پارتیبازی شد و یک مهندس دیگر گفت من این طرح را دادم. در طرح من پله زیاد نبود، ولی این معمارها در طرحهایشان خیلی زیاد پله استفاده میکنند. در پارک نیاوران فقط ۱۱ میلیون پول سنگ برای پله دادند، برای اینکه پورسانت بگیرند.پارک ساعی اصلا بودجهای نداشت. جایی بود که برای شروع ملی کردن جنگلها درخت کاشته شد. ما به تدریج سالی۳۰۰-۲۰۰ هزار تومان بودجه قرار میدادیم و آرام آرام میساختیم از همان بودجه سالانه مقداری برای فضای سبز استفاده میشد.
در باره طراحی پارک ساعی بیشتر توضیح میدهید؟
زمانی که پارک ساعی را طراحی میکردم، سعی کردم از باغهای مختلف دنیا، نمونههایی بیاوریم، مثلا در طراحی پارک ساعی از باغهای ژاپنی هم استفاده شد.
در ورودی شمالی پارک یک منبع بزرگ قرار داده شده که به همه پارک مسلط است و 25 متر اختلاف سطح دارد، تا آب بدون موتور به همه نقاط منتقل شود، همانطور که باغهای ایرانی نیز همینگونه آبیاری میشدند. همین کار را در پارک نیاوران انجام دادیم و یک منبع بزرگ ساخته شد که 18 متر اختلاف سطح داشت، البته آبیاری 40 هزار متر پارک لاله به شیوه مصنوعی و با روش فرانسوی انجام شد. بخش کنار برکه این پارک به صورت باغهای ژاپنی طراحی شد؛ اما در طراحی کلی پارک سعی کردم از الگوی باغهای ایرانی استفاده کنم. بیشتر حرکتهای موجود در این پارک، اسلیمی است تا یک نوع اختلاف سطح بهوجود بیاید تا پلهای بهکار گرفته نشود، چون برای کودکان و افراد مسن سخت است. نهتنها خودم بلکه به مهندسین مشاور هم توصیه میکردم این نکته را رعایت کنند.
هر نقطهای از ایران گل و گیاه خاص خودش را دارد. در تهران، درخت چنار و کاج مناسب این آب و هوا هستند. گیاههایی که ما برای طراحی پارک ساعی داشتیم، محدود بود اما در نزدیکی کرج، پارکی هست که انواع درختهای مختلف دنیا در آنجا وجود دارد. در ایران درخت چنار از جمله گیاههایی است که معمولا در بیشتر شهرهای ایران سازگاری دارند. ما سعی کردیم از درختهایی مانند کاج که در تهران سازگاری دارد، استفاده کنیم.
از بودجه شهرداری استفاده میشد یا بودجه جنگلداری؟
آن موقع تهران فقط ۱۴ ناحیه داشت، ما هم بر تمام نواحی نظارت داشتیم، همه زیر نظر شهرداری بود، علاوه بر آن، سازمان آب و برق هم جزو شهرداری بود.
شما کارشناس سازمان پارکها بودید؟
من طراح پارک، رییس دفتر فنی سازمان پارکها بودم از سال ۵۳-۱۳۴۲ برای فضای سبز کار کردم. بعد هم به سازمان منابع طبیعی، وزارت کشاورزی و پارکهای کویری رفتم. کاشان، یزد، کرمان، سبزوار، تمام مناطق کویری نیز رفتم.
در آن دوره بیشتر تمرکزتان روی کدام مناطق بود؟
روی همه مناطق همه ۱۵-۱۴
چه زمینهایی را برای این کار قرار میدادند؟
بیشتر زمینهای متروکه بود. غرب تهران واقعا فقیرترین جای تهران بود، الان خوشبختانه خیلی خوب شده، دره فرحزاد واقعا شاهکار شده است. قدیم تقریبا متمرکز شده بود به شمال شهر.
*استفاده مردم آن زمان از پارکها چگونه بود؟
خیلی طول کشید تا فرهنگ پارک در تهران جا بیافتد، خوب یادم است که ما آن موقع گلها را میکاشتیم، مردم لگد میزدند، یا میبردند! این قدر ادامه دادیم تا عادت کردند و عادی شد.
درباره طراحی پارک جمشیدیه، دانشجو و... چیزی به یاد دارید ؟
من یک نظارت کلی داشتم؛ طراح آنجا جوان بسیار باذوقی بود. من تقریبا در آن زمان در وزارت کشاورزی بودم، ولی به آنجا هم میرفتم و از نظراتم استفاده میکردند.پارک دانشجو جزو باشگاه شهرداری بود؛ سرتاسر از چهارراه تا کوچه در ولیعصر یک ساختمان خیلی قشنگ یک طبقه بود که دیگر به درد نمیخورد، بنابراین خرابش کردند. من طرح دادم و دوباره کسی پارتیبازی کرد و آقای صفاری آنجا را ساخت. همین پارک دانشجو هم یادگار مهندس نفیسی است.
بعضی از پارکهای قدیمی حصارهای خیلی بلندی داشتند، نظرتان در این باره چیست؟
پارک یک جایی است که وقتی خسته شدید، در آنجا بنشینید. من خیلی مقاومت میکردم، حتی با وجود دیوار مخصوصا نردهها. آقای کرباسچی آمد دیوارها را برداشت؛ پارک نیاوران ۵/۲ متر نرده داشت که آن را هم برداشت. پارکها باید آزاد باشند.
نظرتان راجع به پارکهای جدیدی که ساخته شده چیست؟ مثل بوستانهای ولایت، نهجالبلاغه، گفتوگو و... به نظرتان اصول پارکسازی را رعایت کردهاند؟
هرچه درست کنند در این فضای تهران و این جمعیت و این آلودگی خوب است. این آبی که برای تهران میآید خیلی وحشتناک است. تهران کمبود آب دارد.
بحث درباره طراحی است، پارکهای قدیمی مثل ساعی مثل جمشیدیه یا لاله هر یک شخصیت به خصوصی دارند، ولی پارکهای الان همه مثل همدیگر هستند همه کپی شدهاند؛ نظرتان چیست؟
البته درختان هنوز شکل نگرفتهاند، ولی باید وسایل و طراحیهای ماندگاری باشد، حرف شما را قبول دارم. اما تلاشها فوقالعاده است، گل و گیاهها خیلی قشنگ هستند.
برای حرف آخر، نظری برای پارکها و فضای سبز دارید، پیشنهادی برای بهتر شدن کارها؟
خوشبختانه استفاده از آبیاری هوشمندانه و خوب است، افزایش فضای سبز هم قابل توجه است. فقط تنها چیزی که نگران آن هستم این است که کس دیگری که بیاید اعتقادی به این کارها نداشته باشد و همه زحمتها از بین برود. تهران آبروی کشور است، چون پایتخت است.
عاطفه چهرهگشا
استاد حسین محجوبی را شاید خیلیها به نام آثار هنری بشناسند، اما او خالق یکی از مشهورترین پارکهای تهران یعنی پارک ساعی هم هست. محجوبی به مدت 12 سال مدیر دفتر فنی پارکهای تهران بوده و از نزدیک در جریان طراحی، ساخت و احداث پارکهای تهران قرار داشته است. شاید از جمله معدود کسانی باشد (یا شاید تنها کسی) که در سال 1391 میتواند روایت مظلوم پارکهای تهران را بازگو کند. او از زمانی میگوید که برای احداث پارکها به سختی بودجه تهیه میکردند، برای ساختن پارک «پارتیبازی» میشده و فریادهایی که میزند برای برداشتن حصار پارکها. در اینجا با استاد محجوبی به گفتوگو نشستیم، این بار نه به منظور برگزاری گالری تازه، بلکه به منظور گپ و گفت در مورد پارک، آنچه باید باشد و آنچه بوده و هست و احتمالا آنچه بر سر آن خواهد آمد.
از کی به بحث پارک و طراحی پارک وارد شدید؟
بنده در سال 1329، تقریبا 20 ساله بودم که آمدم دبیرستان البرز . کف 3 تا خیابان سعدی، حافظ و فردوسی سنگ بود که بعضی از سنگها را در پارک شهر نگه داشتیم و در پارک ساعی استفاده کردیم، محدوده تهران خیلی کم بود. در همان سالهای 1335-1336، یک گروه شهرساز آوردند، برای اینکه تهران را سرو سامان بدهند. یکی دو نفر آلمانی و آمریکایی
و۶۰ -۵۰ نفر ایرانی بودند. خود میدان توپخانه که میدان امام خمینی شده است چند ساختمان خیلی قشنگ داشت: یکی شهرداری، یکی موزه مردمشناسی، یکی هم بانک سپه.
خلاصه تا سال 1342 که برای طراحی پارک ساعی رفتم، طرحهای بسیاری برای تهران داده بودند یک طرح بسیار مهم طرح جاده سوم بود که اگر دقت کنید، میبینید که جاده ولیعصر و شریعتی است؛ جاده سوم ندارد! ماجرا از این قرار بود که قرار بود از میدان هفتتیر جاده سوم را راه بیندازند، چهره شهر از نظر کل و از نظر خود آن منطقه و قسمت شهر باید هماهنگ میشد.
طرحها را چه کسانی میدادند؟
خودمان طرح میدادیم.
کل تیم چند نفر بودند؟
حدود 80 -70 نفر بودیم.
این تعداد را کجا جمع کرده بودند؟
- در همین سالن بزرگ شهرداری
شهردار، چه کسی بود در آن زمان؟
- شهردار نفیسی در دهه40-30 . دکتر شادمان- آقای ذوالفقاری- مهندس سرلک خیلی خوب بودند.
در همان دوره دهه ۴۰ بحث پارکها هم مطرح بود ؟
قبلا جاهای کوچک بود یا باغهایی که خود مردم داشتند، اما مثل اروپا به آن معنا پارک نداشتند، ولی در دوره رضاشاه بود هر شهری برای خودش پارک داشت.
در دهه ۴۰-۳۰خیلی خوب شد و ما شاهد به وجود آمدن پارکها توسط آدمهای با ذوق بودیم. پارکها و فضای سبز چیزی است که مردم حس میکردند. از دهه ۴۰ این تحولات شروع شد. در تمام دنیا یک نسبتی دارد که هر شهری به نسبت جمعیت و مساحت چقدر فضای سبز میخواهد. خوشبختانه رییس فضای سبز و پارکها خیلی زحمت کشیدند.
هر چند الان مدیریت شهر تهران خیلی خوب است، اما توجه کنید که در آن زمان بودجه نبود. اگر این پولی که الان شهرداری برای شهر دارد دست ما بود، کف کل تهران را طلا میکردیم.
برای همین پارک ساعی هر طرحی میدادیم، میگفتند بودجه نداریم. از سنگهای خیابانها استفاده میکردیم، سنگها را از جاجرود میآوردیم. ساعی ارزانترین پارک تهران است. اما در دهه ۵۰ که پول نفت آمده بود، پارک لاله درست شد، آن جا را صافش کردیم، محل مانور ارتش بود، که یک مهندس فرانسوی طرح داد؛ یکی از پارکهایی است که از نظر پارکسازی خیلی حساب شده بود. بعد ما آمدیم آنجا را بازسازی کردیم، نزدیک ۴۰ هزار متر فضای باز است و مشرف به بلوار با درختان بید مجنون.
بعد پارک سنگلج بازسازی شد، چند پارک در جنوب شهر بود، روبهروی کشتارگاه، باغ کودک بود، آنجا را هم درست کردیم. در کنار سازمان برق، میدان شهدا (ژاله سابق) هم عملیاتی داشتیم و بعد از اینها بود که عملیات احداث پارک ساعی را شروع کردیم که حدود 300 هزار متر از میدان ونک تا خیابان عباسآباد بود که همه به تپههای عباسآباد معروف بودند.
خیلی از این زمینها بخشیده شدند تا ۱۲۰ هزار متر باقی مانده آن را شاه دستور داد که پارکی در آنجا ساخته شود و آن را از نظر کشاورزی به شهرداری سپردند.
مرحوم ساعی یکسوم آن را از همان قسمت بالا، به سبک جنگلکاریها روی شیب طبیعی، درختهای کاج کاشتند. مرحوم خیلی به این کار علاقهمند بود. بعد از آن پارک ملت بود که اوایل حدود 2 میلیون مترمربع بود که قسمتی از آن را به ژاندارمری دادند، قسمتی را به بیمارستان قلب، قسمتی را به باشگاه انقلاب و بقیهاش را به پارک اختصاص دادند. طرح آن را چندین نفر پیشنهاد دادند و ما آنها را بازسازی میکردیم و مواردی را که لازم بود تغییر دهند، تذکر میدادیم. درخت کاج تهران، درخت عرعر و درخت توت خیلی برای تهران مناسب است، چون هم خیلی مقاوم است و هم آب کمی نیاز دارد.
نوع درختها چگونه انتخاب میشدند؟ مثلا پارک ساعی بیشتر درختان کاج کاشته شده است، در پارک لاله بید مجنون.
انتخاب گل و گیاه یکی از مهمترین قسمتهای ساخت یک پارک است، شما در یک گلخانه خانگی هم ممکن است عجیبترین گل و گیاهها را بگذارید، اما مهم رسیدگی به آنها است.چند گیاه است که برای خود طبیعت خیلی مفید هستند، یکی کاج تهران است، درخت عرعر، زبان گنجشک ولی از همه بهتر همین درخت توت و درخت بید مجنون است.
ولی باید هر کدام سرویس مخصوص خود را داشته باشند. در آن زمان از همه بیشتر کاج تهران، سرو نقرهای، سرو توپی، نوئل و ... بود و هر درختی به تناسب آب و هوای آن منطقه کاشته میشود.
بودجه پارک ساعی را به خاطر دارید؟
بودجه پارک ساعی خیلی کم بود. برای هر اندازه پول باید چندین ماه صبر میکردیم، مثلا پارک نیاورانی که الان میبینید همه این را آتش زدند، آن قسمت عمارت را جدا کردند و همه درختان را در دهه ۵۰ آتش زدند، آمدیم دوباره نقشهبرداری کردیم و طرح دادیم، حدودا ۵/۱ میلیون تا ۲ میلیون هزینه برای بازسازی پارک داشت، ولی پارتیبازی شد و یک مهندس دیگر گفت من این طرح را دادم. در طرح من پله زیاد نبود، ولی این معمارها در طرحهایشان خیلی زیاد پله استفاده میکنند. در پارک نیاوران فقط ۱۱ میلیون پول سنگ برای پله دادند، برای اینکه پورسانت بگیرند.پارک ساعی اصلا بودجهای نداشت. جایی بود که برای شروع ملی کردن جنگلها درخت کاشته شد. ما به تدریج سالی۳۰۰-۲۰۰ هزار تومان بودجه قرار میدادیم و آرام آرام میساختیم از همان بودجه سالانه مقداری برای فضای سبز استفاده میشد.
در باره طراحی پارک ساعی بیشتر توضیح میدهید؟
زمانی که پارک ساعی را طراحی میکردم، سعی کردم از باغهای مختلف دنیا، نمونههایی بیاوریم، مثلا در طراحی پارک ساعی از باغهای ژاپنی هم استفاده شد.
در ورودی شمالی پارک یک منبع بزرگ قرار داده شده که به همه پارک مسلط است و 25 متر اختلاف سطح دارد، تا آب بدون موتور به همه نقاط منتقل شود، همانطور که باغهای ایرانی نیز همینگونه آبیاری میشدند. همین کار را در پارک نیاوران انجام دادیم و یک منبع بزرگ ساخته شد که 18 متر اختلاف سطح داشت، البته آبیاری 40 هزار متر پارک لاله به شیوه مصنوعی و با روش فرانسوی انجام شد. بخش کنار برکه این پارک به صورت باغهای ژاپنی طراحی شد؛ اما در طراحی کلی پارک سعی کردم از الگوی باغهای ایرانی استفاده کنم. بیشتر حرکتهای موجود در این پارک، اسلیمی است تا یک نوع اختلاف سطح بهوجود بیاید تا پلهای بهکار گرفته نشود، چون برای کودکان و افراد مسن سخت است. نهتنها خودم بلکه به مهندسین مشاور هم توصیه میکردم این نکته را رعایت کنند.
هر نقطهای از ایران گل و گیاه خاص خودش را دارد. در تهران، درخت چنار و کاج مناسب این آب و هوا هستند. گیاههایی که ما برای طراحی پارک ساعی داشتیم، محدود بود اما در نزدیکی کرج، پارکی هست که انواع درختهای مختلف دنیا در آنجا وجود دارد. در ایران درخت چنار از جمله گیاههایی است که معمولا در بیشتر شهرهای ایران سازگاری دارند. ما سعی کردیم از درختهایی مانند کاج که در تهران سازگاری دارد، استفاده کنیم.
از بودجه شهرداری استفاده میشد یا بودجه جنگلداری؟
آن موقع تهران فقط ۱۴ ناحیه داشت، ما هم بر تمام نواحی نظارت داشتیم، همه زیر نظر شهرداری بود، علاوه بر آن، سازمان آب و برق هم جزو شهرداری بود.
شما کارشناس سازمان پارکها بودید؟
من طراح پارک، رییس دفتر فنی سازمان پارکها بودم از سال ۵۳-۱۳۴۲ برای فضای سبز کار کردم. بعد هم به سازمان منابع طبیعی، وزارت کشاورزی و پارکهای کویری رفتم. کاشان، یزد، کرمان، سبزوار، تمام مناطق کویری نیز رفتم.
در آن دوره بیشتر تمرکزتان روی کدام مناطق بود؟
روی همه مناطق همه ۱۵-۱۴
چه زمینهایی را برای این کار قرار میدادند؟
بیشتر زمینهای متروکه بود. غرب تهران واقعا فقیرترین جای تهران بود، الان خوشبختانه خیلی خوب شده، دره فرحزاد واقعا شاهکار شده است. قدیم تقریبا متمرکز شده بود به شمال شهر.
*استفاده مردم آن زمان از پارکها چگونه بود؟
خیلی طول کشید تا فرهنگ پارک در تهران جا بیافتد، خوب یادم است که ما آن موقع گلها را میکاشتیم، مردم لگد میزدند، یا میبردند! این قدر ادامه دادیم تا عادت کردند و عادی شد.
درباره طراحی پارک جمشیدیه، دانشجو و... چیزی به یاد دارید ؟
من یک نظارت کلی داشتم؛ طراح آنجا جوان بسیار باذوقی بود. من تقریبا در آن زمان در وزارت کشاورزی بودم، ولی به آنجا هم میرفتم و از نظراتم استفاده میکردند.پارک دانشجو جزو باشگاه شهرداری بود؛ سرتاسر از چهارراه تا کوچه در ولیعصر یک ساختمان خیلی قشنگ یک طبقه بود که دیگر به درد نمیخورد، بنابراین خرابش کردند. من طرح دادم و دوباره کسی پارتیبازی کرد و آقای صفاری آنجا را ساخت. همین پارک دانشجو هم یادگار مهندس نفیسی است.
بعضی از پارکهای قدیمی حصارهای خیلی بلندی داشتند، نظرتان در این باره چیست؟
پارک یک جایی است که وقتی خسته شدید، در آنجا بنشینید. من خیلی مقاومت میکردم، حتی با وجود دیوار مخصوصا نردهها. آقای کرباسچی آمد دیوارها را برداشت؛ پارک نیاوران ۵/۲ متر نرده داشت که آن را هم برداشت. پارکها باید آزاد باشند.
نظرتان راجع به پارکهای جدیدی که ساخته شده چیست؟ مثل بوستانهای ولایت، نهجالبلاغه، گفتوگو و... به نظرتان اصول پارکسازی را رعایت کردهاند؟
هرچه درست کنند در این فضای تهران و این جمعیت و این آلودگی خوب است. این آبی که برای تهران میآید خیلی وحشتناک است. تهران کمبود آب دارد.
بحث درباره طراحی است، پارکهای قدیمی مثل ساعی مثل جمشیدیه یا لاله هر یک شخصیت به خصوصی دارند، ولی پارکهای الان همه مثل همدیگر هستند همه کپی شدهاند؛ نظرتان چیست؟
البته درختان هنوز شکل نگرفتهاند، ولی باید وسایل و طراحیهای ماندگاری باشد، حرف شما را قبول دارم. اما تلاشها فوقالعاده است، گل و گیاهها خیلی قشنگ هستند.
برای حرف آخر، نظری برای پارکها و فضای سبز دارید، پیشنهادی برای بهتر شدن کارها؟
خوشبختانه استفاده از آبیاری هوشمندانه و خوب است، افزایش فضای سبز هم قابل توجه است. فقط تنها چیزی که نگران آن هستم این است که کس دیگری که بیاید اعتقادی به این کارها نداشته باشد و همه زحمتها از بین برود. تهران آبروی کشور است، چون پایتخت است.
ارسال نظر