اندیشه شمسی
زلزله اخیر در استان سیستان و بلوچستان، نام شهرستان‌های سراوان، سیب‌سوران، مهرستان، سرباز و دو سه شهر دیگر را چند روز به صدر خبرها آورد. اگرچه خوشبختانه این زلزله تلفات جانی چندانی نداشت، اما متاسفانه دگربار به یادمان آورد نام‌هایی می‌شنویم که بسیار ناآشناست و اینکه چقدر از فقر اطلاعاتی درباره این خطه از کشورمان رنج می‌بریم ... پرونده: سیستان و بلوچستان و روزنامه‌نگاران پایتخت‌نشین
اندیشه شمسی
زلزله اخیر در استان سیستان و بلوچستان، نام شهرستان‌های سراوان، سیب‌سوران، مهرستان، سرباز و دو سه شهر دیگر را چند روز به صدر خبرها آورد. اگرچه خوشبختانه این زلزله تلفات جانی چندانی نداشت، اما متاسفانه دگربار به یادمان آورد نام‌هایی می‌شنویم که بسیار ناآشناست و اینکه چقدر از فقر اطلاعاتی درباره این خطه از کشورمان رنج می‌بریم... وقتی قرار شد یکی از پرونده‌های ویژه دنیای اقتصاد به «وضعیت اجتماعی استان سیستان و بلوچستان» بپردازد و سه صفحه کامل روزنامه به این موضوع اختصاص یابد، اولین حس‌مان این بود که تصویر ذهنی ما از این استان - بیش از دیگر استان‌های کشورمان- ناروشن و مبهم است. در جست‌وجوی اطلاعات یا تلاش برای یافتن همکار در نوشتن گزارش‌ها، متوجه شدیم حس اولیه‌‌مان بیراه نبوده است، به همین دلیل آماده کردن پرونده بیش از انتظارمان زمان برد. در ذهن من و شاید شما، دو تصویر متفاوت و در برابر هم درباره سیستان و بلوچستان وجود دارد؛ از یک سو، تصویری اسطوره‌ای و نوستالژیک از زادگاه تاریخی رستم و انبار غله ایران، همچنین، ‌رنگ و لعاب لباس‌های هنرمندانه سوزن‌دوزی‌شده زنان و نگاه نافذ مردان سیه‌چشمِ سپیدپوش وقت چوب‌بازی، و در آن سو، تصویری از خشکی، فقر و محرومیت، حاشیه‌نشینی و ‌مرزنشینی و ... .
در پی آن بودیم که این تصویر را - به‌ویژه درباره وضعیت اجتماعی استان- کمی روشن‌تر کنیم؛ محورهای پرونده در مشورت با سیناقنبرپور (خبرنگار اجتماعی) استخراج شد که اطلاعاتش به واسطه سفرهایش به این استان، راهنمایمان شد. از پیشنهادهای احمد براهوئی‌نژاد، روزنامه‌نگار ساکن استان و نرجس‌خاتون براهویی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر استان بهره بردیم. همچنین خانم براهویی مطالب این پرونده را خواندند و از نگاه یک پژوهشگر سیستان و بلوچستان نقد کردند. البته انتقاد داشتند که برخی مطالب از نگاه یک غیربومی به استان نگریسته است. پرونده پیش‌رو، همچنین تلاشی است برای فاصله گرفتن از «روزنامه‌نگاری پایتخت‌نشین»؛ روزنامه‌نگاری‌ای که محصول ساکنان تهران است و در آن عموما به مسائل و امورات پایتخت پرداخته می‌شود و اگر هم به مسائل دیگر شهرها و اقوام و ... می‌پردازد، از منظری پایتخت‌نشینانه است. امید است که این پرونده، آغازکننده راهی باشد که در آن طرح مسائل و وضعیت دیگر استان‌ها، مشکلات و مصایب آنها را به ما نشان دهد و ظرفیت‌ها و راه‌حل‌ها را نیز در گفت‌وگو‌یی که درمی‌گیرد، نمایان کند. سخن آخر اینکه اگر یک مساله، یک موضوع یا گروهی از مردمان صدایی برای بیان خود و طرح مسائل‌شان نداشته باشند، همه ما اصحاب رسانه در بیشتر به‌حاشیه رانده شدن آنها مسوولیم!