میخواستیم در دبی بورس فولاد راهاندازی کنیم - ۵ اسفند ۸۶
طبقه ششم ساختمان سبز در خیابان شیراز جنوبی تهران پذیرای مردی است که صنعتگران از آن به عنوان بولدزر صنعت فولاد یاد میکنند. وی متولد سال ۱۳۲۹ در شهر کویری یزد است، شاید به همین دلیل اینقدر سختکوش است، چرا که مردمان کویر به سختکوشی معروفند. بورسفلزات با همت وی افتتاح شد و به جرات میتوان گفت اگر همت وی نبود، هنوز بورس فلزاتی نداشتیم بورسی که به تولیدکنندگان دولتی مجالی برای رشد و توسعه داد. تا قبل از افتتاح و راهاندازی بورسفلزات سیستم فروش در کارخانههای تولیدکننده فولاد دولتی بود، یعنی آهنآلات به صورت دولتی قیمتگذاری شده و به صورت حوالهای به فروش میرسید که همین سیستم فروش حوالهای باعث ایجاد رانت شده بود و مصرفکنندگان اصلی عمدتا نمیتوانستند آهنآلات موردنیاز خود را مستقیم دریافت کنند، اما بعد از افتتاح بورس و تکلیف شرکتهای دولتی برای حضور در رینگ مبادلاتی بورسفلزات، قیمتها در تالار از طریق تقابل عرضه و تقاضا کشف شده و همه متقاضیان میتوانند از طریق بورس خرید خود را انجام دهند و قیمتها به صورت شفاف هر روز در اختیار عموم افراد قرار میگیرد.
طبقه ششم ساختمان سبز در خیابان شیراز جنوبی تهران پذیرای مردی است که صنعتگران از آن به عنوان بولدزر صنعت فولاد یاد میکنند. وی متولد سال 1329 در شهر کویری یزد است، شاید به همین دلیل اینقدر سختکوش است، چرا که مردمان کویر به سختکوشی معروفند. بورسفلزات با همت وی افتتاح شد و به جرات میتوان گفت اگر همت وی نبود، هنوز بورس فلزاتی نداشتیم بورسی که به تولیدکنندگان دولتی مجالی برای رشد و توسعه داد.تا قبل از افتتاح و راهاندازی بورسفلزات سیستم فروش در کارخانههای تولیدکننده فولاد دولتی بود، یعنی آهنآلات به صورت دولتی قیمتگذاری شده و به صورت حوالهای به فروش میرسید که همین سیستم فروش حوالهای باعث ایجاد رانت شده بود و مصرفکنندگان اصلی عمدتا نمیتوانستند آهنآلات موردنیاز خود را مستقیم دریافت کنند، اما بعد از افتتاح بورس و تکلیف شرکتهای دولتی برای حضور در رینگ مبادلاتی بورسفلزات، قیمتها در تالار از طریق تقابل عرضه و تقاضا کشف شده و همه متقاضیان میتوانند از طریق بورس خرید خود را انجام دهند و قیمتها به صورت شفاف هر روز در اختیار عموم افراد قرار میگیرد.افتتاح بورسفلزات یکی از افتخاراتی است که مهندس احمد صادقی
در کارنامه کاری خود دارد. احمد صادقی با نگاهی نافذ و لبخندی دلنشین از کولهبار تجربیاتش با ما گفت.آقای مهندس کمی از خودتان برایمان بگویید، از تحصیلات دانشگاهی و اینکه چطور وارد صنعت فولاد شدید؟
سال ۱۳۴۸ در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شدم، و در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه اخراج شدم و به خدمت سربازی رفتم و پس از آن مجددا در کنکور ورودی دانشگاه صنعتی شریف امتحان داده و در رشته متالوژی با کسب رتبه چهاردهم پذیرفته شدم.
تنها دانشجویی بودم که در مدت تحصیل در دانشگاه شریف تدریس هم میکردم و بعد از انقلاب نیز فعالیت خود را در کمیته فنی جهاد سازندگی آغاز کرده و تا سال 1360 به فعالیتم در جهاد ادامه دادم تا اینکه در سال 60 به عنوان رییس فنی دفتر جنوای کشور ایتالیا وابسته به فولاد مبارکه به مدت 5سال در آن قسمت به فعالیت ادامه دادم.
در سال ۱۳۶۵ قائم مقام اجرایی فولاد مبارکه شدم و این سمت را تا سال ۱۳۶۹ که راهاندازی کامل فولاد مبارکه صورت گرفت به عهده داشتم. بعد از آن به ذوب آهن آمده و تا سال ۱۳۷۶ در ذوب آهن به عنوان مدیر عامل شرکت مشغول به فعالیت شدم. البته در کنار این پست در شرکتهای مختلف فولادی نیز در سمت اعضای هیات مدیره مشغول به کار بودم.
از سال 1376 تا 1377 مدتی هم در پست معاونت معدنی وزارت معادن و فلزات آن زمان فعالیت کرده و بعد از آن به مدت 2سال از کار کنارهگیری کردم.
بعد از ۲سال کنارهگیری، از سال ۷۹ تا سال ۸۲ به عنوان قائممقام جناب آقای میرمعزی، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران خدمت کردم. تا سال ۸۲ که بورس فلزات راهاندازی شد و به عنوان دبیر کل این بورس تا سال ۸۳ مسوولیت بورس را به عهده داشتم و بعد از آن تاکنون کار دولتی را ترک کرده و به عنوان مشاور و عضو هیاتمدیره در شرکتهای مختلف بخشخصوصی شرکت داشته و در پروژه تحقیقاتی فولاد اردکان نیز طرح تولید گندله با روش جدید را ابداع کردم که تولید آن به صورت آزمایشی در حال اجرا است.
جنابعالی در سال 1376 جایزه بهترین اختراع سال دنیا را از یونسکو کسب کردید این جایزه به چه دلیل بود؟
این جایزه بینالمللی بابت اختراع طرح قائم بود که در ذوبآهن اصفهان اجرا شد و در واقع یک روش جدید برای تولید فولاد در دنیا بود. برای این طرح همچنین جایزه اول خوارزمی و نشان ریاستجمهوری را کسب کردم. البته به تازگی هم طرح تولید گندله به روش جدید را انجام دادم که به صورت آزمایشی در آهن اسفنجی اردکان در حال اجرا است؛ اما دولت از طرح جدید به هیچ وجه حمایت مالی نمیکند در حالی که اگر برای واردات وام بخواهیم ارز در اختیارمان قرار میدهد.
آقای صادقی چه شد که به فکر راهاندازی بورس افتادید و اینکه آیا اصلا فکر اولیه آن از شما بود؟
در گذشته یعنی قبل از آزادسازی قیمت فولاد، این کالا هم مثل خیلی از کالاهای دیگر، ارز ۷تومانی دریافت میکرد و محصول را با سهمیه وزارت بازرگانی میفروختند. در سال ۶۹ که من وارد ذوبآهن اصفهان شدم به عنوان اولین بنگاه اقتصادی تقاضای ارز آزاد کردم، همین مساله سیاست دولت را در آن زمان در مورد فولاد تغییر داد. اما به دلیل آزادسازی نرخ ارز برای قیمتگذاری فولاد به مشکل برخوردیم چون کارخانه دولتی بود و قیمتگذاری به روش دولتی انجام میشد؛ بنابراین بهرغم اینکه از قید تعزیرات عبور کرده بودیم، اما برای قیمتگذاری مشکل داشتیم که آن موقع من به وزیر وقت معادن و فلزات، آقای محلوجی پیشنهاد راهاندازی بورس فلزات را دادم؛ چراکه در آن لحظه من به این اعتقاد رسیدم که تنها راه ایران برای رهایی از بحث قیمتگذاری، راهاندازی بورس است و پس از بازدیدهایی که از بورسهای معتبر دنیا داشتم به این نتیجه رسیدم که راهاندازی بورس در ایران عملی خواهد شد؛ اما در سال ۷۳مجددا به تعزیرات دولتی تن دادیم و فکر اجرای بورس به تعویق افتاد.البته در دوره ۳ساله ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳برای قیمتگذاری فولاد کمیتهای متشکل از شرکت ملی فولاد و ذوبآهن، هر هفته تشکیل میشد که قیمت را برای یک هفته تعیین میکرد و مبنای آن هم قیمت کف بازار، هزینههای تولید و جانبی، هزینههای حمل و ... بود؛ یعنی قیمت نهایی را به دست میآوردیم و هزینه را از آن کسر میکردیم. که در بازارهای جهانی به اصطلاح به آن Net back میگویند.
در سال 1373 فولاد مجددا وارد سبد حمایتی شد و قیمتگذاری آن همانطور که اشاره کردم از سوی وزارت بازرگانی صورت گرفت. این موضوع تا سال 1376 ادامه پیدا کرد در آن زمان من معاون آقای جهانگیری، وزیر صنایع و معادن وقت بودم.
بنابراین مجددا برای گریز از زدوبندها و برای ساماندهی و ساختار بخشیدن به بازار فولاد، پیشنهاد بورس فلزات را مجددا مطرح کردم که باعث شد در قانون برنامه ۵ساله قرار بگیرد و در سال ۱۳۷۹ این موضوع در قانون بودجه کل کشور قرار گرفت. ابتدا یک سال شورایعالی بورس، مسوول راهاندازی بورس شد که به دلیل اینکه شورا کاری انجام نداد، وزارت معادن و فلزات، مسوول راهاندازی بورس شد که در ابتدا دکتر قاسمی مسوول راهاندازی بورس فلزات شد که پس از مدتی استعفا داده و بعد از آن هم شخص دیگری مسوول اجرای آن شد که ایشان هم پس از یکسال استعفا دادند و پس از آن من مامور اجرای بورس شدم که با پشتوانه شخصی معادل۸۰میلیون تومان در آن زمان وام گرفتم و کار را با همین مبلغ آغاز کردم؛ البته سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی هم به ما کمک کرد و ساختمان فعلی بورس فلزات را به ما دادند که با مستقر شدن بانک ملت در ساختمان بورس، ۲۰۰میلیون هم از آن بانک وام دریافت کردیم و تمامی امور مربوط به بورس فلزات اعم از بازسازی ساختمان، تجهیزات اداری، نرمافزار و ... با همین مبالغ انجام شد. در گام دوم با دریافت حق عضویت از ۲۲ متقاضی داشتن دفاتر کارگزاری هم حساب بانکی بورس فلزات را به گردش انداخته و ۱۱ کارگزار از بین آنها انتخاب و کار خود را آغاز کردند که یک سال و نیم حقوق کارشناسان و بازدیدهای آموزشی از بورسهای معتبر دنیا از مبالغ دریافتی تامین شد.
وضعیت مبادلات بورس چطور؟ آیا شرکتها تمایلی برای حضور در رینگ مبادلاتی داشتند؟
نه، در واقع شرکتها مکلف شدند که محصولات خود را به بورس بیاورند و بعدا متوجه شدند که به نفع خودشان بوده و از درآمد حاصل از فروش در بورس توانستند طرحهای توسعه خود را اجرا کنند. ما هم در سال اول توانستیم هزینههای خود را از طریق خود سازمان بورس تامین کنیم و البته این در حالی محقق شد که کارگزاران خودشان از اعضای هیاتمدیره بودند و درصد پایینتری را از مبادلات به بورس فلزات اختصاص دادند. در واقع راهاندازی بورس پول را در مسیر واقعی خود به گردش انداخت.
آیا به تمام اهدافی که برای بورس در نظر گرفته بودید نایل آمدید؟
نه به درستی، ما برای بورس فلزات در فکر اهداف بزرگتری بودیم از جمله اجرای معاملات آتی و داشتن شعبهای در امارات که برای اجرای معاملات آتی حتی موافقتهای فقها را بابت مسائل شرعی این مبادلات دریافت کرده بودیم. حتی سیستمهای نرمافزاری آن هم نوشته شده بود و تنها اجرای آن مانده بود که دیگر من از بورس رفتم. اجرای معاملات آتی بیشتر از آن جهت مورد توجه من بود که بورس بازی را از محصول نهایی به برگه کاغذی منتقل کنم و سرمایهها را به این بخش منتقل نماییم. همانطور که الان شاهد هستید سرازیر شدن سرمایهها به بخش مسکن باعث بروز مشکل در این بخش شد که این به دلیل کمبود محلی برای بورس بازی و جذب سرمایه است. از جمله دیگر اموری که در آن زمان پیگیری شد، ورود سیمان و محصولات پتروشیمی بود که به دلیل ماندن این محصولات در سبد حمایتی دولت این پروژه هم ناتمام ماند در حالی که ورود آنها به بورس مطمئنا موفقیتآمیز خواهد بود. نکتهای که باید به آن توجه کنم این است که نرمافزاری که در آن زمان نوشته شد اینقدر جامع و کامل است که برای بورس کشاورزی و حتی بورس نفت هم کاربرد دارد. البته تاسیس شعباتی برای بورس هم از جمله اهداف من بود که برای اجرای آن حتی موافقتهای اولیه کشور امارات را برای تاسیس بورس در آن منطقه گرفته بودیم و با شرکت هلندی که انبارهای بورس فلزات لندن را راهاندازی کرده بود نیز صحبتهای اولیه برای اجرایی شدن این انبارها در ایران شده بود. در صورت داشتن شعبه در امارات اولا مبادلات از سطح ایران خارج میشد و ما میتوانستیم به صورت online مثلا از روسیه خرید کرده و در عراق محصول را بفروشیم.
دومین مزیت بورس هم این بود که در بازارهای داخل و خارج مخصوصا در فروش سلف میتوانستیم رقیبی برای تولیدات داخل پیدا کنیم و تولیدکنندگان خارجی هم مستقیما محصول خود را در بورس دبی عرضه کنند و دلیل آن هم این بود که ما در داخل نمیتوانستیم از تولیدکنندگان خارجی تضامین ارزی دریافت کنیم، اما در دبی این کار میسر میشد. این مراحل تا جایی پیش رفته بود که چند شرکت خارجی هم تقاضای پذیرش در بورس ما را مطرح کردند. مزیت سوم افتتاح بورس در دبی جذب سرمایه مناسب و کنترل شده بیانتها به بازار آهن بود که خیلی وقتها واحدهای تولیدی برای تامین آن دچار مشکل میشدند. به هر حال کار کارشناسی زیادی برای آن انجام شده بود و مزایای زیادی هم داشت که متاسفانه بعد از حضور من پیگیری نشد.
سال ۱۳۴۸ در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شدم، و در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه اخراج شدم و به خدمت سربازی رفتم و پس از آن مجددا در کنکور ورودی دانشگاه صنعتی شریف امتحان داده و در رشته متالوژی با کسب رتبه چهاردهم پذیرفته شدم.
تنها دانشجویی بودم که در مدت تحصیل در دانشگاه شریف تدریس هم میکردم و بعد از انقلاب نیز فعالیت خود را در کمیته فنی جهاد سازندگی آغاز کرده و تا سال 1360 به فعالیتم در جهاد ادامه دادم تا اینکه در سال 60 به عنوان رییس فنی دفتر جنوای کشور ایتالیا وابسته به فولاد مبارکه به مدت 5سال در آن قسمت به فعالیت ادامه دادم.
در سال ۱۳۶۵ قائم مقام اجرایی فولاد مبارکه شدم و این سمت را تا سال ۱۳۶۹ که راهاندازی کامل فولاد مبارکه صورت گرفت به عهده داشتم. بعد از آن به ذوب آهن آمده و تا سال ۱۳۷۶ در ذوب آهن به عنوان مدیر عامل شرکت مشغول به فعالیت شدم. البته در کنار این پست در شرکتهای مختلف فولادی نیز در سمت اعضای هیات مدیره مشغول به کار بودم.
از سال 1376 تا 1377 مدتی هم در پست معاونت معدنی وزارت معادن و فلزات آن زمان فعالیت کرده و بعد از آن به مدت 2سال از کار کنارهگیری کردم.
بعد از ۲سال کنارهگیری، از سال ۷۹ تا سال ۸۲ به عنوان قائممقام جناب آقای میرمعزی، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران خدمت کردم. تا سال ۸۲ که بورس فلزات راهاندازی شد و به عنوان دبیر کل این بورس تا سال ۸۳ مسوولیت بورس را به عهده داشتم و بعد از آن تاکنون کار دولتی را ترک کرده و به عنوان مشاور و عضو هیاتمدیره در شرکتهای مختلف بخشخصوصی شرکت داشته و در پروژه تحقیقاتی فولاد اردکان نیز طرح تولید گندله با روش جدید را ابداع کردم که تولید آن به صورت آزمایشی در حال اجرا است.
جنابعالی در سال 1376 جایزه بهترین اختراع سال دنیا را از یونسکو کسب کردید این جایزه به چه دلیل بود؟
این جایزه بینالمللی بابت اختراع طرح قائم بود که در ذوبآهن اصفهان اجرا شد و در واقع یک روش جدید برای تولید فولاد در دنیا بود. برای این طرح همچنین جایزه اول خوارزمی و نشان ریاستجمهوری را کسب کردم. البته به تازگی هم طرح تولید گندله به روش جدید را انجام دادم که به صورت آزمایشی در آهن اسفنجی اردکان در حال اجرا است؛ اما دولت از طرح جدید به هیچ وجه حمایت مالی نمیکند در حالی که اگر برای واردات وام بخواهیم ارز در اختیارمان قرار میدهد.
آقای صادقی چه شد که به فکر راهاندازی بورس افتادید و اینکه آیا اصلا فکر اولیه آن از شما بود؟
در گذشته یعنی قبل از آزادسازی قیمت فولاد، این کالا هم مثل خیلی از کالاهای دیگر، ارز ۷تومانی دریافت میکرد و محصول را با سهمیه وزارت بازرگانی میفروختند. در سال ۶۹ که من وارد ذوبآهن اصفهان شدم به عنوان اولین بنگاه اقتصادی تقاضای ارز آزاد کردم، همین مساله سیاست دولت را در آن زمان در مورد فولاد تغییر داد. اما به دلیل آزادسازی نرخ ارز برای قیمتگذاری فولاد به مشکل برخوردیم چون کارخانه دولتی بود و قیمتگذاری به روش دولتی انجام میشد؛ بنابراین بهرغم اینکه از قید تعزیرات عبور کرده بودیم، اما برای قیمتگذاری مشکل داشتیم که آن موقع من به وزیر وقت معادن و فلزات، آقای محلوجی پیشنهاد راهاندازی بورس فلزات را دادم؛ چراکه در آن لحظه من به این اعتقاد رسیدم که تنها راه ایران برای رهایی از بحث قیمتگذاری، راهاندازی بورس است و پس از بازدیدهایی که از بورسهای معتبر دنیا داشتم به این نتیجه رسیدم که راهاندازی بورس در ایران عملی خواهد شد؛ اما در سال ۷۳مجددا به تعزیرات دولتی تن دادیم و فکر اجرای بورس به تعویق افتاد.البته در دوره ۳ساله ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۳برای قیمتگذاری فولاد کمیتهای متشکل از شرکت ملی فولاد و ذوبآهن، هر هفته تشکیل میشد که قیمت را برای یک هفته تعیین میکرد و مبنای آن هم قیمت کف بازار، هزینههای تولید و جانبی، هزینههای حمل و ... بود؛ یعنی قیمت نهایی را به دست میآوردیم و هزینه را از آن کسر میکردیم. که در بازارهای جهانی به اصطلاح به آن Net back میگویند.
در سال 1373 فولاد مجددا وارد سبد حمایتی شد و قیمتگذاری آن همانطور که اشاره کردم از سوی وزارت بازرگانی صورت گرفت. این موضوع تا سال 1376 ادامه پیدا کرد در آن زمان من معاون آقای جهانگیری، وزیر صنایع و معادن وقت بودم.
بنابراین مجددا برای گریز از زدوبندها و برای ساماندهی و ساختار بخشیدن به بازار فولاد، پیشنهاد بورس فلزات را مجددا مطرح کردم که باعث شد در قانون برنامه ۵ساله قرار بگیرد و در سال ۱۳۷۹ این موضوع در قانون بودجه کل کشور قرار گرفت. ابتدا یک سال شورایعالی بورس، مسوول راهاندازی بورس شد که به دلیل اینکه شورا کاری انجام نداد، وزارت معادن و فلزات، مسوول راهاندازی بورس شد که در ابتدا دکتر قاسمی مسوول راهاندازی بورس فلزات شد که پس از مدتی استعفا داده و بعد از آن هم شخص دیگری مسوول اجرای آن شد که ایشان هم پس از یکسال استعفا دادند و پس از آن من مامور اجرای بورس شدم که با پشتوانه شخصی معادل۸۰میلیون تومان در آن زمان وام گرفتم و کار را با همین مبلغ آغاز کردم؛ البته سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی هم به ما کمک کرد و ساختمان فعلی بورس فلزات را به ما دادند که با مستقر شدن بانک ملت در ساختمان بورس، ۲۰۰میلیون هم از آن بانک وام دریافت کردیم و تمامی امور مربوط به بورس فلزات اعم از بازسازی ساختمان، تجهیزات اداری، نرمافزار و ... با همین مبالغ انجام شد. در گام دوم با دریافت حق عضویت از ۲۲ متقاضی داشتن دفاتر کارگزاری هم حساب بانکی بورس فلزات را به گردش انداخته و ۱۱ کارگزار از بین آنها انتخاب و کار خود را آغاز کردند که یک سال و نیم حقوق کارشناسان و بازدیدهای آموزشی از بورسهای معتبر دنیا از مبالغ دریافتی تامین شد.
وضعیت مبادلات بورس چطور؟ آیا شرکتها تمایلی برای حضور در رینگ مبادلاتی داشتند؟
نه، در واقع شرکتها مکلف شدند که محصولات خود را به بورس بیاورند و بعدا متوجه شدند که به نفع خودشان بوده و از درآمد حاصل از فروش در بورس توانستند طرحهای توسعه خود را اجرا کنند. ما هم در سال اول توانستیم هزینههای خود را از طریق خود سازمان بورس تامین کنیم و البته این در حالی محقق شد که کارگزاران خودشان از اعضای هیاتمدیره بودند و درصد پایینتری را از مبادلات به بورس فلزات اختصاص دادند. در واقع راهاندازی بورس پول را در مسیر واقعی خود به گردش انداخت.
آیا به تمام اهدافی که برای بورس در نظر گرفته بودید نایل آمدید؟
نه به درستی، ما برای بورس فلزات در فکر اهداف بزرگتری بودیم از جمله اجرای معاملات آتی و داشتن شعبهای در امارات که برای اجرای معاملات آتی حتی موافقتهای فقها را بابت مسائل شرعی این مبادلات دریافت کرده بودیم. حتی سیستمهای نرمافزاری آن هم نوشته شده بود و تنها اجرای آن مانده بود که دیگر من از بورس رفتم. اجرای معاملات آتی بیشتر از آن جهت مورد توجه من بود که بورس بازی را از محصول نهایی به برگه کاغذی منتقل کنم و سرمایهها را به این بخش منتقل نماییم. همانطور که الان شاهد هستید سرازیر شدن سرمایهها به بخش مسکن باعث بروز مشکل در این بخش شد که این به دلیل کمبود محلی برای بورس بازی و جذب سرمایه است. از جمله دیگر اموری که در آن زمان پیگیری شد، ورود سیمان و محصولات پتروشیمی بود که به دلیل ماندن این محصولات در سبد حمایتی دولت این پروژه هم ناتمام ماند در حالی که ورود آنها به بورس مطمئنا موفقیتآمیز خواهد بود. نکتهای که باید به آن توجه کنم این است که نرمافزاری که در آن زمان نوشته شد اینقدر جامع و کامل است که برای بورس کشاورزی و حتی بورس نفت هم کاربرد دارد. البته تاسیس شعباتی برای بورس هم از جمله اهداف من بود که برای اجرای آن حتی موافقتهای اولیه کشور امارات را برای تاسیس بورس در آن منطقه گرفته بودیم و با شرکت هلندی که انبارهای بورس فلزات لندن را راهاندازی کرده بود نیز صحبتهای اولیه برای اجرایی شدن این انبارها در ایران شده بود. در صورت داشتن شعبه در امارات اولا مبادلات از سطح ایران خارج میشد و ما میتوانستیم به صورت online مثلا از روسیه خرید کرده و در عراق محصول را بفروشیم.
دومین مزیت بورس هم این بود که در بازارهای داخل و خارج مخصوصا در فروش سلف میتوانستیم رقیبی برای تولیدات داخل پیدا کنیم و تولیدکنندگان خارجی هم مستقیما محصول خود را در بورس دبی عرضه کنند و دلیل آن هم این بود که ما در داخل نمیتوانستیم از تولیدکنندگان خارجی تضامین ارزی دریافت کنیم، اما در دبی این کار میسر میشد. این مراحل تا جایی پیش رفته بود که چند شرکت خارجی هم تقاضای پذیرش در بورس ما را مطرح کردند. مزیت سوم افتتاح بورس در دبی جذب سرمایه مناسب و کنترل شده بیانتها به بازار آهن بود که خیلی وقتها واحدهای تولیدی برای تامین آن دچار مشکل میشدند. به هر حال کار کارشناسی زیادی برای آن انجام شده بود و مزایای زیادی هم داشت که متاسفانه بعد از حضور من پیگیری نشد.
ارسال نظر