نمـاد خنـدان حافظ - ۱۲ مرداد ۹۱
محمد قیومی
قدیمیترین فعال بازار سرمایه
از این روزهای بازار میگوید
«بچههای تالار» همه او را میشناسند، مدیران بازار آوازه او را شنیدهاند، شرکتهای بورسی صحبتهای او را در مجامع، جدی میگیرند و رسانهها نیز هر از چند گاهی پای درد دلهای او مینشینند. ۶۳ سال دارد و ۲۰ سالی میشود که میهمان تالار شیشهای است. محمد قیومی، چهره آشنا و همیشه خندان «تالار حافظ» است. او مدرس شیمی است و صد البته فعالتر از هر واکنش شیمیایی حتی ترکیب آب و سدیم! آنها که رفتوآمد بیشتری به «تالار» دارند میدانند، هر جا که جمعی از سهامداران حلقه زده و به حرفهای یک نفر با دقت گوش میدهند، باید وارد آن حلقه شوند و یکی از آنها که همیشه بقیه به دورش حلقه میزنند، قیومی است.
قدیمیترین فعال بازار سرمایه
از این روزهای بازار میگوید
«بچههای تالار» همه او را میشناسند، مدیران بازار آوازه او را شنیدهاند، شرکتهای بورسی صحبتهای او را در مجامع، جدی میگیرند و رسانهها نیز هر از چند گاهی پای درد دلهای او مینشینند. ۶۳ سال دارد و ۲۰ سالی میشود که میهمان تالار شیشهای است. محمد قیومی، چهره آشنا و همیشه خندان «تالار حافظ» است. او مدرس شیمی است و صد البته فعالتر از هر واکنش شیمیایی حتی ترکیب آب و سدیم! آنها که رفتوآمد بیشتری به «تالار» دارند میدانند، هر جا که جمعی از سهامداران حلقه زده و به حرفهای یک نفر با دقت گوش میدهند، باید وارد آن حلقه شوند و یکی از آنها که همیشه بقیه به دورش حلقه میزنند، قیومی است.
محمد قیومی
قدیمیترین فعال بازار سرمایه
از این روزهای بازار میگوید
«بچههای تالار» همه او را میشناسند، مدیران بازار آوازه او را شنیدهاند، شرکتهای بورسی صحبتهای او را در مجامع، جدی میگیرند و رسانهها نیز هر از چند گاهی پای درد دلهای او مینشینند. ۶۳ سال دارد و ۲۰ سالی میشود که میهمان تالار شیشهای است. محمد قیومی، چهره آشنا و همیشه خندان «تالار حافظ» است. او مدرس شیمی است و صد البته فعالتر از هر واکنش شیمیایی حتی ترکیب آب و سدیم! آنها که رفتوآمد بیشتری به «تالار» دارند میدانند، هر جا که جمعی از سهامداران حلقه زده و به حرفهای یک نفر با دقت گوش میدهند، باید وارد آن حلقه شوند و یکی از آنها که همیشه بقیه به دورش حلقه میزنند، قیومی است. او سرمایهگذاری را با خرید سهام شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی آغاز کرده است، البته زمانی که هنوز این شرکت به بورس نیامده بود؛ البته بعدها سرمایهگذاری پتروشیمی و قیومی با هم وارد بورس شدند، یکی با نماد «وپترو» و دیگری با کد «قیو...».
او در این باره میگوید: «آن زمان، سود سرمایهگذاری در بورس، خیلی بالاتر از سرمایهگذاری در بانکها بود و اگرچه حجم بازار، بسیار کوچک و اطلاعات موجود بسیار اندک بود و برای خرید حتی 100 سهم باید کلی معطل میشدیم، اما سود جذابی داشت و گرچه خرید و فروشها به کندی انجام میشد، اما بازار دوران رشد خود را طی میکرد.»
بازار رشد میکرد و معاملات روانتر میشد. حالا دیگر قیومی دوستان زیادی پیدا کرده بود. دوستانی که شاید با او رقابت میکردند؛ بنابراین باید در روشهای خود تغییری ایجاد میکرد. قیومی توضیح میدهد: «به نتیجه رسیدم که در این شرایط باید اطلاعات شرکتها را جمعآوری کنم. آن موقع منبعی برای مطالعه وجود نداشت و اینترنت یک رویا بود. بنابراین تنها راه جمعآوری اطلاعات، مراجعه به شرکتها و حضور در مجامع عمومی آنها بود.» او معتقد است در بورس، «هوش» حرف اول را میزند. باید «آینده» را در نظر داشت و توجه به «حال» زیاد مهم نیست.
قیومی از زمانی میگوید که بر شرکتهای بورسی، نظارت وجود نداشت: «با مدیران شرکتها بحث و جدل میکردیم. تخلفات آنها را گوشزد میکردیم و گاه با آنها درگیر میشدیم، ما خودمان ناظر بودیم. باید بازار را میفهمیدیم.»
اگرچه او بر این باور است که الان نیز نظارت چندانی وجود ندارد و برخی اوقات، اطلاعات به درستی اعلام نمیشود. قیومی حرفهای شدن سهامداران را ضروری میداند؛ اما از دیدگاه او، لازمه حرفهای شدن، تسلط بر صورتهای مالی نیست، بلکه باید «آیندهنگر» بود و اخبار مختلف را در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... دنبال کرد. نوسانات بازار برای او و امثال او طبیعی شده است، این را میتوان از کلامش دریافت: «باید بازار را تحمل کرد. باید فکر کرد و نباید عجولانه تصمیم گرفت. این اتفاقات همیشه رخ میدهد. من در همین بازار منفی، خرید میکنم.» راستی چرا قیومیها در بازار سرمایه ماندهاند؟ مسکن، طلا و ارز مگر چه عیبی دارد؟ قیومی پاسخ میدهد: «به این بازارها اعتقادی ندارم. اینها نمیتوانند رقیب بورس باشند. ما در تولید سرمایهگذاری کردهایم و به این بازار اعتقاد داریم.» او مشورت کردن را یکی از ابزارهای اصلی سرمایهگذاری میداند و معتقد است هیچ کس کامل نیست، اما به مشورت با کارگزاران اعتقادی ندارد: زیرا بر این باور است که نظرات کارگزاران، آنی است و حرفی برای آینده ندارند.
قیومی از سازمان بورس گلهمند است. او از سهامداران فعالی است که همیشه سنگ همقطاران را به سینه میزند. زمانی که قرار شد سهامداران حقیقی، کانونی داشته باشند، او یکی از پیگیرترینها بود و به عضویت هیاتمدیره «کانون سهامداران حقیقی» درآمد. کانونی که هیچ گاه آن طور که باید و شاید، مجال حضور نیافت و در یک کلام، کمتر صدایش شنیده شد. با این حال او یک پای ثابت بسیاری از مجامع شرکتهای بورسی است. قیومی، فرزندان خود را نیز درگیر بازار کرده و از فعالیت در این بازار خرسند به نظر میرسد و میگوید: «بورس میتواند در زندگی هر فرد تحول ایجاد کند.»
قدیمیترین فعال بازار سرمایه
از این روزهای بازار میگوید
«بچههای تالار» همه او را میشناسند، مدیران بازار آوازه او را شنیدهاند، شرکتهای بورسی صحبتهای او را در مجامع، جدی میگیرند و رسانهها نیز هر از چند گاهی پای درد دلهای او مینشینند. ۶۳ سال دارد و ۲۰ سالی میشود که میهمان تالار شیشهای است. محمد قیومی، چهره آشنا و همیشه خندان «تالار حافظ» است. او مدرس شیمی است و صد البته فعالتر از هر واکنش شیمیایی حتی ترکیب آب و سدیم! آنها که رفتوآمد بیشتری به «تالار» دارند میدانند، هر جا که جمعی از سهامداران حلقه زده و به حرفهای یک نفر با دقت گوش میدهند، باید وارد آن حلقه شوند و یکی از آنها که همیشه بقیه به دورش حلقه میزنند، قیومی است. او سرمایهگذاری را با خرید سهام شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی آغاز کرده است، البته زمانی که هنوز این شرکت به بورس نیامده بود؛ البته بعدها سرمایهگذاری پتروشیمی و قیومی با هم وارد بورس شدند، یکی با نماد «وپترو» و دیگری با کد «قیو...».
او در این باره میگوید: «آن زمان، سود سرمایهگذاری در بورس، خیلی بالاتر از سرمایهگذاری در بانکها بود و اگرچه حجم بازار، بسیار کوچک و اطلاعات موجود بسیار اندک بود و برای خرید حتی 100 سهم باید کلی معطل میشدیم، اما سود جذابی داشت و گرچه خرید و فروشها به کندی انجام میشد، اما بازار دوران رشد خود را طی میکرد.»
بازار رشد میکرد و معاملات روانتر میشد. حالا دیگر قیومی دوستان زیادی پیدا کرده بود. دوستانی که شاید با او رقابت میکردند؛ بنابراین باید در روشهای خود تغییری ایجاد میکرد. قیومی توضیح میدهد: «به نتیجه رسیدم که در این شرایط باید اطلاعات شرکتها را جمعآوری کنم. آن موقع منبعی برای مطالعه وجود نداشت و اینترنت یک رویا بود. بنابراین تنها راه جمعآوری اطلاعات، مراجعه به شرکتها و حضور در مجامع عمومی آنها بود.» او معتقد است در بورس، «هوش» حرف اول را میزند. باید «آینده» را در نظر داشت و توجه به «حال» زیاد مهم نیست.
قیومی از زمانی میگوید که بر شرکتهای بورسی، نظارت وجود نداشت: «با مدیران شرکتها بحث و جدل میکردیم. تخلفات آنها را گوشزد میکردیم و گاه با آنها درگیر میشدیم، ما خودمان ناظر بودیم. باید بازار را میفهمیدیم.»
اگرچه او بر این باور است که الان نیز نظارت چندانی وجود ندارد و برخی اوقات، اطلاعات به درستی اعلام نمیشود. قیومی حرفهای شدن سهامداران را ضروری میداند؛ اما از دیدگاه او، لازمه حرفهای شدن، تسلط بر صورتهای مالی نیست، بلکه باید «آیندهنگر» بود و اخبار مختلف را در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... دنبال کرد. نوسانات بازار برای او و امثال او طبیعی شده است، این را میتوان از کلامش دریافت: «باید بازار را تحمل کرد. باید فکر کرد و نباید عجولانه تصمیم گرفت. این اتفاقات همیشه رخ میدهد. من در همین بازار منفی، خرید میکنم.» راستی چرا قیومیها در بازار سرمایه ماندهاند؟ مسکن، طلا و ارز مگر چه عیبی دارد؟ قیومی پاسخ میدهد: «به این بازارها اعتقادی ندارم. اینها نمیتوانند رقیب بورس باشند. ما در تولید سرمایهگذاری کردهایم و به این بازار اعتقاد داریم.» او مشورت کردن را یکی از ابزارهای اصلی سرمایهگذاری میداند و معتقد است هیچ کس کامل نیست، اما به مشورت با کارگزاران اعتقادی ندارد: زیرا بر این باور است که نظرات کارگزاران، آنی است و حرفی برای آینده ندارند.
قیومی از سازمان بورس گلهمند است. او از سهامداران فعالی است که همیشه سنگ همقطاران را به سینه میزند. زمانی که قرار شد سهامداران حقیقی، کانونی داشته باشند، او یکی از پیگیرترینها بود و به عضویت هیاتمدیره «کانون سهامداران حقیقی» درآمد. کانونی که هیچ گاه آن طور که باید و شاید، مجال حضور نیافت و در یک کلام، کمتر صدایش شنیده شد. با این حال او یک پای ثابت بسیاری از مجامع شرکتهای بورسی است. قیومی، فرزندان خود را نیز درگیر بازار کرده و از فعالیت در این بازار خرسند به نظر میرسد و میگوید: «بورس میتواند در زندگی هر فرد تحول ایجاد کند.»
ارسال نظر