کسری ۱۰۰ هزار خانه در تهران در سال ۱۳۳۹
سالی که ۷۰ درصد جمعیت ایران در روستاها زندگی میکرد سال ۱۳۳۹ بانک ساختمانی که به عنوان اولین بانک تخصص در حوزه مسکن شناخته میشود مطالعات وسیعی را پیرامون احتیاجات مسکن در ایران به عمل آورد. این مطالعات بر اساس آماری که بانک ساختمانی در داخل کشور داشت و با بررسی پیرامون خانهسازی کشورهایی که در این زمینه تجربه داشتند شکل گرفت. در نهایت حاصل مطالعات مزبور به اینجا رسید که بانک ساختمانی برنامه کلی آینده خانهسازی در ایران را تهیه کرد. دستاورد این مطالعات و برنامه یاد شده را روزنامهها در همان زمان منتشر کردند که در ادامه خواهد آمد.
سالی که 70 درصد جمعیت ایران در روستاها زندگی میکرد سال 1339 بانک ساختمانی که به عنوان اولین بانک تخصص در حوزه مسکن شناخته میشود مطالعات وسیعی را پیرامون احتیاجات مسکن در ایران به عمل آورد. این مطالعات بر اساس آماری که بانک ساختمانی در داخل کشور داشت و با بررسی پیرامون خانهسازی کشورهایی که در این زمینه تجربه داشتند شکل گرفت. در نهایت حاصل مطالعات مزبور به اینجا رسید که بانک ساختمانی برنامه کلی آینده خانهسازی در ایران را تهیه کرد. دستاورد این مطالعات و برنامه یاد شده را روزنامهها در همان زمان منتشر کردند که در ادامه خواهد آمد.
آیندهنگری در حوزه مسکن
نخستین بخش گزارش به احتیاج آینده مسکن تعلق داشت. این احتیاج با در نظر گرفتن جمعیت چنین برآورد شده بود: از 20 میلیون جمعیت ایران طبق آمار اداره کل آمار عمومی 14 میلیون برابر 70 درصد جمعیت در دهات ساکن و به امر کشاورزی اشتغال دارند و 6 میلیون ساکن شهر هستند (از پنج هزار نفر ساکن یک محل به بالا بهعنوان شهر احتساب شده است.)
شش میلیون نفر ساکنان شهرها کلا برای سکونت احتیاج به هزار و سیصد واحد مسکونی دارند که باید واحدهای مسکونی موجود از آن کسر و بقیه آن طبق برنامه چند ساله ساخته شود و این برنامه شامل سالمسازی یعنی تجدید بناهای مخروبه و تبدیل خانههای غیرسالم به سالم نیز بشود. برای ازدیاد جمعیت سالیانه شهرها و نقل و انتقالات جمعیت که به تدریج از دهات به شهرها میآیند نیز خانه پیشبینی گردد.
تهران صد هزار خانه کسر دارد
در این قسمت و برای روشن ساختن میزان این تغییر تهران بهعنوان نمونه با شهرهای اروپایی مقایسه میشودافزایش جمعیت در اکثر شهرهای اروپا در ۲۰ سال اخیر حدود ۲۰ درصد بوده است، در صورتی که در شهر تهران این مقدار به ۲۰۰ درصد بالغ شده و جمعیت شهر تهران از ۶۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۱۹ به ۱۵۰۰۰۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۵ رسیده است. این تعداد شامل ۳۳۳۴۳۸ خانوار میشود که در ۱۸۴۰۰۰ واحد مسکونی زندگی میکنند. از میان این واحدها ۴۵ درصد آن آجری خشتی و ۱۷ درصد خشتی گل و به دیگر صورتها است. با در نظر گرفتن اینکه هرچند خانواده ممکن است در یک مسکن سکنی گزیده باشند، با این احتساب تهران صد هزار خانه کسر دارد و با تجدید بنای خانههای غیر صحیح که فعلا قبل از تهیه آمار کامل یک چهارم خانه های موجود در نظر گرفته میشود احتیاج مسکن در شهر تهران با احتساب تجدید بناها در حدود ۱۵۰ هزار واحد مسکونی حدس زده میشود.ادامه گزارش به احتساب آمار در شهرستانها اختصاص دارد. در این بخش چنین نوشته شده است که با در نظر گرفتن اینکه حدود ۵/۴ میلیون نفر در زمان مورد بحث در دیگر مناطق ایران ساکن هستند، کلیه احتیاجات مسکن ایران برابر با ۶۰۰ هزار واحد مسکونی است. از این تعداد ۲۰۰ هزار شامل ترمیم و بازسازی و ۴۰۰ هزار ساخت واحد جدید است.
اما در همین مطالعات چنین پیشبینی شد که اگر این تعداد نیاز در یک برنامه ده ساله ساخته شود، باید در هر سال 60 هزار واحد مسکونی ساخت که نیمی از آن را مردم باید با هزینه خود و کمک دولت بسازند و مابقی را که حدود 30 هزار واحد مسکونی بود دولت باید تامین اعتبار کرده و میساخت. همچنین پیشنهادهایی نیز در این خصوص ارائه شد، به این صورت که دولت باید مردم و شرکتها و صاحبان اراضی وسیع را تشویق نموده که با کمک دولت نسبت به تامین مسکن اقدام کنند و شرکتهای ساختمانی با کمکهای فنی و مالی دولت و معافیتهای مالیاتی محدود خانه بسازند.
در این گزارش برآورد شد که برای ساختمان سی هزار خانه در سال از قرار یک صد متر مربع زیر ساختمان برای یک واحد مسکونی سالیانه و در 3 میلیون مترمربع ساختمان میگردد. چنانچه بهای یک مترمربع زمینها را در نقاط مختلف کشور به طور تقریب 3300 ریال میشود، به این صورت که هزینه شهرسازی با تهیه آب و برق و آسفالت و... برابر یک چهارم هزینه ساختمان و بهای زمین از قرار متری 500 ریال محاسبه گردد که با احتساب بهای مساحت خیابانها و میادین و موسسات عمومی و... است. به این ترتیب، رفع این احتیاج با حساب بهای زمین و حتی بدون احتساب آن به اعتبار هنگفتی نیاز داشت. هرچند این میزان با تقلیل مساحت یک واحد مسکونی به 80 متر مربع که طبق فرم ممالک اروپایی بود این اعتبار به یک میلیارد تقلیل پیدا میکرد. در توضیح باید گفت چنانکه در این گزارش تاکید شده بود، تمام این محاسبهها و برنامه ساختمانی در نظر گرفته شده بدون توجه به ساختمانهای ساکنان مناطق غیرشهری و فقط شامل 30 هزار خانه سالیانه در تمام ایران برای شهرنشینها بوده است.
آیندهنگری در حوزه مسکن
نخستین بخش گزارش به احتیاج آینده مسکن تعلق داشت. این احتیاج با در نظر گرفتن جمعیت چنین برآورد شده بود: از 20 میلیون جمعیت ایران طبق آمار اداره کل آمار عمومی 14 میلیون برابر 70 درصد جمعیت در دهات ساکن و به امر کشاورزی اشتغال دارند و 6 میلیون ساکن شهر هستند (از پنج هزار نفر ساکن یک محل به بالا بهعنوان شهر احتساب شده است.)
شش میلیون نفر ساکنان شهرها کلا برای سکونت احتیاج به هزار و سیصد واحد مسکونی دارند که باید واحدهای مسکونی موجود از آن کسر و بقیه آن طبق برنامه چند ساله ساخته شود و این برنامه شامل سالمسازی یعنی تجدید بناهای مخروبه و تبدیل خانههای غیرسالم به سالم نیز بشود. برای ازدیاد جمعیت سالیانه شهرها و نقل و انتقالات جمعیت که به تدریج از دهات به شهرها میآیند نیز خانه پیشبینی گردد.
تهران صد هزار خانه کسر دارد
در این قسمت و برای روشن ساختن میزان این تغییر تهران بهعنوان نمونه با شهرهای اروپایی مقایسه میشودافزایش جمعیت در اکثر شهرهای اروپا در ۲۰ سال اخیر حدود ۲۰ درصد بوده است، در صورتی که در شهر تهران این مقدار به ۲۰۰ درصد بالغ شده و جمعیت شهر تهران از ۶۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۱۹ به ۱۵۰۰۰۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۵ رسیده است. این تعداد شامل ۳۳۳۴۳۸ خانوار میشود که در ۱۸۴۰۰۰ واحد مسکونی زندگی میکنند. از میان این واحدها ۴۵ درصد آن آجری خشتی و ۱۷ درصد خشتی گل و به دیگر صورتها است. با در نظر گرفتن اینکه هرچند خانواده ممکن است در یک مسکن سکنی گزیده باشند، با این احتساب تهران صد هزار خانه کسر دارد و با تجدید بنای خانههای غیر صحیح که فعلا قبل از تهیه آمار کامل یک چهارم خانه های موجود در نظر گرفته میشود احتیاج مسکن در شهر تهران با احتساب تجدید بناها در حدود ۱۵۰ هزار واحد مسکونی حدس زده میشود.ادامه گزارش به احتساب آمار در شهرستانها اختصاص دارد. در این بخش چنین نوشته شده است که با در نظر گرفتن اینکه حدود ۵/۴ میلیون نفر در زمان مورد بحث در دیگر مناطق ایران ساکن هستند، کلیه احتیاجات مسکن ایران برابر با ۶۰۰ هزار واحد مسکونی است. از این تعداد ۲۰۰ هزار شامل ترمیم و بازسازی و ۴۰۰ هزار ساخت واحد جدید است.
اما در همین مطالعات چنین پیشبینی شد که اگر این تعداد نیاز در یک برنامه ده ساله ساخته شود، باید در هر سال 60 هزار واحد مسکونی ساخت که نیمی از آن را مردم باید با هزینه خود و کمک دولت بسازند و مابقی را که حدود 30 هزار واحد مسکونی بود دولت باید تامین اعتبار کرده و میساخت. همچنین پیشنهادهایی نیز در این خصوص ارائه شد، به این صورت که دولت باید مردم و شرکتها و صاحبان اراضی وسیع را تشویق نموده که با کمک دولت نسبت به تامین مسکن اقدام کنند و شرکتهای ساختمانی با کمکهای فنی و مالی دولت و معافیتهای مالیاتی محدود خانه بسازند.
در این گزارش برآورد شد که برای ساختمان سی هزار خانه در سال از قرار یک صد متر مربع زیر ساختمان برای یک واحد مسکونی سالیانه و در 3 میلیون مترمربع ساختمان میگردد. چنانچه بهای یک مترمربع زمینها را در نقاط مختلف کشور به طور تقریب 3300 ریال میشود، به این صورت که هزینه شهرسازی با تهیه آب و برق و آسفالت و... برابر یک چهارم هزینه ساختمان و بهای زمین از قرار متری 500 ریال محاسبه گردد که با احتساب بهای مساحت خیابانها و میادین و موسسات عمومی و... است. به این ترتیب، رفع این احتیاج با حساب بهای زمین و حتی بدون احتساب آن به اعتبار هنگفتی نیاز داشت. هرچند این میزان با تقلیل مساحت یک واحد مسکونی به 80 متر مربع که طبق فرم ممالک اروپایی بود این اعتبار به یک میلیارد تقلیل پیدا میکرد. در توضیح باید گفت چنانکه در این گزارش تاکید شده بود، تمام این محاسبهها و برنامه ساختمانی در نظر گرفته شده بدون توجه به ساختمانهای ساکنان مناطق غیرشهری و فقط شامل 30 هزار خانه سالیانه در تمام ایران برای شهرنشینها بوده است.
ارسال نظر