بچه: نمیخواهیم یا نمیتوانیم؟ - ۶ مهر ۹۱
یاسر میرزایی
دبیر گروه اندیشه
رییس مرکز آمار ایران گفته است: «خانوادههای ایرانی کمتر حاضر به داشتن بچه هستند. » آیا این گزاره معتبر است؟
نحوه نگاه کردن به مشکل در سیاستگذاری برای حل آن اثر میگذارد؛ شما هر طور که سوال را بخوانید، پاسخ آن را نیز به همان شکل میدهید. مشکل کمتر بچهدار شدن در زبان سیاستگذاران اینطور بیان میشود که قبلا «مردم بیشتر میخواستند» الان «کمتر میخواهند»؛ تو گویی تمایل به رفتن پارک یا خوردن بستنی است. این خواستن یا نخواستن را طوری تفسیر میکنند که گویا مربوط به یک ویژگی روانی مستقل از اوضاع و احوال است.
دبیر گروه اندیشه
رییس مرکز آمار ایران گفته است: «خانوادههای ایرانی کمتر حاضر به داشتن بچه هستند. » آیا این گزاره معتبر است؟
نحوه نگاه کردن به مشکل در سیاستگذاری برای حل آن اثر میگذارد؛ شما هر طور که سوال را بخوانید، پاسخ آن را نیز به همان شکل میدهید. مشکل کمتر بچهدار شدن در زبان سیاستگذاران اینطور بیان میشود که قبلا «مردم بیشتر میخواستند» الان «کمتر میخواهند»؛ تو گویی تمایل به رفتن پارک یا خوردن بستنی است. این خواستن یا نخواستن را طوری تفسیر میکنند که گویا مربوط به یک ویژگی روانی مستقل از اوضاع و احوال است.
یاسر میرزایی
دبیر گروه اندیشه
رییس مرکز آمار ایران گفته است: «خانوادههای ایرانی کمتر حاضر به داشتن بچه هستند.» آیا این گزاره معتبر است؟
نحوه نگاه کردن به مشکل در سیاستگذاری برای حل آن اثر میگذارد؛ شما هر طور که سوال را بخوانید، پاسخ آن را نیز به همان شکل میدهید. مشکل کمتر بچهدار شدن در زبان سیاستگذاران اینطور بیان میشود که قبلا «مردم بیشتر میخواستند» الان «کمتر میخواهند»؛ تو گویی تمایل به رفتن پارک یا خوردن بستنی است. این خواستن یا نخواستن را طوری تفسیر میکنند که گویا مربوط به یک ویژگی روانی مستقل از اوضاع و احوال است. چنین تفسیری البته سیاستی موعظهگرانه را به دنبال خواهد داشت و چیزی از این قبیل خواهد شد که «لطفا بچهدار شوید»؛ تنها حالات مستقل روانی هستند که با موعظه قابل تغییرند.
اما اگر مشکل را به صورتی دیگر ببینیم، احتمالا میتوان برای حل آن سیاستی غیر از موعظه پیشنهاد کرد. اگر خواستن یا نخواستن خانوادههای جدید برای بچهدار شدن را برآمده از شرایط زیستی آنها بدانیم و وضعیت خاص روانی آنها را حاصل تغییر محیط زندگی آنها در نظر بگیریم، به نتایج بهتری خواهیم رسید. اگر فرض کنیم که تلقی جوانان از رفاه تغییر کرده است و آنها تنها در شرایط خاص رفاهی است که تمایل به بچهدار شدن خواهند داشت، آنگاه نگاه ما به سیاستگذاری نیز تغییر میکند. در این صورت است که چه بخواهیم تلقی آنها به زندگی را تغییر دهیم و چه بخواهیم شرایطی مناسب با تلقی آنها فراهم کنیم، سیاستهایی که باید در جهت آن حرکت کنیم، روشن و مشخص میشود. همیشه اولین قدم حل مساله، فهم درست آن است
دبیر گروه اندیشه
رییس مرکز آمار ایران گفته است: «خانوادههای ایرانی کمتر حاضر به داشتن بچه هستند.» آیا این گزاره معتبر است؟
نحوه نگاه کردن به مشکل در سیاستگذاری برای حل آن اثر میگذارد؛ شما هر طور که سوال را بخوانید، پاسخ آن را نیز به همان شکل میدهید. مشکل کمتر بچهدار شدن در زبان سیاستگذاران اینطور بیان میشود که قبلا «مردم بیشتر میخواستند» الان «کمتر میخواهند»؛ تو گویی تمایل به رفتن پارک یا خوردن بستنی است. این خواستن یا نخواستن را طوری تفسیر میکنند که گویا مربوط به یک ویژگی روانی مستقل از اوضاع و احوال است. چنین تفسیری البته سیاستی موعظهگرانه را به دنبال خواهد داشت و چیزی از این قبیل خواهد شد که «لطفا بچهدار شوید»؛ تنها حالات مستقل روانی هستند که با موعظه قابل تغییرند.
اما اگر مشکل را به صورتی دیگر ببینیم، احتمالا میتوان برای حل آن سیاستی غیر از موعظه پیشنهاد کرد. اگر خواستن یا نخواستن خانوادههای جدید برای بچهدار شدن را برآمده از شرایط زیستی آنها بدانیم و وضعیت خاص روانی آنها را حاصل تغییر محیط زندگی آنها در نظر بگیریم، به نتایج بهتری خواهیم رسید. اگر فرض کنیم که تلقی جوانان از رفاه تغییر کرده است و آنها تنها در شرایط خاص رفاهی است که تمایل به بچهدار شدن خواهند داشت، آنگاه نگاه ما به سیاستگذاری نیز تغییر میکند. در این صورت است که چه بخواهیم تلقی آنها به زندگی را تغییر دهیم و چه بخواهیم شرایطی مناسب با تلقی آنها فراهم کنیم، سیاستهایی که باید در جهت آن حرکت کنیم، روشن و مشخص میشود. همیشه اولین قدم حل مساله، فهم درست آن است
ارسال نظر