امام علی  پاک‌ترین  مدیر اقتصادی تاریخ
مرور سیره اجتماعی و اقتصادی امیرالمومنین (ع) شاید روشن‌ترین چراغ راه برای شناسایی راه درست زندگی فردی و اجتماعی باشد در روزگار هجوم مکاتب و اندیشه‌های بی‌پایه و اساس، سرگشتگی و بی‌هدفی بارز‌ترین ویژگی زندگی انسان‌هاست. گویی همه گمشده‌ای دارند اما راه یافتن آن را نمی‌دانند. بازخوانی شیوه زندگی بزرگان و وارستگانی همچون امیرالمومنین (ع) که از زندگی در همین دنیای فانی به رستگاری ابدی رسیدند، می‌تواند برای راه گم کردگان، چراغ هدایت به سوی نجات باشد. نوشتار حاضر، کوشیده است نمونه‌ای کوچک از سیره اجتماعی واقتصادی امیرالمومنین (ع) به‌عنوان یک مدیر و کارگزار را نمایان کند. نمونه‌هایی که تابه‌حال کمتر به آن پرداخته شده و می‌تواند الگوی مناسبی برای مدیران ارشد در حوزه تصمیم‌گیری‌های کلان باشد. در این مسیر، از دانش دکتر «بخشعلی قنبری»، مدرس و پژوهشگر نهج البلاغه، عضو هیات علمی دانشگاه و صاحب آثار متعدد در حوزه نهج‌البلاغه مدد گرفته‌ایم.

تکریم مردم در دیدگاه او چه جایگاهی داشت؟
تکریم مردم در رابطه عاشق و معشوقی انسان با خدا تعریف می‌شود. در نظر انسانی مانند امیرالمومنین (ع) که عاشق خداوند است، انسان‌های دیگر، همه نشانه‌های خدا هستند. امام (ع) در نامه ۵۳ به مالک اشتر می‌نویسد: «ای مالک! بال‌های فروتنی‌ات را زیر پای مردم پهن کن و محبت خود را نثار آنها کن...» این نگاه درباره عموم مردم صادق است. امام (ع) با همین دیدگاه، به زیردستان خود هم نگاهی انسانی دارد. امام در همین رابطه، در بخش دیگری از نامه خود می‌نویسد: «از دو حال خارج نیست؛ مردم یا خواهران و برادران دینی تو هستند یا هم نظیران تو در آفرینش. پس بر آنان درنده خویی نکن...» این،‌‌ همان بخش مغفول مانده شخصیت امیرالمومنین (ع) است. از قانون مداری و عدالت محوری امام می‌گوییم اما فراموش می‌کنیم ایشان در جای خود، بسیار اهل بخشش و مدارا بوده‌اند. همه می‌گویند عقیل آمد و کمک خواست و علی (ع) به او چیزی نداد و آهن گداخته هم کف دستش گذاشت! اما ماجرا به این شکل نیست. عقیل می‌گفت: از بیت‌المال به من بیشتر بده. امیرالمومنین (ع) با خیانت به بیت المال مخالفت کرد و عقیل را با آن مثال، متنبه کرد اما از کمک به او از مال خود دریغ نکرد. به او فرمود: «باغ‌های خرمای من در اختیار توست. برو در آن کار کن و از آن بهره‌مند شو... »
مدیر نمونه در اجتماع، پدر نمونه در خانه!
امیرالمومنین (ع) در حوزه عاطفی، خانواده را از مهر و محبت خود سیراب می‌کرد. در عمل به توصیه‌هایی نظیر بوسیدن فرزند، محبت به همسر و فرزندان، و... که به عنوان راهکارهایی برای حفظ کانون خانواده در روایات ما بار‌ها به آن اشاره شده، ایشان و همه ائمه ما پیشگام بودند. امیرالمومنین (ع) به خوبی نیازهای کودکان خود را درک می‌کردند و می‌دانستند در خانه باید نقش‌های دیگر را کنار گذاشته و فقط پدر آن‌ها باشند. پس جای تعجب نداشت که با حسنین (ع) بازی کند. امام (ع)، به اندازه کافی برای خانواده وقت می‌گذاشتند و در کنار آنها بودند. صرف اینکه ایشان، نان آور خانه بودند یا برای چند سال حاکم جامعه اسلامی بودند، سبب نمی‌شد خود را غرق در کار کنند و خانواده خود را به ندرت ببینند. در روایات ما سفارش شده که ساعات شبانه روز خود را به ۳ بخش تقسیم کنید و تنها ۸ساعت را به کار و تلاش برای تامین هزینه‌های زندگی اختصاص دهید. البته باید توجه داشت که در تحقق این الگوی زندگی، دولت و مسوولان جامعه نقش مهمی دارند. آنها باید شرایط را برای عمل به این توصیه‌ها فراهم کنند. اگر در جامعه‌ای، سرپرست خانواده با ۸ساعت کار نتواند معاش خانواده را تامین کند و مجبور به اضافه کاری شود و در نتیجه از کانون خانواده دور باشد، آن‌جامعه، بیمار است و با این روند، خانواده‌های آن هم به مشکل برخواهند خورد.
آقازاده بازی ممنوع!
تاریخ، هیچ نمونه‌ای دال بر قانون گریزی و در زندگی امیرالمومنین (ع) و فرزندانش ثبت نکرده. امیرالمؤمنین(ع)، به عنوان یک شهروند، خود را ملزم به رعایت تمام قوانین جامعه می‌دانست و اجازه تخطی نه به خود و خانواده‌اش و نه به هیچ کس دیگر نمی‌داد. ایشان در اجرای قانون، میان خانواده خود و مردم تفاوتی قائل نبودند. به طور مثال، وقتی خبر رسید کسی از بیت امیرالمؤمنین (ع) زیور آلاتی را از بیت المال به امانت برده، امام (ع) ناراحت شد و فرمود: «به خدا سوگند اگر بدون اجازه خزانه‌دار بیت‌المال، آن را برده بود، مانند یک سارق، دستش را قطع می‌کردم.»
پیشوای باغدار!
در نهج البلاغه به صراحت در این باره که امیرالمؤمنین (ع) از چه طریق کسب درآمد می‌کردند، سخنی به میان نیامده اما از برخی شواهد در شرح‌های نهج‌البلاغه و همچنین زندگینامه مولا (ع)، دریافت می‌شود ایشان از راه باغداری کسب درآمد می‌کردند. امیرالمومنین (ع) در روستای «یَنبُع» باغ‌های خرما داشتند که به لحاظ وسعت، قابل توجه هم بود. از آنجا که امام (ع) از بیت‌المال هیچ دریافتی نداشتند، این باغ‌ها تنها محل درآمد ایشان بود و از درآمد همین باغ‌ها هم از فقرا و نیازمندان دستگیری می‌کردند.
پاک‌ترین کابینه تاریخ
امیرالمومنین (ع) همواره خواص و کارگزاران حکومت خود را از دل بستن به زخارف دنیا و در پی آن، خیانت به امانتی که به واسطه مسوولیت در اختیارشان قرار گرفته، برحذر می‌داشتند. ایشان در نامه ۲۶ خطاب به یکی از ماموران جمع‌آوری مالیات می‌نویسند: «... بدان برای تو در این زکاتی که جمع می‌کنی، سهمی معیّن و حقی روشن است، و شریکانی از مستمندان و ضعیفان داری. همانگونه که ما حق تو را می‌دهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشی. اگر چنین نکنی، در روز رستاخیز، بیش از همه دشمن داری. و وای بر کسی که در پیشگاه خدا، فقرا و مساکین، بدهکاران و ورشکستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند.» امام (ع) با کارگزارانی که در بیت المال، خیانت می‌کردند هم با جدیت و شدت فراوان برخورد می‌کردند. ایشان در نامه ۴۱ خطاب به یکی از فرماندارانشان می‌نویسند: «من تو را در امانت خود شریک کردم... [اما] تو اموال بیت‌المال را که سهم بیوه زنان و یتیمان بود، چونان گرگ گرسنه‌ای که گوسفند زخمی یا استخوان شکسته‌ای را می‌رباید، به یغما بردی... بی‌آنکه در این کار، احساس گناهی داشته باشی... گویا میراث پدر و مادرت را به خانه می‌بری! آیا از حسابرسی دقیق قیامت نمی‌ترسی؟... پس از خدا بترس و اموال آنان را بازگردان. و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفر خواهم رساند تا نزد خدا عذر خواه من باشد. سوگند به خدا اگر حسن و حسین چنان می‌کردند که تو انجام دادی، از من روی خوش نمی‌دیدند و به آرزو نمی‌رسیدند تا آنکه حق را از آنان باز ستانم.»
دنیا از نگاه امیر (ع)
در فرازهای متعددی از نهج البلاغه، امیرالمومنین (ع) مردم را با عبارت «أُحذرکم الدنیا» از آلوده شدن به مال دنیا برحذر داشته‌اند و در این خطاب‌ها، سهم خواص و یاران ایشان بیش از بقیه است. اما این به معنی مذموم بودن کسب مال دنیا به طور مطلق در دیدگاه ایشان نیست. مولوی در بیتی می‌گوید: آب در کشتی هلاک کشتی است/آب اندر زیر کشتی چشتی است. این بهترین مصداق برای تبیین دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) در مواجهه با مال دنیاست. یعنی آب دنیا وقتی وارد کشتی وجود انسان شود، باعث هلاکت او می‌شود اما اگر در زیر کشتی وجود انسان باشد، نه‌تن ‌ها مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه باعث جریان یافتن و حرکت آن می‌شود. آن‌چه در نگاه امام (ع) دارای اهمیت است، تسلط بر دنیا و مال دنیاست. از نظر ایشان، انسان نباید مقهور دنیا باشد بلکه دنیا باید زیر سلطه انسان قرار گیرد.
و اما بیت المال
تقسیم بیت‌المال در حکومت امیرالمومنین (ع) به شیوه زمانه خودش بود. ایشان کارگزارانی داشتند که درآمد دولت و بیت‌المال را میان مردم تقسیم می‌کردند. ذکر این نکته بی‌مناسبت نیست که بدانیم در زمان امیرالمؤمنین (ع)، بر خلاف زمان خلفای قبل، چیزی به نام غنیمت وجود نداشت. در زمان خلفای قبل، آنها به نقاط مختلف لشکرکشی می‌کردند و بعد، غنائم به دست آمده را میان مردم تقسیم می‌کردند. اما در زمان امیرالمومنین (ع)، درآمد و وصولی‌های دولت، تنها محدود به مالیات، جزیه اهل کتاب و بخشی هم از محل دریافت زکات بود و این دارایی‌های حکومت میان مردم تقسیم می‌شد. گرچه مکانیسم امروزی برای تقسیم بیت المال در آن زمان وجود نداشت اما با توجه به دستگاه اطلاعاتی که امیرالمومنین (ع) داشتند، اخبار و اطلاعات مردم به خوبی به ایشان می‌رسید و بر اساس نامه‌های نهج‌البلاغه معلوم می‌شود این اطلاعات، بسیار دقیق هم بود. و همین اطلاعات هم مبنای تقسیم عادلانه بیت‌المال میان مردم بود. امام (ع) تحت هیچ شرایطی حاضر به چشم پوشی از تقسیم عادلانه بیت المال نبودند. وقتی به ایشان گفتند که مردم به دنیا دل بسته‌اند و معاویه با هدایا و پول‌های فراوان آن‌ها را جذب می‌کند، پس شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند، امام (ع) در خطبه ۱۲۶ در پاسخ آنها گفتند: «آیا به من دستور می‌دهید برای پیروزی خودم، به ستم درباره امت اسلامی که بر آن‌ها ولایت دارم، متوسل شوم؟ به خدا سوگند تا عمر دارم هرگز چنین نخواهم کرد. اگر این اموال از خودم بود هم به گونه‌ای مساوی در میان مردم تقسیم می‌کردم، چه رسد که جزو اموال خداست.»