تاریخ بهانه‌ای برای پرداختن به مسائل روز است - ۲ آذر ۹۱
چندین عامل در موفقیت سریال مختار تاثیرگذار بوده است؛ اولین عامل به نظر من حضور کارگردانی به نام داود میرباقری است که با سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی که پیش از این ساخته کارنامه درخشانی را از خود نشان داده است. درواقع میرباقری با توجه به شناختی که مردم از او دارند، تبدیل به یک برند محبوب مخاطبان شده است. دومین عامل، حضور تعداد کثیری از بازیگران شناخته شده تلویزیون، سینما و تئاتر در این مجموعه بود. سومین عامل به موضوع این سریال برمی‌گردد، زیرا شخصیت مختار برای ما ایرانی‌ها شخصیت مطرحی است و هر کس بنا بر اطلاعاتی که در این مورد دارد، دوست دارد در مورد مختار بیشتر هم بداند؛ در حقیقت، شخصیت مختار شخصیت کنجکاوپذیری است و مردم دوست دارند بدانند چه تصویری از مختار قرار است در تلویزیون به نمایش درآید. عامل بعدی به صحنه‌های جنگ مختار برمی‌گردد صحنه‌هایی که حداقل در کارهای تاریخی کشور ما و منطقه بی‌نظیر است. برای این صحنه‌ها تلاش بسیاری شده بود و خوشبختانه، مردم هم استقبال زیادی از این صحنه‌ها کردند. بنابراین سریال در چند قسمت اول توانست مخاطبان را به خود جذب کند. در کل جذابیت سریال به لحاظ تصویری، محتوایی و کارگردانی باعث شد که مختار در مدت زمان اندکی محبوب مخاطبان شود. من حدودا در 10 تا 20 درصد از سکانس‌های فیلم حضور داشتم و حدود 4 سال و نیم در خدمت این سریال بودم. برخی از نویسندگان مثل میرباقری در نوشته‌هایشان تحقیق و مطالعه می‌کنند و نوشته این افراد قوت قلب و اطمینان لازم را برای یک بازیگر ایجاد می‌کند و در واقع، زمانی که در یکی از کارهای میرباقری بازی می‌کنی، اطمینان داری که مو لای درز نوشته‌های ایشان نمی‌رود. روایت یک داستان تاریخی برای کسی مثل میرباقری بهانه‌ای است برای پرداختن به مسائل روز و صرفا یک واقعه تاریخی نیست. از آنجایی که در داستان‌های تاریخی متداول است که کارگردان شخصیت هایی را وارد قصه کند، تصور من این بود که شخصیت «مالک ابن انس» هم زاییده ذهن نویسنده است، اما وقتی در این مورد مطالعه کردم، دریافتم این شخصیت در تاریخ بوده و انس یکی از سرداران و یاران مختار است. کار کردن با میرباقری افتخار و به نوعی هر پلان یک خاطره است. در یکی از صحنه‌های جنگ که در داخل کوفه اتفاق می‌افتاد، ریل بسیار طولانی به صورت 90 درجه ساخته شده بود و دوربین در کنار این ریل قرار داشت و دشمن و دوست در حال مبارزه بودند، پلان بسیار سختی بود و چند بار برای این پلان تمرین شده بود. من از بازیگرانی هستم که تمرین و اجرایم به لحاظ حس و انرژی یکسان است. طبق معمول انرژی گذاشتم و به معنای واقعی جنگیدم، با توجه به اینکه کلاه خود و زره هم به تن داشتیم، من گرمازده شدم و میرباقری کات داد و به من گفت در تمرین چرا این قدر انرژی می‌گذاری. تمرین اینجا تمام نشد و تا زمانی که افتاب غروب نکرده بود، ما برای این پلان بازی کردیم، ولی در نتیجه، برای کارگردان مقبول واقع نشد. در نتبجه فردا دوباره از اول به همین پلان برگشتیم، پلانی که شاید روی هم رفته 50 یا 60 ثانیه پخش می‌شد، اما ما یک روز و نیم برای همین پلان و در آن شرایط سخت کار کردیم.
حبیب دهقان نسب