فیلمهای این روزها را از دست ندهید - ۳۰ آذر ۹۱
ابوالحسن داوودی
کارگردان
در این روزها که حاشیه سینما بر متن آن پیشی گرفته پیشنهاد من به شما این است که دو فیلم خوب این روزها را جدای از اتفاقات و جنجالها دنبال کنید. هنوز که فیلمی را از اکران پایین نکشیدهاند، فرصت دیدن «بیخود و بیجهت» و «من مادر هستم» را از خود نگیرید. مهمترین نکته از نظر من درآمدن حس پرجزئیات یک اتفاق ساده زندگی روزمره است که کارگردان توانسته جزئیات و سادگی و واقعگرایی را به خوبی درآورد. کاهانی در «بیخود و بیجهت» نگاه هوشمندی در جمع آوری جزئیات دارد که از کنار هم قرار دادن یک کلیت ساخته میشود که درون فیلم دیده نمیشود.
کارگردان
در این روزها که حاشیه سینما بر متن آن پیشی گرفته پیشنهاد من به شما این است که دو فیلم خوب این روزها را جدای از اتفاقات و جنجالها دنبال کنید. هنوز که فیلمی را از اکران پایین نکشیدهاند، فرصت دیدن «بیخود و بیجهت» و «من مادر هستم» را از خود نگیرید. مهمترین نکته از نظر من درآمدن حس پرجزئیات یک اتفاق ساده زندگی روزمره است که کارگردان توانسته جزئیات و سادگی و واقعگرایی را به خوبی درآورد. کاهانی در «بیخود و بیجهت» نگاه هوشمندی در جمع آوری جزئیات دارد که از کنار هم قرار دادن یک کلیت ساخته میشود که درون فیلم دیده نمیشود.
ابوالحسن داوودی
کارگردان
در این روزها که حاشیه سینما بر متن آن پیشی گرفته پیشنهاد من به شما این است که دو فیلم خوب این روزها را جدای از اتفاقات و جنجالها دنبال کنید. هنوز که فیلمی را از اکران پایین نکشیدهاند، فرصت دیدن «بیخود و بیجهت» و «من مادر هستم» را از خود نگیرید. مهمترین نکته از نظر من درآمدن حس پرجزئیات یک اتفاق ساده زندگی روزمره است که کارگردان توانسته جزئیات و سادگی و واقعگرایی را به خوبی درآورد. کاهانی در «بیخود و بیجهت» نگاه هوشمندی در جمع آوری جزئیات دارد که از کنار هم قرار دادن یک کلیت ساخته میشود که درون فیلم دیده نمیشود. منظورم کلیتی بالاتر از خانه است که وقتی به آن نگاه میکنیم میبینیم که خیلی از ما درگیرش هستیم و زمانی که از بالا به آن نگاه شود ذات مضحکش بیرون میزند و میبینیم که این فشار عصبی چقدر پتانسیل کمیک دارد. به بیخود و بیجهت الصاق موضوع و مضمون و شعار ندارد...انسجام، مرتب بستهبندی شدن ماجراست. کار گروهی در بخش بازیگران باعث شده فیلم از لحاظ بازیگری به شدت فیلم مورد بحثی بشود. رضا عطاران در این فیلم فوق العاده است.
«من مادر هستم» به اکران درآمده و تماشاگری را که امیدی به فیلمهای این روزها نداشته غافلگیر میکند. ملودرام تلخ و جسورانه «من مادر هستم» ارزش دیدن، نقد، تحلیل و توجه را دارد. داستان پر پیچ و خم «من مادر هستم» به بازیگرانی مسلط و کاربلد نیاز داشت و کارگردانی دقیق که بتواند به خوبی این داستان را به تصویر بکشد.
در «من مادر هستم»، همه عوامل دست به دست هم دادهاند تا داستان به خوبی روایت شود و فیلم، ملودرامی به معنای واقعی جذاب و پرکشش باشد. جیرانی همواره علاقه خود را به ملودرام و سینمای داستانگو نشان داده است و شاید همیشه به دنبال داستانی اینچنین پرکشش و حساس بوده که بتواند ملودرامی همانند «قرمز» یا بهتر از آن بسازد و از لحاظ فنی و هنری آنقدر کارگردان خوبی است که بتواند این داستان را بهخوبی به تصویر بکشد. همهچیز کاملا در خدمت پیشبرد بدون وقفه داستان است و چندان سکانس اضافیای در فیلم وجود ندارد؛ فیلم به اندازه میگوید، و به اندازه به مخاطب اطلاعات میدهد. فیلمبرداری کار هم خوب است و بهموقع و بهاندازه از دوربین روی دست استفاده شده است. «من مادر هستم» در تمامی ابعاد، فیلم خوب و کمنقصی است و از آثار اخیر جیرانی بسیار بهتر است. اگر روزگاری از «قرمز» به عنوان بهترین فیلم کارنامه فریدون جیرانی نام برده میشد، اکنون باید نام «من مادر هستم» را در کنار یا حتی بالاتر از آن قرار داد. از طرف دیگر «من مادر هستم»، بدون شک، بهترین فیلمی است که تاکنون در سال ۹۱ اکران شده است.
کارگردان
در این روزها که حاشیه سینما بر متن آن پیشی گرفته پیشنهاد من به شما این است که دو فیلم خوب این روزها را جدای از اتفاقات و جنجالها دنبال کنید. هنوز که فیلمی را از اکران پایین نکشیدهاند، فرصت دیدن «بیخود و بیجهت» و «من مادر هستم» را از خود نگیرید. مهمترین نکته از نظر من درآمدن حس پرجزئیات یک اتفاق ساده زندگی روزمره است که کارگردان توانسته جزئیات و سادگی و واقعگرایی را به خوبی درآورد. کاهانی در «بیخود و بیجهت» نگاه هوشمندی در جمع آوری جزئیات دارد که از کنار هم قرار دادن یک کلیت ساخته میشود که درون فیلم دیده نمیشود. منظورم کلیتی بالاتر از خانه است که وقتی به آن نگاه میکنیم میبینیم که خیلی از ما درگیرش هستیم و زمانی که از بالا به آن نگاه شود ذات مضحکش بیرون میزند و میبینیم که این فشار عصبی چقدر پتانسیل کمیک دارد. به بیخود و بیجهت الصاق موضوع و مضمون و شعار ندارد...انسجام، مرتب بستهبندی شدن ماجراست. کار گروهی در بخش بازیگران باعث شده فیلم از لحاظ بازیگری به شدت فیلم مورد بحثی بشود. رضا عطاران در این فیلم فوق العاده است.
«من مادر هستم» به اکران درآمده و تماشاگری را که امیدی به فیلمهای این روزها نداشته غافلگیر میکند. ملودرام تلخ و جسورانه «من مادر هستم» ارزش دیدن، نقد، تحلیل و توجه را دارد. داستان پر پیچ و خم «من مادر هستم» به بازیگرانی مسلط و کاربلد نیاز داشت و کارگردانی دقیق که بتواند به خوبی این داستان را به تصویر بکشد.
در «من مادر هستم»، همه عوامل دست به دست هم دادهاند تا داستان به خوبی روایت شود و فیلم، ملودرامی به معنای واقعی جذاب و پرکشش باشد. جیرانی همواره علاقه خود را به ملودرام و سینمای داستانگو نشان داده است و شاید همیشه به دنبال داستانی اینچنین پرکشش و حساس بوده که بتواند ملودرامی همانند «قرمز» یا بهتر از آن بسازد و از لحاظ فنی و هنری آنقدر کارگردان خوبی است که بتواند این داستان را بهخوبی به تصویر بکشد. همهچیز کاملا در خدمت پیشبرد بدون وقفه داستان است و چندان سکانس اضافیای در فیلم وجود ندارد؛ فیلم به اندازه میگوید، و به اندازه به مخاطب اطلاعات میدهد. فیلمبرداری کار هم خوب است و بهموقع و بهاندازه از دوربین روی دست استفاده شده است. «من مادر هستم» در تمامی ابعاد، فیلم خوب و کمنقصی است و از آثار اخیر جیرانی بسیار بهتر است. اگر روزگاری از «قرمز» به عنوان بهترین فیلم کارنامه فریدون جیرانی نام برده میشد، اکنون باید نام «من مادر هستم» را در کنار یا حتی بالاتر از آن قرار داد. از طرف دیگر «من مادر هستم»، بدون شک، بهترین فیلمی است که تاکنون در سال ۹۱ اکران شده است.
ارسال نظر