معضلی به نام دهه شصتی - ۶ مهر ۹۱
معضلی هم هست به نام «دهه شصتی». این دهه شصت هر وقت نامش به میان آمده حاشیه و مشکل داشته است. از آن سال‌ها که به دنیا آمدند از شیرخشک گرفته تا پوشک بچه نایاب شد. جلو بیاییم تا برسیم به دبستان‌های دو شیفته (و گاهی سه شیفته)، نیم‌کت‌های چهار نفره و روی صندلی نشستن وسطی‌ها (این‌ها برای متولدین دهه هفتاد و هشتاد زیاد قابل لمس نیست) به کنکور هم که رسیدند، گلگوگاه کنکور تنگ‌تر شد، متقاضی زیاد بود و فضای آموزشی کم، موسسات کنکور کار و بارشان سکه شد و... درسشان هم که تمام شد، همان موسساتی که برای کارشناسی کار می‌کردند، حالا برای ارشد وارد عمل شدند. خلاصه آنکه اینها ـ متولدین دهه شصت ـ ظاهرا همیشه معضل بودند و در هر مقطعی که وارد شدند، معضل درست کردند.
این همه مقدمه بود که سراغ معضل جدید برویم؛‌ ازدواج دهه شصتی‌ها! همین چند روز قبل عادل آذر گفته است دهه شصتی‌ها تمایلی به بچه‌دار شدن ندارند، البته موسسه آمار احتمالا نظرسنجی در این باره نکرده و آنچه شاید تمایل تعبیر شود، احتمالا توانایی است. گویی متولدین دهه شصت در آن سال‌های گذرگاه تنگ کنکور، دوست نداشتند دانشگاه بروند، یا دوست داشتند ولی عبور از آن گذرگاه سخت بود، مثل همین حالا، دوست دارند ازدواج کنند، بچه دار شوند و... ولی آیا واقعا می‌توانند؟
زیاد هم بیراه نیست؛ بر اساس آخرین آمارهای بانک مرکزی مشاهده می‌شود که تعداد خانواده‌های تک‌نفره (مجردی) در سال ۱۳۸۰ تنها 5/4 درصد از کل خانوار‌ها بوده، اما این‌ درصد تا سال ۱۳۸۳ حتی کاهش هم داشته و تا ۴/۴ درصد هم رسیده است.
با این حال در سال ۱۳۸۴ سهم خانه‌های مجردی مجددا به ۵/۴ درصد می‌رسد. در سال ۱۳۸۵ با یازده‌ درصد رشد، سهم خانه‌های مجردی به ۵‌ درصد از مجموع خانوارها ارتقا می‌یابد. در سال ۱۳۸۶ این ۵‌ درصد همچنان ثابت است؛ اما در سال ۱۳۸۷ با ۶‌ درصد افزایش سهم مجردها به ۳/۵ درصد از مجموع می‌رسد. در سال ۱۳۸۸ این رقم با رشد ۹‌ درصدی به ۸/۵ درصد می‌رسد و در سال ۱۳۸۹ با رشد تقریبا ۱۴‌ درصدی سهم خانه‌های مجردی (تک‌نفره) به ۶/۶ درصد از کل می‌رسد.
هنوز آمار مربوط به سال 1390 اعلام نشده، اما بر فرض عدم افزایش، این رقم از خانوارهای تک نفره واقعا هم در کشوری مثل ایران قابل توجه به نظر می‌رسد. گفتنی آنکه این رخداد را نمی‌توان به پای تبلیغات دولتی گذاشت؛ چراکه اگر این تبلیغات اثرگذار بود، قاعدتا باید در دوره دولت‌های قبلی این اتفاقات می‌افتاد.
مسکن، تعهد مالی و تمایل!
امروز بیش از همه چیز موضوع همسریابی مورد توجه قرار گرفته است،‌ اما آیا واقعا مشکل ازدواج جوانان و تعدد خانوارهای یک نفره یا مجردی در «انتخاب همسر» است؟ به نظر نمی‌رسد جوانان ایرانی، لااقل جوانان ایران امروز در این زمینه مشکلی داشته باشند، روابط آنان به سرعت رو به گسترش گذاشته است، خانواده‌ها هم هنوز می‌توانند نقش سنتی خود را ایفا کنند.
مشکل اصلی مشکل مسکن است که طی سال‌های گذشته افزایش قیمت داشته است، موضوع دیگر هزینه‌های ازدواج که نوعی از تعهد مالی را ایجاد می‌کند و جوانان سخت به این تعهد تن می‌دهند و این زیاد به بحث تمایل مربوط نیست، شاید بیشتر موضوع عدم‌توانایی باشد.
جامعه ایرانی، جامعه ای است که از یک سو با مظاهر فرهنگ سنتی خود آشناست و از دیگر سو با توسعه تکنولوژی‌ها با فرهنگ‌های جدیدی آشنا می‌شود.
بنابر برخی ادعاها، از آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱، قرار است تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها پیاده شود. دانشگاه‌ها محیط‌های مناسبی برای آشنایی زوج‌های جوان بوده و هستند، اگر قرار است آشنایی‌ها در جایی جز ظرف مناسبات سنتی ایجاد شود، گزینه‌هایی نظیر «خیابان»، «پارک»، «محیط کار»، «جوامع مجازی» و... روی میز خواهد بود که هیچ یک به اندازه محیطی شبیه دانشگاه منطقی نیست!
اما اگر واقعا گزینه دانشگاه حذف شود، طبیعتا بخش بزرگی از این نیاز به جامعه مجازی سرریز خواهد شد،‌ تجربه فیلترینگ هم نشان داده نمی‌توان فضا را به طور کامل کنترل کرد.
ثبت و نظارت بر سایت‌های همسریابی اگرچه خبری مهم به شمار می‌رود، اما باید توجه داشت که بخش عمده آشنایی‌ها در این سایت‌ها انجام نمی‌شوند! البته کنترل سایت‌های همسریابی، قطعا می‌تواند بستر بسیاری از کلاهبرداری‌ها و... را از بین ببرد، اما راه حل قطعی نیست.
به نظر می‌رسد در حالی که اذهان عمومی به سمت «ثبت پایگاه‌های همسریابی» سوق یافته است، موضوع محوری تر، موضوع حذف روابط کنترل شده در دانشگاه‌ها و سرریز شدن آن به فضاهای دیگر باشد.
انتخاب همسر از طریق سایت‌های اینترنتی هر چند شکل جدید و به‌روزی دارد، اما محتوای آن همان است که در دهه‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ در نشریات (برای مثال زن روز) با شکلی دیگر وجود داشت و عده‌ای خاص هم مخاطب دارند، سایر آشنایی‌ها در فضاهای مجازی به تجربه در سایت‌های اجتماعی مجازی اتفاق می‌افتد.
موضوع سایت‌های همسریابی آنقدرها بحرانی نیست که به این سطح از نظارت و خبرسازی نیاز داشته باشد، اما موضوع جای خالی دانشگاه به عنوان فضایی منطقی و معقول برای آشنایی‌های جوانان در ازدواج‌های غیر سنتی و چگونگی پر کردن آن، موضوع پر اهمیت تری است که هنوز به آن پاسخی داده نشده است.
در باب موضوع افزایش خانوارهای تک نفره و کاهش بعد خانوار*، بیش از آنکه تبلیغات مورد توجه قرار گیرد، موضوع عینی و ملموس، موضوع ناتوانی جوانان برای تامین هزینه‌های زندگی دو نفره است.**
پی‌نوشت‌ها:
* بعد خانوار به تعداد متوسط افراد ساکن در یک خانواده گفته می شود. در سال ۱۳۷۱ بعد خانوارهای ایرانی برابر ۴.۹۳ نفر، در سال ۱۳۸۰ برابر ۴.۵۳ نفر و در سال ۱۳۸۹ این رقم به ۳.۷ نفر می‌رسد که حاکی از کاهش تعداد افراد خانواده‌های ایرانی است.
**بر اساس آمارهای بانک مرکزی، در ایران سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۸۰سهم خانوارهایی که در آنها هیچ‌کس کار نداشته 23/63 درصد رشد داشته است و سهم خانوارهایی که تنها یک نفر شاغل داشتند 65/1 درصد رشد داشته است.
در عوض در همین دوره زمانی سهم خانوارهایی که در آنها بیش از سه نفر شاغل وجود داشته 24/40 درصد و سهم خانوارهایی که دو نفر شاغل داشتند 11/27 درصد کاهش داشته است.در سال ۱۳۸۰ تنها 7/13 درصد خانوارهای ایرانی بدون شغل بودند، این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ این رقم به 5/22 درصد از خانوارها رسیده است، در حالی که در 5/54 درصد از خانوارها لااقل یک نفر شاغل داشتند، در سال ۱۳۸۹ این رقم به 4/55 درصد رسیده است.از دیگر سو، در 6/23 درصد از خانوارهای سال ۱۳۸۰ دو نفر شاغل وجود داشته که این رقم در سال ۱۳۸۹ به 2/17 درصد رسیده است، در سال ۱۳۸۰ از مجموع خانوارهای ایران 2/8 درصد از آنها سه نفر یا بیشتر شاغل وجود داشت؛ این در حالی است که در سال ۱۳۸۹ تنها ۴٫۹ درصد از خانوارها چنین وضعیتی داشتند.