گردشگری سیاه در دنیای پر حادثه - ۲۶ بهمن ۹۱
علی موقر
مرگ، اندوه، مصیبت، فاجعه . . . اینها جذابیتهای نوعی متفاوت از گردشگری است که مخاطبان خاص خودش را نیز پیدا کرده است. در گردشگری سیاه به بازدید از بناها و یا اماکنی پرداخته میشود که با بلایای طبیعی، فجایع انسانی و تلخیهای روزگار همراه بودهاند. گردشگران سیاه به مناطقی میروند که ترس و دلهره را برای بازدیدکنندگانشان به همراه دارد و اندوه و ناراحتی را برایشان به ارمغان میآورد. این نوع گردشگری شیفتگان خودش را دارد که به صورت گزینشی و پیگیرانه به بازدید از این اماکن میپردازند، بهعنوان مثال فرو ریختن برجهای دوقلو در سالهای اخیر باعث شده تا مکان این حادثه به عنوان یکی از اماکن پربازدیدکننده دربیاید.
مرگ، اندوه، مصیبت، فاجعه . . . اینها جذابیتهای نوعی متفاوت از گردشگری است که مخاطبان خاص خودش را نیز پیدا کرده است. در گردشگری سیاه به بازدید از بناها و یا اماکنی پرداخته میشود که با بلایای طبیعی، فجایع انسانی و تلخیهای روزگار همراه بودهاند. گردشگران سیاه به مناطقی میروند که ترس و دلهره را برای بازدیدکنندگانشان به همراه دارد و اندوه و ناراحتی را برایشان به ارمغان میآورد. این نوع گردشگری شیفتگان خودش را دارد که به صورت گزینشی و پیگیرانه به بازدید از این اماکن میپردازند، بهعنوان مثال فرو ریختن برجهای دوقلو در سالهای اخیر باعث شده تا مکان این حادثه به عنوان یکی از اماکن پربازدیدکننده دربیاید.
علی موقر
مرگ، اندوه، مصیبت، فاجعه ... اینها جذابیتهای نوعی متفاوت از گردشگری است که مخاطبان خاص خودش را نیز پیدا کرده است. در گردشگری سیاه به بازدید از بناها و یا اماکنی پرداخته میشود که با بلایای طبیعی، فجایع انسانی و تلخیهای روزگار همراه بودهاند. گردشگران سیاه به مناطقی میروند که ترس و دلهره را برای بازدیدکنندگانشان به همراه دارد و اندوه و ناراحتی را برایشان به ارمغان میآورد. این نوع گردشگری شیفتگان خودش را دارد که به صورت گزینشی و پیگیرانه به بازدید از این اماکن میپردازند، بهعنوان مثال فرو ریختن برجهای دوقلو در سالهای اخیر باعث شده تا مکان این حادثه به عنوان یکی از اماکن پربازدیدکننده دربیاید. اگرچه در حال حاضر این نوع گردشگری به عنوان یک ژانر خاص شناخته شده است، اما واقعیت این است که این نمونه از گردشگری چندان جدید نیست.
تاریخچه گردشگری سیاه
در سالهای دورتر افراد برای دیدن قبور قربانیان جنگها به مسافرت میپرداختند. بعد از آن وقایع تاریخی نیز به تنوع این اماکن افزود، بهطوری که در قرن گذشته برخی از اشراف از محل نبرد واترلو در سال ۱۸۱۵ بازدید میکردند. اگر در تاریخ به عقب بازگردیم، میبینیم که بسیاری از مردم در قرون وسطی برای دیدن اعدام در ملاء عام در میادین جمع میشدند. پیشتر از این نمونهها، رومیان در گردشگری سیاه سابقه دارند، زمانی که در کولیسیوم نبردهای بین گلادیاتورها را به راه میانداختند یا جنگهایی بین حیوانات مختلف ترتیب میدادند. در دوران مدرن هرچند که میشود تصور کرد که چیزی متفاوت در جریان است، اما باز مردم مشتاقاند تا از مکانهایی که در آنها جنگ، قتل عام و اعمال خشونتآمیز اتفاق افتاده است بازدید کنند. بدیهی است که این وقایع دهشتناک مدتی قبل از اینکه به جاذبهای برای بازدید تبدیل شوند، اتفاق افتاده است، اما در هر صورتگویی نزدیک شدن به یک محل قتلعام به خاطر همان کنجکاوی یا اشتیاق بازدیدکنندگان به این خشونتهاست.در جهان امروز فنآوری ارتباطات جهانی اجازه میدهد تا وقایع مرگ و مصیبت به تمام جهان گزارش شود. گاهی حتی در همان زمان وقوع حادثه خبر آن گسترش مییابد. همچنین فناوری این اجازه را میدهد تا بازدیدکنندهای که در مکان مصیبتدیده قرار میگیرد وقایع اتفاق افتاده را بارها و بارها با کیفیتی مشابه مشاهده کند. از یک سو پوشش رسانهای و از سویی دیگر کنجکاوی عمومی باعث میشود که گردشگری سیاه رونق بگیرد. مساله اساسی اینجاست که در برابر گردشگران سیاه باید چه واکنشی نشان داد؟ آیا بازدیدکنندگان مناطق سونامیزده تایلند در ۲۰۰۴ باید مورد شماتت قرار بگیرند؟ یا باید این گردشگران را تحسین کرد که به بالا رفتن درآمد گردشگری کمک میکنند؟
چرا از مرگ بازدید میکنیم؟
شاید پاسخ دادن به این سوال چندان آسان نباشد. این همه ترکیبی است از احترام به درگذشتگان، ترس و بیم از وقوع آن برای خود بازدیدکننده و یا در عین حال به هیجان آمدن و یا لذت بازدیدکنندگان از مواجهه با مرگ. تفاوت بین آنچه پذیرفتنی است و آنچه غیر قابل قبول است جاذبهای توریستی شده است که تنها با فاصله زمانی برای انسانهایی متفاوت اتفاق افتاده است. واقعا چه چیز باعث میشود که گردشگری سیاه معتبر شناخته شود؟ مخاطب در این مدت چه درکی از آنچه در این مکان به وقوع پیوسته است میتواند داشته باشد. متصدیان و گردانندگان این مکانهای گردشگری به نوعی به متولیان تاریخ نیز تبدیل شدهاند. اینکه کدامیک از بخشهای تاریخ برای تفسیر یا بزرگداشت انتخاب میشوند با گردانندگان این مکانهاست، اما ورای تاریخی که بازگو میشود و تفسیرهایی که ارائه میگردند، چیزی که بازدیدکننده در این گشتوگذار درک میکند، کاملا شخصی است.
مکانهای پربازدید
هر ساله بیش از نیممیلیون نفر از آشویتس بازدید میکنند. این تورها غالبا با زمانی به مدت دو ساعت و نیم یا کمی بیشتر انجام میگیرند. بعد از آشویتس یکی از مکانهای جذاب و پربازدید گردشگری سیاه زندان نیروی دریایی یا پاسدارخانه کاروستا در لتونی است. این ساختمان در سال ۱۹۰۰ بنا شد و در سال ۱۹۰۵ به مکانی برای ملوانان یاغی تزار تبدیل شده بود. این زندان به بازدیدکننده این فرصت را میدهد که مانند یک زندانی واقعی روی نیمکتها و تشکهای زندان به اقامت شبانه بپردازد. بنا به آنچه بازدیدکنندگان ابراز میدارند، این مکان بسیار ناراحتکننده، غیربهداشتی و خصمانه است. در تالین زندان و بازداشتگاه کا گ ب وجود دارد. این زندان در سال ۲۰۰۲ تعطیل شد و در حال حاضر به یک موزه تبدیل شده است. در این زندان لباسها، ملحفهها، ظروف غذا و تجهیزات بیمارستان هنوز باقی است. اردوگاه وایوارا در شمال شرقی استونی، موزه قربانیان نسلکشی در ویلنیوس و خیلی بناهای دیگر در این ردیف قرار دارند.
روی روشن گردشگری سیاه
ضمن در نظر گرفتن حساسیتهای این نوع گردشگری، برخی متخصصان امر بر این باورند که گردشگری سیاه میتواند مفید باشد و باید به آن احترام گذاشت و گردشگران را آموزش داد. بازدید از مناطق مصیبتزده گاه میتواند در تلاش برای بهبود و بازسازی آن موثر واقع شود. نمونههای مثبت آن را میتوان در نیواورلئان بعد از طوفان کاترینا و یا بعد از زلزله هائیتی مشاهده کرد.
از نقطهنظر گردشگری تورهای سیاه کاترینا وجه مثبتی محسوب میشد. همدردی بازدیدکنندگان با مصیبتزدهها باعث برخورد بازماندگان با انسانهای دیگر و بهبود روحیه آنها میشد. از طرف دیگر این تورها باعث میشد تا بازدیدکنندگان تمام تلاش خود را برای بهبود وضعیت مردم منطقه انجام دهند، از کمکهای مالی شخصی تا تشکیل گروههای اجتماعی. هفت سال بعد از طوفان نیز هنوز شرکتهایی به برگزاری تورهای خاکستری در نیواورلئان اقدام میکنند. یک سال بعد از سونامی ژاپن در 2011 شرکتهای مسافرتی و متصدیان تورها هنوز سفر به جزایر مصیبتزده را ترویج میکنند. این باعث میشود تا گردشگر به گردش اقتصادی بومیان منطقه از طریق اسکان، خرید مایحتاج روزانه خود و برخورد با کسبه و مردم محلی کمک کند، البته که بازدیدکنندگان احساسات شخصی و کنجکاوی خود را برای دیدن مصیبت ارضاء میکنند، اما موافقان این طرحها معتقدند که با آموزش گردشگران میتوان این برخوردها را به شکلی محترمانه سوق داد و در عوض به اقتصاد منطقه مصیبتزده در زمانی که واقعا به منابع مالی اضافی احتیاج دارد کمک کرد.
مرگ، اندوه، مصیبت، فاجعه ... اینها جذابیتهای نوعی متفاوت از گردشگری است که مخاطبان خاص خودش را نیز پیدا کرده است. در گردشگری سیاه به بازدید از بناها و یا اماکنی پرداخته میشود که با بلایای طبیعی، فجایع انسانی و تلخیهای روزگار همراه بودهاند. گردشگران سیاه به مناطقی میروند که ترس و دلهره را برای بازدیدکنندگانشان به همراه دارد و اندوه و ناراحتی را برایشان به ارمغان میآورد. این نوع گردشگری شیفتگان خودش را دارد که به صورت گزینشی و پیگیرانه به بازدید از این اماکن میپردازند، بهعنوان مثال فرو ریختن برجهای دوقلو در سالهای اخیر باعث شده تا مکان این حادثه به عنوان یکی از اماکن پربازدیدکننده دربیاید. اگرچه در حال حاضر این نوع گردشگری به عنوان یک ژانر خاص شناخته شده است، اما واقعیت این است که این نمونه از گردشگری چندان جدید نیست.
تاریخچه گردشگری سیاه
در سالهای دورتر افراد برای دیدن قبور قربانیان جنگها به مسافرت میپرداختند. بعد از آن وقایع تاریخی نیز به تنوع این اماکن افزود، بهطوری که در قرن گذشته برخی از اشراف از محل نبرد واترلو در سال ۱۸۱۵ بازدید میکردند. اگر در تاریخ به عقب بازگردیم، میبینیم که بسیاری از مردم در قرون وسطی برای دیدن اعدام در ملاء عام در میادین جمع میشدند. پیشتر از این نمونهها، رومیان در گردشگری سیاه سابقه دارند، زمانی که در کولیسیوم نبردهای بین گلادیاتورها را به راه میانداختند یا جنگهایی بین حیوانات مختلف ترتیب میدادند. در دوران مدرن هرچند که میشود تصور کرد که چیزی متفاوت در جریان است، اما باز مردم مشتاقاند تا از مکانهایی که در آنها جنگ، قتل عام و اعمال خشونتآمیز اتفاق افتاده است بازدید کنند. بدیهی است که این وقایع دهشتناک مدتی قبل از اینکه به جاذبهای برای بازدید تبدیل شوند، اتفاق افتاده است، اما در هر صورتگویی نزدیک شدن به یک محل قتلعام به خاطر همان کنجکاوی یا اشتیاق بازدیدکنندگان به این خشونتهاست.در جهان امروز فنآوری ارتباطات جهانی اجازه میدهد تا وقایع مرگ و مصیبت به تمام جهان گزارش شود. گاهی حتی در همان زمان وقوع حادثه خبر آن گسترش مییابد. همچنین فناوری این اجازه را میدهد تا بازدیدکنندهای که در مکان مصیبتدیده قرار میگیرد وقایع اتفاق افتاده را بارها و بارها با کیفیتی مشابه مشاهده کند. از یک سو پوشش رسانهای و از سویی دیگر کنجکاوی عمومی باعث میشود که گردشگری سیاه رونق بگیرد. مساله اساسی اینجاست که در برابر گردشگران سیاه باید چه واکنشی نشان داد؟ آیا بازدیدکنندگان مناطق سونامیزده تایلند در ۲۰۰۴ باید مورد شماتت قرار بگیرند؟ یا باید این گردشگران را تحسین کرد که به بالا رفتن درآمد گردشگری کمک میکنند؟
چرا از مرگ بازدید میکنیم؟
شاید پاسخ دادن به این سوال چندان آسان نباشد. این همه ترکیبی است از احترام به درگذشتگان، ترس و بیم از وقوع آن برای خود بازدیدکننده و یا در عین حال به هیجان آمدن و یا لذت بازدیدکنندگان از مواجهه با مرگ. تفاوت بین آنچه پذیرفتنی است و آنچه غیر قابل قبول است جاذبهای توریستی شده است که تنها با فاصله زمانی برای انسانهایی متفاوت اتفاق افتاده است. واقعا چه چیز باعث میشود که گردشگری سیاه معتبر شناخته شود؟ مخاطب در این مدت چه درکی از آنچه در این مکان به وقوع پیوسته است میتواند داشته باشد. متصدیان و گردانندگان این مکانهای گردشگری به نوعی به متولیان تاریخ نیز تبدیل شدهاند. اینکه کدامیک از بخشهای تاریخ برای تفسیر یا بزرگداشت انتخاب میشوند با گردانندگان این مکانهاست، اما ورای تاریخی که بازگو میشود و تفسیرهایی که ارائه میگردند، چیزی که بازدیدکننده در این گشتوگذار درک میکند، کاملا شخصی است.
مکانهای پربازدید
هر ساله بیش از نیممیلیون نفر از آشویتس بازدید میکنند. این تورها غالبا با زمانی به مدت دو ساعت و نیم یا کمی بیشتر انجام میگیرند. بعد از آشویتس یکی از مکانهای جذاب و پربازدید گردشگری سیاه زندان نیروی دریایی یا پاسدارخانه کاروستا در لتونی است. این ساختمان در سال ۱۹۰۰ بنا شد و در سال ۱۹۰۵ به مکانی برای ملوانان یاغی تزار تبدیل شده بود. این زندان به بازدیدکننده این فرصت را میدهد که مانند یک زندانی واقعی روی نیمکتها و تشکهای زندان به اقامت شبانه بپردازد. بنا به آنچه بازدیدکنندگان ابراز میدارند، این مکان بسیار ناراحتکننده، غیربهداشتی و خصمانه است. در تالین زندان و بازداشتگاه کا گ ب وجود دارد. این زندان در سال ۲۰۰۲ تعطیل شد و در حال حاضر به یک موزه تبدیل شده است. در این زندان لباسها، ملحفهها، ظروف غذا و تجهیزات بیمارستان هنوز باقی است. اردوگاه وایوارا در شمال شرقی استونی، موزه قربانیان نسلکشی در ویلنیوس و خیلی بناهای دیگر در این ردیف قرار دارند.
روی روشن گردشگری سیاه
ضمن در نظر گرفتن حساسیتهای این نوع گردشگری، برخی متخصصان امر بر این باورند که گردشگری سیاه میتواند مفید باشد و باید به آن احترام گذاشت و گردشگران را آموزش داد. بازدید از مناطق مصیبتزده گاه میتواند در تلاش برای بهبود و بازسازی آن موثر واقع شود. نمونههای مثبت آن را میتوان در نیواورلئان بعد از طوفان کاترینا و یا بعد از زلزله هائیتی مشاهده کرد.
از نقطهنظر گردشگری تورهای سیاه کاترینا وجه مثبتی محسوب میشد. همدردی بازدیدکنندگان با مصیبتزدهها باعث برخورد بازماندگان با انسانهای دیگر و بهبود روحیه آنها میشد. از طرف دیگر این تورها باعث میشد تا بازدیدکنندگان تمام تلاش خود را برای بهبود وضعیت مردم منطقه انجام دهند، از کمکهای مالی شخصی تا تشکیل گروههای اجتماعی. هفت سال بعد از طوفان نیز هنوز شرکتهایی به برگزاری تورهای خاکستری در نیواورلئان اقدام میکنند. یک سال بعد از سونامی ژاپن در 2011 شرکتهای مسافرتی و متصدیان تورها هنوز سفر به جزایر مصیبتزده را ترویج میکنند. این باعث میشود تا گردشگر به گردش اقتصادی بومیان منطقه از طریق اسکان، خرید مایحتاج روزانه خود و برخورد با کسبه و مردم محلی کمک کند، البته که بازدیدکنندگان احساسات شخصی و کنجکاوی خود را برای دیدن مصیبت ارضاء میکنند، اما موافقان این طرحها معتقدند که با آموزش گردشگران میتوان این برخوردها را به شکلی محترمانه سوق داد و در عوض به اقتصاد منطقه مصیبتزده در زمانی که واقعا به منابع مالی اضافی احتیاج دارد کمک کرد.
ارسال نظر