دیگه عاشق شدن فایده نداره
فرزانه ابراهیم‌زاده
چه شد آن همه پیمان / که از آن لب خندان/ بشنیدم هرگز خبری نشد از آن برای همه کسانی که فقط کمی ذوق موسیقایی داشته باشند، این ترانه پرویز خطیبی با آهنگسازی مهدی خالدی با دو خوانی بی‌تردید یکی از خاطره‌انگیزترین ترانه‌هایی است که بارها گوش کرده‌اند و شاید با آن اشک ریخته‌اند. ترانه‌ای که در خود داغ عشقی را می‌گوید که به پایان رسیده است و دیگر نشانی از آن نمانده است. عشقی که به قول شاعر بر باد دادش داده است و از یاد برده است، اما این آهنگ خاطره‌ساز تنها ترانه‌ای نیست که نشانی از عشق بر باد رفته و به پایان رسیده را در خود دارد. تاریخ ترانه‌های پایان عشق در تاریخ صد ساله موسیقی مدرن و چند هزار ساله موسیقی سنتی ایران بیش از اینها است. شاید از زمانی که عاشقی بوده است و شاعری که دلش شکسته شده است و به پایان عشق می‌اندیشد، این داستان دنباله‌دار ادامه داشته است و باید به بررسی کاملی از تاریخ چند هزار ساله شعر فارسی نیاز باشد. ادوارد براون در کتاب یک سال در میان ایرانیان نوشته است: «ایرانی‌ها فقط اشعار سعدی و حافظ و قاآنی را زیر سایه درخت‌ها نمی‌خوانند، بلکه هنگامی که در باغ‌ها به تفریح مشغول هستند اشعار دیگری می‌خوانند که اشعاری سبک دارد و وزن آنها غیر از اوزان شعری معمولی است و این اشعار همان تصنیف‌ها است.» اما از آنجایی که تا پیش از ورود دستگاه‌های حبس و ضبط صدا در ایران کمتر ترانه یا تصنیفی به جای مانده است که بشود به آن استناد کرد، تاریخ ترانه و تصنیف سرایی ایران عمری بیش از یک صد و چندین سال بیشتر ندارد و برای بررسی سابقه ترانه‌های پایان عشق باید لابه‌لای همین تاریخ یک قرن پیش جست‌وجو کنیم. تاریخی که با تاریخ ترانه‌سرایی مدرن در ایران گره خورده است و بی‌تردید عارف قزوینی و علی اکبر خان شیدا و ملک‌الشعرای بهار و میرزاده عشقی از بنیانگذارانش هستند و ترانه سرایانی چون رهی معیری، معینی کرمانشاهی، محمد حسین شهریار، پرویز خطیبی و البته بیژن ترقی در نسل دوم ترانه‌سرایی و به دنبال آنها ترانه‌سرایان و شاعرانی چون احمد شاملو، مهدی اخوان‌ثالث، هوشنگ ابتهاج، ایرج جنتی عطایی، شهریار قنبری در نسل سوم و ترانه‌سرایانی چون قیصر امین‌پور و محمدرضا شفیعی‌کدکنی و جوانانی مانند یغما گلرویی و مریم حیدرزاده، افشین یداللهی و روزبه بمانی در دوران ما دنباله روی آنها هستند. از آنجایی که بررسی ویژگی‌های این چهار دوره پژوهشی طولانی می‌خواهد، با اشاره‌ای به تاریخ ترانه‌سرایی در ایران تنها به بررسی آثار دو نسل نخست ترانه‌سرایی ایران که هنوز به سنت‌های شعری و موسیقیایی اصیل ایران وابسته بودند می‌پردازیم.
از لالایی‌های مادرانه تا تصنیف‌های میهنی
براساس روایت‌های به دست آمده به روزگار ما، پیشینه فرهنگ ایران با سرود و ترانه گره خورده است و از روزگاران قدیم مهم‌ترین آیین‌های ایرانیان یعنی آیین‌های مذهبی با ترانه‌های زرتشت در گاتاها همراه بود. به اعتبار همین تاریخ نیز می‌شود گفت ترانه‌سرایی بخشی عظیمی از تمدن و فرهنگ اساطیری و تاریخی ایران را به خود اختصاص داده و در بزم و رزم، حماسه‌آفرینی، عشق و دلدادگی، توصیف زیبایی‌ها به کار می‌آمده است. هنر ترانه‌سرایی در عصر ساسانیان به اوج شکوفایی خود رسید و موسیقی‌دانان و ترانه‌سرایان مطرحی چون: باربد، نکیسا، رامتین و بامشاد از سرآمدان ترانه‌سرایی این دوره بوده‌اند. به گفته «آرتور کریستین سن» شرق‌شناس شناخته‌شده در کتاب حماسه سرایی در ایران: «چهارصد سال پس از فروپاشی و سقوط ساسانیان، آوازها و نغمه‌های این خنیانگران هنوز ورد زبان ایرانیان بوده...»
اما با توجه به حرمت موسیقی در دوران بعد از اسلام موسیقی و ترانه‌سرایی رفته‌رفته در میان فرهنگ فولکلور ایرانی رفته است و بخشی از آن در قالب لالایی‌های مادرانه و اشعار مردمی و متل‌ها نقل زبان‌ها می‌شود و بخش دیگری از ترانه سرایی جای خود را به قصیده می‌دهد که یکی از مهم‌ترین قالب‌های شعری ادبیات فارسی به شمار می‌رود. البته نباید از یاد برد که موسیقی به شکل فاخرش در دربار شاهان و خانه‌های بزرگان حفظ می‌شد. ابوالفرج اصفهانی مورخ و نویسنده صاحب نام قرن چهارم و پنجم در کتاب خودش «الاغانی»، به شرح زندگی شاعران و نوازندگان دوران خود می‌پردازد. از دوران صفویه که مذهب شیعه به‌عنوان دین رسمی و دولتی اعلام می‌شود، بخشی از اشعار و تصنیف‌ها در قالب اشعار و نوحه‌ها و بخشی از موسیقی در تعزیه حفظ می‌شود. با آغاز دوران قاجار فصل تازه‌ای در زبان و ادبیات ایران گشوده می‌شود، فصلی که در نهایت بعد از مشروطه به انقلابی در حوزه زبان فارسی منجر می‌شود. در ابتدای دوران قاجار تا پیش از مشروطه ترانه و تصنیف‌سرایی بیشتر در قالب ترانه‌های کوچه بازاری رواج پیدا می‌کند. ترانه‌ها و تصنیف‌هایی که به قول روح‌الله خالقی بیشتر جنبه انتقادی به وضعیت موجود بوده است و در آنها حتی شاهی چون ناصرالدین‌شاه نیز به سخره گرفته می‌شود. یکی از مشهورترین این تصنیف‌ها تصنیف شاه کج کلاه است که بعد از اردوی شاه به عتبات در حالی که قحطی تهران را در خود گرفته بود، ساخته شد: شاه کج کلاه/ رفته کربلا/ گشته بی‌بلا/ نان شده گران/ یک من یک قران/ ما شدیم اسیر/ از دست وزیر/ از دست وزیر. یا ترانه ستاره کوره ماه نمیشه/ شازده لوچه شاه نمی‌شه/ که مردم اصفهان برای ظل‌السلطان ساخته بودند. عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من بخشی از این ترانه‌ها را آورده است. با صدور فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی تحول عظیمی در ایران به وجود آمد. تحولی که در عرصه ترانه و تصنیف نیز تاثیر بسزایی گذاشت و باعث ظهور گونه‌ای شعر به عنوان اشعار و تصنیف‌های ملی شد. عارف قزوینی یکی از نخستین شاعرانی بود که دست به قلم برد و نخستین تصنیف‌های میهنی را سرود. خود او درباره شرح تصنیف سازی اش نوشته است: «نه‌تنها فراموش نخواهد شد، بلکه معاصران دوره انقلاب نیز هیچ وقت از یاد نخواهند برد که وقتی من شروع به تصنیف ساختن و سرودهای ملی کردم، مردم خیال می‌کردند باید تصنیف برای ببری خان گربه شاه شهید بسرایند.» در چنین فضایی بود که عارف ترانه مشهور «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را سرود که بعدها مرتضی خان نی داوود برای آن آهنگی ساخت، که آن را جاودانه‌تر ساخت. اما عارف در کنار این اشعار تصنیف‌های به ظاهر سیاسی سرود که در لایه رویی خود عاشقانه هم بودند، مانند ترانه‌ای که در سوگ محمد تقی خان پسیان سرود: «گریه کن که سیل خون دگر ثمر ندارد» یکی از این ترانه‌ها ترانه مشهور «عقرب زلف کجت با قمر قرین است» که شاید یکی از نخستین تصنیف‌های عاشقانه‌ای باشد که به دوران ما رسیده است و خوانندگان زیادی آن را در مایه بیداد خوانده‌اند. یکی دیگر از تصنیف‌های مشهور عارف که بتوان آن را یکی از غمگین‌ترین تصنیف‌های ایرانی دانست که چون در مقام اصفهان خوانده می‌شود، در شادترین لحظه‌ها خوانده می‌شود، ترانه امشب شب مهتابه است. این ترانه که روایت عاشقی است که زار و نزار به خانه معشوقش می‌آید از عشقی می‌گوید که به ظاهر به پایان رسیده است، اما او آمده تا یار را راضی به دیدار کند، آنجا که می‌گوید: «خواب است و بیدارش کنید، مست است و هشیارش کنید. گویید فلانی آمده آن یار جانی آمد.»
بعد از عارف علی‌اکبر خان شیدا ترانه‌سرای بعدی است که البته تصنیف‌سازی را پیش از عارف آغاز کرد، اما به دلیل روحیه انزوا طلبش مانند عارف شناخته نشد. محمد علی امیر جاهد یکی از مشهورترین شاگردان عارف بود که او هم بیشتر ترانه‌های ملی و میهنی می‌سرود، اما در میان اشعارش که بیشتر آنها را با صدای قمرالملوک وزیری ضبط و ثبت شده اشعاری درباره فراق یار و پایان عشق می‌توان یافت از جمله تصنیف «امان ز هجر رخ یار/ فغان ز دوری نگار/ که آتشی است جان را/» اشاره کرد.
ملک‌الشعرای بهار شاعر و سیاستمدار شناخته‌شده معاصر، میرزاده عشقی و فرخی یزدی از دیگر شاعران سرشناس ایرانی بودند که از پیشروان ترانه‌سرایی معاصر ایران بودند.
از افسانه تا خزان عشق
تنها پانزده سال از جنبش مشروطه گذشته بود که علی اسفندیاری با سرودن شعر افسانه تاریخ هزار ساله شعرفارسی را برهم زد و فصل تازه‌ای آغاز کرد، اما این تنها نیما یوشیج نبود که قالب‌های کهن را بر هم زد. چند سال پیش از او علینقی خان وزیری و مرتضی خان نی داوود موسیقی سنتی ایرانی را که مدرسه دارالفنون به قالب موسیقی ارکسترال نزدیک کرده بود به عامه مردم نزدیک‌تر کرده بودند و با آغاز به کار مدرسه موسیقی به مدیریت روح‌الله خالقی موسیقی نیز از نوع فاخر و درباری به موسیقی عامه‌پسند نزدیک‌تر شد. موسیقی که احتیاج به ترانه‌هایی سبک‌تر از قصیده‌ها و غزل‌های معمول داشت. از اینجا بود که ترانه‌سرایی به شیوه نوین کم‌کم شکل گرفت. در ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ نخستین ایستگاه رادیو در تهران کار خودش را آغاز کرد. با ورود رادیو به خانه‌های مردم تحول بزرگی در تاریخ موسیقی و ترانه‌سرایی در ایران به وجود آمد. در فاصله چند سال از آغاز کار رادیو به همت داوود پیرنیا برنامه‌ای با عنوان گل‌ها در رادیو شروع به کار کرد که بخش بزرگی از تاریخ ترانه‌سرایی و موسیقی ایران وامدار آن هستند. ترانه سرایانی چون معینی کرمانشاهی، امیرجاهد، رهی معیری، نواب صفا، حسین خطیبی و بیژن ترقی به عرصه آمدند. ترانه‌سرایانی که آثارشان در موسیقی آهنگسازانی چون روح‌الله خالقی، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، علی تجویدی، ‌کلنل وزیری و همایون خرم و صدای خوانندگانی چون غلامحسین بنان، رضا محجوبی، قمرالملوک وزیری و... جاودانه شد. از آنجایی که در فضای به وجود آمده جای زیادی برای انواع ترانه باز شد تصنیف‌هایی برای عشق‌های از دست رفته یکی از موضوعاتی بود که مضمون تصنیف‌ها و سرودهای بسیاری قرار گرفت که در اینجا به چند نمونه از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم.
خزان عاشق
در میان ترانه‌های پایان عشق شد خزان رهی معیری یکی از مشهورترین نمونه‌های آن است. این ترانه را که درباره عاشقی است که از پایان عشق و جفای معشوق می‌گوید جواد بدیع‌زاده خوانده است که بیشتر او را با ترانه‌های شاد می‌شناختند. رهی معیری در این شعر که در مقام همایون خوانده می‌شود، سروده است: تو و می‌چون لاله کشیدن‌ها/ من و چون گل جامه دریدن‌ها /به رقیبان خاری دیدن‌ها
دلم از غم خون کردی چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
برو ‌ای از مهر و وفا عاری برو ‌ای عاری ز وفاداری
که شکستی چون زلفت عهد مرا
این تصنیف را روی آهنگ مرتضی محجوبی غلامحسین بنان نیز خوانده است.
آتشی به منزل
در میان خواننده‌های سرشناس برنامه گل‌ها غلامحسین خان بنان یکی از خوانندگان بود که سهم مهمی در آن داشت. او که در بیشترین آثارش با جواد معروفی،‌ مرتضی محجوبی و رهی معیری همراه بوده است چندین ترانه پایان عشق دارد که شاید مشهورترین آنها کاروان است که با شعری از رهی معیری خوانده است. او در این ترانه می‌خواند: «با ما بودی، بی ما رفتی …» البته بنان به جز کاروان بر روی شعری از شهریار نیز تصنیفی خوانده است که می‌توان آن را هم به نوعی ترانه‌ای از مرگ یک عشق دانست. تصنیف آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا. گفته می‌شود که شهریار این را در ایامی گفته است که کسی را که سال‌های سال عاشقش بوده در زمانی می‌بینید که دیگر دیر است، اما بسیاری از علاقه‌مندان به موسیقی ایرانی بنان را با تصنیف الهه ناز می‌شناسد. ترانه‌ای که نسل‌های زیادی با آن خاطره دارند. به‌خصوص با آن بخش که شاعر این تصنیف کریم فکور سروده است: «این همه بی‌وفایی، ندارد ثمر، به خدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم»
به رهی دیدم
در میان ترانه سرایان صد ساله اخیر بی‌تردید سهم بیژن ترقی از ترانه‌های ماندگار بیشتر از دیگران است. ترقی که ترانه‌سرایی را از دوران جوانی آغاز کرد، ترانه‌های بسیاری سروده است که سرشناس‌ترین خوانندگان ایران از غلامحسین خان بنان تا محمدرضا شجریان و شهرام ناظری و نسل تازه خوانندگان چون همایون شجریان و علی رضا قربانی آثارش را خوانده‌اند. ترانه‌هایی که شاید بتوان بخشی از ترانه‌های پایان عشق را لابه‌لای مشهورترین آنها جست‌وجو کرد. یکی از این ترانه‌ها ترانه «به رهی دیدم برگ خزان / پژمرده ز بیداد زمان بود» است که پرویز یاحقی بر روی آن آهنگ ساخت. تصنیف «آتش کاروان» با آهنگسازی علی تجویدی یکی دیگر از ترانه‌های پایان عشق بیژن ترقی است که بعد از سال‌ها از اجرایش هنوز خوانده و گوش داده می‌شود. ترقی در این شعر می‌گوید: «من هم ای یاران تنها ماندم/ آتشی بودم بر جا ماندم.» بهار دلنشین با آهنگی از روح الله خالقی و آواز بنان یکی دیگر از آثار جاودانه بیژن ترقی است که سروده است: «باز آ ببین در حیرتم/ بشکن سکوت خلوتم.»
دنبال آهو دویدن
کوروس سرهنگ‌زاده خواننده دیگری بود که در میان خوانندگان دهه سی سبک ویژه‌ای برای خود داشت. یکی از مشهورترین آهنگ‌های او بر روی شعری از جهانبخش پازوکی دیگه عاشق شدن فایده ندارد است. او در این ترانه می‌خواند: «وقتی، ‌ای دل، به گیسوی پریشون می‌رسی، خودتو نگه دار.»
برای آخرین بار
نام حسن گل نراقی در تاریخ موسیقی سنتی و مدرن ایران با یک آهنگ ثبت شده است. ترانه‌ای که بسیاری دریافتی سیاسی از آن داشتند و آن را ترانه مبارزان دهه‌های سی و چهل نامیدند. آن هم ترانه مرا ببوس. این ترانه خاطره‌انگیز که سروده حیدر رقابی است از آخرین لحظه‌های عشقی می‌گوید که به نظر می‌رسد در نهایت نزدیکی به جدایی ختم شده است. در سال‌های بعد از کودتای ۲۸ مرداد، بسیاری از شنوندگان بر این تصور بودند که شعر این ترانه را سرهنگ ژاندارمرى عزت‌الله سیامک از رهبران سازمان نظامی حزب توده ایران، پیش از اعدام در۲۷ مهر ماه ۱۳۳۳ در زندان و در وصف سرنوشت غم‌انگیز افسرانی که اعدام می‌شدند، سروده است، اما با گزارشی از ساواک معلوم می‌شود این شعر سروده حیدر رقابی است. به گفته ژاله علو که در آن سال‌ها در فیلمی با عنوان مرا ببوس بازی کرده بود: فکر نمی‌کنم هاله یا همان حیدر رقابی شاعر این ترانه آن را با انگیزه سیاسی و یا برای کودتای ۲۸ مرداد سروده باشد. شنیده‌ام که آن را برای نامزدش و زمانی که می‌خواسته ایران را ترک کند سروده است.»
در حقیقت هم همین بوده است و او برای نخستین بار این شعر را در مجموعه آسمان اشک منتشر کرده است. بعدها پرویز یاحقی این شعر را می‌خواند و آهنگی برای آن می‌سازد و به حسن گل‌نراقی می‌دهد. نخستین تمرین این تصنیف ضبط می‌شود و همین اجرای تمرینی به یکی از ماندگارترین تصنیف‌های پایان عشق در ایران تبدیل می‌شود.