کشف جغرافیای جدید - ۱۲ بهمن ۹۱
این روزها رفتن به سینما کاری است که کمتر کسی انجام می‌دهد، این را می‌شود از آمار تماشاگران متوجه شد. یکی از فیلم‌های روی پرده «گیرنده» است. با سعید راد بازیگر شناخته‌شده در مورد این فیلم که تجربه اول کارگردانش است، صحبت کرده‌ایم. فیلم سینمایی «گیرنده» داستان «حاج صمد»، راننده وانت کارخانه‌ای در شهرستانی دور افتاده و کوچک است که در پی اتفاقی، ماموریتی مهم می‌یابد. این روزها در فیلم اول یک کارگردان بازی کرده‌اید
بله! فیلم سینمایی «گیرنده» به کارگردانی «مهرداد غفارزاده» در حال اکران عمومی در سینماهای کشور است. مهرداد غفارزاده پیش از اینکه کارگردان سینما باشد، نویسنده، روزنامه‌نگار، مدیر اجرایی، طراح صدا و کارگردان تلویزیون است. او که در عالم ادبیات به نویسنده‌ای شناخته‌شده بدل شده، آن‌طور که خودش می‌گوید بین انتخاب هیاهوی سینما و آرامش ادبیات مستاصل مانده است. به هر جهت غفارزاده فیلم سینمایی «گیرنده» را به‌عنوان اولین تجربه سینمایی خود سال گذشته کار کرد و فیلم گرچه چندان از سوی منتقدان سینما تحویل گرفته نشد، اما سی‌امین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر توانست جایزه بهترین فیلم اول را از آن خود کند.
این فیلم چه ویژگی‌هایی از نظر شما داشته است.
این فیلم اثری جاده‌ای، چندوجهی و طنزاست و مخاطب می‌تواند از آن دریافت‌های سیاسی و اجتماعی هم داشته باشد، از طرفی روایت و داستان فیلم براساس بازی بازیگران پیش می‌رود.‌‌ همان‌گونه که گفته شد فیلم سینمایی «گیرنده» اثری جاده‌ای است و این‌گونه فیلم‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارند. مانند اینکه شخصیت اصلی فیلم می‌تواند هویت خودش را در این سفرجاده‌ای که بر مبنای حادثه هم به پیش می‌رود، دوباره کشف کند و به دست بیاورد، در طی این مسیر هم شخصیت اصلی با افرادی از هر طبقه و قشری می‌تواند مواجه شود که عموما این‌گونه افراد نیز مانند خود شخصیت اصلی به دنبال کشف و شهود برای یافتن خود گم شده‌شان هستند. درواقع اکثر شخصیت‌های این‌گونه فیلم‌ها نوعی درد و غم را در چهره خود دارند و مدام هم تلاش می‌کنند این غم را در مواجهه با دیگران مخفی کنند. ویژگی مهم و سوم این‌گونه آثار این است که در پایان با رسیدن به فهم و درک جدیدی از زندگی، شخصیت اصلی تمایل به بازگشت به نقطه ابتدایی سفراش را پیدا می‌کند. اما اکثر آثار سینمایی جاده‌ای بر پایه این شعار کلیشه‌ای چگونگی رسیدن به مقصد داستان خود را به پیش می‌برند. چیزی که در فیلم سینمایی «گیرنده» شخصیت اصلی فیلم صمد به دنبال آن است و رساندن نامه‌های مردم، بنابراین باید دید که سینمای جاده‌ای واقعا چه معنایی می‌تواند برای مخاطب سینما داشته باشد. در ساده‌ترین حالت سینمای جاده‌ای یعنی اینکه شخصی از نقطه مثلا یک به نقطه دو برسد و بعد دوباره به نقطه آغازین خود برگردد. اصولا فیلم‌های جاده‌ای می‌توانند درباره کشف جغرافیایی جدید یا گسترش مرزهای جدیدی نیز باشد و درواقع فیلم‌های جاده‌ای در قالب ساختار‌های چندپرده‌ای جای نمی‌گیرند و داستان در این‌گونه آثار خیلی کم به خاطر درگیری‌های خارجی جلو می‌رود. درگیری‌ای که شخصیت اصلی را وادار به حرکت می‌کند یک امر عموما درونی است. بنابراین می‌توان گفت که بهترین فیلم‌های جاده‌ای آثاری هستند که در آنها شخصیت اصلی داستان درگیر بحران می‌شود. از سویی فیلم‌های جاده‌ای به دلیل لزوم تغییرات درونی شخصیت‌های خود، چندان درباره حرف‌هایی که بین آدم‌ها زده می‌شود نیستند، بلکه درباره چیزهایی هستند که حس شده و دیده نمی‌شوند و به همین علت فیلم جاده‌ای به‌شدت متفاوت با آثار سینمایی مانند ملودرام‌های خانوادگی یا کمدی است که در آن هر چند دقیقه یک بار کنش جدیدی روی می‌دهد برای جلب توجه مخاطب تا علاقه‌مند به دنبال کردن داستان اصلی فیلم باشد.
آیا اینگونه فیلمسازی می‌تواند در سینمای کم رمق ایران موفق باشد؟
سینمای جاده‌ای در کشور ما نیز از گذشته مورد علاقه مخاطبان سینما و سینماگران ایرانی بوده و اگر بررسی موشکافانه‌ای در این زمینه انجام دهیم، خواهیم دید که اغلب فیلمسازان مهم سینمای ایران سعی کرده‌اند تا حداقل یک فیلم جاده‌ای را در کارنامه سینمایی خود بگنجانند، فارغ از اینکه حجم نسبتا بالای تولید اینگونه از آثار تا چه اندازه موفقیت‌آمیز بوده است، باید گفت که اینگونه آثار سینمایی از سوی سینماگران ایرانی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در کنار گونه‌ها و ژانرهای دیگر سینمایی همیشه مورد توجه بوده است و یکی از قواعد سینمای جاده‌ای آن است که شخصیت یا شخصیت‌های اصلی توسط جاده مورد آزمون قرار داده می‌شوند و در خیلی از مواقع جاده و درواقع سفر شخصیت‌ها را در هم‌می‌شکند؛ یعنی شخصیت‌های اصلی داستان مجبور می‌شود با دیگر شخصیت‌های داستان احتمالا جنگ و جدلی داشته باشد تا داستان فیلم را بتواند به پیش ببرد. جنگی که در ‌‌نهایت به شکست شخصیت اصلی یا دیگر شخصیت‌های اصلی فیلم منتهی می‌شود. در فیلم گیرنده نیز شاهد کوشش کارگردان خلاقش برای ساخت اثری متفاوت و جذاب هستیم و فیلم با تکیه بر بازی سعید راد و با استفاده از پنج بازیگر اصلی و چندین بازیگر فرعی داستان خود را پیش می‌برد و تلاش می‌کند تا به مخاطب نشان دهد که بسیاری از کارهای نشدنی نیز می‌تواند انجام شود. فیلم تلاش سازندگان خود را برای به سرانجام رساندن کارهای نشدنی نشان می‌دهد و می‌توان امیدوار بود که کارگردان فیلم می‌تواند در ادامه برای سینمای ایران آثار گیرا و جذاب‌تری نیز بسازد، اما در مجموع این فیلم هم به لحاظ موضوع و هم فرم و محتوا فیلمی متوسط ارزیابی می‌شود. سینمای قهرمان‌پرداز نیازمند عواملی است که اگر آن عوامل به درستی در کنار هم قرار نگیرند، فیلم نه تنها سقوط می‌کند، بلکه دچار یک نزول کیفی از همه نظر نیز می‌شود. این فیلم قرار است یک سوژه سیاسی، یعنی ورود رییس‌جمهور به یک شهر و نوشتن نامه به وی در طول سفرهای استانی را مورد بررسی قرار دهد، اما موفق به بیان پیام خود نمی‌شود.