سرگرمی مهمترین کارکرد رسانه در عید
محسن آزموده
روزنامه نگار
گذشت آن زمانی که فقط دو شبکه بود: یک و دو که ایام نوروز که میشد، در کنار یک سری فیلمهای کلاسیک و سیاه و سفید، مدام لورل و هاردی و چارلی چاپلین پخش میکرد و جنگهایی که در آنها یک عده دور هم مینشستند و میخندیدند و خاطره تعریف میکردند! حالا گزینهها به مراتب بیشتر شده است و رسانههای ملی نمیتوانند به کلاه قرمزی و چند فیلم خارجی برای حفظ مخاطبانشان بسنده کنند. جوانها حالا میتوانند برای گذران اوقات فراغتی طولانی چون نوروز سراغ رسانههای دیگر روند، اما به راستی رسانه چه نقشی در سوگیری نوروز به مثابه اوقات فراغت دارد و چطور میتواند در بهینهسازی آن نقش ایفا کند؟ با دکتر حسین افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، در این مورد به گفتوگویی کوتاه نشستیم که از نظر میگذرد:
نوروز را میتوان یکی از مهمترین و عمومیترین و جذابترین ایام اوقات فراغت ایرانی خواند.
روزنامه نگار
گذشت آن زمانی که فقط دو شبکه بود: یک و دو که ایام نوروز که میشد، در کنار یک سری فیلمهای کلاسیک و سیاه و سفید، مدام لورل و هاردی و چارلی چاپلین پخش میکرد و جنگهایی که در آنها یک عده دور هم مینشستند و میخندیدند و خاطره تعریف میکردند! حالا گزینهها به مراتب بیشتر شده است و رسانههای ملی نمیتوانند به کلاه قرمزی و چند فیلم خارجی برای حفظ مخاطبانشان بسنده کنند. جوانها حالا میتوانند برای گذران اوقات فراغتی طولانی چون نوروز سراغ رسانههای دیگر روند، اما به راستی رسانه چه نقشی در سوگیری نوروز به مثابه اوقات فراغت دارد و چطور میتواند در بهینهسازی آن نقش ایفا کند؟ با دکتر حسین افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، در این مورد به گفتوگویی کوتاه نشستیم که از نظر میگذرد:
نوروز را میتوان یکی از مهمترین و عمومیترین و جذابترین ایام اوقات فراغت ایرانی خواند.
محسن آزموده
روزنامه نگار
گذشت آن زمانی که فقط دو شبکه بود: یک و دو که ایام نوروز که میشد، در کنار یک سری فیلمهای کلاسیک و سیاه و سفید، مدام لورل و هاردی و چارلی چاپلین پخش میکرد و جنگهایی که در آنها یک عده دور هم مینشستند و میخندیدند و خاطره تعریف میکردند! حالا گزینهها به مراتب بیشتر شده است و رسانههای ملی نمیتوانند به کلاه قرمزی و چند فیلم خارجی برای حفظ مخاطبانشان بسنده کنند. جوانها حالا میتوانند برای گذران اوقات فراغتی طولانی چون نوروز سراغ رسانههای دیگر روند، اما به راستی رسانه چه نقشی در سوگیری نوروز به مثابه اوقات فراغت دارد و چطور میتواند در بهینهسازی آن نقش ایفا کند؟ با دکتر حسین افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، در این مورد به گفتوگویی کوتاه نشستیم که از نظر میگذرد:
نوروز را میتوان یکی از مهمترین و عمومیترین و جذابترین ایام اوقات فراغت ایرانی خواند. اصولا اوقات فراغت(Leisure) در علم جامعهشناسی چه تعریفی دارد؟
اوقات فراغت مفهومی نو در جامعهشناسی است. در گذشته بخشی از ساعات زندگی به استراحت اختصاص داشت، اما اوقات فراغت با استراحت فرق میکند، استراحت زمانی است برای تمدید قوا، اما اوقات فراغت برهههایی از زمان است که کار و آموزش رسمی به پایان رسیده است. در دنیای مدرن رسانه در کنار دیگر فعالیتها بخش مهمی از اوقات فراغت را به خود اختصاص میدهند.
رسانهها سه کارکرد عمده دارند: خبررسانی، آموزش و سرگرمی. در ارتباط با اوقات فراغت کدام یک از این کارکردها باید پررنگتر شوند؟
برنامههای رسانهها در اوقات فراغت باید به گونهای باشد که نیاز به بهکارگیری جدی ذهن نباشد. در سالهای اخیر مفاهیم جدید «تفریحی-اطلاعاتی» (infotainment) و «تبلیغی-اطلاعاتی» (info advertisement) در ارتباطات پدید آمدهاند. منظور از این مفاهیم آن است که کارکردهای رسانهای با یکدیگر تلفیق شدهاند و یک برنامه رسانه هم کارکرد تفریحی دارد و هم نقش آموزشی یا اطلاعرسانی. برنامههای رسانهها برای اوقات فراغت نیز میتواند از تلفیق این کارکردها بهره بجوید، یعنی برنامهها طوری باشند که ضمن حفظ جنبه سرگرمی، نقش اطلاعرسانی یا آموزشی نیز داشته باشند. به طور کلی رسانهها در ایام تعطیل اولا بیشتر جنبه سرگرمی مییابند و ثانیا اخبار جدی و رسمی و سیاسیشان کمتر میشود، این امر حتی در لحن بیان و نحوه پردازش به مسائل جدی نیز مشهود است.
رسانههای جمعی ما نیز در ایامی مثل نوروز سعی میکنند با پخش برنامههای سرگرم کننده مثل فیلمها و سریالهای مناسبتی همین رویکرد را داشته باشند، اما شکل این برنامهها به گونهای است که احساس نمیشود مدیریتی صورت گرفته باشد و مجموعه برنامهها حالت کشکولی دارد. این برنامهریزی باید چگونه باشد تا مردم جلب رسانههای خارجی نشوند؟ چرا گرایش به سمت رسانههای اصطلاحا «آن ور آبی» زیاد میشود؟
اصل اساسی باید این باشد که برنامههای جدی مثل مسائل سیاسی و اقتصادی جامعه و بحرانهای بینالمللی و اجتماعی نباید بزرگنمایی شود، اما در مورد اینکه چرا گرایش به سمت رسانههای دیگر زیادتر است، سوال سختی است. این پرسش را با این سوال میتوان جواب داد که چرا مردمی که پول دارند، در ایام نوروز به کشورهای خارجی میروند؟! البته ایدهآل آن است که رسانه داخلی بتواند نیاز مخاطبان داخلی را فراهم کند، اما دلیل آن صرفا به محتوا مربوط نمیشود. باید توجه کرد که دنیای رسانههای بینالمللی بسیار گسترده است و تقسیمبندیهای متنوع و فراوانی دارد. این امر سبب میشود که رقابت رسانههای داخلی با رسانههای دیگر بسیار دشوار شود، ضمن اینکه ما شبکههای کابلی و خصوصی نداریم.
شما به نکته مهمی اشاره کردید، آیا خصوصی کردن رسانهها راهحل مناسبی برای رقابت با رسانههای خارجی نیست، ضمن اینکه میبینیم مردم معمولا از سر ناچاری و به دلیل جذاب نبودن رسانه داخلی، به سراغ رسانههای دیگر میروند، وگرنه با توجه به ریشهدار بودن ارزشهای سنتی و خانوادگی ترجیح میدهند، دست کم در یک جمع خانوادگی، مخاطب برنامههایی باشند که در آنها به اصول خانوادگی ایرانی احترام گذاشته شود؟
البته من مفهوم خصوصی کردن رسانههای جمعی مثل تلویزیون را به آن معنایی که بیان میشود، قبول ندارم و معتقدم که در حوزه سرگرمی تلویزیون ما درواقع خصوصی است. ببینید، فرق تلویزیون خصوصی و دولتی در عرف ارتباطات این است که تلویزیون دولتی آگهی و تبلیغات نداشته باشد، ضمن آنکه برنامههای تلویزیون دولتی در کشورهایی مثل چین و شوروی سابق توسط دولت تهیه میشد؛ اما در ایران اولا تلویزیون مدام آگهیهای تبلیغاتی پخش میکند و ثانیا بخش خصوصی با تلویزیون قرارداد میبندد و برنامهسازی میکند. بنابراین میتوان گفت که بر تلویزیون ما نگرش خصوصی حاکم است و تلویزیون دنبال بخش خصوصی میرود. تلویزیون ما تنها در بخش اخبار است که کاملا دولتی است که آن هم به این دلیل است که خبرگزاری خصوصی نداریم؛ بنابراین خصوصیسازی ایدهآلی که از آن سخن میرود، در شرایط فعلی امکان پذیر نیست و آنچه ما داریم، ترکیبی است. البته میتوان با تلویزیون کابلی حق انتخاب بیننده را زیادتر کرد. درست است که خانوادههای ما مخاطب هر برنامهای نیستند و خوبی تلویزیون ما نیز این است که میتواند این خواسته را تامین کند؛ یعنی برنامههایی درست کند که خانوادههای ایرانی بدون ترس و لرز اخلاقی و فرهنگی میتوانند مخاطب آن باشند.
به طور کلی موفقیت رسانه ملی در جذب مخاطب در ایام تعطیل و نوروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته نمیتوان به طور دقیق میزان موفقیت رسانه ملی را در ایام نوروز سنجید، اما هر سال میبینیم که در روزنامهها انتقادهایی مبنی بر کم بها داده شدن به برنامههای اوقات فراغت منتشر میشود. به طور کلی در شهرهای بزرگتر مخاطبان کمتری به سمت تلویزیون میروند، در شهرهای کوچکتر و روستایی مخاطبان بیشتر میشوند. بخشی از این البته به سلیقهها و میزان دسترسی به تکنولوژیهای متعدد ربط دارد. ضمن آنکه شاهدیم جوانان ما در ایام تعطیل اصلا پای تلویزیون نمینشینند و به سمت اینترنت و بازیهای اینترنتی میروند؛ یعنی گرایش به چندرسانهایها زیاد شده است.
رسانههای بینالمللی از چه راهکاری برای جذب مخاطب در ایام تعطیلی و اوقات فراغت بهره میگیرند؟
از طریق گسترش برنامههای سرگرمی. این ایام بهترین زمان برای جذب مخاطب است و این رسانهها با پخش برنامههای سرگرمکننده، میتوانند مخاطبان بسیاری را جذب کنند و با این کار امکان آگهی گرفتن خود را زیاد میکنند، زیرا در این ایام به اصطلاح مخاطبان «اسیر» رسانه میشوند. متاسفانه رسانههای ملی ما آگهیهای زیادی پخش میکنند، تا آنجا که میتوان تلویزیون ما را تجاری خواند؛ اما این رسانههای ملی ما در مقایسه با رسانههای خصوصی خارجی فرمول هزینه-سود را در نظر نمیگیرند و همین امر سبب میشود که مخاطبان به سمت رسانههای دیگر جذب شوند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر مخاطب اسیر نداریم. فرصتهای تکنولوژیک زیاد شدهاند و رسانهها باید بدانند که اگر نتوانند نیازها و سلیقه مخاطبان را اقناع کنند، آنها را از دست میدهند!
روزنامه نگار
گذشت آن زمانی که فقط دو شبکه بود: یک و دو که ایام نوروز که میشد، در کنار یک سری فیلمهای کلاسیک و سیاه و سفید، مدام لورل و هاردی و چارلی چاپلین پخش میکرد و جنگهایی که در آنها یک عده دور هم مینشستند و میخندیدند و خاطره تعریف میکردند! حالا گزینهها به مراتب بیشتر شده است و رسانههای ملی نمیتوانند به کلاه قرمزی و چند فیلم خارجی برای حفظ مخاطبانشان بسنده کنند. جوانها حالا میتوانند برای گذران اوقات فراغتی طولانی چون نوروز سراغ رسانههای دیگر روند، اما به راستی رسانه چه نقشی در سوگیری نوروز به مثابه اوقات فراغت دارد و چطور میتواند در بهینهسازی آن نقش ایفا کند؟ با دکتر حسین افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، در این مورد به گفتوگویی کوتاه نشستیم که از نظر میگذرد:
نوروز را میتوان یکی از مهمترین و عمومیترین و جذابترین ایام اوقات فراغت ایرانی خواند. اصولا اوقات فراغت(Leisure) در علم جامعهشناسی چه تعریفی دارد؟
اوقات فراغت مفهومی نو در جامعهشناسی است. در گذشته بخشی از ساعات زندگی به استراحت اختصاص داشت، اما اوقات فراغت با استراحت فرق میکند، استراحت زمانی است برای تمدید قوا، اما اوقات فراغت برهههایی از زمان است که کار و آموزش رسمی به پایان رسیده است. در دنیای مدرن رسانه در کنار دیگر فعالیتها بخش مهمی از اوقات فراغت را به خود اختصاص میدهند.
رسانهها سه کارکرد عمده دارند: خبررسانی، آموزش و سرگرمی. در ارتباط با اوقات فراغت کدام یک از این کارکردها باید پررنگتر شوند؟
برنامههای رسانهها در اوقات فراغت باید به گونهای باشد که نیاز به بهکارگیری جدی ذهن نباشد. در سالهای اخیر مفاهیم جدید «تفریحی-اطلاعاتی» (infotainment) و «تبلیغی-اطلاعاتی» (info advertisement) در ارتباطات پدید آمدهاند. منظور از این مفاهیم آن است که کارکردهای رسانهای با یکدیگر تلفیق شدهاند و یک برنامه رسانه هم کارکرد تفریحی دارد و هم نقش آموزشی یا اطلاعرسانی. برنامههای رسانهها برای اوقات فراغت نیز میتواند از تلفیق این کارکردها بهره بجوید، یعنی برنامهها طوری باشند که ضمن حفظ جنبه سرگرمی، نقش اطلاعرسانی یا آموزشی نیز داشته باشند. به طور کلی رسانهها در ایام تعطیل اولا بیشتر جنبه سرگرمی مییابند و ثانیا اخبار جدی و رسمی و سیاسیشان کمتر میشود، این امر حتی در لحن بیان و نحوه پردازش به مسائل جدی نیز مشهود است.
رسانههای جمعی ما نیز در ایامی مثل نوروز سعی میکنند با پخش برنامههای سرگرم کننده مثل فیلمها و سریالهای مناسبتی همین رویکرد را داشته باشند، اما شکل این برنامهها به گونهای است که احساس نمیشود مدیریتی صورت گرفته باشد و مجموعه برنامهها حالت کشکولی دارد. این برنامهریزی باید چگونه باشد تا مردم جلب رسانههای خارجی نشوند؟ چرا گرایش به سمت رسانههای اصطلاحا «آن ور آبی» زیاد میشود؟
اصل اساسی باید این باشد که برنامههای جدی مثل مسائل سیاسی و اقتصادی جامعه و بحرانهای بینالمللی و اجتماعی نباید بزرگنمایی شود، اما در مورد اینکه چرا گرایش به سمت رسانههای دیگر زیادتر است، سوال سختی است. این پرسش را با این سوال میتوان جواب داد که چرا مردمی که پول دارند، در ایام نوروز به کشورهای خارجی میروند؟! البته ایدهآل آن است که رسانه داخلی بتواند نیاز مخاطبان داخلی را فراهم کند، اما دلیل آن صرفا به محتوا مربوط نمیشود. باید توجه کرد که دنیای رسانههای بینالمللی بسیار گسترده است و تقسیمبندیهای متنوع و فراوانی دارد. این امر سبب میشود که رقابت رسانههای داخلی با رسانههای دیگر بسیار دشوار شود، ضمن اینکه ما شبکههای کابلی و خصوصی نداریم.
شما به نکته مهمی اشاره کردید، آیا خصوصی کردن رسانهها راهحل مناسبی برای رقابت با رسانههای خارجی نیست، ضمن اینکه میبینیم مردم معمولا از سر ناچاری و به دلیل جذاب نبودن رسانه داخلی، به سراغ رسانههای دیگر میروند، وگرنه با توجه به ریشهدار بودن ارزشهای سنتی و خانوادگی ترجیح میدهند، دست کم در یک جمع خانوادگی، مخاطب برنامههایی باشند که در آنها به اصول خانوادگی ایرانی احترام گذاشته شود؟
البته من مفهوم خصوصی کردن رسانههای جمعی مثل تلویزیون را به آن معنایی که بیان میشود، قبول ندارم و معتقدم که در حوزه سرگرمی تلویزیون ما درواقع خصوصی است. ببینید، فرق تلویزیون خصوصی و دولتی در عرف ارتباطات این است که تلویزیون دولتی آگهی و تبلیغات نداشته باشد، ضمن آنکه برنامههای تلویزیون دولتی در کشورهایی مثل چین و شوروی سابق توسط دولت تهیه میشد؛ اما در ایران اولا تلویزیون مدام آگهیهای تبلیغاتی پخش میکند و ثانیا بخش خصوصی با تلویزیون قرارداد میبندد و برنامهسازی میکند. بنابراین میتوان گفت که بر تلویزیون ما نگرش خصوصی حاکم است و تلویزیون دنبال بخش خصوصی میرود. تلویزیون ما تنها در بخش اخبار است که کاملا دولتی است که آن هم به این دلیل است که خبرگزاری خصوصی نداریم؛ بنابراین خصوصیسازی ایدهآلی که از آن سخن میرود، در شرایط فعلی امکان پذیر نیست و آنچه ما داریم، ترکیبی است. البته میتوان با تلویزیون کابلی حق انتخاب بیننده را زیادتر کرد. درست است که خانوادههای ما مخاطب هر برنامهای نیستند و خوبی تلویزیون ما نیز این است که میتواند این خواسته را تامین کند؛ یعنی برنامههایی درست کند که خانوادههای ایرانی بدون ترس و لرز اخلاقی و فرهنگی میتوانند مخاطب آن باشند.
به طور کلی موفقیت رسانه ملی در جذب مخاطب در ایام تعطیل و نوروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته نمیتوان به طور دقیق میزان موفقیت رسانه ملی را در ایام نوروز سنجید، اما هر سال میبینیم که در روزنامهها انتقادهایی مبنی بر کم بها داده شدن به برنامههای اوقات فراغت منتشر میشود. به طور کلی در شهرهای بزرگتر مخاطبان کمتری به سمت تلویزیون میروند، در شهرهای کوچکتر و روستایی مخاطبان بیشتر میشوند. بخشی از این البته به سلیقهها و میزان دسترسی به تکنولوژیهای متعدد ربط دارد. ضمن آنکه شاهدیم جوانان ما در ایام تعطیل اصلا پای تلویزیون نمینشینند و به سمت اینترنت و بازیهای اینترنتی میروند؛ یعنی گرایش به چندرسانهایها زیاد شده است.
رسانههای بینالمللی از چه راهکاری برای جذب مخاطب در ایام تعطیلی و اوقات فراغت بهره میگیرند؟
از طریق گسترش برنامههای سرگرمی. این ایام بهترین زمان برای جذب مخاطب است و این رسانهها با پخش برنامههای سرگرمکننده، میتوانند مخاطبان بسیاری را جذب کنند و با این کار امکان آگهی گرفتن خود را زیاد میکنند، زیرا در این ایام به اصطلاح مخاطبان «اسیر» رسانه میشوند. متاسفانه رسانههای ملی ما آگهیهای زیادی پخش میکنند، تا آنجا که میتوان تلویزیون ما را تجاری خواند؛ اما این رسانههای ملی ما در مقایسه با رسانههای خصوصی خارجی فرمول هزینه-سود را در نظر نمیگیرند و همین امر سبب میشود که مخاطبان به سمت رسانههای دیگر جذب شوند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر مخاطب اسیر نداریم. فرصتهای تکنولوژیک زیاد شدهاند و رسانهها باید بدانند که اگر نتوانند نیازها و سلیقه مخاطبان را اقناع کنند، آنها را از دست میدهند!
ارسال نظر