باز هم از بازار شروع میکنم
شاهرخ ظهیری
بنیانگذار مهرام
نزدیک به نیم قرن از فعالیتم به عنوان یک صنعتگر و کارآفرین ایرانی میگذرد. در این مدت اتفاقات زیادی افتاد و از بازار به دانشگاه هم رفتم و تحصیلات آکادمیک را هم تجربه کردم . اما به صراحت میگویم که اگر دوباره قصد شروع به کار داشته باشم؛ باز هم از «بازار» شروع میکنم. در این مدت، سلامت فکر، درستکاری و صداقت، زیر و بم اقتصاد و فاکتورهای این چنینی را در بازار به دست آوردم. اما در دانشگاه، مقابل بسیاری از تفکرات به اصطلاح بازاری، مقاومت صورت میگرفت و این مقاومت را به عینه دیدم.
بنیانگذار مهرام
نزدیک به نیم قرن از فعالیتم به عنوان یک صنعتگر و کارآفرین ایرانی میگذرد. در این مدت اتفاقات زیادی افتاد و از بازار به دانشگاه هم رفتم و تحصیلات آکادمیک را هم تجربه کردم . اما به صراحت میگویم که اگر دوباره قصد شروع به کار داشته باشم؛ باز هم از «بازار» شروع میکنم. در این مدت، سلامت فکر، درستکاری و صداقت، زیر و بم اقتصاد و فاکتورهای این چنینی را در بازار به دست آوردم. اما در دانشگاه، مقابل بسیاری از تفکرات به اصطلاح بازاری، مقاومت صورت میگرفت و این مقاومت را به عینه دیدم.
شاهرخ ظهیری
بنیانگذار مهرام
نزدیک به نیم قرن از فعالیتم به عنوان یک صنعتگر و کارآفرین ایرانی میگذرد. در این مدت اتفاقات زیادی افتاد و از بازار به دانشگاه هم رفتم و تحصیلات آکادمیک را هم تجربه کردم .اما به صراحت میگویم که اگر دوباره قصد شروع به کار داشته باشم؛ باز هم از «بازار» شروع میکنم. در این مدت، سلامت فکر، درستکاری و صداقت، زیر و بم اقتصاد و فاکتورهای این چنینی را در بازار به دست آوردم. اما در دانشگاه، مقابل بسیاری از تفکرات به اصطلاح بازاری، مقاومت صورت میگرفت و این مقاومت را به عینه دیدم. واقعیت این است که در دانشگاه، به تدریس یک سری از اصول تئوریک بسنده میکنند و نظریه بر کاربرد اولویت دارد. بخش عمده اقتصاد، با فرمولها سنجیده نمیشود و باید از فرمول عبور کرد. تجربه من می گوید که وقتی تئوری در بازار پیاده می شود، با موانعی روبهرو است که شرایط را به زیان محصولات آکادمیک به هم میزند. به اعتقاد من یکی از دلایلی که در ایران دانشگاه از صنعت و کسب و کار همواره جدا بوده همین است. دلیل دیگر را هم میتوان در بحث مقررات جستوجو کرد. در بسیاری از کشورها، رشتههای کاربردی بدون واحدهای عملی مشخص در سرفصلها، تدریس نمیشود. حتی در برخی موارد، رشتههایی وجود دارد که در آن دانشجو از کشوری به کشور دیگر میرود تا واحدهای عملی خود را بگذراند. این گونه است که خروجی کار، فردی بیگانه با صنعت و کسب و کار نیست. خروجی، تبدیل به یک فعال اقتصادی میشود که علاوه بر دانش روز، از تجربه کار به صورت عملی نیز برخوردار است.
بنیانگذار مهرام
نزدیک به نیم قرن از فعالیتم به عنوان یک صنعتگر و کارآفرین ایرانی میگذرد. در این مدت اتفاقات زیادی افتاد و از بازار به دانشگاه هم رفتم و تحصیلات آکادمیک را هم تجربه کردم .اما به صراحت میگویم که اگر دوباره قصد شروع به کار داشته باشم؛ باز هم از «بازار» شروع میکنم. در این مدت، سلامت فکر، درستکاری و صداقت، زیر و بم اقتصاد و فاکتورهای این چنینی را در بازار به دست آوردم. اما در دانشگاه، مقابل بسیاری از تفکرات به اصطلاح بازاری، مقاومت صورت میگرفت و این مقاومت را به عینه دیدم. واقعیت این است که در دانشگاه، به تدریس یک سری از اصول تئوریک بسنده میکنند و نظریه بر کاربرد اولویت دارد. بخش عمده اقتصاد، با فرمولها سنجیده نمیشود و باید از فرمول عبور کرد. تجربه من می گوید که وقتی تئوری در بازار پیاده می شود، با موانعی روبهرو است که شرایط را به زیان محصولات آکادمیک به هم میزند. به اعتقاد من یکی از دلایلی که در ایران دانشگاه از صنعت و کسب و کار همواره جدا بوده همین است. دلیل دیگر را هم میتوان در بحث مقررات جستوجو کرد. در بسیاری از کشورها، رشتههای کاربردی بدون واحدهای عملی مشخص در سرفصلها، تدریس نمیشود. حتی در برخی موارد، رشتههایی وجود دارد که در آن دانشجو از کشوری به کشور دیگر میرود تا واحدهای عملی خود را بگذراند. این گونه است که خروجی کار، فردی بیگانه با صنعت و کسب و کار نیست. خروجی، تبدیل به یک فعال اقتصادی میشود که علاوه بر دانش روز، از تجربه کار به صورت عملی نیز برخوردار است.
ارسال نظر