راوی تاریخ این مرز و بوم هستیم - ۷ دی ۹۱
لیلا رضایی
«لیان» عنوان گروهی است که بهرغم تمامی حواشی موجود در موسیقی، همواره تلاش بر بقا و ادامه راه خود دارد. محسن شریفیان که در نوازندگی نیانبان تخصص دارد، سرپرستی این گروه چندان دور نمانده از حاشیهها را برعهده دارد و پابه پای نتهای بومی بوشهر، موسیقی مردم را با خاطرهها در میآمیزد. این گروه از معدود گروههایی است که باوجود منطقهای و بومی بودنش، نزد عامه مردم شناخته شده است. «لیان» تاکنون آثار متعددی را منتشر و کنسرتهای مختلفی را در کشورهای مختلف برگزار کردهاست. به همین بهانه با محسن شریفیان سرپرست این گروه گفتوگو کردهایم.
«لیان» عنوان گروهی است که بهرغم تمامی حواشی موجود در موسیقی، همواره تلاش بر بقا و ادامه راه خود دارد. محسن شریفیان که در نوازندگی نیانبان تخصص دارد، سرپرستی این گروه چندان دور نمانده از حاشیهها را برعهده دارد و پابه پای نتهای بومی بوشهر، موسیقی مردم را با خاطرهها در میآمیزد. این گروه از معدود گروههایی است که باوجود منطقهای و بومی بودنش، نزد عامه مردم شناخته شده است. «لیان» تاکنون آثار متعددی را منتشر و کنسرتهای مختلفی را در کشورهای مختلف برگزار کردهاست. به همین بهانه با محسن شریفیان سرپرست این گروه گفتوگو کردهایم.
لیلا رضایی
«لیان» عنوان گروهی است که بهرغم تمامی حواشی موجود در موسیقی، همواره تلاش بر بقا و ادامه راه خود دارد. محسن شریفیان که در نوازندگی نیانبان تخصص دارد، سرپرستی این گروه چندان دور نمانده از حاشیهها را برعهده دارد و پابه پای نتهای بومی بوشهر، موسیقی مردم را با خاطرهها در میآمیزد. این گروه از معدود گروههایی است که باوجود منطقهای و بومی بودنش، نزد عامه مردم شناخته شده است. «لیان» تاکنون آثار متعددی را منتشر و کنسرتهای مختلفی را در کشورهای مختلف برگزار کردهاست. به همین بهانه با محسن شریفیان سرپرست این گروه گفتوگو کردهایم.
لیان نامی برای بوشهر قدیم
عنوان لیان برگرفته از نام قدیم بوشهر است و به دوران تمدن عیلامی باز میگردد و در فرهنگ واژگان منطقه، آفتاب درخشان معنی میدهد، اما امروزه به عبارتی میتوان گفت لیان یعنی آینهای از بوشهر در قالب نغمات و این حرف بیربطی نیست، زیرا تقریبا هر آنچه در این شهر نواخته و خوانده میشود، نمونهاش را میتوان در بیان گروه لیان جستوجو کرد. آنها در هر اجرا تقریبا تمام گونههای موسیقی منطقه بوشهر را ارائه میکنند، از انواع شادیانهها با نیانبان و سازهای کوبهای گرفته تا خیام خوانی، جنگ نامه خوانی و اجرای موسیقی مذهبی با سنج و دمام، ولی معمولا در کنسرتهای رسمی، خبری از اجرای موسیقی مذهبی نیست.
برگ برنده لیان
برگ برنده گروه، سازهای کوبهای است که در سنت موسیقی مردمان سواحل خلیجفارس حرف نخست را میزند. اهمیت کوبهایها در این منطقه به مراتب از سازهای ملودیک بالاتر میرود و معمولا هر کسی که دستی در آوازخوانی و نواختن یک ساز ملودیک دارد، دست کم با نوازندگی دمام هم آشناست. با این وجود نمیتوان از ملودیهای جذاب نی انبان و نی جفتی چشم پوشید، به ویژه آنکه نسل جدید نوازندگان این دو ساز با اتکا به عناصر سنتی و آشنایی به جلوههای جدید، نغمات ویژهای سر میدهند.
گروه لیان و خیام خوانی
حکیم عمر خیام نیشابوری که زادگاهش از بوشهر نزدیک به دو هزار کیلومتر فاصله دارد، جایگاه خاصی در فرهنگ منطقه دارد.خیامخوانی به آوازی اطلاق میشود که رباعیات این شاعر جهانپسند را در فواصل مخصوصی از موسیقی میخوانند که خاص بوشهر، بختیاری و خراسان است؛ البته رد پای گوشه عراق از ردیف دستگاهی را هم میتوانید در این آهنگ پیدا کنید. ساز مورد استفاده نی جفتی به همراه یک کوبهای است و آهنگ صرفا در ریتم شش هشتم شاد جریان مییابد.
گروه لیان از معدود گروههایی است که بار مشکلات فراوان را به دوش میکشد و در وانفسای موسیقی دوام آورده است. آیا آنچه در این دوام و بقا هست آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن این همه تلاش میکنید؟
به طور قطع و یقین! ببینید من یا هر کدام از اعضا در کنار دوام و بقای گروه، میتوانیم به آرمانهای خود در حوزه موسیقی بوشهر و در سطح کلانتر موسیقی ایران دست پیدا کنیم؛ پس گروه لیان جزو اصلی زندگی من است و من کاری جز موسیقی ندارم. اگر با این دید نگاه کنید متوجه میشوید که چرا یک گروه بومی با این همه مشکلات حدود بیست سال است که تلاش میکند تا در عرصه موسیقی و فرهنگ باقی بماند.
در حالی لیان با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند که خارج از مرزها موفقیتهای بسیاری را از آن خود کرده است که نمونه آن موفقیت اخیر شما و کسب جایزه بود. چرا چنین اتفاقاتی برای چنین گروه موفقی در ایران و متقابلا در خارج از مرزها برعکس آن میافتد؟
خوب خود این تنگناها باعث میشود آدم بیشتر تلاش کند. ما سعی کردیم این مشکلات را به نوعی به یک فرصت تبدیل کنیم و البته راهی هم نداریم! این تلاش مضاعف در کنار صداقت و ایجاد یک رابطه دوستانه با مخاطب باعث میشود که شما به سادهترین شکل پیام موسیقیایی و درد دلهایت را به گوش مردم برسانی و چه موفقیتی بالاتر از این.
لیان از چه طریقی حمایت میشود؟ آیا هزینهها بیش از درآمدهایی که دارد نیست؟
فعلا گروه ما در شهر خودش هم اجازه تمرین در سالنهای ارشاد ندارد! پس تکلیف روشن است که زیرنظر ارگان خاصی فعالیت نمیکنیم، البته اکثر گروههای ایران همینطور هستند و من مستثنا نیستم. اگر بگذارند کار کنیم، از درآمد گروه راضی هستیم و البته مخارج گروه هم متناسب درآمدهای این گروه تنظیم میشود و گر نه نمیتوانیم ادامه بدهیم، ضمن اینکه ما نتوانستیم مخارج مورد نیاز گروه را برای معرفی بهتر تامین کنیم.
لیان از گروههایی است که غالبا با حواشی مختلفی دست به گریبان است، چرا؟
اصولا هر کسی کار میکند و حرفی برای گقتن دارد با حاشیه روبهرو است و این تنها شامل موسیقی نمیشود! اما دلیل اصلی تنگناها در موسیقی است. دیدگاه اغلب مدیران فرهنگی ایران با این نوع موسیقی سازگاری ندارد و ما در تلاشیم که این نگاهها را تغییر بدهیم این کار خیلی پرهزینه است. این باعث میشود که تو با حاشیه و راحت تر بگویم با محدودیت روبهرو شوی. بخشی از این محدودیتها تقاص حرکتی است که انجام میدهی و باید هزینهاش را بپردازی! به درست و یا غلط بودن این کار هم کاری نداریم، اما اغلب مواردی که مطرح میشود درست نیست و بدتر از همه؛ اغلب مواقع اتهامی مطرح نمیشود، ولی تو باید هزینه بدهی! ما بیشتر از این ناراحت هستیم!
چه مواردی دقیقا مطرح میشود میتوانید عینا بگویید؟
ببینید این مساله را اینجا برای اولین بار مطرح میکنم. در نشست با یکی از مخالفان اصلی این گروه در بوشهر او در بدو امر به من میگوید شما در فلان سالن تهران کنسرت داشتید، چند نفر خانم حجابشان رعایت نشده است گفتم من همچنین چیزی را ندیدم! گفت من مسوول کار خودم روی صحنه هستم و این مساله به من ارتباطی ندارد و من که نگفتم این کار را بکنند؟! از طرفی سالن حراست دارد و در ثانی وقتی در حوزه شما رخ نداده، چرا من باید در بوشهر مجازات بشوم؟
لیان ویژگیهای خاصی دارد. همین باعث میشود بیشتر دیده شوید؟
ما سعی نمیکنیم خودمان را ویژه کنیم این مخاطب است که ویژه میبیند! البته گاهی هم ما را در بخش ویژه جشنوارهها میگذارند! ما تلاش میکنیم در درجه اول آنچه را هست معرفی کنیم، چه در بخش اجرا و چه در بخش مستند کردن موسیقی که پایه پژوهش گروه ما است، بعد از آن با توجه به دادهها تلاش میکنیم مخاطبشناس باشیم و شیوه بیانمان را متناسب با جامعه و تماشاچی تنظیم کنیم.
به پژوهش اشاره کردید شما در حال حاضر تها نوازنده بومی ایران هستید که شش عنوان کتاب منتشر کردهاید، این موضوع باعث تلطیف نگاه مسوولان نشده است؟
در سطح کلان صد در صد این موضوع باعث شده که خیلی از آثار ما توجیهپذیر باشد، اما واقعیت موضوع این است که در بعضی موارد به ضرر ما تمام شده و آن زمانی است که نمیخواهند یک نوازنده محلی پژوهشگر یا نویسنده باشد! هرچقدر بلد نباشی حرف بزنی و از خودت دفاع کنی، بهتر است! اگر امثال ما را تشویق کنند دیگر نوازندهها را هم ترغیب میکنند تا بنویسند، پس بهتر است حذف کنند!
چه دلیلی باعث شد تا سعی کنید موسیقی نواحی را بین مخاطبان مطرح کنید؟
مگر موسیقی نواحی از دل عامه مردم بیرون نمیآید؟ اگر منظور شما خاص بودن موسیقی ما با توجه به اقلیم آن است، باید بگویم این پتانسیل بالای این نوع موسیقی است و به شناخت ما برای ارائه هرچه بهتر آن به مخاطب برمیگردد. من معتقدم ایران پر از این نوع موسیقی است، اما اغلب آداب معرفی آن را نمیدانیم و مشکل اینجاست. در کنار این، لطف خدا بود تا فرصتهای خوبی برای معرفی آن داشته باشیم. من روی صحنه رها هستم و درواقع زندگی میکنم، با نوازندهها شوخی میکنم، با تماشاچی درددل میکنم. فرهنگ و آیینم را توضیح میدهم و همه اینها کار ما را متفاوت نشان می دهد.
با توجه به اینکه لیان در دسته موسیقی نواحی دستهبندی میشود، علت شناخته شدن آن در میان عوام چیست؟
خوب مردم ایران موسیقی من را بیشتر میفهمند، چون از دل مردم و تاریخ این مرز و بوم هستیم، اما بدون اغراق، همیشه در خارج از کشور بازخورد خوبی گرفتیم. دلیل این کار هم استمرار دعوتها و اجراهای ما است، برای مثال گاهی در یک سال سه بار به یک کشور دعوت میشویم. مردم این نوع موسیقی را دوست دارند. تو از هر فرهنگ و کشوری که باشی خودت را دورن این موسیقی پیدا میکنی و ارتباط لازم را میگیری و این بخشی از خصوصیات چند ملیتی بودن موسیقی بوشهر است.
آیا نوازندههای گروه بیشتر بومی هستند؟
در لیان شاهد همکاری موزیسینها و نوازندههای حرفهای هستیم که هر یک عنوان خوبی را با خود یدک میکشند. استفاده از این دوستان دلیل خاصی دارد با توجه به اینکه این موسیقی محلی است و بومیها بهتر میتوانند از پس اجراهای آن برآیند. اگر منظور شما در پروژه جدید است که برمیگردد به دیدگاه تلفیقی من و طبیعی است که باید در این خصوص از ظرفیتهای کشور استفاده کنم و خوشحالم که با آنها همکاری میکنم، ولی من همواره در گروه لیان از نوازندههای بومی استفاده میکنم، مگر اینکه نوازندهای به عنوان مهمان در برنامهای گروه ما را همراهی کند.
مخاطبان و طرفداران این گروه از چه قشری از جامعه هستند و درواقع شما کدام طیف از جامعه را مد نظر دارید؟
ما ترجیح میدهیم مخاطبمانان از هر نوع قشری باشند، اما این کار سختی است و نمیتوانی همیشه همه را راضی کنی. ولی در آلبومهای پژوهشی من اینگونه نیست و هرکدام مخاطب خاص خود را دارد، با این حال من در ضبط آلبوم پژوهشی، به دنبال مخاطب نیستم و مخاطب است که باید ببیند محسن شریفیان برای ضبط و ثبت موسیقی آن چه کار کرده و دنبال کند. این قضیه کاملا با کنسرت فرق میکند.
جایگاهی که دارید همان جایگاهی است که به آن فکر میکردهاید؟ یا فکر میکنید اینجا برای شما کوچک است؟
به طور طبیعی، چون ما از تبلیغات لازم محروم هستیم که البته مشخص است ایراد کار در کجاست، نه من بلکه به جرات میگویم تمامی نوازندهها و موزیسینها به جایگاه واقعی خودشان نرسیدهاند، اما ایران را دوست دارم، ایران برای من بزرگ است، هم به معنی جغرافیایی و هم اعتبار آن. تصور کنید من حدود 10 آلبوم موسیقی دارم، اگر امکان این را داشتم که در هر استان و شهری کنسرت داشته باشم، دیگر وقتی باقی نمیماند! ما برای خارجیها هنوز توضیح قانعکنندهای برای نشان ندادن سازها در رسانههای ایران نداریم!
جشنوارهها چقدر در شناساندن لیان موثر بوده و متقابلا آیا لیان گروهی بوده که حضورش موجب رشد یک جشنواره شود؟ اجراهای خارجی شما نیز تفاوتی با اجراهای داخلی دارد؟
قطعا وضعیت اجرا در خارج از کشور تفاوتهایی با داخل دارد و آن هم برمیگردد به مخاطبشناسی، اما این به مفهوم نادیده گرفتن ارزشها نیست. بگذارید یک خاطره تعریف کنم. ما در فستیوال بینالمللی ومکس اجرا داشتیم و قبل از اجرا متوجه شدیم که مسوولان وزارت فرهنگ ایران هم در سالن هستند! آنجا نمایندههای فستیوالهای مختلفی حضور داشتند و من باید بدون در نظر گرفتن مسوولان کار خودم را اجرا میکردم! بعد از برنامه آقای دکتر شاه آبادی (مدیرکل معاونت هنری وزارت ارشاد) را دیدم، بلافاصله گفتم ببخشید به هر حال من باید از یک سری ملودیهای ریتمیک استفاده میکردم و چه و چه ... دیدم دکتر از من تشکر کرد و گفت شما با نام محمد (ص) کار را شروع کردید، تازه من فهمیدم که دکتر به چه نکته ظریف اما مهمی توجه کرده است، موردی که در اجراهای ما به روزمرگی افتاده بود یعنی ما اتوماتیک با گفتن «السلام و علیک یا رسوالالله...» شروع میکنیم چیزی که ریشه در فرهنگ اسلامی ما دارد.
«لیان» عنوان گروهی است که بهرغم تمامی حواشی موجود در موسیقی، همواره تلاش بر بقا و ادامه راه خود دارد. محسن شریفیان که در نوازندگی نیانبان تخصص دارد، سرپرستی این گروه چندان دور نمانده از حاشیهها را برعهده دارد و پابه پای نتهای بومی بوشهر، موسیقی مردم را با خاطرهها در میآمیزد. این گروه از معدود گروههایی است که باوجود منطقهای و بومی بودنش، نزد عامه مردم شناخته شده است. «لیان» تاکنون آثار متعددی را منتشر و کنسرتهای مختلفی را در کشورهای مختلف برگزار کردهاست. به همین بهانه با محسن شریفیان سرپرست این گروه گفتوگو کردهایم.
لیان نامی برای بوشهر قدیم
عنوان لیان برگرفته از نام قدیم بوشهر است و به دوران تمدن عیلامی باز میگردد و در فرهنگ واژگان منطقه، آفتاب درخشان معنی میدهد، اما امروزه به عبارتی میتوان گفت لیان یعنی آینهای از بوشهر در قالب نغمات و این حرف بیربطی نیست، زیرا تقریبا هر آنچه در این شهر نواخته و خوانده میشود، نمونهاش را میتوان در بیان گروه لیان جستوجو کرد. آنها در هر اجرا تقریبا تمام گونههای موسیقی منطقه بوشهر را ارائه میکنند، از انواع شادیانهها با نیانبان و سازهای کوبهای گرفته تا خیام خوانی، جنگ نامه خوانی و اجرای موسیقی مذهبی با سنج و دمام، ولی معمولا در کنسرتهای رسمی، خبری از اجرای موسیقی مذهبی نیست.
برگ برنده لیان
برگ برنده گروه، سازهای کوبهای است که در سنت موسیقی مردمان سواحل خلیجفارس حرف نخست را میزند. اهمیت کوبهایها در این منطقه به مراتب از سازهای ملودیک بالاتر میرود و معمولا هر کسی که دستی در آوازخوانی و نواختن یک ساز ملودیک دارد، دست کم با نوازندگی دمام هم آشناست. با این وجود نمیتوان از ملودیهای جذاب نی انبان و نی جفتی چشم پوشید، به ویژه آنکه نسل جدید نوازندگان این دو ساز با اتکا به عناصر سنتی و آشنایی به جلوههای جدید، نغمات ویژهای سر میدهند.
گروه لیان و خیام خوانی
حکیم عمر خیام نیشابوری که زادگاهش از بوشهر نزدیک به دو هزار کیلومتر فاصله دارد، جایگاه خاصی در فرهنگ منطقه دارد.خیامخوانی به آوازی اطلاق میشود که رباعیات این شاعر جهانپسند را در فواصل مخصوصی از موسیقی میخوانند که خاص بوشهر، بختیاری و خراسان است؛ البته رد پای گوشه عراق از ردیف دستگاهی را هم میتوانید در این آهنگ پیدا کنید. ساز مورد استفاده نی جفتی به همراه یک کوبهای است و آهنگ صرفا در ریتم شش هشتم شاد جریان مییابد.
گروه لیان از معدود گروههایی است که بار مشکلات فراوان را به دوش میکشد و در وانفسای موسیقی دوام آورده است. آیا آنچه در این دوام و بقا هست آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن این همه تلاش میکنید؟
به طور قطع و یقین! ببینید من یا هر کدام از اعضا در کنار دوام و بقای گروه، میتوانیم به آرمانهای خود در حوزه موسیقی بوشهر و در سطح کلانتر موسیقی ایران دست پیدا کنیم؛ پس گروه لیان جزو اصلی زندگی من است و من کاری جز موسیقی ندارم. اگر با این دید نگاه کنید متوجه میشوید که چرا یک گروه بومی با این همه مشکلات حدود بیست سال است که تلاش میکند تا در عرصه موسیقی و فرهنگ باقی بماند.
در حالی لیان با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند که خارج از مرزها موفقیتهای بسیاری را از آن خود کرده است که نمونه آن موفقیت اخیر شما و کسب جایزه بود. چرا چنین اتفاقاتی برای چنین گروه موفقی در ایران و متقابلا در خارج از مرزها برعکس آن میافتد؟
خوب خود این تنگناها باعث میشود آدم بیشتر تلاش کند. ما سعی کردیم این مشکلات را به نوعی به یک فرصت تبدیل کنیم و البته راهی هم نداریم! این تلاش مضاعف در کنار صداقت و ایجاد یک رابطه دوستانه با مخاطب باعث میشود که شما به سادهترین شکل پیام موسیقیایی و درد دلهایت را به گوش مردم برسانی و چه موفقیتی بالاتر از این.
لیان از چه طریقی حمایت میشود؟ آیا هزینهها بیش از درآمدهایی که دارد نیست؟
فعلا گروه ما در شهر خودش هم اجازه تمرین در سالنهای ارشاد ندارد! پس تکلیف روشن است که زیرنظر ارگان خاصی فعالیت نمیکنیم، البته اکثر گروههای ایران همینطور هستند و من مستثنا نیستم. اگر بگذارند کار کنیم، از درآمد گروه راضی هستیم و البته مخارج گروه هم متناسب درآمدهای این گروه تنظیم میشود و گر نه نمیتوانیم ادامه بدهیم، ضمن اینکه ما نتوانستیم مخارج مورد نیاز گروه را برای معرفی بهتر تامین کنیم.
لیان از گروههایی است که غالبا با حواشی مختلفی دست به گریبان است، چرا؟
اصولا هر کسی کار میکند و حرفی برای گقتن دارد با حاشیه روبهرو است و این تنها شامل موسیقی نمیشود! اما دلیل اصلی تنگناها در موسیقی است. دیدگاه اغلب مدیران فرهنگی ایران با این نوع موسیقی سازگاری ندارد و ما در تلاشیم که این نگاهها را تغییر بدهیم این کار خیلی پرهزینه است. این باعث میشود که تو با حاشیه و راحت تر بگویم با محدودیت روبهرو شوی. بخشی از این محدودیتها تقاص حرکتی است که انجام میدهی و باید هزینهاش را بپردازی! به درست و یا غلط بودن این کار هم کاری نداریم، اما اغلب مواردی که مطرح میشود درست نیست و بدتر از همه؛ اغلب مواقع اتهامی مطرح نمیشود، ولی تو باید هزینه بدهی! ما بیشتر از این ناراحت هستیم!
چه مواردی دقیقا مطرح میشود میتوانید عینا بگویید؟
ببینید این مساله را اینجا برای اولین بار مطرح میکنم. در نشست با یکی از مخالفان اصلی این گروه در بوشهر او در بدو امر به من میگوید شما در فلان سالن تهران کنسرت داشتید، چند نفر خانم حجابشان رعایت نشده است گفتم من همچنین چیزی را ندیدم! گفت من مسوول کار خودم روی صحنه هستم و این مساله به من ارتباطی ندارد و من که نگفتم این کار را بکنند؟! از طرفی سالن حراست دارد و در ثانی وقتی در حوزه شما رخ نداده، چرا من باید در بوشهر مجازات بشوم؟
لیان ویژگیهای خاصی دارد. همین باعث میشود بیشتر دیده شوید؟
ما سعی نمیکنیم خودمان را ویژه کنیم این مخاطب است که ویژه میبیند! البته گاهی هم ما را در بخش ویژه جشنوارهها میگذارند! ما تلاش میکنیم در درجه اول آنچه را هست معرفی کنیم، چه در بخش اجرا و چه در بخش مستند کردن موسیقی که پایه پژوهش گروه ما است، بعد از آن با توجه به دادهها تلاش میکنیم مخاطبشناس باشیم و شیوه بیانمان را متناسب با جامعه و تماشاچی تنظیم کنیم.
به پژوهش اشاره کردید شما در حال حاضر تها نوازنده بومی ایران هستید که شش عنوان کتاب منتشر کردهاید، این موضوع باعث تلطیف نگاه مسوولان نشده است؟
در سطح کلان صد در صد این موضوع باعث شده که خیلی از آثار ما توجیهپذیر باشد، اما واقعیت موضوع این است که در بعضی موارد به ضرر ما تمام شده و آن زمانی است که نمیخواهند یک نوازنده محلی پژوهشگر یا نویسنده باشد! هرچقدر بلد نباشی حرف بزنی و از خودت دفاع کنی، بهتر است! اگر امثال ما را تشویق کنند دیگر نوازندهها را هم ترغیب میکنند تا بنویسند، پس بهتر است حذف کنند!
چه دلیلی باعث شد تا سعی کنید موسیقی نواحی را بین مخاطبان مطرح کنید؟
مگر موسیقی نواحی از دل عامه مردم بیرون نمیآید؟ اگر منظور شما خاص بودن موسیقی ما با توجه به اقلیم آن است، باید بگویم این پتانسیل بالای این نوع موسیقی است و به شناخت ما برای ارائه هرچه بهتر آن به مخاطب برمیگردد. من معتقدم ایران پر از این نوع موسیقی است، اما اغلب آداب معرفی آن را نمیدانیم و مشکل اینجاست. در کنار این، لطف خدا بود تا فرصتهای خوبی برای معرفی آن داشته باشیم. من روی صحنه رها هستم و درواقع زندگی میکنم، با نوازندهها شوخی میکنم، با تماشاچی درددل میکنم. فرهنگ و آیینم را توضیح میدهم و همه اینها کار ما را متفاوت نشان می دهد.
با توجه به اینکه لیان در دسته موسیقی نواحی دستهبندی میشود، علت شناخته شدن آن در میان عوام چیست؟
خوب مردم ایران موسیقی من را بیشتر میفهمند، چون از دل مردم و تاریخ این مرز و بوم هستیم، اما بدون اغراق، همیشه در خارج از کشور بازخورد خوبی گرفتیم. دلیل این کار هم استمرار دعوتها و اجراهای ما است، برای مثال گاهی در یک سال سه بار به یک کشور دعوت میشویم. مردم این نوع موسیقی را دوست دارند. تو از هر فرهنگ و کشوری که باشی خودت را دورن این موسیقی پیدا میکنی و ارتباط لازم را میگیری و این بخشی از خصوصیات چند ملیتی بودن موسیقی بوشهر است.
آیا نوازندههای گروه بیشتر بومی هستند؟
در لیان شاهد همکاری موزیسینها و نوازندههای حرفهای هستیم که هر یک عنوان خوبی را با خود یدک میکشند. استفاده از این دوستان دلیل خاصی دارد با توجه به اینکه این موسیقی محلی است و بومیها بهتر میتوانند از پس اجراهای آن برآیند. اگر منظور شما در پروژه جدید است که برمیگردد به دیدگاه تلفیقی من و طبیعی است که باید در این خصوص از ظرفیتهای کشور استفاده کنم و خوشحالم که با آنها همکاری میکنم، ولی من همواره در گروه لیان از نوازندههای بومی استفاده میکنم، مگر اینکه نوازندهای به عنوان مهمان در برنامهای گروه ما را همراهی کند.
مخاطبان و طرفداران این گروه از چه قشری از جامعه هستند و درواقع شما کدام طیف از جامعه را مد نظر دارید؟
ما ترجیح میدهیم مخاطبمانان از هر نوع قشری باشند، اما این کار سختی است و نمیتوانی همیشه همه را راضی کنی. ولی در آلبومهای پژوهشی من اینگونه نیست و هرکدام مخاطب خاص خود را دارد، با این حال من در ضبط آلبوم پژوهشی، به دنبال مخاطب نیستم و مخاطب است که باید ببیند محسن شریفیان برای ضبط و ثبت موسیقی آن چه کار کرده و دنبال کند. این قضیه کاملا با کنسرت فرق میکند.
جایگاهی که دارید همان جایگاهی است که به آن فکر میکردهاید؟ یا فکر میکنید اینجا برای شما کوچک است؟
به طور طبیعی، چون ما از تبلیغات لازم محروم هستیم که البته مشخص است ایراد کار در کجاست، نه من بلکه به جرات میگویم تمامی نوازندهها و موزیسینها به جایگاه واقعی خودشان نرسیدهاند، اما ایران را دوست دارم، ایران برای من بزرگ است، هم به معنی جغرافیایی و هم اعتبار آن. تصور کنید من حدود 10 آلبوم موسیقی دارم، اگر امکان این را داشتم که در هر استان و شهری کنسرت داشته باشم، دیگر وقتی باقی نمیماند! ما برای خارجیها هنوز توضیح قانعکنندهای برای نشان ندادن سازها در رسانههای ایران نداریم!
جشنوارهها چقدر در شناساندن لیان موثر بوده و متقابلا آیا لیان گروهی بوده که حضورش موجب رشد یک جشنواره شود؟ اجراهای خارجی شما نیز تفاوتی با اجراهای داخلی دارد؟
قطعا وضعیت اجرا در خارج از کشور تفاوتهایی با داخل دارد و آن هم برمیگردد به مخاطبشناسی، اما این به مفهوم نادیده گرفتن ارزشها نیست. بگذارید یک خاطره تعریف کنم. ما در فستیوال بینالمللی ومکس اجرا داشتیم و قبل از اجرا متوجه شدیم که مسوولان وزارت فرهنگ ایران هم در سالن هستند! آنجا نمایندههای فستیوالهای مختلفی حضور داشتند و من باید بدون در نظر گرفتن مسوولان کار خودم را اجرا میکردم! بعد از برنامه آقای دکتر شاه آبادی (مدیرکل معاونت هنری وزارت ارشاد) را دیدم، بلافاصله گفتم ببخشید به هر حال من باید از یک سری ملودیهای ریتمیک استفاده میکردم و چه و چه ... دیدم دکتر از من تشکر کرد و گفت شما با نام محمد (ص) کار را شروع کردید، تازه من فهمیدم که دکتر به چه نکته ظریف اما مهمی توجه کرده است، موردی که در اجراهای ما به روزمرگی افتاده بود یعنی ما اتوماتیک با گفتن «السلام و علیک یا رسوالالله...» شروع میکنیم چیزی که ریشه در فرهنگ اسلامی ما دارد.
ارسال نظر