طراحیهایی که تفاوت ایجاد میکنند - ۲۷ مهر ۹۱
مترجم: پریسا حبیبی
دیوید راک ول یکی از معماران برجسته عصر حاضر به شمار میرود. او همیشه قبل از طراحیهای خود به تجربهای که مردم از طراحیهای او به دست خواهند آورند، میاندیشد. دیوید راک ول معتقد است تمام دنیا مانند یک صحنه نمایش است. این معمار ۵۶ ساله عاشق تئاتر است و در بسیاری از طراحیهای خود از آن الهام میگیرد. گروه طراحی راک ول پروژههای بسیار بزرگی در کارنامه حرفهای خود داشته است: مانند طراحی هتلها، رستورانهای زنجیرهای چون (Nobu,emerils) و مراسم اسکار. در ادامه تجربههایی از او را میخوانیم
من در شیکاگو و در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم.
دیوید راک ول یکی از معماران برجسته عصر حاضر به شمار میرود. او همیشه قبل از طراحیهای خود به تجربهای که مردم از طراحیهای او به دست خواهند آورند، میاندیشد. دیوید راک ول معتقد است تمام دنیا مانند یک صحنه نمایش است. این معمار ۵۶ ساله عاشق تئاتر است و در بسیاری از طراحیهای خود از آن الهام میگیرد. گروه طراحی راک ول پروژههای بسیار بزرگی در کارنامه حرفهای خود داشته است: مانند طراحی هتلها، رستورانهای زنجیرهای چون (Nobu,emerils) و مراسم اسکار. در ادامه تجربههایی از او را میخوانیم
من در شیکاگو و در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم.
مترجم: پریسا حبیبی
دیوید راک ول یکی از معماران برجسته عصر حاضر به شمار میرود. او همیشه قبل از طراحیهای خود به تجربهای که مردم از طراحیهای او به دست خواهند آورند، میاندیشد. دیوید راک ول معتقد است تمام دنیا مانند یک صحنه نمایش است. این معمار ۵۶ ساله عاشق تئاتر است و در بسیاری از طراحیهای خود از آن الهام میگیرد. گروه طراحی راک ول پروژههای بسیار بزرگی در کارنامه حرفهای خود داشته است: مانند طراحی هتلها، رستورانهای زنجیرهای چون (Nobu,emerils) و مراسم اسکار. در ادامه تجربههایی از او را میخوانیم
من در شیکاگو و در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم. وقتی دوساله بودم، پدرم فوت کرد و مادرم بعد از چند سال دوباره ازدواج کرد. وقتی چهار سالم بود به همراه مادرم به نیوجرسی رفتیم. مادر من بازیگر بود، او در آنجا یک گروه تئاتر محلی تشکیل داد. من به همراه دیگر اعضای خانواده در آنجا مشغول به کار شدیم.
من برای تحصیل به دانشگاه سیراکیوز رفتم و در آنجا معماری خواندم. آن زمان تمام دانشجویان هم دوره من علاقه مند به طراحی مدرن بودند ولی من همچنان عاشق داستان سرایی و طراحی صحنههای آن بودم. بعد از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۷۹ در شرکتهای طراحی و دکوراسیون زیادی کار کردم، تا اینکه در سال ۱۹۸۴ شرکت خود را تاسیس کردم.
اولین کار در شرکت خودم طراحی یک رستوران بزرگ ژاپنی به نام «sushi zen» بود. این رستوران میخواست به صورت سنتی طراحی شود. من برای اولین بار در طراحی یک رستوران از یک میز بزرگ در جلوی آشپزخانه استفاده کردم تا غذای اصلی که سوشی بود جلوی مشتریان آماده شود و به این ترتیب یک ارتباط مستقیم بین مشتریان و آشپزها صورت گیرد. مهمترین عامل در تجربه خوردن و آشامیدن، طبیعت اجتماعی آن است که من برای رسیدن به این هدف یک میز بزرگ طراحی کردم که دو یا سه گروه میتوانستند بر روی آن و درکنار هم قرار گیرند. همچنین فضای آنجا را با نورهای تعدیل شده و ملایمی که به مشتریان احساس آرامش میداد، نورپردازی کردم. این شیوه طراحی به زودی مورد استقبال قرار گرفت و در رستورانهای بسیاری اجرا شد و باعث شد شرکت ما خیلی زود در سرتاسر جهان شناخته شود. پس از آن ما دکوراسیون داخلی رستورانهای بسیار بزرگ و معروفی را طراحی کردیم.
در سال ۱۹۹۵ طراحیهای من در مجله نیویورک تایمز مطرح شد. در همان سال شرکت ما به ساختمان جدیدی انتقال یافت و گروه طراحی راک ول کار خود را در سطح بینالمللی آغاز کرد، در آنجا نزدیک به ۲۰ تا ۷۰ کارمند با ما همکاری میکردند.
من معتقدم به جای صبر کردن و منتظر زنگ تلفن بودن بهتر است، خودمان به دنبال کار برویم. من خودم به شرکت هواپیمایی «جت بلو» رفتم و به آنها پیشنهاد طراحی ترمینال در فرودگاه جان اف کندی را دادم، آنها هم به سرعت پذیرفتند. بعد از آن، کار ما بر روی یکی از بزرگترین پروژهها آغاز شد. ما در شرکت از خود میپرسیدیم واقعا چنین شرکتی از ما تقاضای همکاری کرده است؟ و چرا؟ واقعا همکاری با چنین شرکت بزرگی برای ما غیرقابل باور بود و ما تصمیم گرفتیم تمام سعی خود را بکنیم تا کاری متفاوت ارائه دهیم.
برای نوآوری در طراحی باید به اطراف نگاه کنیم تا ببینیم چه کارهایی هنوز انجام نشده است. در اواسط دهه ۹۰ من ملاقاتی با «بری استملیچت»، رییس هتلهای زنجیرهای «starwood» داشتم. او از من خواست تا طراحی هتلهایی بسیار مجلل را آغاز کنیم. من میخواستم مکانی طراحی کنم که مهمانهای هتل بعد از رسیدن به آنجا احساس سلامتی بیشتری از قبل داشته باشند. به این منظور ما حوضچههای آب معدنی برای این هتلها در نظر گرفتیم و سعی کردیم سایر بخشها را نیز بر همین اساس طراحی کنیم. طراحی ما بسیار مورد توجه قرارگرفت و این مجموعه از هتلها جزو لوکسترین هتلهای جهان قرار گرفت.
من طراحی پروژههایی مانند جوایز اسکار را که با ریسک زیادی همراه است ترجیح میدهم. شرکت ما طراحی مراسم اسکار سال 2010 را بر عهده داشت، اولین تصمیم ما تغییر طراحی صحنه نمایش و چیدمان صندلیها بود. هدف ما بیشتر این بود که فضایی ایجاد کنیم که مخاطبان و بازیگران حس با هم بودن را بهتر تجربه کنند.
ما به دنبال افرادی هستیم که کنجکاو و خلاق هستند و به راحتی با مشتریان ارتباط برقرار میکنند. پایه اصلی کسبوکار ما بر اساس خلاقیت، فکر گروهی و تعامل با مشتری است. ما طراحانی داشتیم که مشتریان را مزاحمی در کار خود میدانستند، ولی به نظر من مشتریان میتوانند یکی از بهترین مشاوران در کار باشند. برای ایجاد یک تیم طراحی قوی همواره افراد تیم شما و مشتریانتان باید با یکدیگر منطبق باشند. شما برای هر پروژه باید یک تیم ویژه قرار دهید، در حال حاضر ما ۲۰۰ کارمند در بخشهای مختلف داریم.
ما در سال 2007، آزمایشگاه فنی خود را راهاندازی کردیم و یک تیم طراحی تکنولوژی در شرکت استخدام کردیم. هدف ما استفاده از تکنولوژیهای نوین در طراحی فضاهای عمومی بود. امروزه استفاده از تکنولوژیهای جدید در طراحیها ارتباط بیشتری را با مردم ایجاد میکند.
دیوید راک ول یکی از معماران برجسته عصر حاضر به شمار میرود. او همیشه قبل از طراحیهای خود به تجربهای که مردم از طراحیهای او به دست خواهند آورند، میاندیشد. دیوید راک ول معتقد است تمام دنیا مانند یک صحنه نمایش است. این معمار ۵۶ ساله عاشق تئاتر است و در بسیاری از طراحیهای خود از آن الهام میگیرد. گروه طراحی راک ول پروژههای بسیار بزرگی در کارنامه حرفهای خود داشته است: مانند طراحی هتلها، رستورانهای زنجیرهای چون (Nobu,emerils) و مراسم اسکار. در ادامه تجربههایی از او را میخوانیم
من در شیکاگو و در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم. وقتی دوساله بودم، پدرم فوت کرد و مادرم بعد از چند سال دوباره ازدواج کرد. وقتی چهار سالم بود به همراه مادرم به نیوجرسی رفتیم. مادر من بازیگر بود، او در آنجا یک گروه تئاتر محلی تشکیل داد. من به همراه دیگر اعضای خانواده در آنجا مشغول به کار شدیم.
من برای تحصیل به دانشگاه سیراکیوز رفتم و در آنجا معماری خواندم. آن زمان تمام دانشجویان هم دوره من علاقه مند به طراحی مدرن بودند ولی من همچنان عاشق داستان سرایی و طراحی صحنههای آن بودم. بعد از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۷۹ در شرکتهای طراحی و دکوراسیون زیادی کار کردم، تا اینکه در سال ۱۹۸۴ شرکت خود را تاسیس کردم.
اولین کار در شرکت خودم طراحی یک رستوران بزرگ ژاپنی به نام «sushi zen» بود. این رستوران میخواست به صورت سنتی طراحی شود. من برای اولین بار در طراحی یک رستوران از یک میز بزرگ در جلوی آشپزخانه استفاده کردم تا غذای اصلی که سوشی بود جلوی مشتریان آماده شود و به این ترتیب یک ارتباط مستقیم بین مشتریان و آشپزها صورت گیرد. مهمترین عامل در تجربه خوردن و آشامیدن، طبیعت اجتماعی آن است که من برای رسیدن به این هدف یک میز بزرگ طراحی کردم که دو یا سه گروه میتوانستند بر روی آن و درکنار هم قرار گیرند. همچنین فضای آنجا را با نورهای تعدیل شده و ملایمی که به مشتریان احساس آرامش میداد، نورپردازی کردم. این شیوه طراحی به زودی مورد استقبال قرار گرفت و در رستورانهای بسیاری اجرا شد و باعث شد شرکت ما خیلی زود در سرتاسر جهان شناخته شود. پس از آن ما دکوراسیون داخلی رستورانهای بسیار بزرگ و معروفی را طراحی کردیم.
در سال ۱۹۹۵ طراحیهای من در مجله نیویورک تایمز مطرح شد. در همان سال شرکت ما به ساختمان جدیدی انتقال یافت و گروه طراحی راک ول کار خود را در سطح بینالمللی آغاز کرد، در آنجا نزدیک به ۲۰ تا ۷۰ کارمند با ما همکاری میکردند.
من معتقدم به جای صبر کردن و منتظر زنگ تلفن بودن بهتر است، خودمان به دنبال کار برویم. من خودم به شرکت هواپیمایی «جت بلو» رفتم و به آنها پیشنهاد طراحی ترمینال در فرودگاه جان اف کندی را دادم، آنها هم به سرعت پذیرفتند. بعد از آن، کار ما بر روی یکی از بزرگترین پروژهها آغاز شد. ما در شرکت از خود میپرسیدیم واقعا چنین شرکتی از ما تقاضای همکاری کرده است؟ و چرا؟ واقعا همکاری با چنین شرکت بزرگی برای ما غیرقابل باور بود و ما تصمیم گرفتیم تمام سعی خود را بکنیم تا کاری متفاوت ارائه دهیم.
برای نوآوری در طراحی باید به اطراف نگاه کنیم تا ببینیم چه کارهایی هنوز انجام نشده است. در اواسط دهه ۹۰ من ملاقاتی با «بری استملیچت»، رییس هتلهای زنجیرهای «starwood» داشتم. او از من خواست تا طراحی هتلهایی بسیار مجلل را آغاز کنیم. من میخواستم مکانی طراحی کنم که مهمانهای هتل بعد از رسیدن به آنجا احساس سلامتی بیشتری از قبل داشته باشند. به این منظور ما حوضچههای آب معدنی برای این هتلها در نظر گرفتیم و سعی کردیم سایر بخشها را نیز بر همین اساس طراحی کنیم. طراحی ما بسیار مورد توجه قرارگرفت و این مجموعه از هتلها جزو لوکسترین هتلهای جهان قرار گرفت.
من طراحی پروژههایی مانند جوایز اسکار را که با ریسک زیادی همراه است ترجیح میدهم. شرکت ما طراحی مراسم اسکار سال 2010 را بر عهده داشت، اولین تصمیم ما تغییر طراحی صحنه نمایش و چیدمان صندلیها بود. هدف ما بیشتر این بود که فضایی ایجاد کنیم که مخاطبان و بازیگران حس با هم بودن را بهتر تجربه کنند.
ما به دنبال افرادی هستیم که کنجکاو و خلاق هستند و به راحتی با مشتریان ارتباط برقرار میکنند. پایه اصلی کسبوکار ما بر اساس خلاقیت، فکر گروهی و تعامل با مشتری است. ما طراحانی داشتیم که مشتریان را مزاحمی در کار خود میدانستند، ولی به نظر من مشتریان میتوانند یکی از بهترین مشاوران در کار باشند. برای ایجاد یک تیم طراحی قوی همواره افراد تیم شما و مشتریانتان باید با یکدیگر منطبق باشند. شما برای هر پروژه باید یک تیم ویژه قرار دهید، در حال حاضر ما ۲۰۰ کارمند در بخشهای مختلف داریم.
ما در سال 2007، آزمایشگاه فنی خود را راهاندازی کردیم و یک تیم طراحی تکنولوژی در شرکت استخدام کردیم. هدف ما استفاده از تکنولوژیهای نوین در طراحی فضاهای عمومی بود. امروزه استفاده از تکنولوژیهای جدید در طراحیها ارتباط بیشتری را با مردم ایجاد میکند.
ارسال نظر