وقتی اشتباه میکنید، فرار نکنید!
مترجم: سینا مختاری
همه ما در کار خود اشتباه می کنیم. این مساله تا حدی اجتنابناپذیر است. اما چیزی که غیر قابل اجتناب نیست چگونگی عکسالعمل ما در مقابل آن اشتباهات و بهویژه نحوه برخورد ما با کسانی است که متوجه اشتباهاتمان میشوند. این وضعیت را تصور کنید: یکی از مشتریهای بزرگ شرکت شما رئیستان را فرامیخواند تا درباره اشتباهی که اخیرا مرتکب شدهاید پیش او شکایت کند. مشتری حتی به رئیس شما میگوید که شما باید اخراج شوید. چگونه با این وضعیت کنار میآیید؟ بعضی افراد بسیار رنجیده خاطر یا شرمنده میشوند که باعث میشود برای بقیه دوران کاریشان، خود را از آن مشتری پنهان کنند.
مترجم: سینا مختاری
همه ما در کار خود اشتباه می کنیم. این مساله تا حدی اجتنابناپذیر است. اما چیزی که غیر قابل اجتناب نیست چگونگی عکسالعمل ما در مقابل آن اشتباهات و بهویژه نحوه برخورد ما با کسانی است که متوجه اشتباهاتمان میشوند.این وضعیت را تصور کنید: یکی از مشتریهای بزرگ شرکت شما رئیستان را فرامیخواند تا درباره اشتباهی که اخیرا مرتکب شدهاید پیش او شکایت کند. مشتری حتی به رئیس شما میگوید که شما باید اخراج شوید.چگونه با این وضعیت کنار میآیید؟ بعضی افراد بسیار رنجیده خاطر یا شرمنده میشوند که باعث میشود برای بقیه دوران کاریشان، خود را از آن مشتری پنهان کنند. برخی دیگر خیلی تدافعیتر رفتار میکنند و اشتباهشان را در مقابل مشتری، رئیس و هر کس دیگری انکار میکنند. حتی گاهی شکلهای نرمتری از انکارکردن با کوچک شمردن مشکل، دیده میشود؛ مثل وقتی که کسی میگوید «مطمئنا اشتباهی شده، اما آنقدرها که میگویید بزرگ نیست.» برخی افراد در برخورد با مشکلات دچار اضطراب میشوند، عجیب نیست اگر ببینید آنها برای ساعتها یا روزها درباره طرق مختلفی که مسیر شغلیشان توسط این اشتباه دچار مشکل میشود، میاندیشند. در عین حال، برخی دیگر اغلب سرزنش کردن دیگران را بهعنوان مکانیزم مقابله برمیگزینند. به نظر آنها قطعا اشتباهی رخ داده، اما آنها مقصرش نبودهاند و این اشتباه خارج از کنترل آنها بوده است.
دسته دیگر افراد، اشتباه خود را قبول میکنند و روزها و ساعتها به کار خود و مشکلی که برای مشتری ایجاد کردهاند، فکر میکنند تا بفهمند دقیقا کجا و چرا آن اشتباه را کردهاند. برخی دیگر اما به این فکر میکنند که «اگر من نمیتوانم این مشکل را حل کنم، باید در جای دیگری کار کنم.» در مورد همه این عکسالعملهای مختلف دو چیز واقعا جالب وجود دارد؛ اول اینکه هیچ یک از این عکسالعملها شاخص نیستند و حدود ۷۹ درصد افراد یکی یا چندتا از آنها را بهکار میگیرند. دوم اینکه هیچکدام از عکسالعملها واقعا قدمی به سوی حل مساله یا بهبود رابطه با مشتری نیست.اگر یکی از مشتریهای اصلی شرکت، از شما در مقابل رئیستان شکایت کند و حتی بگوید که باید اخراج شوید، یک پاسخ خیلی بهتر از جانب شما این است که به شخصه با آن مشتری ملاقات کنید و به صورت چهره به چهره از او عذرخواهی کنید تا ببیند که صمیمانه از اتفاقی که افتاده ناراحت هستید.
البته درست است که این عکس العمل دردناک به نظر میرسد و شاید برای دقایق کمی همینطور هم باشد، اما میتوان گفت تقریبا موفقترین رویکرد برای مسیر شغلی شما است. بیشتر از ۹۰۰۰ نفر در تست اینترنتی «چگونه به انتقاد سازنده عکس العمل نشان میدهید؟» شرکت کردند و نتایج نشان میدهند که تنها ۲۱ درصد از مردم به شخصه با مشتری ملاقات و بهصورت رو در رو عذرخواهی میکنند. اما در اینجا درس بزرگی هست؛ از نتایج دریافتهایم که در این میان کسانی که مایلند مشتری خشمگین را ملاقات کنند ۴۲ درصد بیشتر شغلشان را دوست دارند.دلایلی وجود دارد که چرا رویکرد «فعال» (پریدن وسط ماجرا و ملاقات با مشتری) خیلی بیشتر موفق است. اول از همه، همانطور که گفتیم پنهانکاری، انکار، به فکر فرو رفتن و سرزنش کردن و... هیچ کاری برای حل مشکل در برخورد با مشتری انجام نمیدهند و تنها ملاقات با مشتری میتواند منجر به حل مشکل شود. بیشتر مراودات در محل کار فقط قصه است؛ ما راجع به مساله صحبت میکنیم بدون اینکه آن را حل کنیم. اما نهایتا، حلال مشکلات بودن خیلی بهتر از بحث کردن راجع به آنها است.
دوم، هرچند که پنهانکاری، انکار، به فکر فرو رفتن و سرزنش کردن عکسالعملهای طبیعی و قابل درک هستند، اما برای ارتباطات کاری ما خوب نیستند. باید در نظر داشت موقعیتهای زیادی وجود ندارند که با این رویکردها و مسائل بهتر شوند. سوم، به یاد داشته باشید که تنها ۲۱ درصد از افراد در مواجهه با مشکلات گام موثر ملاقات با مشتری را برمیدارند. این به این معنی است که اگر شما این استراتژی را اتخاذ کنید، از هر کس دیگری مجزا میشوید. اگر یکی از آن اندک افرادی هستید که به داخل آتش بازمیگردند، دیگران متوجه این جسارت شما خواهند شد. کسانی که دور ایستادهاند با خودشان فکر میکنند «عجب، آن آدم چه دل و جراتی دارد!» و این شهرت خوبی دریک سازمان است. با اتخاذ این رویکرد نهتنها اطرافیان توجه خواهند کرد بلکه خود مشتری نیز متوجه خواهد شد. احتمالا شما هم در تجربیات خود فروشندگانی در گذشته دیدهاید که جرات نداشتهاند کنار شما بنشینند و مستقیما با مشکلات مواجه شوند، بهخصوص به این معنا که یک اشتباه بزرگ را به گردن بگیرند و صمیمانه بابت آن عذرخواهی کنند. اندک فروشندگانی که این رفتار را دارند احتمالا همان کسانی هستند که تا آخر عمر با آنها کار میکنید. بنابراین وقتی اشتباهی میکنید خود را پنهان نکنید. اشتباه رخ میدهد، اما اگر شما یکی از اندک افرادی باشید که به وسط ماجرا میپرند و مستقیما با مشکل درگیر میشوند، موفقیت بزرگی بهدست خواهید آورد و به طرز عجیبی خوشحالتر خواهید بود.
منبع: Forbes
ارسال نظر