شبهجزیره اسرارآمیز (قسمت بیست و دوم)
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
«اصیل، هوشمند و انقلابی»؟
در اواخر زندگی کیم جونگ ایل، ایدئولوژی جوچه بازنگریهای بیشتری را در مواجهه با بحرانِ جاریِ اقتصادی و در نتیجه «نیازهای در حال تغییر نخبگان حاکم » از سر گذراند. صحبت از «تفکر جدید»ی بود که منظورش برانگیختن طرحهای اقتصادی بومی بود. با این حال، تناقضی میان این تفکر بومیِ جدید، الزام برای برنامهریزی متمرکزی که در نظریه جوچه مندرج بود و نیز ضرورت ارائه راهنمایی از سوی حزب و رهبریاش وجود داشت. تسلط چند نسلیِ اقتصاد دستوری به شدت توانایی بسیاری از مردم کرهشمالی برای اتخاذ ابتکارات فردی، اقدام به شیوه های کار آفرینانه یا حتی پیشنهاد کردین را کاهش داد. در تمام دوره اصلاحات اقتصادی در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ انضباط اجتماعی از طریق پایبندی به جوچه، آنگاه که رژیم از ناآرامی اجتماعی میترسید، مورد تاکید دوباره قرار گرفت. در نتیجه، در ارجاع به سیاست، «سان گان » افزایش یافت؛ یعنی همان سیاست ارتش محور کیم جونگ ایل که باعث جا انداختن سیاست «ابتدا ارتش» شد. کیم جونگ اون تا حد زیادی سیاست «ابتدا ارتش» را ادامه داد که تصور میشد این امر برای تقویت و تضمین حمایت در میان پرسنل ارشد نظامی است؛ پرسنلی که شاید تصور میکردند او برای تداوم سبک سنتی رهبری به خوبی مجهز نشده است. اساسا جوچه ابزاری نظری بود که اجازه داده کرهشمالی موضع مستقل و منزوی خود را ابتدا در برابر ایدئولوژیهای متخاصمِ استالینیسم و مائوئیسم در طی شکاف در روابط چین-شوروی و سپس برای فاصله نهادن میان خود از شورویِ در حال فروپاشی و اکنون از آمریکا حفظ کند.
علاوهبر این، وقتی جوچه رسما از مارکسیسم - لنینیسم در دهه ۸۰ فاصله گرفت، بهطور کامل از میراث مارکسیستیاش منفصل شد که در نهایت در توضیح اینکه چرا اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی فرو پاشیدند مفید بود: نظریه جوچه رسما پیشرفت عمده در مارکسیسم- لنینیسم بود؛ آن کشورهایی که فقط به مارکس و لنین بسنده کردند و نتوانستند از جوچه استقبال کنند سرانجام با امپریالیسم سرمایه داری ویران شدند. بنابراین هیچ دلیل نظری برای گفتن نبود که کرهشمالی این الگو را دنبال خواهد کرد. با این حال، سرانجام انعطافناپذیری جوچه به کرهشمالی اجازه نداده که با وجود شکست آشکار در بسیاری از بخشهای این سیستم، مسیر خود را حتی اندکی تغییر دهد. برای توضیح اینکه چرا جوچه هنوز کمونیسم را وارد کرهشمالی نکرده، رهبری این کشور سه عامل سیاسی را شناسایی کرده است: گرایش های طولانیِ فردگرایانه توده ها؛ عوامل داخلی که شایعات را میپراکنند؛ و عوامل امپریالیستی که در میان تودهها فعالیت میکنند. پاسخ «حزب کارگران کره» به این سه مشکل همانا مطالعه بیشتر جوچه، تعهد بیشتر سیاسی و اعتماد بیشتر به رهبری و حزب است. همچنین باید به پرسشهای به شدت تزویر آمیز پاسخ بدهد مانند: ثروت ظاهری غرب و کرهجنوبی. با وجود سرکوب رسانهای اما برخی اخبار به بیرون درز میکند.
پاسخ جوچه همانا اتخاذ رویکرد اساسی «نگاهها میتواند فریبنده باشد» به زندگی در غرب و ادعای این مساله است که تصاویر شهرهای غربی نمایانگر زندگی خوب تعداد کمی از مردم است و اینکه آنها زندگی معنوی تهی گونهای دارند. چه تعدادی در کرهشمالی هستند که به این استدلال باور ندارند و در مقابل میتوانند مشاهده کنند که تعداد فراوان ماشین و ساختمان برای افرادی «معدود» نیست و این یکی از نابخردیهای بزرگ است. در دوره کیم جونگ اون، جوچه مرام حاکم در جامعه کرهشمالی باقی ماند و از همان روز اول مدرسه به شهروندان آموزش داده میشود. در پیشرفتهترین دانشگاهها، دورههایی وجود دارد که باید گذرانده شود، یعنی ۲۰ درصد از مدت زمان مطالعه دانشگاهی به مطالعه نظریه جوچه اختصاص یافته درحالیکه برای بسیاری از دورههای آموزش عالی این درصد بسیار بیشتر است. برخی گروههای کاری و گروههای مطالعاتیِ کشاورزی هم باید جوچه را مطالعه کنند و این یکی از ویژگیهای ثابت در رسانه هاست؛ اصل تاسیس کننده تلویزیون مرکزی کره «تداوم روح انقلابی رهبر اعظم یعنی کیم ایل سونگ، کمک به انتشار نظریه خودکفایی و پیروزی ایدئولوژی جوچه بر اساس اصول هدایت کننده جوچه در گزارش و پخش تلویزیونی است».
تناقضهای اتکا به خود
با توجه به فروپاشیِ اقتصادیِ کنونیِ کرهشمالی و اتکای این کشور به تداوم کمکهای بینالمللی برای تغذیه مردمش و تزریق به آنچه از مبانی صنعتیاش بازمانده، مفهوم خودکفایی ظاهرا مضحک به نظر میرسد. با این حال، این تئوری بهعنوان تئوری هدایتگر در کرهشمالی تا حدی برای توجیه بقای رژیم در دنیای جنگ سرد مطرح شد؛ تئوریای که ویژگیاش شکاف در مناقشه چین- شوروی و ایجاد نظریه وحدت بخش در سازمانی است که تا حد زیادی عاری از ایدئولوگ بود. این به راحتی فراموش شده که تمرین خودکفایی و استقلال در کشوری که تا حد زیادی به واسطه چین و شوروی پا به عرصه وجود گذاشته و از سوی حزبی رهبری میشود که موضع غالب خود را به این دو کشور مدیون است، چیزی است که در ذات خود دارای تضاد و تناقض است.
ارسال نظر