تبارشناسی مهمترین منتقدان کیروش
کار کارلوس را «لوث» میکنند!
بردیا احمدی کارلوس کیروش طی چهار سال گذشته با انتقادات زیادی در فضای فوتبال ایران مواجه بوده است؛ نقدهایی که بعضا درست و بعضا افراطی و غلو شده بودهاند. در این بین اگر بنا به ردهبندی منتقدان مربی پرتغالی باشد، باید حساب سه نفر را از سایرین جدا کنیم؛ قلعهنویی، مایلیکهن و البته خداداد عزیزی! امیر قلعهنویی: خودت چرا انتقاد میکنی؟
شاید بتوان گفت در چهار سالی که از حضور کیروش در فوتبال ایران میگذرد جدیترین منتقد او امیر قلعهنویی بوده است. سرمربی استقلال به خصوص آن اوایل تمایل داشت خودش را در صف موافقان مربی پرتغالی جا بزند، اما زیاد طول نکشید تا او مطابق انتظار روبهروی کیروش بایستد و به نقد سینیور بپردازد.
شاید بتوان گفت در چهار سالی که از حضور کیروش در فوتبال ایران میگذرد جدیترین منتقد او امیر قلعهنویی بوده است. سرمربی استقلال به خصوص آن اوایل تمایل داشت خودش را در صف موافقان مربی پرتغالی جا بزند، اما زیاد طول نکشید تا او مطابق انتظار روبهروی کیروش بایستد و به نقد سینیور بپردازد.
بردیا احمدی کارلوس کیروش طی چهار سال گذشته با انتقادات زیادی در فضای فوتبال ایران مواجه بوده است؛ نقدهایی که بعضا درست و بعضا افراطی و غلو شده بودهاند. در این بین اگر بنا به ردهبندی منتقدان مربی پرتغالی باشد، باید حساب سه نفر را از سایرین جدا کنیم؛ قلعهنویی، مایلیکهن و البته خداداد عزیزی! امیر قلعهنویی: خودت چرا انتقاد میکنی؟
شاید بتوان گفت در چهار سالی که از حضور کیروش در فوتبال ایران میگذرد جدیترین منتقد او امیر قلعهنویی بوده است. سرمربی استقلال به خصوص آن اوایل تمایل داشت خودش را در صف موافقان مربی پرتغالی جا بزند، اما زیاد طول نکشید تا او مطابق انتظار روبهروی کیروش بایستد و به نقد سینیور بپردازد. حقیقت آن است که قلعهنویی بهطور کلی هوادار مربی ایرانی است و به دفعات با استفاده از عباراتی مانند «اجنبیپرست»، این موضوع را به اثبات رسانده است. او برای ایستادن روبهروی کیروش اما دلیل دیگری هم دارد؛ اینکه گمان میکند این مربی پرتغالی به نوعی جای او را اشغال کرده است. بعد از گذشت سالها، امیر هنوز نتوانسته دوران حضورش در تیم ملی را از یاد ببرد و همچنان گمان میکند در حق او اجحاف شده است. قلعهنویی بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ هدایت تیم ملی ایران را بر عهده گرفت و در نهایت با حذف از مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۰۷ این سمت را تحویل داد. او هنوز میگوید شرایط نابهسامان فدراسیون در آن زمان عامل اصلی ناکامی وی بوده و از این نظر نسبت به کیروش بغض دارد. این در حالی است که ستارگان ۱۰ سال پیش فوتبال ایران ابدا با تیمی که کیروش در اختیار دارد قابل مقایسه نیستند. حضور علی کریمی، مهدویکیا، رحمان رضایی و فریدون زندی از یکسو و البته جوانی نکونام، سیدجلال و تیموریان از سوی دیگر تیم قلعهنویی را نسبت به تیم کیروش متمایز میکند. به علاوه اخیرا قلعهنویی در مورد انتقادات یکی مثل حسن روشن از خودش گفته کارنامه وی با رزومه او قابل مقایسه نیست و از همین رو این پیشکسوت استقلال حق انتقاد از کادر فنی آبیپوشان را ندارد. با همین فلسفه، شاید بشود از خود قلعهنویی پرسید او چطور به خودش حق میدهد از مربی سابق منچستریونایتد و سرمربی پیشین رئال و پرتغال ایراد بگیرد؟
خداداد عزیزی: غزالی که دیگر نمیدود
خداداد عزیزی را طی سالهای اخیر بیشتر بهعنوان یک منتقد سختگیر شناختهایم که آبش تقریبا با هیچکس در یک جوی نرفته است! غزال تیزپا اوایل دوران حضور کیروش در ایران سعی کرد رابطه مسالمتآمیزی با او برقرار کند، اما رفته رفته در قبال مربی پرتغالی نیز مواضعی تند و انتقادی اتخاذ کرد. خداداد به پشتوانه دوران طلایی بازیگریاش همیشه نزد مردم ایران محبوب بوده، اما کثرت غرولندهای او در این سالها باعث شده به عنوان یک منتقد، به ندرت از سوی افکار عمومی جدی گرفته شود. آش در این مورد آنقدر شور شده که خود عزیزی هم این اواخر در گفتوگو با یک روزنامه ورزشی از اعتراضات به خودش در صفحات اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی انتقاد کرده است. این در حالی است که خداداد در حوزه مربیگری هم کارنامه درخشانی نداشته است. او در دو دوره هدایت ابومسلم مشهد را بر عهده داشت که موفق به نجات این تیم نشد. این ماجرا برای عزیزی در مورد باشگاههای پیام مشهد و استقلال اهواز هم رخ داد تا رزومه او هیچ فراز درخشانی نداشته باشد.
محمد مایلیکهن: پنجه طلایی!
او نیز از دیگر چهرههایی است که در انتقاد از مربیان خارجی ید طولایی دارد. کیروش اولین نفری نیست که قربانی زخم زبانهای حاجی مایلی میشود. پیشتر مربیانی مثل وینگادا و دنیزلی نیز طعم حملات مایلیکهن را چشیده بودند. واقعیت این است که مدیر فنی فعلی تیم امید، یک خاطره نهچندان خوب از مربیان خارجی دارد. او در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۹۸ بعد از شکست برابر قطر جای خودش را به والدیر ویرا داد تا این برزیلی تیم ایران را از مسیر پلیآف به مرحله نهایی جام جهانی ببرد. بعد از آن هجومهای گاه و بیگاه مایلی به مربیان خارجی، آرشیو فوتبال ایران را به اشغال درآورد. او خالق اصطلاح «کیروشیپور» است که به حمایتهای عادل فردوسی پور از مربی پرتغالی تیم ملی طعنه میزند. با این وجود بررسی کارنامه طرفین نشان میدهد حاجی آنقدرها هم برای انتقاد از کیروش محق نیست. مایلیکهن طی سالهای گذشته عملکرد چندان درخشانی در تیم های مختلف تحت رهبریاش نداشته و خیلی از آنها را روانه لیگ یک کرده است. در این مورد، وضع چنان است که علی دایی در بحبوحه اختلاف نظر با مایلیکهن، مدعی شد باید به وی لقب «پنجه طلایی» بدهند، چرا که پنج تیم را دسته اولی کرده است! بزرگترین افتخار مایلیکهن در فوتبال ایران، ساختن یک نسل طلایی در میانههای دهه ۹۰ میلادی است؛ حال آنکه کیروش نیز یک نسل طلایی متشکل از ژائو، فریرا، پینتو، پائولو سوسا، روی کاستا و لوئیس فیگو برای پرتغالیها ساخته است. پس حساب بیحساب!
شاید بتوان گفت در چهار سالی که از حضور کیروش در فوتبال ایران میگذرد جدیترین منتقد او امیر قلعهنویی بوده است. سرمربی استقلال به خصوص آن اوایل تمایل داشت خودش را در صف موافقان مربی پرتغالی جا بزند، اما زیاد طول نکشید تا او مطابق انتظار روبهروی کیروش بایستد و به نقد سینیور بپردازد. حقیقت آن است که قلعهنویی بهطور کلی هوادار مربی ایرانی است و به دفعات با استفاده از عباراتی مانند «اجنبیپرست»، این موضوع را به اثبات رسانده است. او برای ایستادن روبهروی کیروش اما دلیل دیگری هم دارد؛ اینکه گمان میکند این مربی پرتغالی به نوعی جای او را اشغال کرده است. بعد از گذشت سالها، امیر هنوز نتوانسته دوران حضورش در تیم ملی را از یاد ببرد و همچنان گمان میکند در حق او اجحاف شده است. قلعهنویی بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ هدایت تیم ملی ایران را بر عهده گرفت و در نهایت با حذف از مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۰۷ این سمت را تحویل داد. او هنوز میگوید شرایط نابهسامان فدراسیون در آن زمان عامل اصلی ناکامی وی بوده و از این نظر نسبت به کیروش بغض دارد. این در حالی است که ستارگان ۱۰ سال پیش فوتبال ایران ابدا با تیمی که کیروش در اختیار دارد قابل مقایسه نیستند. حضور علی کریمی، مهدویکیا، رحمان رضایی و فریدون زندی از یکسو و البته جوانی نکونام، سیدجلال و تیموریان از سوی دیگر تیم قلعهنویی را نسبت به تیم کیروش متمایز میکند. به علاوه اخیرا قلعهنویی در مورد انتقادات یکی مثل حسن روشن از خودش گفته کارنامه وی با رزومه او قابل مقایسه نیست و از همین رو این پیشکسوت استقلال حق انتقاد از کادر فنی آبیپوشان را ندارد. با همین فلسفه، شاید بشود از خود قلعهنویی پرسید او چطور به خودش حق میدهد از مربی سابق منچستریونایتد و سرمربی پیشین رئال و پرتغال ایراد بگیرد؟
خداداد عزیزی: غزالی که دیگر نمیدود
خداداد عزیزی را طی سالهای اخیر بیشتر بهعنوان یک منتقد سختگیر شناختهایم که آبش تقریبا با هیچکس در یک جوی نرفته است! غزال تیزپا اوایل دوران حضور کیروش در ایران سعی کرد رابطه مسالمتآمیزی با او برقرار کند، اما رفته رفته در قبال مربی پرتغالی نیز مواضعی تند و انتقادی اتخاذ کرد. خداداد به پشتوانه دوران طلایی بازیگریاش همیشه نزد مردم ایران محبوب بوده، اما کثرت غرولندهای او در این سالها باعث شده به عنوان یک منتقد، به ندرت از سوی افکار عمومی جدی گرفته شود. آش در این مورد آنقدر شور شده که خود عزیزی هم این اواخر در گفتوگو با یک روزنامه ورزشی از اعتراضات به خودش در صفحات اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی انتقاد کرده است. این در حالی است که خداداد در حوزه مربیگری هم کارنامه درخشانی نداشته است. او در دو دوره هدایت ابومسلم مشهد را بر عهده داشت که موفق به نجات این تیم نشد. این ماجرا برای عزیزی در مورد باشگاههای پیام مشهد و استقلال اهواز هم رخ داد تا رزومه او هیچ فراز درخشانی نداشته باشد.
محمد مایلیکهن: پنجه طلایی!
او نیز از دیگر چهرههایی است که در انتقاد از مربیان خارجی ید طولایی دارد. کیروش اولین نفری نیست که قربانی زخم زبانهای حاجی مایلی میشود. پیشتر مربیانی مثل وینگادا و دنیزلی نیز طعم حملات مایلیکهن را چشیده بودند. واقعیت این است که مدیر فنی فعلی تیم امید، یک خاطره نهچندان خوب از مربیان خارجی دارد. او در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۹۸ بعد از شکست برابر قطر جای خودش را به والدیر ویرا داد تا این برزیلی تیم ایران را از مسیر پلیآف به مرحله نهایی جام جهانی ببرد. بعد از آن هجومهای گاه و بیگاه مایلی به مربیان خارجی، آرشیو فوتبال ایران را به اشغال درآورد. او خالق اصطلاح «کیروشیپور» است که به حمایتهای عادل فردوسی پور از مربی پرتغالی تیم ملی طعنه میزند. با این وجود بررسی کارنامه طرفین نشان میدهد حاجی آنقدرها هم برای انتقاد از کیروش محق نیست. مایلیکهن طی سالهای گذشته عملکرد چندان درخشانی در تیم های مختلف تحت رهبریاش نداشته و خیلی از آنها را روانه لیگ یک کرده است. در این مورد، وضع چنان است که علی دایی در بحبوحه اختلاف نظر با مایلیکهن، مدعی شد باید به وی لقب «پنجه طلایی» بدهند، چرا که پنج تیم را دسته اولی کرده است! بزرگترین افتخار مایلیکهن در فوتبال ایران، ساختن یک نسل طلایی در میانههای دهه ۹۰ میلادی است؛ حال آنکه کیروش نیز یک نسل طلایی متشکل از ژائو، فریرا، پینتو، پائولو سوسا، روی کاستا و لوئیس فیگو برای پرتغالیها ساخته است. پس حساب بیحساب!
ارسال نظر