استاد محمود فرشچیان را دیگر همه می‌شناسیم. مردی که ذهنش پر است از طنازی رنگ و طرح روی بوم نقاشی. کسی که انگار هنرش پلی شده برای وصل قدرت زیبا آفرینی خداوند با سرشت آدمی. شاید از خود بپرسید سخن در وصف استاد فرشچیان چه ارتباطی به ضمیمه دنیای ماشین و صفحه کلاسیک دارد؟! اما اگر کمی فکر کنید شاید این ارتباط را پیدا کنید. بگذارید با یک جمله به این ارتباط برسیم. جیورجیتو جیوجیارو همان استاد فرشچیان در جهان خودرو است! کسی که آنقدر در صنعت خودرو نقش زده که انگار آفریده شده تا فلز را بدل به بوم نقاشی کند. از جمله نقاشی‌های معروف آقای طراح باید به لامبورگینی‌های میورا، کانتاش، لانچیا استراتوس، انواع فراری و آلفارومئو اشاره کرد. در میان همه تابلوهای زیبای جیورجیتو این بار آلفارومئو ولوچه را انتخاب کردیم تا ببینیم آقای طراح چگونه قلمش را روی بوم فلزی چرخانده است.

طراحی

اگر سبک‌های طراحی خودرو در کشورهای مختلف را بشناسید، با همان اولین نگاه می‌توانید تشخیص دهید که یک خودروی ایتالیایی پیش رویتان ایستاده است. آقای جیورجیتو جیوجیارو در موسسه طراحی برتونه در آن دوران با استفاده از خطوط ساده و لبه دار برای ولوچه پیکره‌ای ساخته که بزرگ‌تر از آنچه هست به نظر برسد. در نمای روبه‌رو سپری ساده با قطری کم قرار دارد که مجهز به دو ضربه‌گیر شده است. چهار چراغ گرد نسبتا بزرگ با دو اندازه بزرگ و کوچک همچون چشمان یک صورت خشمگین که اعصابش را خرد کرده‌اند، به شما نگاه می‌کند. جلوپنجره کرومی هم طوری طراحی شده که دید شما را به سمت نشان آلفا در مرکز آن سوق می‌دهد. درب محفظه موتور همچون بی‌ام‌و از جلوی شیشه اصلی به سمت بالا باز می‌شود. روی گلگیرها حجم‌پردازی استادانه‌ای صورت گرفته که همچون عضلات یک ورزشکار کوتاه قد خودنمایی می‌کنند.امتداد لبه بالایی بدنه، درست در بالای جلوپنجره، خطی وجود دارد که در کناره‌ها به حجمی بدل شده و دور تا دور بدنه را پوشش می‌دهد. انگار بتونه برای بدنه یک مرز تعیین کرده تا دو بخش بالایی و پایینی را از هم جدا کند. بخش بالایی این خط با شیبی به سمت شیشه‌های کناری حرکت می‌کند، بخش پایینی هم با شیبی ملایم‌تر به سمت رکاب‌ها حرکت می‌کند. البته چنین المانی در بدنه بی‌ام‌و ۲۰۰۲ حریف دیرینه آن هم دیده می‌شود اما به شدت آلفا نیست. رینگ‌های این خودرو با نام کامپانلو توربینا شناخته می‌شوند. پره‌ این رینگ‌ها باعث می‌شود همچون یک توربین عمل کرده و هوا را به سمت دیسک‌های ترمز هر چهار چرخ هدایت کند که موجب خنک شدن آنها می‌شود. خطوط گرد بدنه بیش از خطوط تیز آن هستند و از نمای کناری این مهم کاملا قابل مشاهده است. البته از نوستالژی ما ایرانی‌ها یعنی شیشه لچکی کناری هم نباید گذشت که برایمان یادآور پیکان است!

در نمای عقب هم همان سادگی کلی دیده می‌شود. به عقیده بسیاری از علاقه‌مندان همین سادگی است که باعث می‌شود چهره خودرو در ذهن ماندگار باشد. همان‌طور که گفتیم در ولوچه ۲۰۰۰، چراغ‌ها نسبت به نسل قبل بزرگ‌تر شده‌اند. طراحی چراغ‌ها نیز به سبکی انجام شده که چراغ‌های بسیاری از خودروهای ایتالیایی آن روزها را شامل می‌شود. در کل خودرو طوری طراحی شده که انگار با یک کشتی‌گیر وزن ۸۴ کیلو طرف هستید که قدش فقط ۱۶۰ سانتی متر است و عضلات سرشانه‌اش بزرگ‌ترین عضلات بدن اوست.اگر فکر می‌کنید همان سادگی طرح بیرونی در کابین ولوچه هم قابل مشاهده است سخت در اشتباه هستید! آنچه توجه‌تان را جلب می‌کند استفاده گسترده از چوب و چرم درون کابین این خودرو است. در جای جای کابین هیجان موج می‌زند. انگار درون کابین را از چند سال بعد آوردند و روی این خودرو نصب کردند! صندلی‌ها همگی با چرمی بسیار مرغوب روکش شده‌اند. داشبورد نیز کاملا از چوب ساخته شده است. با دیدن کابین خودرو باز هم جرجتوی بزرگ را برای آفریدن چنین نقشی تحسین می‌کنید. در دوران دهه ۶۰ و ۷۰ خودروهای ایتالیایی و انگلیسی بیشترین حجم چرم و چوب در کابین را داشتند. از جمله آنها می‌توان به یکی از رقیبان ولوچه یعنی تریومف TR۶ و حتی جگوار اشاره کرد. کابین به‌صورت ۲+۲ طراحی شده و نباید از صندلی‌های عقب، راحتی صندلی‌های جلو را انتظار داشته باشد. یادتان باشد ولوچه فقط mm ۴,۰۸۹ طول دارد و ویل بیس (فاصله محوری) آن معادل ۲,۳۵۰ میلی متر است. هر چند طراحان سعی کرده‌اند فاصله محوری خودرو را افزایش بدهند تا فضای درون کابین بزرگ تر باشد. وقتی روی صندلی ولوچه می‌نشینید از ارگونومی خود صندلی متعجب می‌شوید. لبه‌های کناری صندلی کاملا بدن را در خود حفظ می‌کند و در عین حال اسپرت کلاسیک هستند. در زیر ران‌ها صندلی‌ها دارای حجم‌هایی هستند که بدن را به سمت تکیه گاه هل می‌دهند و باعث می‌شوند وزن بدن تقسیم شود. این درست که به خاطر ۲+۲ بودن طراحی کابین صندلی‌های عقب آنقدرها کارآیی ندارند اما با این حال، عمق این صندلی‌ها زیاد است تا آنقدرها نیاز به فضای زانو نباشد. ضمنا اگر قد متوسطی داشته باشید، سرتان هم به سقف برخورد نمی‌کند.

یکی از زیباترین قطعات کابین فرمان است. این فرمان چوبی که یک نوستالژی کلاسیک به خصوص در خودروهای ایتالیایی محسوب می‌شود، به دلیل اینکه قطر زیادی دارد به راننده کمک می‌کند فرمان را راحت تر و با انرژی کمتری بچرخاند. داشبورد به دو بخش کلی چوبی و چرمی تقسیم شده است. در بخش چرمی که در مقابل راننده قرار دارد، نشانگرهای مختلف قرار دارند. سبک جانمایی و طراحی نشانگرها کاملا متفاوت با دیگر خودروها است. به‌طوری که هیچ قابی دور آنها را نگرفته است. نشانگرهای سرعت و دور موتور از بقیه بزرگ‌تر هستند و در وسط هم دو نمایشگر کوچک میزان سوخت و دمای موتور دیده می‌شود. کمی پایین‌تر دو بخش دایره‌ای شکل وجود دارد که اطلاعات دیگری مثل چراغ‌ها و... را به راننده نشان می‌دهد. این قسمت شبیه یک گل طراحی شده که در حال باز شدن است. دور موتور تا حدود ۸ هزار را نشان می‌دهد و خط قرمزش (ردلاین) هم از حدود ۶ هزار دور آغاز می‌شود. تصورش را بکنید در سال ۱۹۷۲ موتور یک خودروی معمولی خیابانی ساخت ایتالیا ۸ هزار دور بر دقیقه دوران می‌کند، با این شرایط اگر ایتالیا مهد سوپراسپرت‌ها نباشد باید تعجب کرد! گیربکس دارای ۵ دنده رو به جلو است و ضرایبی دارد که شتاب خوبی برای خودرو ایجاد می‌کند. جالب است بدانید که در دهه ۵۰ میلادی، اولین خودروسازی که از گیربکس ۵ دند ه در یک خودرو شهری استفاده کرد آلفارومئو بود. اهرم‌های کنترل دریچه‌های بخاری نیز دقیقا در کنار شیفتر گیربکس و روی کنسول میانی تعبیه شده‌اند. خودرو مجهز به ترمزهای دیسکی در هر چهارچرخ است. همچنین شیشه گرمکن عقب نیز از دیگر امکانات این خودرو محسوب می‌شود.

آلفا در ایران
در مورد ورود آلفارومئو به ایران چند سند وجود دارد که از آگهی‌های فروش این خودرو در دهه‌های گذشته بر جای مانده است. یکی از آن آگهی‌ها که در کتاب تاریخچه تصویری آگهی‌های خودرو در ایران تالیف بروز سپاسی آمده است، مربوط به فروش مدل Giulietta ۱۹۰۰ در اواسط دهه ۴۰ شمسی از سوی شرکت ایتالی موتورز است. شرکتی که خود یکی از زیرمجموعه‌های شرکت بازرگانی «نمای» بود و در تبلیغاتش خود را با عنوان نماینده انحصاری معرفی کرده است. نمایشگاه این شرکت در خیابان سعدی و پاساژ سعدی واقع بوده و تعمیرگاه مرکزی آن نیز در کنار پارک شهر. اما در دهه ۵۰ شمسی و ۷۰ میلادی نیز آگهی‌هایی از فروش آلفارومئو Alfeta دیده می‌شود که از سوی شرکت قزلباش منتشر شده است. این شرکت هم خود را نماینده انحصاری آلفارومئو در ایران معرفی می‌کند. این شرکت در خیابان مفتح و میدان هفت تیر قرار داشته و تعمیرگاه مرکزی آن نیز در خیابان انقلاب بود. با توجه به اسامی که در این ۲ آگهی دیده می‌شود، به نظر می‌رسد امتیاز نمایندگی شرکت آلفا رومئو در ایران چند باری بین شرکت‌های بازرگانی خرید و فروش شده است، اما آنچه که بدیهی است، ورود آلفارومئو به ایران حتی قبل از وجود این ۲ نمایندگی نیز به‌صورت شخصی انجام شده است.

تاریخچه
آلفا‌رومئو ولوچه از تولیدات سری کوپه آلفا محسوب می‌شود. این خودرو ساز در دهه ۶۰ سری کوپه‌اش را با کدهای ۱۰۵ و ۱۱۵ مشخص می‌کرد و ولوچه در سری ۱۰۵ دسته‌بندی می‌شود. اولین آلفا از این سری Giulia Sprint GT نام داشت که با دو چراغ در جلو ساخته شد. این خودرو در سال ۱۹۶۳ وارد نمایندگی‌های فروش آلفا شد. جولیا اسپرینت یک کوپه دو در بود که روی شاسی آن یک پیشرانه ۶/ ۱ لیتری نصب شده بود. پیشرانه این خودرو در سال ۱۹۶۳ دو میل سوپاپ در سرسیلندر داشت. جولیای مذکور خودرویی چابک بود که نزدیک به ۳۲ هزار دستگاه از آن تا سال ۱۹۶۶ ساخته شد. در سال ۱۹۶۴ مدل GTC یا کانورتیبل (روباز) این خودرو با همان پیشرانه قبلی راهی بازار شد. از این خودرو به‌صورت فرمان راست هم ۱۰۰۰ دستگاه ساخته شد. ضمنا ۹۹ دستگاه نیز به‌صورت تولید محدود برای بازار آفریقا و انگلستان به تولید رسید. بدنه مدل کانوتریبل از نظر ساختار مقاوم‌تر از مدل کوپه بود و در بعضی نقاط با ورق‌های قطور‌تری ساخته شد. اولین ولوچه در سال ۱۹۶۵ به بازار آمد. این خودرو هم از همان پیشرانه ۴ سیلندر ۱۰۶ لیتری بهره می‌برد که مدل‌های قبلی را به حرکت در می‌آورد. ضمنا این بار یک گیربکس ۵ سرعته تمام سینکرونایز نیز موتور را همراهی می‌کرد. این خودرو با تغییراتی در پیشرانه و افزایش قدرت تا ۳ اسب بخار، تغییر در نشانگرها و... راهی بازار شد. بخش‌های زیادی از پیشرانه این خودرو از آلومینیوم ساخته شده بود و به همین دلیل بسیار سبک بود.

هر چند تولید مدل GTV تا سال ۱۹۶۸ ادامه یافت اما طبق عادت آلفا قبل از پایان تولید یک مدل، مدل جدید ساخته ‌شد. از این رو در سال ۱۹۶۷ مدل جدید با نام ۱۷۵۰ GT Veloce GTV به تولید رسید. این بار طراحان دستی به سرو‌گوش آلفا کشیده بودند. ولوچه جدید ظاهری تهاجمی‌تر و جذاب‌تر داشت. چراغ‌های جلو چهارتایی طراحی شدند و جلو پنجره نیز به روزرسانی شد. آلفا برای این خودرو پیشرانه ۴ سیلندری تدارک دید که ۱۷۷۹ سی سی حجم داشت و می‌توانست در دور ۵ هزار و ۵۰۰ به ۱۲۰ اسب بخار نیرو دست پیدا کند. جالب آنکه نمودار گشتاور هم تا ۱۸۶ نیوتن متر در دور ۳۰۰۰ بالا می‌رفت! و نکته مهم اینکه این پیشرانه پیشرفته در آن دوران که مجهز به دو میل سوپاپ در سرسیلندر آلومینیومی بود، می‌توانست بیشترین گشتاورش را در دور پایین به دست آورد. تعدادی از تولیدات نیز با سامانه سوخت پاش انژکتوری ساخته شدند. وزن این خودرو تنها ۱۰۳۸ کیلوگرم بود. در سال ۱۹۷۱ مدل( ۲۰۰۰ GT Veloce (GTV همراه با مدل Berlina و سدان ۲۰۰۰ ساخته شد. این خودرو قوی‌ترین و بهترین آلفای ولوچه لقب گرفت. آلفا بیشتر وقتش را طرف مسائل فنی این خودرو کرده بود و به همین دلیل چهره خودرو دچار دگرگونی خاصی نشد و تنها سایز چراغ‌های عقب تغییر کرد. این بار پیشرانه ۴ سیلندری آلومینیومی با حجم ۲۰۰۰ سی‌سی (‌۱۹۶۲ سی‌سی) درون سینه ولوچه قرار گرفت که با حجم و نسبت تراکم بیشتر می‌توانست ۱۰ اسب بخار بیشتر از نسل قبل تولید کند. این پیشرانه در واقع همان پیشرانه ۸/ ۱ لیتری بود که اصطلاحا استروک (افزایش حجم) شد و حجمش به ۲ لیتر رسید. قدرت موتور به ۱۳۰ اسب بخار در ۵ هزارو ۵۰۰ دور بر دقیقه رسید و به این ترتیب ولوچه بدل به کابوس بی‌ام‌و ۲۰۰۲ شد. البته همزمان با تولید مدل ولوچه، مدل جونیور هم که خودرویی ضعیف‌تر بود ساخته می‌شد. تولید مدل ولوچه ۲۰۰۰ تا سال ۱۹۷۶ ادامه داشت و آلفا رمئو ۳۷,۴۵۹دستگاه از این خودرو را به تولید رساند.

فنـی

اگر فکر می‌کنید یک خودروی جمع و جور تولید شده در سال ۱۹۷۲ دیگر پیر شده و رمقی برای سرعت گرفتن ندارد، پس بهتر است یک خودروی سرحال و مدل بالا سوار باشید؛ زیرا ممکن است راننده ولوچه برایتان چراغ بزند و مجبور باشید پدال گاز را بفشارید. هر چند بعید می‌دانم اگر سوار بر یکی از محصولات داخلی باشید از پس پیشرانه آلومینیومی آن با دو کاربراتور Veber ۴۰ بر بیایید. پیشرانه‌ای که می‌تواند ۱۳۰ اسب بخار نیرو برای شکست دادن شما در اختیار راننده ولوچه قرار دهد. از طرفی گیربکس ۵ سرعته ضریب کوتاهش می‌تواند سواری اسپرت و دلچسبی را برای یک آلفا سوار رقم بزند. سیستم تعلیق خشک و اسپرت این خودرو به کمک محور مستقل عقب هندلینگی مثال زدنی را برایش به ارمغان آورده است که جان می‌دهد برای یک جاده پر پیچ و خم کوهستانی. به همین دلیل هم این خودرو یکی از بهترین کلاسیک اسپرت‌ها در مسابقات رالی و جاده‌ای بود. یکی از نکات جالب توجه در مورد بازار خودرو ایران در حدود سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، حضور اغلب برندهای معتبر خودروسازی جهان در بازار بود و بسیاری از این برندها نیز به‌صورت رسمی در ایران فعالیت داشتند. به شکلی که می‌توانستید رقابت خودروسازان آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی را در خیابان‌ها و مسابقات اتومبیلرانی مشاهده کنید. آلفارومئو ولوچه از دوست‌داشتنی‌ترین کلاسیک‌های ایتالیا است که تعداد کمی از آن در کشور باقی مانده و یک نمونه درجه یک آن در بازار جهانی حتی تا ۴۰ هزار دلار ارزش دارد. در پایان از همکاری صمیمانه مالک خودرو آقای فتحعلی اسفندیاری با ضمیمه هفتگی دنیای ماشین سپاسگزاریم.