از کسب‌وکارهای خانوادگی چه درس‌هایی می‌توان آموخت؟

نیکولا کچنر ، رئیس هیات‌مدیره گروه مشاوران بوستون
جورج استاک جونیور ، رئیس هیات‌مدیره مشاوران کسب‌وکارخانوادگی بانیان گلوبال
آلن بلوخ ، استاد دانشگاه‌های‌CNAM‌و‌HEC پاریس

برای بسیاری، صحبت از کسب‌وکار خانوادگی، یادآور یک شرکت کوچک یا متوسط با تمرکز بر بازار محلی است که با مجموعه‌ای از مشکلات آشنا مانند مناقشه بر سر جانشینی مدیریت همراه است. البته تعداد زیادی از شرکت‌های خانوادگی با این توصیفات هماهنگ هستند، شرکت‌هایی که منعکس‌کننده نقش قدرتمندی که سرمایه‌گذاری کنترل شده خانواده در اقتصاد جهانی بازی می‌کنند نیستند. نه تنها شرکت‌های وسیعی مانند والمارت، سامسونگ، گروه تاتا و پورشه، بلکه شرکت‌هایی که به گزارش گروه مشاوره بوستون فروش بیشتر از یک میلیارد دلار داشته‌اند هم در گروه دیگر قرار می‌گیرند. عقل سلیم می‌گوید ساختار مالکیت منحصر به فرد کسب‌وکارهای خانوادگی، به آنها جهتگیری با افق بلند مدت می‌دهد که شرکت‌های عمومی سنتی اغلب فاقد آن هستند. اما فراتر از این، اطلاعات دقیق کمی در مورد آنچه باعث تفاوت شرکت‌های خانوادگی با سایر شرکت‌ها شده است وجود دارد. برخی از مطالعات نشان می‌دهد به‌طور متوسط این شرکت‌ها در بلند مدت عملکرد بهتری از خود نشان داده اند اما در مقابل برخی دیگر از مطالعات این فرضیه را رد می‌کنند.

برای پاسخ به این سوال، ما و سوفیا مینیون، همکار محقق در مرکز مدیریت و تحقیقات اقتصادی در École Polytechnique، یک لیست از ۱۴۹ کسب‌وکار‌ خانوادگی با درآمد بیش از یک میلیارد دلار را گردآوری کردیم. این شرکت‌ها در ایالات‌متحده، کانادا، فرانسه، اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و مکزیک بودند. در هر کسب‌وکار، یک خانواده درصد قابل‌توجهی، را دارا بودند، به ان که لزوما اکثریت سهام شرکت را هم دارا باشند. و اعضای خانواده در هیات‌مدیره و مدیریت شرکت نقش فعالی داشتند. علاوه بر این، ما گروه دیگری از شرکت‌ها، از بخش‌ها و کشورهای مشابه در نظر گرفتیم که در اندازه با شرکت‌های خانوادگی مشابه بودند اما مدیریت خانوادگی نداشتند. در این پژوهش ما شرکت‌های آسیایی را در نظر نگرفتیم چرا که بسیاری از شرکت‌های آسیایی به‌صورت خانوادگی مدیریت می‌شوند، در نتیجه پیدا کردن یک گروه مناسب برای مقایسه دشوار است. بنابراین روی این دو گروه تحلیل دقیقی از روش‌های مختلف مدیریت آنها و آنچه که عملکرد آنها را تحت تاثیر قرار داده است انجام دادیم.

نتایج پژوهش ما نشان می‌دهد که در زمان رونق اقتصادی، شرکت‌های خانوادگی درآمد بیشتری نسبت به شرکت‌هایی با ساختار مالکیت پراکنده‌تر کسب نکرده‌اند. اما در دوران رکود اقتصادی، کسب‌وکار‌های خانوادگی فاصله معناداری از گروه دیگر دارند. علاوه بر این با نگاهی به چرخه‌های تجاری از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹، به این نتیجه رسیدیم که متوسط عملکرد مالی بلند مدت برای کسب‌وکار خانوادگی در برابر کسب‌وکارهای غیرخانوادگی در هر کشوری که مورد پژوهش قرار دادیم بالاتر بوده است. در نتیجه می‌توان به سادگی گفت که شرکت‌های خانوادگی بر انعطاف پذیری بیشتر از عملکرد تمرکز می‌کنند. آنها با چشم پوشی از بازدهی بیش از معمول در زمان رونق اقتصادی سبب افزایش احتمال بقای خود در زمان رکود اقتصادی می‌شوند. مدیرعامل یک شرکت خانوادگی ممکن است انگیزه‌های مالی مشابهی با دیگر مدیران ارشد شرکت‌های غیرخانوادگی داشته باشد اما تعهد خانوادگی که او احساس می‌کند به انتخاب‌های استراتژیک بسیار متفاوت منجر می‌شود. مدیران ارشد شرکت‌های خانوادگی اغلب با یک افق ۱۰ الی ۲۰ ساله سرمایه‌گذاری می‌کنند، با این نگاه که سرمایه‌گذاری امروز چه سودی برای نسل بعدی خود دارد. در واقع، در پژوهش خود توانستیم چندین شرکت با مالکیت پراکنده را شناسایی کنیم که استراتژی آنها تقلید از شرکت‌های خانوادگی بود. این شرکت‌ها اغلب الگوی عملکرد مشابهی را ارائه کردند. چطور شرکت‌های خانوادگی برای منعطف بودن، برنامه‌ریزی مدیریتی می‌کنند؟ ما هفت تفاوت در رویکرد آنها را شناسایی کردیم:

1. در زمان رونق و رکود میانه رو هستند.

پس از سال‌ها مطالعه در مورد کسب‌وکارهای خانوادگی، معتقدیم با راه رفتن در لابی دفتر مرکزی امکان شناسایی استراتژی شرکت وجود دارد. برخلاف بسیاری از شرکت‌های چند ملیتی، بیشتر این شرکت‌ها دفتر‌های لوکس و پر تجملات ندارند. بنا به صحبت مدیرعامل یکی از این شرکت‌های جهانی خانوادگی، «ساده‌ترین راه برای به‌دست آوردن پول، خرج نکردن آن است.» در حالی که بسیاری از شرکت‌ها با استفاده از کمک‌های مالی سهام و روش‌های مدیریت به‌وسیله سهامداران حرکت می‌کنند، در شرکت‌های خانوادگی به نظر می‌رسد پول شرکت به معنای پول خانواده است، در نتیجه آنها به سادگی بهترین کار ممکن برای کنترل هزینه‌ها را انجام می‌دهند. اگر امور مالی شرکت را در طول آخرین چرخه اقتصادی آن مورد بررسی قرار دهید، مشاهده خواهید کرد که حرکت سرمایه‌گذاری خانواده برای ورود به رکود با ساختار هزینه مقرون به صرفه بوده و در نتیجه آنها کمتر مجبور به اخراج گسترده نیروی کار بوده‌اند.

2. هزینه سرمایه‌گذاری بالا را در نظر می‌گیرند.

کسب‌وکارهای خانوادگی اصولا به سمت هزینه‌های سرمایه‌گذاری معقول پیش می‌رود. یکی از مدیران عامل شرکت‌های خانوادگی بیان کرد که «ما یک قانون ساده داریم، ما بیشتر از درآمد خود هزینه نمی‌کنیم.» این صحبت به‌نظر ساده و مفید می‌رسد اما در واقع، شما هرگز این واژه‌ها را از زبان یک مدیرعامل که خود صاحب شرکت نباشد نخواهید شنید. همان مدیر عامل اضافه می‌کند که: «ما تقریبا ۴۵۰ میلیون یورو جریان نقدی آزاد در هر سال داریم، بنابراین سعی می‌کنیم که در سال بیشتر از ۴۰۰ میلیون یورو هزینه نکنیم و به فکر روزهای سخت در آینده باشیم.» در اغلب شرکت‌های خانوادگی، برای سرمایه‌گذاری دو نکته وجود دارد: اولا یک پروژه باید بازدهی خوبی به‌طور ذاتی داشته باشد، سپس در برابر سود بالقوه پروژه‌های دیگر نیز برتری داشته باشد تا شرکت هزینه سرمایه‌گذاری آن را متقبل شود. از آنجایی که آنها به شدت سختگیرانه تصمیم می‌گیرند، کسب‌وکار‌های خانوادگی تمایل به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بسیار قوی دارند. به‌طوری که آنها بسیاری از فرصت‌های خود را به سبب عملکرد ضعیف خود در طول دوران رونق از دست می‌دهند. اما در زمان بحران محدودیت‌های خود را به نمایش می‌گذارند زیرا آنها از پروژه‌های مرزی که ممکن است آنها را به سیاه چاله بیندازند اجتناب می‌کنند.

3. بدهی کمتری دارند.

در شرکت‌های مالی مدرن، داشتن مقداری بدهی یک عامل خوب در نظر گرفته می‌شود زیرا اهرم مالی حداکثری ایجاد ارزش می‌کند. اما در بنگاه‌هایی که خانوادگی مدیریت می‌شوند، معنای بدهی بالا با شکنندگی و خطر تعریف می‌شود. معنای بدهی یعنی داشتن خانه‌های کمتر برای مانور اگر به شکست تهدید شوند. علاوه بر این به معنای مدیون بودن به یک سرمایه گذار غیراز خانواده تعبیر می‌شود. شرکت‌هایی که ما مورد مطالعه قرار دادیم اهرم مالی کمتری به نسبت گروه معیار داشتند. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹، به‌طور میانگین، حساب بدهی برای شرکت‌های خانوادگی ۳۷درصد از سرمایه آنها بوده اما برای شرکت‌های غیرخانوادگی ۴۷ درصد از سرمایه آنها بوده است. به‌عنوان یک نتیجه، شرکت‌های خانوادگی نیاز به پرداخت‌های بزرگ برای تامین مالی در دوران رکود ندارند. یکی از مدیران ارشد یک شرکت خانوادگی می گوید: «مردم فکر می‌کنند ما ثروتمند و شجاع هستیم، اما در حقیقت ما محافظه کارانه و گاهی بزدلانه تصمیم می‌گیریم، ما اغلب بیشتر پول نقد خود را در شرکت نگه می‌داریم تا از دادن قدرت زیاد به بانک جلوگیری کنیم.»

4. شرکت‌های کوچک‌تر و کمتر را به‌دست آورده‌اند.

از میان تمام نقش‌هایی که یک مدیر می‌تواند داشته باشد، مالکیت چند شرکت و مدیریت درخشان آن ها، سخت‌ترین چالش پیش‌رو است. در عین اینکه ریسک بالایی دارد اما دستاورد بزرگی نیز به همراه دارد. بسیاری از کسب‌وکار‌های خانوادگی که ما مورد بررسی قرار دادیم از سرو کار داشتن با این مقوله اجتناب داشتند. آنها فعالیت در محدوده نزدیک به هسته اصلی کسب‌وکار خود و با گسترش جغرافیایی محدود علاقه نشان می‌دادند. البته استثناهای قابل‌توجهی در این قانون نیز وجود دارد. هنگامی که خانواده متقاعد شده بود که بخش سنتی با تغییرات ساختاری یا اختلال مواجه شده یا مدیران احساس کردند که عدم شرکت در تثبیت صنعت ممکن است بقای طولانی شرکت را به خطر اندازد اما به‌طور کلی شرکت‌های خانوادگی معامله گران پر انرژی و پر ریسک نیستند. به‌طور متوسط، ما دریافتیم که آنها فقط ۲ درصد از درآمد سالانه خود را صرف گسترش کسب‌وکار خود می کنند، این درحالی است که شرکت‌های غیرخانوادگی حدود ۷/ ۳ درصد از درآمد خود را صرف این کار می‌کنند، نزدیک به دوبرابر بیشتر. کسب‌وکار‌های خانوادگی ترجیح می‌دهند رشد طبیعی داشتنه باشند و اغلب دنبال مشارکت یا سرمایه‌گذاری مشترک هستند تا ادغام با شرکت دیگر. مدیر منابع انسانی یک شرکت خانوادگی پیشرو در کالاهای لوکس بیان می‌کند که: «ما ادغام‌های بزرگ را دوست نداریم، آنها نشان دهنده ادغام ریسک بیشتر هستند، شما ممکن است زمان را اشتباه کنید یا قبل از رکود سرمایه‌گذاری کنید و مهمتر از همه با این کار ممکن است فرهنگ و یکپارچگی شرکت را تغییر دهید.»

5. نشان‌دهنده تنوع در سرمایه‌گذاری هستند.

تعداد زیادی از شرکت‌های خانوادگی مانند میچلین و والمارت، متمرکز بر کسب‌وکار اصلی خود هستند. اما به دلیل دانش مالی ارزشمند نسل‌های مختلف، نوع کسب‌وکار آنها متنوع است. ما تعداد زیادی از شرکت‌های خانوادگی مانند کاگیل، صنایع کخ، تاتا و ال جی را یافتیم که تنوع کمتری از سایر شرکت ها داشتند. در پژوهش ما، ۴۶ درصد از کسب‌وکارهای خانوادگی دارای تنوع بالا بودند اما در مقابل، فقط ۲۰ درصد از گروه معیار ما دارای این ویژگی بودند. برخی از شرکت‌های خانوادگی به خطوط جدید از کسب‌وکار ارگانیک سوق پیدا کرده‌اند. سایرین نیز نهادهای کوچک در زمینه‌های جدید احداث و روی آنها سرمایه‌گذاری کرده‌اند. مدیران اجرایی که ما با آنها صحبت کردیم می‌گویند هنگامی که رکود عمیق‌تر و بیشتر شده باشد، تنوع کاری، کلیدی برای حفظ ثروت خانواده است. اگر بخشی به دلیل رکود متضرر شود، با کسب‌وکار در بخش‌های دیگر می‌تواند سودآور بوده و به شرکت اجازه دهد تا برای آینده سرمایه‌گذاری کند درحالی که دیگر شرکت‌های رقیب درحال ورشکستگی هستند.

6. بیشتر بین‌المللی هستند.

شرکت‌های خانواده محور در مورد توسعه کار خود در صادرات و خارج از کشور بلند پروازانه‌تر تصمیم می‌گیرند. آنها بیشتر از دیگر شرکت‌ها به صادرات تمایل دارند، به‌طور میانگین ۴۹ درصد از درآمد آنها حاصل از درآمد خارج از کشور است. در مقابل در کسب‌وکار‌های غیرخانوادگی این درصد ۴۵ است. اما در کسب‌وکارهای خانوادگی معمولا دستیابی به رشد خارجی به‌طور طبیعی بوده یا از طریق ادغام شرکت‌های کوچک بدون هزینه مالی زیادی به‌دست می‌آید. علاوه بر این آنها هنگامی که به بازار‌های جدید وارد می‌شوند بسیار صبور هستند.

7. استعدادهای خود را بهتر حفظ می‌کنند.

نگهداری نیروها در کسب‌وکار خانوادگی که ما مورد مطالعه قرار دادیم، به‌طور میانگین از سایر شرکت‌های گروه معیار بهتر بود. تنها ۹ درصد از نیروی کار در طول سال تعدیل شده بودند. این در حالی است که در شرکت‌های غیرخانوادگی این رقم ۱۱ درصد است. مدیران شرکت‌های خانوادگی از مزایای داشتن کارمندان با سابقه بیشتر در شرکت بهره می‌برند:اعتماد بالاتر، آشنایی با رفتار همکاران و تصمیم‌گیری‌ها و درنهایت داشتن یک فرهنگ یکپارچه. جالب توجه است که در کسب‌وکار‌های خانوادگی روی انگیزه‌های مالی برای نگه‌داشتن نیروی کار تاکید نمی‌شود. در عوض، آنها روی ایجاد یک فرهنگ متعهدانه و هدفمند سرمایه‌گذاری کرده و از تعدیل نیرو در زمان رکود خودداری می‌کنند.

منبع:‌ هاروارد بیزینس ریویو