اقتصاد کشور چه بود و چه شد؟
مناظره انتخاباتی یا مزایده انتخاباتی؟
بهنظر شما هدف از برگزاری مناظرات انتخاباتی چیست؟ مناظره بهمعنی بحث با یکدیگر برای روشن شدن حقیقت و ماهیت یک مساله است. این کار با پرسش و پاسخ طرفین از یکدیگر انجام میشود. طرفین در رد یا تایید هر ادعایی باید پاسخ منطقی بر اساس شواهد یا اطلاعات موجود ارائه دهند. برای مثال وقتی کسی در مورد بهبود مناطق روستایی صحبت میکند، نمیتواند بگوید: «من به تمامی رنجها و مشکلات مردم در این زمینه واقفم، اصلا من خودم متولد و بزرگ شده روستا بودم و این مردم را بهخوبی درک میکنم. بدون شک قول میدهم بعد از رسیدن به پست مورد نظر، تمامی تلاش خود را در این زمینه را انجام دهم.
بهنظر شما هدف از برگزاری مناظرات انتخاباتی چیست؟ مناظره بهمعنی بحث با یکدیگر برای روشن شدن حقیقت و ماهیت یک مساله است. این کار با پرسش و پاسخ طرفین از یکدیگر انجام میشود. طرفین در رد یا تایید هر ادعایی باید پاسخ منطقی بر اساس شواهد یا اطلاعات موجود ارائه دهند. برای مثال وقتی کسی در مورد بهبود مناطق روستایی صحبت میکند، نمیتواند بگوید: «من به تمامی رنجها و مشکلات مردم در این زمینه واقفم، اصلا من خودم متولد و بزرگ شده روستا بودم و این مردم را بهخوبی درک میکنم. بدون شک قول میدهم بعد از رسیدن به پست مورد نظر، تمامی تلاش خود را در این زمینه را انجام دهم.» این یک پاسخ منطقی نیست، این یک قول مصلحتی است. از جنس مردم بودن در شناخت شرایط کمک میکند اما لزوما دلیل کافی برای عملکرد مناسب در این بخش نخواهد بود.
باید بیان شود که راهکار منطقی که برای حل مشکل این بخش در نظر گرفته شده چیست؟ با چه برنامهای قدم در این راه خواهیم گذاشت، چه منابعی مورد نیاز است و نهایتا به کجا خواهیم رسید؟ اصولا امکان تحقق برنامه ارائه شده با توجه به شرایط موجود چقدر خواهد بود؟ مردم ما بهخصوص جوانان این دوره تاریخی کشور رنج زیادی از نوسانهای اقتصادی کشیدهاند، وقتی کسی درد و رنجهای آنان را در رسانه عمومی بازگو میکند ناخودآگاه توجه قشر عظیمی را به خود جلب میکند. اما باید توجه داشت علاوه بر این درد دلها، ابزارها و برنامههای ارائه شده تا چه حد منطقی و قابل قبول است. اگر تمامی تاریخ علم اقتصاد را ورق بزنید نمیتوانید نمونهای در آن پیدا کنید که افزایش تولید یک کشور طی یک دوره چهارساله ۵/ ۲ برابر شود غولهای اقتصادی دنیا نظیر چین در بهترین وضعیت خود نیز نتوانستند چنین امری را محقق کنند (رشد بالای ۲۰ درصد). اقتصاد نفتی که بخشهای مختلف آن نیاز به ایجاد زیرساخت، احداث کارخانجات، انتقال تکنولوژی، تربیت نیروی انسانی، بهبود وضعیت آموزش و... دارند، چگونه میتواند چنین امری را محقق سازند؟
زمانی پوسترها و خبرنامههای تبلیغاتی در مورد زندگی شخصی یکی از نامزدها ابزاری برای جلب افکار عمومی در ستاد انتخاباتی او شده بود. حتی نحوه غذا خوردن و ساده زیستی او با برخی بزرگان مقایسه میشد. بهنظر مردم «او مردی بود از جنس مردم» که قادر به درک درد و رنج مردم بود. از طریق رسانههای عمومی انگشت اتهام را به سوی همه در دفاع از مردم بلند میکرد. ادعای او دادن پول نفت به مردم و تامین خانههای ارزان قیمت برای مردم بود. اما فعالیتهای اقتصادی او چه بر سر منابع ارزشمند کشور آورد؟ در پایان تنها چیزی که بهجا ماند ساختمانهای نیمهکاره، یارانه ۴۵ هزار تومانی، تورم ۴۰ درصدی، در کنار رشد اقتصادی منفی بود. توجه کنید یعنی او کشور را با نفت ۱۰۰ دلاری به سمتی برد که هم شغل کمتر شد، هم قدرت خرید مردم کاهش یافت و هم خرید منزل و اتومبیل برای جوانان بیشتر به یک آرزو تبدیل شد. شاید با آن درآمد نیازی نبود پول نقد به مردم داد بلکه با ایجاد تولید و ایجاد شغل میتوانست خط فقر را به زیر درآمد مردم کشیده تا مردم طعم رفاه واقعی را بچشند، نه مسکّنی موقت.
این اتفاق به مردم یادآور میشود نباید در انتخاب کاندیدای خود به حرفهای مهیج توجه کرد، بلکه ارائه راهکار مناسب در اولویت قرار دارد. کسی که راهکار مناسبی برای اداره امور دارد نیازی به تبدیل مناظره به مناقشه ندارد. او نباید ضعف دولت قبل را به بهانه طرفداری از مردم وسیله تخریب طرف مقابل قرار دهد. بلکه اگر راهکار بهتری دارد باید در چارچوب علم و منطق اثبات کند تا مردم با دید روشن او را نامزد انتخاباتی خود بدانند. برخی نمایندهها تنها رویه جذب آراءشان یادآوری ضعفها، حمله و اتهام به طرف مقابل است. این یک مناقشه است نه مناظره. مناظره بیان میکند ابتدا در مقدمه وضع موجود و دلایل بهوجود آمدن آن را باید توضیح داد، سپس توضیح داد که من چگونه این نواقص را رفع خواهم کرد و برنامه مدون من چیست. در شرایطی که جامعه علمی، جوانان و نخبگان در انتظار برگزاری مناظراتی در سطح بالا هستند، متاسفانه بهصورت ضمنی شاهد برگزاری مزایدهای برای خرید منصب ریاستجمهوری هستند. برای برخی خرید این منصب با دادن یارانه نقدی بالاتر میسر میشود. چوب حراج بر منصب ریاست جمهوری کوبیده میشود و هر روز سعی میکنند رقم خود را بالاتر ببرند ۴۰ هزار تومان نه، ۸۰ هزار تومان نه، ۲۰۰ هزار تومان و...فروخته شد! کار بهجایی رسیده که صدای مسوولان کشوری درآمده و قرار شد که کاندیداها بیان کنند این پول را از کجا میآورند، برای چه به مردم میدهند و تاثیر آن بر اقتصاد چیست؟
اگر مناظرات از فضای مناقشه و مزایده بیرون بیاید، هر کسی باید برای حرفی که میگوید دلیل و منطق بیاورد، نه اینکه وقت ارزشمند مردم صرف دیدن اتهامات کاندیداها به یکدیگر یا وعدههای مردم پسند اما نشدنی شود. وضعیت اقتصادی کشور در شرایط فعلی بهصورتی است که اگر نتوان در دهه آتی چارهای برای افزایش تولید و اشتغال اندیشید، نسل طلایی جمعیت ایران وارد دوران میانسالی و پیری خود میشوند. این نسل نیروی محرکه اقتصاد ایران در افزایش تولید و رشد جمعیت خواهند بود. ورود این جمعیت به دوران پیری هزینههای درمانی و بازنشستگی سنگینی به اقتصاد وارد خواهد کرد که پیامد آن شاید تجربه دوران پیری بدتری از دوران جوانی باشد. شاید وقت آن رسیده بهجای اتهام و وعدههای توخالی به مردم، شاهد ظهور طرحهای جدید و منطقی در آینده کشور باشیم و بهجای وعده پول نقد، به مردم بگوییم چگونه جلوی تورم را خواهیم گرفت، چگونه برای جوانان شغل ایجاد خواهیم کرد و چگونه از ظرفیتهای غیرنفتی برای کشور درآمد کسب خواهیم کرد.
ارسال نظر